ما بايد اعتقادات خودمان را ارتقاء ببخشيم و رابطهاش را با حيات اجتماعي تبيين كنيم.
آیتالله سید محمدمهدی میرباقری:
«اگر بخواهيم فرهنگ اجتماعي را بازسازي كنيم به طوري كه بستر حكومت ديني باشد، بهناچار بايد در اعتقادات ديني خودمان بازنگري بكنيم و اين اعتقادات را بازسازي كنيم. البته اعتقادي كه ما نسبت به اصول و بنيادهاي ديني خودمان داريم و در حوزۀ علم كلام يا عرفان يا فلسفه بحث شده، باطل نيستند، اما بحث اين است كه واحد مطالعۀ آنها واحد جامعه و تاريخ نيست و ما براي ايجاد حكومت ديني كه بر بستر فرهنگ اسلام جاري بشود و مديريت اجتماعي را مبتني بر اسلام برنامهريزي كند نياز به يك اعتقاداتي داريم كه آن اعتقادات، واحد مطالعهاش، جامعه و تاريخ باشد.
در غرب هم اين دو اتفاق افتاده، يكي اينكه واقعاً اعتقادات ديني را سعي كردند كاهش بدهند به حدّي كه منحصر در حوزۀ زندگي خصوصي شود و ارتباطش را با زندگي اجتماعي قطع كند و عقلانيّت سكولاري هم كه براي اداره جامعه ايجاد كردند واحد مطالعهاش را از فرد به جامعه و تاريخ تسرّي دادند. ما هم طبيعتاً بايد اين كار را انجام بدهيم.
ما باید اعتقادات دينيمان را گسترش بدهيم. فرضاً شما متديّنين را ببينيد که در امور ماليشان چطور عمل ميكنند؟ حساب سال دارد، در حلال و حرامش دقت ميكند، گاهي بدهيهاي شرعياش را سالي دو بار ميپردازد ولي همين آدم وقتي ميخواهد يك شركتي بزند، يك كارخانهاي بزند، و قراردادي ببندد، اين محاسبه را نميكند كه اين تجارتي كه انجام ميدهد سرانجام اقتدار اقتصاد اسلام با آن واقع ميشود و يا اقتصادهاي بيگانه. این امر، داخل در محاسبهاش نيست، معنايش اين است كه فرهنگ دينداري ما ظرفيت محاسبهای در اين مقياس ندارد؛ لذا بايد كلاسه فرهنگ دينداري ما ارتقاء پيدا كند، به طوري كه بتوانند رابطه اعتقادات خودشان را با موضعگيريهاي اجتماعيشان (در حوزه سياست، فرهنگ، اقتصاد و امثال اينها) بفهمند، نه با موضعگيريهاي زندگي خصوصي و فرديشان.
يكي از كارهايي كه ماركسيستها ميكردند اين بود كه رابطۀ بين ايدئولوژي خودشان با موضعگيري اجتماعي را به شدت تبيين ميكردند؛ لذا كسي كه آن ايدئولوژي را انتخاب ميكرد در مواضعش _ در معاشرت و رفت و آمد و كاركردنش _ تأثير ميگذاشت. فرضاً اگر ميخواست كار كند، نميرفت در كارخانۀ بنز كار كند، بلكه در كارخانه لوكوموتيوسازي مشغول به كار ميشد؛ ميگفت این براي طبقه كارگر كار ميكند و آن براي طبقه سرمايهدار. اين معنايش اين است كه رابطهي اعتقادات خودش و نگاه تاريخي اجتماعي خودش را با عمل اجتماعياش ميديد. اين [مطلب] را شما در حوزۀ فرهنگ اسلامي بايد بازتوليد كنيد به طوري كه رابطۀ بين رفتار اجتماعيِ ما با فرهنگ مذهب كاملاً تبيين بشود.
امروز اینطور نیست که فرهنگ عمومي جامعه يا حتي فرهنگ تخصصي جامعه مبتني بر آن شكل بگيرد كه بگويند باید این اقتصاد را مبتني بر نفي سَبيل طراحي كنید؛ يعني به شما بگويند این ارزش را در دانش اقتصاد چطوري جاري ميكنيد؟
پ.ن: #ستایشگر استاد سیدمهدی میرباقری هستم از این جهت که بدنبال ارائهی نقشهی اسلام در راستای مدیریت جهانِ بشری است و از این جهت که نگاه سیستمی به این دارد و #مفتخرم که در این دوسال ونیم سخت مشغول ارایهی نگاه منظومهای رهبر انقلاب به دین، به آحاد مردم هستم.
#مفتخرم به رهبری که در اوان جوانی نگاه سیستمی و کارآمد به دین داشته و در هر فرصتی آن را #تبیین میکرده است.
اسماعیل فخریان
@fakhrian_ir