این موشکها و پهپادها نه تنها غرور ملی را زنده کرد که دل صدها میلیون انسان آزاده و ضد ظلم و ضد استکبار در جهان را شاد کرد. این شلیکها را در نظم نوین آیندۀ جهان، تحلیل کنید. هیمنۀ پوشالی اسرائیل و غرب به کلی از بین رفت. اسرائیل «یکی بزنید دهتا میخورید» را امشب به چشم دید.
شهداءالقدس
شهید زاهدی و شهدای همراهش را بهحق بایستی شهداءالقدس نامید. خون مظلوم آنها بود که این موشکها را روانۀ اسرائیل غاصب کرد. اسرائیل در خون این شهدای عزیز غرق خواهد شد. بیشک یاد این شهدای عزیز هیچگاه از خاطر آزادیخواهان جهان پاک نخواهد شد. در آینده، قدس شریف آزادیاش را مدیون تمام شهدای جهان اسلام، خصوصاً شهدای مظلوم کنسولگری ایران خواهد بود.
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب در غزه کودکی شهید نمیشود...
🎥 یکی از ساکنان غزه میگوید امشب بعد از ۱۹۰ شب، جنگندهای بالای نوار غزه نیست.
باید مراقب بود از فردا، خناسان بزدل، مردم را از سپاه موهوم یزید نترسانند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال آمریکا و اسرائیل...
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی قبرم بنویسید: اینجا مدفن کسی است که میخواست اسرائیل را نابود کند...
حسن آقا تهرانی مقدم
پدر موشکی ایران
@fakhrian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو دست جبهۀ مقاومت را از همیشه پُرتر کردی...
هنرِ روحالله
یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت و ایجاد امنیت، «توان بازدارندگی» است. کشوری که این توان را ندارد، روز به روز سطح امنیت داخلی و خارجیاش کاهش مییابد. مکرر تحقیر میشود، لاجرم روزی هم گوش به فرمان قدرتمندان زورگو خواهد شد. تاریخ معاصر را ببینید! جز توان بالای بازدارندگی هیچ عامل دیگری نمیتواند غارتگران، زورگوها، سلطهجوها و استعمارگران را سر جایشان بنشاند. هند را ۱۵۰ سال غارت کردند، الجزایر را حدود ۷۰ سال، عراق و افغانستان را نزدیک به ۲ دهه. سوریه را که از اساس ویران کردند! چرا؟ چون توان بازدارندگی، توان مقابلۀ محکم در این کشورها نبود. همین ایران خودمان را ببینید. سالها محل جولان و غارت و لشگرکشی پرتغال، بریتانیا، شوروی و آمریکا بوده است. چرا؟ چون نه رضاخان بیعرضه و نه پسرش، هیچکدام توان مقابله با خارجیها را نداشتند که بدتر، اصلاً این خانواده را خارجیها بر سر کار آوردند و بر ملت تحمیل کردند. یک خانوادۀ ندید پدید و بیفرهنگ. انقلاب که شد، با خودش هزاران برکت را برای ملت آورد، یکی از مهمترینهایش، «ما میتوانیم» بود. ما میتوانیم مستقل باشیم. ما میتوانیم آزاد باشیم. ما میتوانیم آباد باشیم. ما میتوانیم قوی باشیم. ما میتوانیم ایران را از ذلتِ وابستگی نجات دهیم. ما میتوانیم نیازهایمان را خودمان تأمین کنیم. ما میتوانیم مقاومت کنیم. ما میتوانیم بهترین قوای نظامی و انتظامی را داشته باشیم. ما میتوانیم بهترین سلاحها را داشته باشیم. این «ما میتوانیم» که امام با تمام هنرمندیاش به ملت تزریق کرد، کار خودش را کرد. از ایرانِ ضعیف وابستۀ غارتبشو، ایران عزیزِ قویِ اثرگذار در منطقه و جهان ساخت. این مسیرِ صعودِ ۴۵ سالۀ ماست. آن شعار و حرکت بعد از آن، توان بازدارندگی ایران را به سطوح بسیار بالایی افزایش داد، بهطوری که امنیت در ایران مثال زدنی شد. در چندسال اخیر، ضرورت دیده شدن این توان در یک میدان واقعی و نه ماکت، دوچندان شد. غلط راهبردی اسرائیل در حمله به کنسولگری ایران در سوریه، زمینۀ بروز