هدایت شده از نو+جوان
📋 #نکته | 🛌 تنبلی را دور کن!
👿 این دشمنان را به خوبی بشناسید...
😉 دشمنانی که معمولا از سر دوستی وارد میشوند
😴 #تن_بلا
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
🌱 @Nojavan_khamenei
به وقت نوجوانی
ادامه دارد...
🧵از خیاطی تا هستهای⚛(شهید احمدی روشن)
اوقات فراغتش را به ورزش کشتی🤼♂️ میگذراند و تابستانها نیز در خیاطی مشغول کار میشد. لباسهای خوبی میدوخت.
📘کلاس زبان صلواتی(شهید علی هاشمی)
علی کلاس زبان میرفت. شاگرداول مدرسه هم بود. روی در خانه تابلویی نصبکرده بود. روی آن نوشته بود:
درس تقویتی زبان، در مسجد امام علی (ع) ساعت دو تا چهار. ساعتی ده تا صلوات؛ قبولی باخدا.
با این کلاس تقویتی خیلی از بچههای مسجد را جذب کرده بود. در دوران دبستان توی سینی زولبیا و بامیه میگذاشت و میفروخت؛ حتی آبخنک هم میفروخت. روزی یک تومان درمیآورد تا برای خانه کمکخرج باشد.
۱۴ ساله که بود پولتوجیبیهایش و پولهای کار کردنش را جمع میکرد، وقتی میدید سفرهمان خالیشده و پولی در خانه نیست، به من میداد تا نان تهیه کنم؛ حتی یادم هست که مسافت طولانی بین خانه تا مدرسه را پیاده میرفت تا پولش را پسانداز کند.
(کتاب هوری زندگینامه و خاطرات شهید علی هاشمی_انتشارات ابراهیم هادی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه اسٺ هوایٺ نڪنم مےمیرم
السلام و علیڪ یا اباعبدالله
#شبهاۍ_دلتنگے
به وقت نوجوانی
📘کلاس زبان صلواتی(شهید علی هاشمی) علی کلاس زبان میرفت. شاگرداول مدرسه هم بود. روی در خانه تابلویی
💠به دنیا نیامدیم که بخوریم و بخوابیم(شهید محمد ابراهیم همت)
ابراهیم از بیکاری فراری بود، سه ماه تابستان که تعطیل میشد اصرار میکرد که میخواهم بروم شاگردی. هر چه مادرش میگفت برای ما زشت است که بروی شاگردی کنی. میگفت: کار کردن عبادت است. حضرت علی هم زحمت میکشید و نخلستان آب میداد و درخت میکاشت. ما که به این دنیا نیامدهایم که فقط بخوریم و بخوابیم.
با اصرار رفت شاگرد میوهفروشی شد. آخر شب که به خانه میآمد دیگر رمقی برایش نمانده بود.
(کتاب برای خدا مخلص بود خاطراتی از شهید ابراهیم همت_نویسنده علیاکبری)
💶درآمدش را با مشورت خرج میکرد(شهید محمد معماریان)
خیلی از کارهای خانه را که بلد بود خودش انجام میداد. وقتی هم مانع میشدیم، میگفت: «کجای اسلام آمده که همهکارهای منزل را باید مادر انجام بده؟!» چند ماهی رفت کلاس خیاطی؛ زود یاد گرفت. پدرش یک چرخخیاطی برایش خرید، لباسهای مردانه میدوخت. کمکم مشتری هم پیدا کرده بود و درآمد داشت. پولش را با مشورت و حساب شده خرج میکرد.
(ماهنامه امتداد،شماره34)
✏️ #کوتاه_نوشت
همیشه میگفت رفاقت سه ضلع داره، که
تشکیل شده از: من، تو و #خدا؛ میگفت اگه
آخری نباشه، این مثلث تشکیل نمیشه!
✅کانال رسم رفاقت
🔰 eitaa.com/Rasmerefaghat