#شهیدانه💌🕊
اگر العجل بگوئیم و برای ظهور
آماده نشویم کوفیان اخرالزمانيم):
#شهیدحسینمعزغلامی❤️✨
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
⇝@faghatkhoda1397
@faghatkhoda1397
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
#شهیدانه💌🕊
🌱 اگـر ڪسے صـداے رهبـر خود را نشنود به طور یقین صداے امامزمانِ خود را هـم نمےشنود؛ و امروز خط قرمز باید توجه تمام واطاعت از ولے خود ، رهبرےِنظام باشد.
#سرداردلها❤️✨
#حاج_قاسم_سلیمانی
@avaye_alaviun
#شهیدانه💌🕊
هیچوَقت فکر نڪُن
که امام زَمان(عج) کِنارت نیست
هَمه حرفا و شِکایتها رو
به امام زَمان بِگو..
و این رو بِدون که تا حَرکت نڪُنی
بَرکتی نِمیاد سَمتت..
#شهید_علیاصغرشیردل♥️✨
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
⇝@faghatkhoda1397
@faghatkhoda1397
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
#شهیدانہ🕊💌
درعشق
اگر چه منزل آخر شهادت است
تکلیف اول است شهیدانه زیستن😇...
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
⇝@faghatkhoda1397
@faghatkhoda1397
┈┉┅━❀✨❀━┅┉┈
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#شهیدانه
کلاه زمستانی که
#شهید_خرازی
را نجات داد
به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان میخورد که کودکِ کُردی که همراه پدرش کنار آنها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانیاش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچهاش را تنبیه کند. با لبخند، مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک میشود...
مدتها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمیآمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود ناگهان اسلحهاش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچهام... با رفتار آن روزت مرا شیفتهی خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی.
📚 حدیث خوبان، صفحه ۲۵۴
@faghatkhoda1397
🕊#شهیدانه | #بیت_المال
🔻با بیت المال میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.
رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم.
مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد. معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند.
خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟
گفت: نمی توانم. می ترسم بروم زیر دین مردم.
🌹 اگر پولی هم از راه جبهبه دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد.
مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم.
"شهید سیدحمید میرافضلی"
✍🏻 پا برهنه در وادی مقدس
#شهدا
@faghatkhoda1397
🌷به قول شهید بلباسے:
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم :)
و باید کنارِ هم،باری از رویِ...
دوشِ مردم برداریمــ...🙂
حواسمون ڪجـاست؟💔
#شهیدانه
@faghatkhoda1397
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀
#شهیدانه
کلاه زمستانی که
#شهید_خرازی
را نجات داد
به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان میخورد که کودکِ کُردی که همراه پدرش کنار آنها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانیاش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچهاش را تنبیه کند. با لبخند، مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک میشود...
مدتها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمیآمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود ناگهان اسلحهاش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچهام... با رفتار آن روزت مرا شیفتهی خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی.
📚 حدیث خوبان، صفحه ۲۵۴
@faghatkhoda1397
🌷به قول شهید بلباسے:
اونقدر خودمونُ درگیرِ
القاب و عناوین کردیم ؛
که یادمون رفته همه باهم برادریم :)
و باید کنارِ هم،باری از رویِ...
دوشِ مردم برداریمــ...🙂
حواسمون ڪجـاست؟💔
#شهیدانه
@faghatkhoda1397
🕊#شهیدانه | #بیت_المال
🔻با بیت المال میانه خوبی نداشت. نمی خواست زیر دَین مردم برود.
رفته بودم تدارکات تا یک سری وسایل برای سید حمید بگیرم.
مسئول تدارکات گفت: سید حمید چیزی از ما نمی گیرد. معمولا وسایلش را خودش از شهر تهیه می کند.
خیلی تعجب کردم. رفتم پیشش و گفتم: چرا این کار را می کنی؟
گفت: نمی توانم. می ترسم بروم زیر دین مردم.
🌹 اگر پولی هم از راه جبهبه دست می آورد، در راه خیر مصرفش می کرد.
مادرش می گفت: هر وقت می خواست به جبهه اعزام شود، کرایه راه را هم خودمان به او می دادیم.
"شهید سیدحمید میرافضلی"
✍🏻 پا برهنه در وادی مقدس
#شهدا
@faghatkhoda1397
#شهیدانه🕊🌷
◽️برای نماز که میایستاد، شانههایش را باز میکرد و سینهاش را میداد جلو. یکبار بهش گفتم "چرا سر نماز این طور میکنی؟"
◽️گفت: وقتی نماز میخوانی مقابل ارشدترین ذات ایستادهای. پس باید خبردار بایستی و سینهات صاف باشد."
📚کتاب چمران، جلد۱،
✍️از مجموعه کتب يادگاران
#امام_زمان
@faghatkhoda1397