این توان را فراهم کرد. با حملۀ بینظیر بامداد ۲۶ فروردین، چشم جهان به موشکها و پهپادهایی که آسمان را در مینوردید تا قلب نظامی رژیم جعلی و غاصب و سفاک اسرائیل را پاره کند، دوخته شد. حالا دیگر راه موشکها به اسرائیل باز شد. حالا دیگر دستِ توهمِ گنبد آهنین برای همه رو شد. با این حمله، اسرائیل از همیشه بیشتر تحقیر، و از همیشه بیشتر ضعیف شد. اثر روانی و رسانهای حملۀ گستردۀ ایران به قلب نظامی اسرائیل، بیشتر از سایر جوانب بود. این حمله امنیت اسرائیل را کاهش و امنیت ایران را افزایش داد. اگر این حمله صورت نمیگرفت، اسرائیل پرروتر از گذشته و وقیحانه به کشتارهایش نسبت به نیروهای ایرانی ادامه میداد. حملۀ ۲۶ فروردین هیچگاه از خاطر اشغالگران فلسطین مظلوم محو نخواهد شد.
@fakhrian_ir
خاورمیانه نه، غرب آسیا
پایان یک دوران
#قسمت_اول
سالها پیش(نوامبر / دسامبر ۲۰۰۶) ریچارد ان. هاس که از ژوئن سال ۲۰۰۳ تا ژوئن سال ۲۰۲۳ در سمت رئیس شورای روابط خارجی آمریکا بودهاست و پیش از آن مدیر برنامهریزی سیاست وزارت امور خارجه ایالات متحده و مشاور نزدیک کالین پاول وزیر امور خارجه در دولت جورج دبلیو بوش بود، مقالهای را با موضوع خاورمیانۀ جدید غیرآمریکایی منتشر کرد که در ادامه بخشی از آن را میخوانید:
«پايان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهير شوروي، آغاز دورانی جديد در تاريخ منطقه بود كه طي اين دوران ايالات متحده نفوذ و آزادی عمل بيسابقهای در منطقه داشت. طرحهای غالب در اين دوران سراسر آمريكايی عبارت بودند از عملياتهای آزادسازی تحت هدايت و رهبري ايالات متحده، استقرار بلند مدت نيروهاي زمينی و هوايی ايالات متحده در شبه جزيره عرب، و يك ديپلماسی فعال در تلاش براي حل منازعه اعراب و اسرائيل، يك بار براي هميشه.
اما آنچه اين دوره را پس از كمتر از دو دهه به پايان رسانده، مجموعهاي از عوامل - برخي، ساختاري، و برخي، حاصل عمل بازيگران - است. قابل توجهترين و مهمترين عامل، تصميم دولت بوش براي حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ و عمليات نظامي تحت هدايت آمريكا و البته اشغال اين كشور به دنبال عمليات مذكور ميباشد. يكي از مهمترين خسارتهاي اين جنگ، از دست رفتن عراق تحت تسلط اهل تسنن بود، عراقي كه به اندازه كافي توانايي و انگيزه داشت تا در مقابل ايران شيعي، ايجاد موازنه كند. تنشها و درگيرهاي شيعه و سني كه مدتها ساكت شده بود، اكنون در عراق و البته در سراسر منطقه دوباره به سطح بیاید. تروريستها اكنون پايگاه مناسبي را در عراق بدست آورده و در اين كشور دست به توسعه مجموعه جديدي از فنون تروريستي زدهاند و البته اين فنون از همين نقطه به ديگر كشورها نيز صادر ميشود. اما با این حمله به عراق، در بيشتر منطقه خاورميانه اكنون دموكراسي با فقدان نظم عمومي و پايان برتري اهل تسنن گره خورده است. احساسات ضد آمريكايي هنوز به شكل قابل توجهي در حال تقويت شدن است. و در نهايت بدليل ضعفهاي عمده موجود در ارتش ايالات متحده و همچنين شكستهايي كه در عمليات عراق متحمل شد، اين جنگ، نفوذ و نيروي ايالات متحده را در سراسر جهان كاهش داده است كه در اين ميان نبايد مشغوليت بخش عظيمي از ارتش آمريكا در اين درگيري را از ياد برد. يكي از طعنههاي تاريخ اين است كه اولين جنگ با عراق - يك جنگ ضروري و فوري - نشان دهنده آغاز دوران آمريكايي خاورميانه بود و جنگ دوم عراق - يك جنگ انتخابي و البته غيرضروري- نيز پايان اين دوران را تسريع كرده است.
