📙📙
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
✍✍گزارش هفدهم
حجاج زبیدی ( پدر زن هانی ) ، محمد بن اشعث و حسام بن اسماء ابن خارجه از طرف عبیدالله به دیدار هانی رفتند و به او گفتند : عبیدالله از شما گله مند است که چرا به دیدار او نمیروی !
وی گفت که بیماری اجازه دیدار با عبیدالله را نداده است .
آنان به او گفتند که عبیدالله میداند که هانی از بیماری رهیده است و در دیدار با عبیدالله کوتاهی میکند ، پس از ما خواسته از تو بخواهیم به دیدارش بروی.
هانی به گفته آنان اعتماد کرد و به دیدار عبیدالله رفت ، به هنگام ورود به قصر ، عبیدالله به شریح قاضی گفت :
خیانتکار با پای خود آمده است ؛
هانی گفت : منظورت چیست ؟
عبیدالله گفت : چرا فتنه می کنی و خانه ات را پایگاه مخالفین قرار میدهی و مسلم بن عقیل را در آنجا پنهان می کنی ؟؟
هانی تکذیب کرد ، عبیدالله اصرار کرد که مسلم در خانه هانی است و در این موقع دستور داد معقل را با هانی روبرو کنند هانی با دیدن معقل چاره ای جز اعتراف نداشت و گفت : مسلم به خانه من پناه آورد اجازه بده بروم و به او بگویم از خانه من خارج شود ؛ عبیدالله گفت از اینجا خارج نمی شوی مگر اینکه مسلم را تحویل دهی !
هانی گفت : هرگز این کار را نمی کنم . عبیدالله که به خشم آمده بود با عصا سر و صورت هانی را شکست و دستور بازداشت او را داد در این هنگام قبیله مذحج که از بازداشت هانی آگاه شده بودند به فرماندهی عمر بن حجاج زبیدی به قصر یورش آوردند که به دستور عبیدالله شریح قاضی به بالای قصر آمد و به مردم گفت :
من هم اکنون با هانی ملاقات کردم و هیچ خطری هانی را تهدید نمی کند و جان او سالم است.
عمر بن حجاج گفت : اگر این چنین است ما نیز از تهاجم دست برمیداریم همین موجب شد تا قبیله مذحج پراکنده شوند
📚 الفتوح تو جلد ۵ صفحه ۸۲ ، مروج الذهب جلد ۳ صفحه ۶۷
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
✍✍گزارش هجدهم
عبدالله بن حازم که از طرف مسلمبنعقیل مأمور پیگیری بازداشت هانی بود به سرعت خود را به مسلمبنعقیل رساند و خبر موقعیت خطرناک هانی و مجروح شدن او را به مسلم بن عقیل رساند .
مسلم بن عقیل به او دستور داد با فریاد « منصور اَمِت » یارانش را دعوت به قیام نماید زمان کوتاهی نگذشت که چهار هزار نفر از مردم در محل زندگی مسلم بن عقیل اجتماع کردند ، مسلم بن عقیل در همان زمان کوتاه جمعیت را سازماندهی کرد و عبدالرحمان بن عزیزکندی را فرمانده قبیله ربیعه و مسلم بن عوسجه را فرمانده قبیله مذحج و ابوثمامه صائدی را فرمانده تمیم همدانی و عباس بن جعده را فرمانده ساکنان شهر قرار داد .
سپس این جمعیت را به سمت دارالاماره به حرکت درآورد ، جمعیت در حالی که تکبیر میگفتند و عبیدالله را لعن و نفرین میکردند به دارالاماره نزدیک شدند . عبیدالله بن زیاد که در حال سخنرانی در مسجد اعظم کوفه بود با شنیدن فریادهای « مردم مسلم بن عقیل مسلم بن عقیل » آمد از مسجد خارج شد و به داخل دارالاماره رفت و همه دربهای قصر را بست تا مردم داخل نشوند
این جمعیت بزرگ هر چه به قصر نزدیک میشد از تعدادش کاسته میشد تا اینکه وقتی به قصر نزدیک شدند تعداد آنها به ۳۰۰ نفر رسید و همین تعداد پس از نماز مغرب به ۱۰ نفر کاهش یافت .
