eitaa logo
فلسفه نظری
2.3هزار دنبال‌کننده
521 عکس
83 ویدیو
122 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت اول. 💠در زبان‌هاى اروپايى لفظ متافيزيک، به معنى ما بعد الطبيعه، از ديرباز بر همين نوع از معرفت اطلاق شده است. نكته قابل ملاحظه اين است كه در اثر يک تقسيم‌ بندى و نام‌گذارى ساده، كلمه متافيزيک در قرون اخير دچار سرنوشت خاصى شده است. بدين معنى كه چون در مجموعه‌هاى اوليّه‌اى كه شاگردان ارسطو از آثار وى گرد آورده‌اند، ابتدا مبحث طبيعيات و بعد از آن مباحث مربوط به الهيات و امور عامّه (مسائل وجود) درج شده است، در اعصار بعد، امور عامّه يا بخش فلسفه اولى‌ را متافيزيک، يعنى آنچه پس از فيزيک (طبيعيات) قرار دارد، ناميده‌اند. اين نام‌گذارى باعث شده است كه فلسفه اولى‌ به معنى ما بعد الطبيعه ناميده شود و در قرون بعد، به‌ويژه در عصر تجديد حيات فكرى اروپا (رنسانس) لفظ متافيزيک را بر فلسفه‌اى اطلاق كنند كه درباره عوالم ماوراء الطبيعه و موجودات غير محسوس و احياناً موهوم سخن مى‌گويد. ⬅️بر اين اساس بعضى از غافلان، متافيزيک را به‌عنوان فلسفه‌اى كهنه و ارتجاعى معرفى كرده، بدون آن‌كه بر ماهيت موضوع واقف باشند آن را با ايده آليسم و سوفسطى ‌گرى در يک رديف قرار داده‌اند. 💢 ... . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت اول. 💠در زبان‌هاى اروپايى لفظ متافيزيک، به معنى ما بعد الطبيعه، از ديربا
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت دوم. 💠حال آن‌كه موضوع فلسفه اولى‌ يا متافيزيک، مطلق وجود است و مسائل و قوانين آن از چنان عموميت و كلّيتى برخوردار است كه هيچ علمى و هيچ موضوعى و هيچ موجودى از دايره اصول و قواعد آن خارج نتواند بود، زيرا هيچ چيز از دايره وجود بيرون نيست‌ هوايى وجود دارد كه تنفس مى‌كنيم، غذايى هست كه مى‌خوريم، مكانى هست كه در آن سكونت مى‌كنيم، زمينى هست كه بر روى آن از جايى به جايى مى‌رويم، خورشيدى هست كه از نور و گرمى آن بهره‌مند مى‌شويم و ستارگانى كه توسط آنها جهت ‌يابى مى‌كنيم و بسيارى چيزهاى ديگر از گياهان و جانوران.   ⬅️هم‌چنين چيزهايى هست كه مى‌بينيم و چيزهايى كه مى‌شنويم و چيزهايى كه بو و طعم آنها را احساس مى‌كنيم و امور ديگرى از اين قبيل.  ⬅️امورى نيز وجود دارد كه بدان ميل مى‌كنيم و چيزهايى كه از آن مى‌گريزيم، چيزهايى كه دوست داريم و چيزهايى كه مورد نفرت و كينه ماست. چيزهايى كه بدان اميد بسته‌ايم و چيزهايى كه از آن مى‌ترسيم، چيزهايى كه به منظور استقرار در جايى يا انتقال از جايى به جايى يا حصول لذتى يا پرهيز از رنجى يا رهايى از ناملايمى يا براى مقاصد ديگرى از همين قبيل، مورد توجه و خواست ما قرار مى‌گيرد. 💠فيلسوف فقيد علامه طباطبائى رحمه الله، مانند ديگر فلاسفه اسلامى، اثبات واقعيت خارجى را از بديهيات اوليه به‌شمار آورده و آن را نيازمند به استدلال ندانسته‌اند؛ مسئله را به فطرت سليم انسانى واگذار كرده تنها با ذكر انواع و اقسامى از موجودات اذهان را متوجه واقعيت هستى نموده‌اند. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت دوم. 💠حال آن‌كه موضوع فلسفه اولى‌ يا متافيزيک، مطلق وجود است و مسائل و ق