عوامل ديگري نيز در اين ميان دخيل بودهاند. يكي از اين عوامل، فروپاشي و شكست فرآيند صلح خاورميانه است. ايالات متحده از نظر سنتي همواره از يك ظرفيت و استعداد بينظير، با كار كردن هم با اعراب و هم با اسرائيليها، سود برده است. اما محدوديتهاي ظرفيت مذكور در جريان مذاكرات «كمپ ديويد» در سال ۲۰۰۰ خودنمايي كردند. از آن هنگام تاكنون عواملي مثل ضعف و بيلياقتي جانشينان «ياسر عرفات»، خيزش جنبش «حماس» و اتخاذ يك سياست يكجانبه گرايانه از سوي اسرائيل، همگي به شكست اين فرآيند و به حاشيه رانده شدن ايالات متحده كمك كردهاند، ضمن اينكه عدم تمايل دولت كنوني بوش براي اتخاذ يك ديپلماسي فعال در اين زمينه، اين سير نزولي را تقويت نموده است.
عامل ديگري كه به پايان دوران آمريكايي خاورميانه كمك كرده است، عبارت است از شكست رژيمهاي سنتي عرب در رويارويي با جاذبه فوقالعاده تفكرات اسلامي افراطي[!] در مواجهه با يك انتخاب ميان رهبران سياسي فاسد و دور از دسترس از يك سو، و رهبران مذهبي نيرومند و با نفوذ، بسياري از مردم منطقه دسته دوم را برگزيدهاند. واقعه ۱۱ سپتامبر رهبران ايالات متحده را به اين سمت سوق داد كه ميان جوامع بسته و رشد راديكاليسم، ارتباط برقرار كنند. اما نتيجه اين تفكر در ميان مقامات آمريكايي - اغلب يك فشار عجولانه بر دولتهاي منطقه براي برگزاري انتخابات بدون ملاحظه و توجه به زمينهها و متن سياسي و اجتماعي جوامع - ايجاد فرصتها و فضاهاي بيشتر و بهتر براي تروريستها و حاميان آنها به منظور پيشبرد طرحها و ارتقاء توان عملياتيشان بوده است.
@fakhrian_ir
خاورمیانه نه، غرب آسیا
پایان یک دوران
#قسمت_دوم
و در نهايت، فرآيند جهانيسازي كليت منطقه را دستخوش تغيير و تحول كرده است. بدست آوردن پول، سلاح، ايدههاي جديد، و البته طرفدار و نيروي انساني مورد نياز براي افراطيون[!] اسلامي، اكنون به كاري نه چندان دشوار تبديل شده است. رشد قارچ گونه رسانهها و مطبوعات جديد، و بخصوص شبكههاي تلويزيوني ماهوارهاي، جهان عرب را به يك «دهكده منطقهاي» كاملاً سياسي تبديل كرده است. در واقع نمايش بيشتر فيلمها و گزارشهاي خبري از اين شبكه¬ها- صحنههايي از خشونت و تخريب و كشتار در عراق؛ تصاوير بد رفتاري با زندانيان عراقي و مسلمان؛ رنج و محنت مردم در غزه، كرانه باختري، و لبنان و... بسياري از مردم خاورميانه را از ايالات متحده متنفر و دور ساخته است. نتيجه طبيعي اين تحولات بسيار ساده است: دولتهاي خاورميانه اكنون براي همكاري با ايالات متحده راه دشوارتري را در پيش دارند، و البته نفوذ ايالات متحده در منطقه رو به زوال گذاشته است.