📚 تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۲۷۵ الفتوح جلد ۵ صفحه ۸۶
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
✍✍ گزارش نوزدهم
مسلم بن عقیل به همراه یاران به نماز مغرب ایستاد ، پس از نماز مغرب از آن جمعیت تنها ۳۰ نفر باقی ماند و هنوز از مسجد خارج نشده بود که از آن سی نفر ۱۰ نفر باقی ماند .
هنگامی که از مسجد خارج شد و به منطقهای که قبیله کنده در آنجا سکونت داشتند رسید ، این ده نفر هم از مسلم جدا شدند و مسلم بن عقیل در کوچه های کوفه تنها ماند و چون راهنمایی نداشت خانهای را نیز نمیشناخت به راه خود ادامه داد تا به منزل زنی به نام طوعه رسید که منتظر فرزندش بود .
مسلم بن عقیل به طوعه سلام داد و آب طلب کرد ، طوعه آب آورد و او را سیراب نمود و به داخل خانه رفت و در را بست ، بار دیگر چون منتظر فرزندش بلال بود به در خانه آمد و مشاهده کرد که مسلم بن عقیل همان جا نشسته است از او خواست در آنجا توقف نکند ، مسلم بن عقیل خود را معرفی کرد و گفت : من در این شهر کسی را ندارم آیا میشود داخل خانه شوم ؟؟
طوعه چون او را شناخت فوراً دعوت به خانه کرد و در اتاقی مسلم بن عقیل را جا داد و به پذیرایی پرداخت ؛ بلال فرزند طوعه که از بیرون آمده بود از رفت و آمد مادرش مشکوک شد و از مادرش پرسید چه کسی در خانه ماست و تو پس از سوگند دادن بلال به او گفت : مسلم بن عقیل در خانه ماست .
بلال صبح زود به دارالاماره رفت و به عبدالرحمان فرزند محمد بن اشعث اطلاع داد که مسلم بن عقیل در خانه آنهاست ، عبدالرحمان بن محمد بن اشعث است فوراً به پدرش که در حضور عبیدالله نشسته بود خبر داد ، عبیدالله که به سخن زیرگوشی این پدر و پسر مشکوک شده بود پرسید :
چه اتفاقی افتاده است ؟
محمد بن اشعث جریان را گفت .
عبیدالله ابن زیاد با شنیدن این خبر ، محمد بن اشعث را به همراه ۷۰ نفر مأمور بازداشت و دستگیری مسلمبنعقیل کرد .
📚 اخبار الطوال صفحه ۲۵۴ ، الفتوح جلد ۳ صفحه ۶۸
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
📙📙
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
✍گزارش بیستم
ماموران امنیتی کوفه مسلم بن عقیل را در حالی که دهانش پر از خون و دندان مبارک شکسته بود به دارالاماره آوردند و سپس به نزد عبیدالله بردند ؛
پس از گفتگوی تندی که بین مسلم بن عقیل و عبیدالله در قصر انجام گرفت عبیدالله بن زیاد دستور قتل مسلم و هانی را ( که از پیش در بازداشت بود ) صادر کرد ؛
مسلمبنعقیل که کشته شدنش را قطعی دید به عمربن سعد برای پرداخت بدهکاری خود به برخی افراد نامه نگاری با امام حسین علیه السلام جهت نیامدن به کوفه و نیز تحویل گرفتن جسد خویش پس از مرگ وصیت کرد و آنگاه بکیر بن حمران به دستور عبیدالله بن زیاد مسلم بن عقیل را به بازار کفاشان برده و در آن مکان او را گردن زده و به شهادت رساند .
همچنین رشید غلام ترک زبان دارالاماره هانی را به بازار گوسفند فروش ها برده و با دو ضربه به گردن زده و به شهادت رساند ؛
سپس پاهای شهیدان مسلم و هانی را با طناب بسته و در بازار کشاندند و پس از آن بدن مبارکشان را واژگونه به دار آویختند .
عبیدالله بن زیاد سرهای مسلم بن عقیل بهانی را به همراه نامه ای کوتاه که گزارشی از چگونگی دستگیری این دو شخصیت بود توسط هانی بن ابی رحبه همدانی و زبیر بن اروح برای یزید فرستاد .