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت سوم. ⬅️بنابراين در فلسفه اولى‌، به‌ويژه آنچه در ميان مسلمين متداول بوده و هست، ثبوت واقعيت هستى يكى از اصول متعارفه محسوب است و اساساً، اثبات واقعيت مرزى است كه فلسفه را از سفسطه جدا مى‌كند، زيرا فلسفه درست از نقطه‌اى آغاز مى‌شود كه واقعيت هستى به‌عنوان يك اصل مسلم از پيش پذيرفته شده باشد و وسوسه ترديد يا انكار واقعيت كه همان سفسطه است در كار نباشد. ⬅️در مكاتب فلسفى اروپا در چند قرن اخير بيشتر اهتمام فلاسفه صرف اثبات واقعيت هستى و دفع تشكيكات سوفسطائيان شده است، اما بسيارى از اين فيلسوفان واقعيت‌گرا، خود نيز در تحليل مسئله «علم» و شناخت‌شناسى در ورطه سفسطه افتاده‌اند.  بيشتر اين فيلسوفان بدان دليل كه ادراكات انسان از طريق حوّاس حاصل مى‌شود و حواس انسان ناقص و محدود و در برخى از موارد خطاكار است، منكر آن شده‌اند كه آنچه انسان از جهان خارج به‌عنوان علم و معرفت كسب مى‌كند مطابق با واقع باشد؛ و بدين ترتيب، ايده آليسم، در اشكال گوناگون بر افكار فلاسفه قرن هجدهم و نوزدهم اروپا سايه مى‌افكند به‌طورى كه حتى مخالفان آن نيز خواه ناخواه در مسائل آن درگير مى‌شوند. 💠ماترياليسم به‌طور اعمّ و ماترياليسم ديالكتيك به‌طور اخصّ بازتابى است از پندارگرايى و آشفتگى‌هاى فلسفى غرب كه در اواسط قرن نوزدهم نضج گرفته است. بنيان‌گذاران ماترياليسم ديالكتيک بيشتر همّ خود را صرف دفع و ردّ ايده آليسم كرده و در نوشته‌هاى خود لبه تيز انتقاد را متوجه افكار ايشان ساخته‌اند.  اما پس از آن‌كه اين مكتب به‌صورت ايدئولوژى حزبى درمى‌آيد، نويسندگان طرفدار آن براى مبارزه با مخالفان خود اعم از فلسفى و مذهبى، برچسب ايده آليسم را دانسته و ندانسته بر همه مكتب‌هاى فلسفى و اديان و مذاهب مى‌زنند و از جمله، متافيزيک را به‌عنوان فلسفه‌اى كه از ماوراء طبيعت سخن مى‌گويد معرفى كرده و همواره در رديف مكاتب پندارگرا قرار داده‌اند، اما بايد توجه كرد كه متافيزيک به‌عنوان دانشى كه از «وجودشناسى» بحث مى‌كند نمى‌تواند مورد انكار قرار گيرد همه اين گونه امور، كه نسبت به آنها آگاهى داريم، و شايد بسيارى چيزهاى ديگر كه از آنها آگاه نيستيم، غيرواقعى و پوچ و باطل نيست، بلكه وجود حقيقى و واقعيت و ثبوت جدّى دارد. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت سوم. ⬅️بنابراين در فلسفه اولى‌، به‌ويژه آنچه در ميان مسلمين متداول بوده
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت چهارم. ⬅️هرگز چيزى به‌سوى چيزى ميل نمى‌كند مگر آن‌كه وجود عينى و واقعيت خارجى داشته باشد و يا منتهى به موجودى واقعى گردد، نه سراب باطل و پندار گزاف.   ⬅️پس ما نبايد ترديد كنيم كه وجودى هست و نمى‌توانيم واقعيت هستى را انكار كنيم مگر آن‌كه از در مكابره درآييم و حق را زير پا بگذاريم و در واقعيت شک كنيم، و بديهى است كه اگر كسى از چنين ترديدى سخن بگويد صرفاً جنبه لفظى خواهد داشت. 💠بنابراين هر يک از ما يا هر موجود ذى شعور ديگرى كه در اين جهان هست، خود را موجود واقعى مى‌داند كه داراى آثار واقعى است، و با هيچ چيز ديگرى جز از آن‌رو كه آن هم از واقعيت برخوردار است تماس برقرار نمى‌كند.  البته ترديد نيست كه ما در عين آن‌كه نسبت به واقعيت هستى يقين داريم نبايد در اين امر به خود ترديد راه دهيم كه در بسيارى از موارد دچار خطا مى‌شويم و مثلًا، چيزى را كه وجود ندارد موجود، و يا چيزى را كه وجود دارد معدوم مى‌پنداريم.  