چه چيزي پيش روست؟
طرحها و تركيبهاي كلي از تاريخ جديد خاورميانه هنوز در حال شكلگيري هستند و كامل نشدهاند، اما نكته مهم اين است كه اين طرحها و تركيبها طبيعتاً در پي پايان دوران تسلط ايالات متحده بر منطقه تكميل شده و منشأ اثر ميشوند. در واقع تعداد زيادي طرح و تركيب تازه از اين پس به رويدادها و حوادث روزانه در اين منطقه، شكل خواهند داد، اما:
اول اينكه، ايالات متحده به بهرهگيري بيشتر از نفوذ خود در منطقه - نسبت به انواع ديگر قدرت ظاهري - ادامه خواهد داد، اما نفوذ واشنگتن نسبت به قبل قطعاً كمتر و ضعيفتر خواهد بود. اين موضوع منعكس كننده تأثير در حال افزايش مجموعهاي از نيروهاي داخلي و خارجي، محدوديتهاي ذاتي قدرت ايالات متحده، و نتايج انتخابهاي دولتمردان آمريكا است.
دوم، ايالات متحده به شكلي فزاينده در چالش با سياست خارجي ديگر كشورهاي خارجي حاضر در منطقه قرار خواهد گرفت. اتحاديه اروپايي در قضيه عراق تا حدي وارد شده و به آمريكا كمك خواهدكرد و احتمالاً در مورد مسئله فلسطين نيز براي اتخاذ يك رهيافت متفاوت و جديد اعمال فشار خواهد نمود. چين در مقابل اعمال فشار به ايران مقاومت كرده و در پي تضمين دسترسي خود به ذخاير انرژي منطقه خواهد بود. همچنين، روسيه نيز در مقابل خواست واشنگتن براي تحريم ايران مقاومت كرده و به منظور اثبات استقلال خود از ايالات متحده، در جستجوي فرصتها و فضاهاي جديد خواهد بود. هم چين و هم روسيه (و هم بسياري از دولتهاي اروپايي) خود را از همراهي با تلاشهاي ايالات متحده براي انجام و پيشبرد اصلاحات سياسي در دولتهاي غير دموكراتيك خاورميانه كنار خواهند كشيد.
سوم اينكه، در خاورميانه جديد، دو كشور از همه قويتر هستند، كه يكي از آنها ايران است.
تاكنون تمام كساني كه ايران را بعنوان كشوري در حال تغيير نگاه كرده و تصور ميكردند جديترين و اساسيترين تحولات سياسي و اجتماعي در اين كشور در جريان است، سخت در اشتباه بودهاند. ايران از سرمايۀ عظيم اقتصادي و انساني بهره ميبرد و قويترين نفوذ و تأثير را در عراق دارد، و البته نفوذ قابل توجهي هم بر حماس و حزب الله لبنان دارد. ايران يكي از امپراتوريهاي تاريخي بوده كه اكنون نيز اهداف و طرحهاي بلندي براي بازسازي منطقه مطابق نظر و تصور خودش در سر دارد؛ البته نبايد فراموش كنيم كه از پتانسيل لازم براي از قوه به فعل رساندن اين طرحها هم برخوردار است».
منظور آقای ریچارد از اسلام افراطی و یا اسلامیون افراطی، انقلاب اسلامی ایران و انقلابیون طرفدار انقلاب اسلامی ایران است.