یزید بن معاویه پس از دریافت نامه و مشاهده سرهای شهیدان در مقام تقدیر از جنایت عبیدالله و دستورالعمل جدید پاسخی به این مضمون برای عبیدالله نوشت :
همان طور که دوست میداشتم عملکردی رفتارت دوراندیشانه و هملت با قوت قلب و شجاعانه بود به من خبر رسیده است که حسین بن علی متوجه عراق شده است پس بر سر راه ها توسط های نگهبانی و افراد مسلح بگمار و با بدبینی و سوءظن به امور بنگر و با تهمت دستگیر و مجازات کن و هر اتفاقی که افتاد برایم بنویس .
📚 انساب الاشراف جلد ۲ صفحه ۸۲ مقتل الحسین خوارزمی جلد ۱ صفحه ۳۰۵
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜گزارش بیست و دوم
پس از ۲۴ روز و گذشتن از ۲۴ منزل حسین بن علی علیه السلام و همراهان در روز پنجشنبه دوم محرم سال ۶۱ هجری وارد کربلا شده و خیمه های خود را در مکان پاکیزه و دور از آبی که به وسیله یک سلسله بلندی احاطه شده بود برپا کردند .
حربن یزید ریاحی خبر توقف کاروان امام علیه السلام را به کوفه گزارش داد عبیدالله بن زیاد با دریافت این گزارش به سرعت عمر بن سعد را به همراه چهار هزار نیروی مسلح حازم شهرهای مرکزی ایران بودند به جانب کربلا عازم کرده اند و این تعداد نیرو به فرماندهی عمر بن سعد در روز سوم محرم الحرام وارد کربلا شدند و به حر پیوستند .
عمر بن سعد با ورود به کربلا قره ابن قیس او را نزد امام علیه السلام فرستاد که چرا به کربلا آمده و چه میخواهد ؟
امام علیه السلام به قره ابن قیس فرمودند :
مردمان شهرتان به من نامه نوشتند که بیایم حال اگر خوش نمیدارند از نزدشان بازمیگردم
ابن سعد پس از دریافت پاسخ امام علیه السلام به عبیدالله نوشت :
من از حسین بن علی پرسیدم برای چه آمده است گفت مردم کوفه از من دعوت کردند و من آمدم اگر مردم کوفه از نظرشان برگشتند من از نزد آنها باز می گردم .
عبیدالله پس از دریافت گزارش عمربن سعد به او نوشت :
نامه ات به من رسید و آنچه را گفته بودی فهمیدم حسین پیشنهاد کن که خود و اصحابش با یزید بن معاویه بیعت کنند و اگر چنین کرد نظر خویش را خواهم گفت و السلام .
📚 انساب الاشراف جلد ۳ صفحه ۳۸۵ تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۳۰۷
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
✍✍ گزارش بیست و سوم
هرچند تا روز چهارم محرم سال 61 هجری ، پنج هزار نیروی مسلح به فرماندهی حر بن یزید ریاحی و عمر بن سعد در کربلا حضور داشتند ولی از چهارم تا نهم محرم ، عبیدالله بن زیاد سپاهی به استعداد 25000 هزار نفر دیگر عازم کربلا کرد ؛
زیرا هزار نفر به فرماندهی شبث بن ربعی ، هزار نفر به فرماندهی مضاهیر بن رهینه مازی ، سه هزاد نفر به فرماندهی نصر بن حجاز بن ابجز ، هزار نفر به فرماندهی حصین بن نمیر ، چهار هزار نفر به فرماندهی شمربن ذی الجوشن ؛ چهار هزار نفر به فرماندهی یزید بن رکاب ، هزار نفر به فرماندهی یزید بن حرث ، چهار هزار نفر به فرماندهی عمر بن حجاج زبیدی و افراد دیگری به فرماندهی قیس بن اشعث و عبدالله بن زهیر بن سلیم ازدی عازم کربلا شدند .
به این ترتیب در روز عاشورا یک سپاه عظیم سی هزار نفره با همه امکانات و تجهیزات در برابر حسین بن علی علیه السلام قرار گرفتند.