💠چنان‌كه انسان‌هاى پيش از ما چيزهايى را موجود مى‌پنداشتند و به امورى اعتقاد داشتند كه ما امروز منكر آنها هستيم و به نقيض آن معتقديم، و ناگزير يكى از آن دو بايد باطل باشد. ⬅️يكى از مسائلى كه همچنان به‌عنوان موضوع اساسى فلسفه برقرار ماند اين بود كه دست آوردهاى علوم گوناگون مى‌تواند به‌عنوان موادّ اوليه شناخت كلى مورد استفاده قرار گيرد و جهان هستى را در دستگاهى قانون‌مند توجيه كند. اين تقريباً همان موضوعى است كه به‌عنوان تنها موضوع فلسفه اولى‌ مورد پذيرش واقع شد، هستى و قوانين و خواص آن. ⬅️توضيح اين‌ كه اگر فيزيک از خواص ماده و شيمى از ماهيت و تركيبات آن و رياضى از كميات و مقادير و فيزيولوژى از طرز كار و وظايف اعضا سخن مى‌گويد و خلاصه هر علمى گوشه‌اى از حقيقت جهان را بر ما روشن مى‌سازد، آيا تركيب اين نتايج، به علت وجه مشتركى كه در هستى با يكديگر دارند‌ ،براى شناخت قوانين كلّى وجود، امرى الزامى نيست؟ و اگر هست آيا اين‌گونه معرفت همان فلسفه متافيزيک، با تعريف درست آن نخواهد بود؟ 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت چهارم. ⬅️هرگز چيزى به‌سوى چيزى ميل نمى‌كند مگر آن‌كه وجود عينى و واقعيت
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت پنجم. ⬅️مسئله ديگر اين‌كه ارزش معلومات بشرى را تحت كدام ‌يک از دانش‌هاى متداول مى‌توان بررسى كرد؟ زيرا تحقيق در ميزان واقع ‌نمايى علوم و پرده‌بردارى آن از واقعيات خارجى، امرى است كه در زمان‌هاى پيش جزء دانش كلى فلسفه بوده و اكنون نيز موضوع هيچ دانش ديگرى قرار نمى‌گيرد، زيرا حاصل هر علم مشتى معلومات است، اما خود معلومات و علم چيست و آيا با آنچه در واقعيت امر هست انطباق دارد يا نه؟ آيا علم در ذهن انسان، وجود تبعى و ظلى دارد يا وجود حقيقى؟ آيا آنچه در ذهن قرار مى‌گيرد عين واقعيت خارجى است يا شبيه و حكايتى از آن است؟ حقيقت چيست؟ نسبى است يا مطلق؟ منشأ علم چيست؟ تجربه است يا عقل فطرى؟ و صدها مسئله ديگر كه نه فيزيک به حل آنها كمكى مى‌كند و نه شيمى و نه حتى فيزيولوژى و روان‌شناسى، و نه هيچ علم تجربى ديگر. 💠ليكن چنان‌كه گفته شد دست‌آوردهاى اين علوم مى‌تواند قضاياى مقدماتى شناخت فلسفى را فراهم سازد و به‌عنوان صغراى قياس در برهان‌هاى عقلى قرار گيرد. بدين ترتيب قسمت عمده تحقيقات فلسفى عصر جديد حول مسئله شناخت تمركز يافت و هر چند آشفتگى و مكتب‌هاى عجيب و غريبى در فلسفه ايجاد كرد، اما در زمينه منطق و روش‌هاى تحقيق و تنظيم متدولوژى كمک ‌هاى شايانى به فرهنگ انسانى نمود. 💠بايد توجه داشت كه مسائل مربوط به شناخت‌شناسى، در فلسفه اولى‌ به‌ويژه در بين مسلمين و بالاخص در مكتب فلسفى ملاصدرا و حكمت متعاليه او، جايگاه خاصّى دارد و از اهميت بسيارى برخوردار است، ليكن نه به‌عنوان موضوعى مستقل، بلكه در ضمن مسائل ديگرى مورد بحث واقع شده است. چنان‌كه حتى بسيارى از مشكلات و نقاط تاريک كه در مسئله شناخت، براى انديشمندان مغرب زمين لاينحل مانده است، توسّط ملاصدرا و پيروان او، با اصول و ضوابط خاص فلسفى وى حل و فصل گرديده است كه بخشى از آن را در همين كتاب (مبحث وجود ذهنى و اتحاد عاقل و معقول) مطالعه خواهيد كرد هم‌چنين اشتباهاتى را كه هر روز مرتكب مى‌شويم و چيزهايى را موجود مى‌پنداريم كه وجود ندارد يا از چيزهايى نفى وجود مى‌كنيم كه در حقيقت وجود دارد و بعداً متوجه مى‌شويم كه در حكم خود راه خطا رفته‌ايم.  💠بنابراين، بحث و كاوش براى تشخيص آنچه وجود دارد از آنچه وجود ندارد و تعيين خواص و احوال موجود واقعى به نحوى كه هرگونه شكّى را از بين ببرد ضرورى است و تنها با چنين پژوهشى مى‌توان موجود واقعى را از غيرواقعى باز شناخت. 💢 ... . . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت پنجم. ⬅️مسئله ديگر اين‌كه ارزش معلومات بشرى را تحت كدام ‌يک از دانش‌هاى