@fakhrian_ir
خاورمیانه نه، غرب آسیا
پایان یک دوران
#قسمت_سوم
طرح خاورمیانه جدید آمریکا تلاش برای تغییر جغرافیای این منطقه بود. در جغرافیای مدنظر آمریکاییها، تجزیه برخی از کشورهای منطقه و تبدیل آنها به کشورهای کوچک، اولویت و هدف نخست بود. کشورهایی نظیر عراق و سوریه هم در اولویت بودند. اساساً تشکیل کشورهای کوچک تجربه موفقی در راستای منافع غرب و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا است. کشورهای کوچک عضو شورای همکاری خلیج فارس از جمله این تجربه موفق هستند که ضمن اینکه میزبان پایگاههای نظامی آمریکا هستند به سمت عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی نیز گام بر میداند. الگوهای رفتاری این کشورها در قبال جنگ اخیر غزه نیز مطلوب آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
بنابراین، خاورمیانه جدید از دید آمریکا منطقهای است که کشورهای بزرگ، تجزیه شده و دولتسازی نیز همسو با سیاستهای غرب شکل بگیرد. برونداد اصلی این طرح، تضعیف محور مقاومت و تقویت مواضع آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا بود. با این حال، نه تنها این طرح آمریکایی با شکست مواجه شد بلکه منطقه غرب آسیا روند معکوسی را طی کرده است.
رهبر انقلاب در این خصوص عنوان کردند: «آن چیزی که آمریکاییها اسمش را گذاشته بودند خاورمیانۀ جدید، ۱۸۰ درجه با این چیزی که امروز هست تفاوت دارد. آنها خواستند حزبالله را نابود کنند؛ بعد از جنگ سیوسهروزه، حزبالله ده برابر قویتر شد. حالا من که میگویم «ده برابر»، چون احتیاط میکنم؛ ولی بیش از اینها قویتر شد.
آنها میخواستند عراق را یکجا ببلعند و نتوانستند، نشد. آنها میخواستند سوریه را قبضه کنند، عوامل نیابتی خودشان را به اسم «داعش» و «جبهةالنّصرة» و از این حرفها انداختند به جان دولت سوریه، حدود ده سال هم مدام تزریق کردند، پشتیبانی کردند، پول دادند، امکانات دادند، نشد. ناکام شدند؛ [در تحقّق] خاورمیانۀ جدیدی که آنها میخواستند درست کنند، بکلّی ناکام شدند.»
طرح خاورمیانۀ جدید آمریکا شکست خورد و آمریکا مفتضح شد. حال طرحِ «غرب آسیا»ی جدید با یک نظم نوین در حال تحقق است و ایران پیشران این نظم جدید است.
@fakhrian_ir
خامنهایِ خواندنی
مهمترین عاملی که سوپر انقلابیها را پشیمان کرد، انتقادهای تند نبود. دغدغهمند بودن هم نبود. عدالتخواه بودن هم نبود. مردمدوست بودن هم نبود. جهادی بودن هم نبود، «سطحی بودن» بود. سطحی بودن و نگاه کلان نداشتن، خصوصیتی است که بزرگترینها را کوچک و انقلابیترینها را پشیمان و ضد انقلاب میکند. خصوصیت بارز حسینعلی منتظری و امثال او همین بود. نقویان و نصیری هم. این یک قاعده است و استثنا بردار نیست. آنانکه که از بینش عمیق برخوردار نیستند، قطعاً در معرض لغزش از خط انقلاباند.