📚 نساب الاشراف ج 3 ص 385 الکامل فی التاریخ ج 2 ص 286
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜گزارش بیست و چهارم
حضور نظامی سی هزار نفره در کربلا و محاصره امام حسین علیه السلام و یارانش هیچ نتیجه ای برای عبید الله نداشت . از همین رو از روز هفتم محرم الحرام واقعه طف وارد فاز جدیدی شد و عبید الله تصمیم گرفت امام و یارانش را محاصره اقتصادی کرده و آب را بر روی خیمیه حسین بن علی علیه السلام ببند
پس به عمر بن سعد نوشت :
شنیده ام حسین چاه می کند و به آب می رسد .تا می توانی آنان را از کندن چاه بازدارد و بر آنان تنگ بگیر و اجازه چشیدن یک قطره آب به آنان مده و با آنان چنان کن که با عثمان پاک کردند و السلام.
عمربن سعد با دریافت این دستور عمربن حجاج را به همراه 500 نفر از سپاه ، مامور بستن شریعه فرات کرد تا مانع از رسیدن حسین بن علی علیه السلام به شریعه شود . در شب هشتم محرم با تقاضای امام علیه السلام مذاکره ای بین امام و عمر بن سعد در گرفت .
امام علیه السلام در این مذاکره تلاش کرد تا عمربن سعد را از موقعیت خطرناکی که در آن قرار گرفته بود ، نجات دهد ولی مذاکره نتیجه نداد .
پس از آن ملاقات عمربن سعد نامه ای را با این مضمون به زبان امام علیه السلام برای عبیدالله ارسال کرد :
حسین می گوید یا به همان مکانی که از آنجا آمده ای برمیگردد یا به یکی از مرزهای کشورهای اسلامی می رود و یا اینکه به شام رفته تا هرچه یزید بخواهد درباره او انجام دهد !! که خشنودی و صلاح امت در همین است .
📚 مقتل الحسین خوارزمی ج 1 ص 355 الفتوح ج 5 ص 162
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜گزارش بیست و پنجم 📜
پس از نماز عصر روز پنجشنبه نهم محرم سال ۶۱ هجری عمربن سعد با جمله یا « خیل الله ارکبی ! و بالجنة ابشری ! » سپاهیان خدا سوار شوید که شما را مژده بهشت باد !
تهاجم سپاه کوفه به خیمه گاه حسین بن علی علیه السلام را آغاز کرد .
امام علیه السلام ، برادرش عباس بن علی علیه السلام را به همراه ۲۰ نفر از اصحاب که زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر از جمله آنها بودند به جانب سپاه عمر بن سعد فرستادند تا بپرسند چه میخواهند ؟
سپاه کوفه در جواب اصحاب امام علیه السلام که به جانب بودند گفتند : آمدیم تا به شما بگوییم تسلیم شوید و یا اینکه امشب با شما خواهیم جنگید .
عباس بن علی علیه السلام خدمت امام علیه السلام رسیدند و ایشان را از تصمیم دشمن آگاه ساختند امام علیه السلام به برادر خود گفتند که از آنان تقاضا کن امشب را به ما مهلت دهند ، عباس بن علی علیه السلام برگشت و تقاضای امام علیه السلام را با سپاه کوفه در میان گذاشت آنان پس از مذاکره با یکدیگر به دستور عمربن سعد شب عاشورا را به حسین بن علی علیه السلام و یارانش مهلت دادند.
امام علیه السلام در فرصت به دست آمده اصحاب را در شب عاشورا جمع کرد و خطاب به آنان فرمودند : من اصحاب و یارانی با وفاتر و نیکوتر از اصحاب و یاران خود سراغ ندارم و خانوادهای بهتر از خانواده خود نمی یابم خدا از طرف من به شما پاداش نیک دهد همانا گمان میکنم با این قوم برخوردی داشته باشم پس بیعتم را از شما برداشتم و شما را به اختیار خودتان گذاشتم ، پس از تاریکی شب استفاده کرده و هریک از شما از مردان اهل بیتم را بگیرید و از کربلا خارج شوید چرا که مردم تنها با من کار دارند نه با شما .
📚 انساب الاشراف جلد ۳ صفحه ۳۹۲ تاریخ طبری جلد ۴ صفحه ۳۱۵
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜 گزارش بیست و ششم
شب پر رمز و راز عاشورا با مناجات و عبادت امام علیه السلام و یارانش به صبح رسید.
