🔺 فعالیت های علی باعث شده که اهل سنت برای رفع هر نیازشان، حتی گرفتن مفاتیح، به خانه فرهنگ ایران می‌آمدند. 🔻 برای روشنگری‌هایش در بین مردم از هیچ‌کار ابایی نداشت. در همان سال‌ها کشتار زائرین ایرانی در عربستان اتفاق افتاد. 🔺 رسانه‌های هند، اخبار این اتفاق را خیلی سانسور شده پخش می‌کردند. علی روبروی تلویزیون نشسته بود و خودش را می‌خورد. به نظرش خبر و تصاویری که پخش می‌شد، گوشه ای از واقعیت هم نبود! 🔻 آرام و قرار نداشت. هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد. نیمه شب از خانه میزد بیرون. دستگاه ویدئو و پرده اسلاید را هم، از خانه فرهنگ با خودش می‌برد. مناطقی را که آمادگی ذهنی برای تبلیغ داشتند، از قبل شناسایی می‌کرد. خودش را شبانه می‌رساند آنجا. پرده را علَم می‌کرد و شروع می‌کرد به حرف زدن. 🔺 مردم که خوب جمع می‌شدند، فیلم ها و عکس‌های این واقعه را که در رسانه‌های هند سانسور شده بودند را نشان می‌داد. 🔻 از مظلومیت شیعه و برائت از مشرکین و احکام آن برای مردم می‌گفت. صبح با چشمانی قرمز از بی‌خوابی می‌آمد خانه، صبحانه می‌خورد و به سرکار می‌رفت. 📚 برگرفته از کتاب «رسول مولتان» خاطرات سردار فرهنگی شهید علی رحیمی #جهاد_تبیین #تَقُومُوا_لِلهِ_مَثْنَی_وَ_فُرَادَی #فجازی_پاک_برای_خانواده @famp_for_family