دلیل اینهمه تأکید رهبری بر افزایش عمق معرفتی و پرهیز از سطحینگری همین است. بارها در دیدارهای مختلف توصیه کرد که برای رشد فکری خود وقت بگذارید، مطالعه کنید و به اساتید فکر متصل شوید. جوانان را گاه به آثار استاد مطهری و گاه به استاد محمدتقی مصباح یزدی ارجاع داد. از همه مهمتر، «امام» را معرفی کرد. انس با اندیشه و کلام امام. اما در این میان، هیچگاه از خود نگفت. هیچگاه از دریای مواج علوم وحیانی خود پرده برنداشت. هیچگاه مردم را به خود و خواندن خود دعوت نکرد. اما براستی برای اهل فن، همچون آفتابِ وسط روز روشن است که او اگر به مراتب از مطهریها و مصباحها بالاتر نباشد، قطعا پایینتر نیست. آثار قلمی و بیانی او خود بزرگترین گواه بر این مدعاست. بایستی دستکم او را در کنار اساتیدی همچون مطهری، مصباح، بهشتی، صدر و دیگران بخوانیم. بارها تجربه شد که انس با این شخصیت ناشناخته از انسان، انسانی دیگر میسازد. در او انقلاب بهپا میکند. به انسان وسعت میدهد. به آدمی حریت و شجاعت میبخشد. دستش را میگیرد و از ساحلِ دریا به عمق بیکران آن میبرد.
چه خوش گفت حاجقاسم عزیز:
اما این را بدانید: والله علمای شیعه را تماماً از نزدیک میشناسم.
شغل من همین ارتباط [با علما] است.
علمای لبنان را میشناسم.
علمای پاکستان را میشناسم.
علمای عراق را میشناسم.
علمای حوزۀ خلیج فارس را میشناسم.
چه شیعه و چه سنی!
والله، اشهد باللّه سرآمد همۀ این روحانیت، سرآمد همۀ این علما، از مراجع ایران و غیر ایران، این مرد بزرگ تاریخی است، یعنی آیتالله العظمی خامنهای.
@fakhrian_ir
اگر موشکها و پهپادهای تنبیهی از خاک ایران، مواضع اسرائیل را هدف نمیگرفت، روز به روز شرارت اسرائیل در جنگ افروزی و ترور نسبت به منافع و شخصیتهای ایران بیشتر میشد.
@fakhrian_ir
سخنرانی .mp3
16.76M
#سخنرانی
#جلسه_دوم
🎙سخنران: حجت الاسلام والمسلمین فخریان
ما و توحید در قرآن
بستۀ جامع توحید
سبک زندگی توحیدی
حیات جمعی و تشکیلاتی
📅شنبه ۱۱ فروردینماه ۱۴۰۳
۱۹ رمضانالمبارک ۱۴۴۵
🕌هیئت منتظران ظهور(نیشابور)
ـــــــــــــــــــــــ
@fakhrian_ir
@montazeranzohor_n
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجه در پنجۀ تحجر
پ.ن: بعضی از دستگاهها وظیفۀ خود را در قبال حجاب به درستی انجام ندادهاند، اما انصافا «پلیس مظلوم» در قبال مسألۀ حجاب به بهترین شکل انجام وظیفه کرده. امروز پلیس در خط مقدم مبارزه با تحجر و برگرداندن ایران به قبل از انقلاب ایستاده. حجاب یک سنگر اساسی برای حفظ کرامت زن و بنیان خانواده است. با زدن حجاب، با کنار رفتن پوشش مناسب زنان، راه برای آندلسیسازی ایران، باز میشود. امروز هرکسی که دغدغۀ حرمت و کرامت زن را دارد، هرکسی که اهمیت خانواده را درک کرده، هرکسی که دل در گروه انقلاب و ارزشهای آن دارد، بایستی از اصل کار پلیس در اجرای قانون شرعی و ملی حجاب حمایت کند. امنیت مهمترین نیاز بشر است، منهای امنیت هیچچیزِ خوبی نخواهد بود و امروز پلیس تأمینکنندۀ امنیت است.
@fakhrian_ir
انسانهای کوچک در بهشت جایی ندارند .mp3
1.93M
💠 بهشت جای آدمهای کوچک نیست
⬅️اگر در دنیا از قبر بیرون نیای، به بهشت راهت نمیدن...