پس از فریضه نماز صبح طبل جنگ از جانب سپاه دشمن به صدا در آمد ؛ سپاه حسین بن علی علیه السلام و سپاه عمر بن سعد به حال آمادهباش کامل درآمدهاند
حسین بن علی علیه السلام پس از شروع جنگ خطابه ای برای سپاه عمر بن سعد ایراد کرد و بر آنان احتجاج نمود سپاه دشمن و فرماندهان آن چون حرفی در برابر احتجاج امام علیه السلام نداشتند همگان در خلسه سکوت فرو رفتند.
هرچند شمربن ذی الجوشن و قیس بن اشعث از سر رسوایی مشتی اراجیف ابراز کردند ولی عموم سپاه کوفه در شوک سکوت و شرمندگی فرو رفت از همینرو زنده دلانی از سپاه دشمن چون حر بن یزید ریاحی و ۳۰ تن دیگر از سپاه دشمن تحت تأثیر سخن امام علیه السلام قرار گرفتند و خود را از جهنم کوفیان به بهشت حسینیان رسانده و به امام علیه السلام پیوستند .
عمربن سعد که از این جابجایی سخت به وحشت افتاده بود با پرتاب یک تیر به جانب سپاه امام علیه السلام فرمان حمله را صادر کرد و جنگ بین دو سپاه آغاز شد و تا بعد از ظهر ادامه یافت تا اینکه پس از ساعت ها نبرد و درگیری بین دو سپاه امام علیه السلام و اصحابش به شهادت رسیدند .
📚 ارشاد صفحه ۳۲۴ کامل ابن اثیر جلد ۴ صفحه ۶۱
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜گزارش بیست و هفتم
هرچند مصیبت های روز عاشورا از سنگین ترین و استثنائی ترین مصیبت های تاریخ بشریت است ولی شهادت حسین بن علی علیه السلام در میان دیگر مصیبت های نیم روز عاشورای سال ۶۱ هجری یک استثنا است ؛
زیرا امام سجاد علیه السلام در بیان مصیبت شهادت پدرش هنگام ورود به شهر کوفه رو به مردم این چنین فرمود :
« أنا بن من قتل صبرا و کفی بذلک فخرا »
من پسر کسی هستم که به قتل صبر کشته شد و همین افتخار برای من بس است .
و همچنین امام صادق علیه السلام در بیان سنگینی شهادت حسین بن علی علیه السلام فرمودند :
یا زراره ان السماء بکت علی الحسین اربعین صباحا بالدم و ان الارض بکت اربعین صباحا بالسواد و ان الشمس بکت اربعین صباحا بالکسوف و ان الجبال تقطعت و انتثرت و ان البحار تفجرت و ان الملائکه بکت اربعین صباحا علی الحسین علیه السلام...
ای زراره به درستی که آسمان چهل صبح بر حسین خون گریست و زمین چهل صبح با سیاهی اش گریه کرد خورشید ۴۰ صبح با گرفتگی اش گریه کرد و کوه ها تکه تکه شده اند و فرو ریختند و دریاها خروشیدند و ملا که ۴۰ صبح بر حسین گریستند .
با همین گزارش کوتاه از امام سجاد و امام صادق علیه السلام میتوان به سختی تلخی و سنگینی مصیبت شهادت حسین علی علیه السلام پی برد و دانست که چرا امام سجاد علیه السلام پس از واقعه کربلا به فرزند عباس بن علی علیه السلام فرمودند :
لا یوم کیوم الحسین
هیچ روزی روز حسین علیه السلام نیست .
📚 بحارالانوار جلد ۲۲ صفحه ۲۷۴ مناقب ابن شهر آشوب جلد ۴ صفحه ۱۱۴
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜گزارش بیست و هشتم 📜
روز عاشورا در حالی به پایان رسید که جهان اسلام شاهد غمانگیزترین فاجعه تاریخی به دست مردم کوفه آن هم نسبت به فرزند پیامبر و نیز اصحاب و اهل بیتش بود.