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت ششم. ⬅️اما همين سخن كه به‌صورت يک قانون اظهار مى‌گردد كه «هر علمى كه از طريق حس و تجربه به دست نيايد باطل است» خود از طريق كدام‌ يک از حواسّ يا در چه آزمايشگاهى مورد احساس و تجربه واقع شده است؟ سخن ايشان در واقع اين است كه بحث از اشياء و امور واقعيت‌دار و موجود، سخنى است علمى و منطقى و مفيد، ليكن بحث در اين‌كه واقعيت چيست و موجود به چه معنى است و وجود اساساً چه مشخصاتى دارد، امرى غيرلازم و ناسودمند است. اما در عمل، هر انسان متفكرى به اين مسئله توجه دارد كه اثبات وجود و عدم اشياء اساسى‌ترين مسئله‌اى است كه بحث‌ها و كاوش‌هاى بشرى به‌طور عمده حول آن مى‌چرخد، زيرا اگر مباحث وجود و عدم زائد است، به چه دليل آن همه تلاش و كوشش و تبليغ در رد يا قبول امور گوناگون صورت گرفته و مى‌گيرد؟ 💠مگر مسئله جز اين است كه يک فرد يا گروه چيزى را اثبات مى‌كند و ديگران نفى و بالعكس. آيا بحث و جدال‌هاى علمى و فلسفى ميان مكاتب گوناگون بر سر آن نيست كه گروهى مى‌گويند فلان چيز هست و گروهى ديگر مى‌گويند نيست؟ آيا خصوصيات هستى واقعى از هستى اعتبارى يا پندارى در چه دانشى جز فلسفه مشخص مى‌شود؟ درست است كه هر بخش از جهان هستى موضوع يكى از رشته‌هاى علوم واقع شده است و نتايج علمى و نظرى خود را به دنبال داشته و دارد، اما نبايد تصور كرد كه علوم مى‌توانند جاى فلسفه را بگيرند، چون فلسفه نگرشى ديگر به جهان هستى است. فيزيک و شيمى قوانين مربوط به حوزه عمل خود را كشف مى‌كنند، اما ماهيت و ميزان قطعيّت و ارزش معرفتى اين قوانين را در فيزيک و شيمى نمى‌توان تعيين كرد، و اگر دانشمندى به اين كار بپردازد، حتماً بر اساس قوانين فلسفه متافيزيک عمل خواهد كرد، نه به كمک وسايل آزمايشگاهى. يعنى نوع معرفت فلسفى جوابگوى سؤالات او خواهد بود و او ناگزير است براى دست‌يابى به واقعيت مسائل از قوانين متافيزيک استفاده كند و اين بدان معنى نيست كه فلسفه را به‌جاى فيزيک و يا فيزيک را به‌جاى فلسفه قرار بدهد. 💠پس اثبات وجود يا خواص موجود مطلق (نه يک موجود ويژه) پيش از تحقيق در ذات و ماهيت اشياء و امور قرار دارد، چون هر چيزى قبل از آن‌كه «آن چيز» باشد وجود دارد و پيش از آن‌كه بپرسيم چيست؟ مى‌پرسيم هست يا نه؟ آنچه گفته شد مربوط به كسانى است كه در زمينه‌هاى علمى و فلسفى، لااقل ضوابط منطقى سخن را رعايت مى‌كنند و قول و عمل ايشان مطابق يكديگر است وگرنه آن گروه از مدعيان كه فرق علم و فلسفه را ندانسته، سخن فلسفى را به‌عنوان تجربه علمى جا مى‌زنند، و يا امورى را اثبات مى‌كنند كه هيچ‌گاه از طريق حس و تجربه قابل اثبات نيست و با اين وصف خود را طرفدار علم، آن هم علم مبتنى بر مشاهده و آزمايش معرفى مى‌كنند، نه اهل فلسفه‌اند و نه طرفدار علم.  💢 ... . . . . . ➖➖➖➖➖➖ 🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿 🆔 @falsafeh_nazari