@fakhrian_ir
سخنرانی.mp3
15.67M
#سخنرانی
#جلسه_سوم
🎙سخنران: حجت الاسلام والمسلمین فخریان
ما و توحید در قرآن
بستۀ جامع توحید
سبک زندگی توحیدی
حیات جمعی و تشکیلاتی
📅یکشنبه ۱۲ فروردینماه ۱۴۰۳
۲۰ رمضانالمبارک ۱۴۴۵
🕌هیئت منتظران ظهور(نیشابور)
ـــــــــــــــــــــــ
@fakhrian_ir
سرّ ظهور.mp3
5.68M
🎙زندگی جمعی، مهمترین عامل ظهور
ضرورت زندگی جمعی(۱)
@fakhrian_ir
هدایت شده از مکث | میان واقعیت و حقیقت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مکث
🔸بریتانیا در عراق، ایران و افغانستان
📺 قسمت #سیزدهم مستند کوتاه و دیدنی «مکث»
https://ble.ir/max_ir
https://eitaa.com/max_ir
مکث | میان واقعیت و حقیقت
طرح یک مسأله | نقش کانونهای دینی در نبرد تمدنی
در تمدنسازی، «هویت» نقش اساسی دارد. هویتها هستند که انسان را به کار میگیرند. اگر میخواهی انسانی را از خود کنی، هویت وابسته به او بده. اگر انسان استقلالگرا میخواهی، به او هویت استقلالطلب بده. اگر انسان مصرفگرا و هرزه میخواهی، به او اینچنین هویتی را تزریق کن. اگر انسان مجاهدِ شهادتطلب میخواهی هم. در فرآیند تمدنسازی، هویتسازی جزو ضروریات است.
در تمدن غرب، مصرفگرایی، کوتاهخواهی، شهوتخواهی، شهرتخواهی، انفعال، سکوت، بردگی نوین و... مطلوب است. این تمدن برای بقایش باید هویتی را در مردم بوجود آورد که همینها را بخواهند. همان جور که تمدنسازان میگویند، زیست کنند. برخلاف تمدن اسلام که به سراغ فطرت انسان میرود و هدفش شکوفا کردن ظرفیتها و خواستهای فطری انسان است. اینجا نقطۀ تقابل دو تمدن است، نقطۀ تقابل دو مکتب، دو ایدئولوژی، دو جهانبینی. در این تقابل، تمدن غرب به دنبال ترویج اباحهگری و فساد و تمدن اسلام به دنبال ترویج زیست مومنانه است. هر کدام برای اهدافشان کانونهایی را تأسیس، تجهیز و بهکار میگیرند. این نبرد، نامتقارن است. یعنی هر طرف، امکاناتی، داراییهایی، ظرفیتهایی دارد که آن دیگری ندارد. از میان همۀ داراییهای جبهۀ حق، مسجد، هیئت و مراسمهای دینی میتواند نقش مؤثرتری در این نبرد تمدنی ایفا کند. اینها همان چیزهایی است که طرف مقابل ما آنها را ندارد و از آن محروم است. این کانونها در این نبرد پیچیده، سخت، زمانبر و پرهزینه باید ابتدا اصل این نبرد و بعد قواعد و پیچیدگیهای آن و سپس نقش خودشان را پیدا کنند. جبهۀ حق چشم امیدش بیش از امکانات دیگرش، به این کانونهاست. اما راستی اینها برای نصرت جبهۀ حق بایستی چه کنند؟ فرماندهان چه کسانیاند؟ باید به چه امکانات سختافزاری و نرمافزاری مجهز باشند؟ باید در مواجهه با انواع حملههای دشمن چه کنند؟ یا نه باید چگونه حمله کنند؟ چه چیزهایی را باید بدانند؟ مخاطبینشان چه کسانیاند؟ با چه ذائقه و نیازی؟ چگونه بایستی رصد و پایش شوند؟ چگونه میتوانند بروزرسانی شوند؟ و...
@fakhrian_ir