این همان دختری است که ۳ سال قبل به “مونالیزای قرن” یا “مونالیزای موصل” معروف شده بود و عکسش در گوگل چندین میلیارد کلیک گرفت. دلیل نامگذاری این عکس این بود که صورت این دختربچه، ترس، اندوه، وحشت و یک لبخند تلخ را همزمان در برگرفته بود، درست مثل تابلوی «مونالیزا» رازآلود بود. «علی الفهداوی» که نزدیک به سه سال قبل از موصل عکاسی کرده و تصاویر ماندگاری خلق کرده بود، چندی پیش دوباره به همان محل قبلی رفت تا از شرایط جدید شهر عکاسی کند. الفهداوی توانست بار دیگر دختری که نام اصلیاش «سباء» است را پیدا و از او عکس بگیرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خروج یک میلیاردی شد!
فیلم سینمایی "خروج" به کارگردانی #ابراهیم_حاتمیکیا در چهارمین روز از اکران اینترنتی با فروش ۸۴ هزار و چهارصد بلیط در ۳ روز ۲۱ ساعت به فروش یک میلیاردی در #نماوا و #فیلیمو رسید.
از این لینک می تونید ببینید
http://filimo.com/r/bkj
برای ایرانسلی ها نیم بها محاسبه می شه
@enwhat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_سوم ( #سفر_به_طمع_شهادت )
چرا حاج قاسم آرزو کرد مانند عمادمغنیه به شهادت برسد... ؟
#میراث_سلیمانی برش هایی #پرجاذبه از زندگی نامه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی....
.
.
برگرفته از :
@rahiyankarbala72
#kanalkomil
@enwhat
🔸مراسم رژه ارتش آغاز شد
🔹مراسم رژه خدمت ارتش جمهوری اسلامی ایران صبح امروز جمعه ٢٩ فروردین مصادف با روز ارتش جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
جارچی
✅ @enwhat
🔴 ۱۷۰ نماینده مجلس دهم، یکماه مانده به پایان دوره خود، طرح شفافیت آرای نمایندگان را ارائه کرده اند که به عمر این مجلس کفاف نداده و در مجلس آینده اجرایی میشود.
ما از این اقدام عزیران تشکر و استقبال میکنیم اما کاش به افکار عمومی هم توضیح میدادند که:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
👤 سیدنظام الدین موسوی
✍️بیداری ملت
✅ @enwhat
✳ به ما هر دو نفر یک کنسرو داد، به اسرا هر کدام یکی!
📌 روزهای اول چهار اسیر گرفتیم. در یکی از خانههای ابتدای شهر مستقر بودیم. آن سوی حیاط یک اتاق با درب آهنی وجود داشت. رفقا پیشنهاد دادند که اسرا را به آنجا منتقل کنیم تا بعدا به پادگان ابوذر تحویلشان دهیم. اما ابراهیم قبول نکرد و گفت: اینها مهمان ما هستند.
🔻 دستان اسرا را باز کرد و آورد داخل اتاق. سفرهی ناهار پهن شد. با تقسیمبندی ابراهیم، خودمان هر دو نفر یک کنسرو خوردیم اما به اسرای عراقی هرکدام یک کنسرو داد!
🔸 دو روز بعد ابراهیم چهار دست لباس زیر تهیه کرد و گفت: حمام را روشن کن تا اسرا به حمام بروند و تمیز شوند. عصر همان روز ابراهیم به پادگان ابوذر رفت. همان موقع یک خودرو برای انتقال اسرا به محل استقرار آمد. اسرای عراقی گریه میکردند و نمیرفتند. مرتب هم اسم ابراهیم رو صدا میکردند. با بیسیم تماس گرفتم و ابراهیم برگشت. اسرای عراقی یکی یکی با او روبوسی و خداحافظی کردند. آنها التماس میکردند که پیش ابراهیم بمانند ولی قانون چنین اجازهای نمیداد.
📚 برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم ۲؛ ادامهی زندگینامه و خاطرات پهلوان بیمزار #شهید_ابراهیم_هادی
📖 ص ۹۶
❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ @enwhat