#کفش_کهنه_امیرالمومنین
ابنعباس پارچه خیمه را بالا زد و نگاهی به امیـرالمومنین علی علیـه السلام کـرد. مولا همچنان نخ وسوزن دردست داشت و #کفش_کهنه اش را وصله میزد
عرض کرد یا امیرالمومنین ، مردم منتظر شمـا هستند که برایشان خطبه بخوانیـد. شما هنوز مشغول وصله کردن کفش تان هستید؟
#امیرالمومنین ، رشـته نخی را کـه بـا آن کفشش را می دوخت ، گره زد و محکــم کشید. کفش های پر از وصله و پینه اش را جلو پای ابن عباس گـذاشت و فرمـود این دو لنگه کـفش چقـدر قـیـمت دارنـد؟ ابن عباس عـرض کـرد گـمان نکنــم کسی حاضر باشـد بابـت این کفــش ها درهمی بپردازد.
امیرالمومنین فرمودند به خـدا قسـم این کفـش پیش مـن محبوب تر از #حکومت بر شمـا است ، مگر ایـن که با آن حقی را اقامه کنـم یا باطلی را دفع . نهج البلاغه خطبه ۳۳
@samade_1001
📚پايان عمر داوود عليهالسلام
حضرت ##داوود عليهالسلام صد سال #عمر كرد، كه چهل سال آن را بر مردم #حكومت و #رهبرى نمود. او #كنيزى داشت كه وقتى شب فرا میرسيد همه درها را #قفل میكرد، و كليدهاى آنها را نزد داوود عليهالسلام میاورد. شبى مردى را در خانه ديد، پرسيد: چه كسى تو را وارد خانه كرد؟ او گفت: من كسى هستم كه بدون اجازه #شاهان بر آنها وارد میگردم. داوود عليهالسلام اين سخن را شنيد و گفت: آيا تو #عزرائيل هستى؟ چرا قبلا پيام نفرستادى تا من براى #مرگ آماده گردم؟ عزرائيل گفت: من قبلا پيامهاى بسيار براى تو فرستادم.
داوود عليهالسلام گفت: آن پيامها را چه كسى براى من آورد؟ عزرائيل گفت: پدرت، برادرت، همسايهات و آشنايانت كجا رفتند؟ داوود عليهالسلام گفت: همه مردند.
عزرائيل گفت: آنها #پيام رسانهاى من به سوى تو بودند كه تو نيز میميرى همان گونه كه آنها مردند.
سپس #عزرائيل #جان داوود عليهالسلام را #قبض كرد. او نوزده پسر داشت. در ميان آنها، يكى از پسرانش، حضرت #سليمان عليهالسلام حكومت و مقام علم و نبوت داوود عليهالسلام را به ارث برد.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
@faghatkhoda1397