در گزارش تاریخی آمده است پس از آنکه سپاه کوفه توانست حسین علی علیه السلام را از پا درآورد و سرش را از بدن جدا کند ۱۰ تن از سپاه دشمن به فرماندهی شمر بن ذی الجوشن و به دستور مستقیم عمر بن سعد آن خود را برای جسم مطهر حسین بن علی علیه السلام تاختند
همچنین با غارت کردن عمامه پیراهن و امام علیه السلام و نیز لوازم انفرادی شهدای کربلا بدن ها را مثله و برهنه کردند و به خیمه گاه کخ تنها پناهگاه زنان و کودکان بود یورش بردند و هر آنچه که زنان و کودکان با خود داشتند غارت کردند و خیمهها را نیز به آتش کشیدند و آنگاه زنان کودکان و ۵ یا ۱۴ تن از مردان را به اسارت خود درآوردند.
اینگونه بعد از ظهر روز عاشورای محرم سال ۶۱ هجری در حالی که دختران پیامبر در غم عزیزان خود می سوختند و می نالیدند به پایان رسید و سپاه کوفه ظاهراً به عنوان پیروز در نبرد توانست جنگ را خاتمه دهد .
📚 الفتوح جلد تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۳۳۵ صفحه ۱۸۰
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96
#عاشورا_به_روایت_تاریخ
📜گزارش آخر 📜
صبح روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری در حالیکه جسم عزیز پیامبر ، حسین بن علی علیه السلام و یارانش برهنه و مثله شده روی زمین افتاده بود عمر بن سعد برگشتگان سپاه خود نماز خواند و آن را دفن کرد و سپس دستور داد بازماندگان حسین بن علی علیه السلام را که ۵ یا ۱۴ در مرد ۶۴ یا ۸۴ زن و کودک بودند به عنوان اسرای جنگی بر شتران بی جهاز سوار کرده و با عبور از قتلگاه به جانب کوفه حرکت دهند .
در روز دوازدهم محرم سال ۶۱ هجری در حالی که شهر کوفه به دستور عبیدالله آذین بسته و کاملاً آماده جشن پیروزی شده بود و مردم نیز برای تماشای اسرا بر سر کوچه ها و خیابان ها ایستاده بودند بازماندگان واقعه عاشورا وارد شهر کوفه شدند
زینب کبرا و امام سجاد علیه السلام با وجود شرایط سخت امنیتی که بر آنان حاکم بود و با اعتماد به نفس کامل و بی اعتنا به شرایط استبدادی به ایراد خطبه و روشنگری مردم پرداختند و با سخنرانی خود شادی کوفیان را تبدیل به اشک و ماتم کردند ، مأمورین امنیتی پس از گرداندن اسرا در کوچه و بازار آن آن را به مجلس جشنی که عبیدالله در قصر خود تشکیل داده بود وارد کردند
در این مجلس نیز زینب کبرا و امام سجاد علیه السلام به تحقیر عبیدالله پرداخته و او را با موضع گیری سنجیده خود به رسوایی کشاندند پس از آن اسرا را به مدت ۱۲ روز در زندان کنار قصر نگه داشتند تا اینکه در روز بیست و چهارم محرم و پس از رسیدن فرمان یزید به دستور عبیدالله بن زیاد اسرا را به جانب شام حرکت دادند.
اول صفر سال ۶۱ هجری به کاروان اسرا حباب ساعت در نزدیکی شام رسیدند در همان روز در حالی که شهر پیشاپیش برای جشن پیروزی آماده شده بود مردم منتظر ورود اسرا بودند بازماندگان عاشورا را وارد شهر شام کرده و مستقیماً به مجلسی که یزید برپا کرده بود بردند. در مدت کوتاه حضور اسرا در شام زینب کبرا در کاخ سبز معاویه و در برابر یزید در حضور همه رجال سیاسی کشوری و لشکری و همچنین امام سجاد علیه السلام در مسجد اموی دمشق و در حضور همه اقشار مردم به ایراد خطبه و افشاگری و روشنگری پرداختند و همین موجب شد تا پیش از فرا رسیدن اربعین حسین بن علی علیه السلام یزید برخلاف میل قلبی اش آنان را به مدینه بازگرداند .
📚 الفتوح جلد ۵ صفحه ۱۳۹ تاریخ طبری جلد ۳ صفحه ۳۳۶ ال احتجاج جلد ۲ صفحه ۱۲۳
#فرهنگی_تربیتی
#تاریخ_عاشورا
#منابع_معتبر
#مرکز_تخصصی_فلسفه_اسلامی
@mt_falsafeh
📚📚📚📚📚📚📚📚
https://eitaa.com/joinchat/729677891Cc0cea1ba96