فانوس
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی 🇮🇶 #تنــها_میان_داعش 💣قسم
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞
🇮🇷رمــــــــان شهدایی و #امنیتی
🇮🇶 #تنــها_میان_داعش
💣قسمت #هجدهم
او پی در پی رجز میخواند :
_فقط باید چند روز مقاومت ڪنید، به مدد #امیرالمؤمنین﴿؏﴾ ڪمر داعش رو از پشت میشڪنیم!
ڪلام آخرش حقیقتاً #حیدری بود
ڪه در آسمان صورت غرق اشڪم حالا لبخند درخشید.نبض نفسهایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم ڪرده است ڪه لحنش گرمتر شد وهوای عاشقی به سرش زد :
_فڪر میڪنی وقتی یه مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!
و من قسم خورده بودم،
نگذارم از تھدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نڪشد. فرصت هم صحبتیمان چندان طولانی نشد ڪه حلیه دنبالم آمد و خبر داد امشب همه برای نماز مغرب و عشاء به مقام امام حسن﴿؏﴾میروند تا شیخ مصطفی سخنرانی کند.
به حیدر ڪه گفتم
خواست برایش دو رڪعت نماز حاجت بخوانم و همین ڪه قدم به حیاط مقام گذاشتم، با خاطره حیدر، خانه خیالم به هم ریخت. آخرین بار غروب روزی ڪه عقد ڪردیم با هم به مقام آمده بودیم و دیدن این گنبد سفید نورانی در آسمان نیلی نزدیڪ اذان مغرب، بر جراحت جالی خالی حیدر نمڪ میپاشید.
نماز مغرب و عشاء در فضای غریبانه و عاشقانه مقام اقامه شد در حالیڪه میدانستیم داعش دور تا دور شهر اردو زده و اینڪ ما تنها در پناه امام حسن﴿؏﴾ هستیم.
همین بود ڪه بعد از نماز عشاء قرائت
دعای فرج با زمزمه گریه مردم یڪی شده و به روشنی حس میڪردیم #صاحبی جز #صاحبالزمان﴿عج﴾ نداریم. شیخ مصطفی با همان عمامهای ڪه به سر داشت لباس رزم پوشیده بود و بلافاصله شروع به سخنرانی ڪرد :
_ما همیشه خطاب به امام حسین﴿؏﴾ میگفتیم ای ڪاش ما با شما بودیم و از شما #دفاع میڪردیم! اما امروز دیگه نیاز نیست این حرف رو بزنیم، چون ما
امروز با اهلبیت﴿؏﴾هستیم و از حرم شون دفاع میڪنیم! ما به اون چیزی
ڪه آرزو داشتیم رسیدیم، امروز این مقام و این شهر، حرم اهل بیت﴿؏﴾هست و ما باید از اون دفاع ڪنیم!
گریه جمعیت به وضوح شنیده میشد و
او بر فراز منبر برایمان عاشقانه میسرود :
_جایی از اینجا به بهشت نزدیڪتر نیست! #دفاع از حرم اهل بیت﴿؏﴾ بهشت است! ۱۴۰۰ سال پیش به خیمه امام حسن﴿؏﴾حمله ڪردن، دیگه اجازه نمیدیم دوباره به مقام حضرت جسارت بشه! ما با خونمون از این شهر دفاع میڪنیم!
شور و حال شیعیان حاضر در مقام طوری بود ڪه شیخ مصطفی مدام صدایش را بلندتر میڪرد تا در هیاهوی جمعیت به گوش همه برسد :
_داعش با چراغ سبز بعضی سیاسیون و فرماندهها وارد عراق شد، با #خیانت همین خائنین موصل و تڪریت رو اشغال ڪرد و دیروز ۱۵۰۰ دانشجوی شیعه رو در پادگان تڪریت قتلعام ڪرد! حدود ۴۰ روستای اطراف آمرلی رو اشغال ڪرده و الان پشت دیوارهای آمرلی رسیده.
اخبار شیخ مصطفی، باید دلمان را خالی میڪرد اما ما در پناه امام مجتبی﴿؏﴾بودیم ڪه قلبمان قرص بود و او همچنان میگفت...
ادامه دارد....
💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد
☘ #کپی_باذکرنام_نویسنده
📌به کانال #فانوس بپیوندید👇
🆔https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe
#انتخابات
#امیرالمؤمنین(ع) در کلامی نورانی میفرمایند: «مَن جَعلَ المِراءَ دَيْدَنا (دِينا) لَم يُصبِحْ لَيلُهُ؛ كسى كه مجادله را شيوهی خود گرداند، شبش صبح نشود (از تاريكى شكّ به روشنايى يقين نرسد.)» (نهج البلاغة؛ فرازی از حکمت ۳۱)
مراء و جدل، جذاب است، هیجان میآفریند، دل را خنک میکند، وقتی مؤیدی برای حرف خودت مییابی و میتوانی بزنی تو دهان طرف مقابل، نفْست حال میآید...
ولی به همان میزان، انسان را از فهم حقیقت دور میکند، انسان رو در تاریکی شک و جهلمرکب نگاه میدارد و راه رسیدن به روشنایی صبح حقیقت را میبندد.
کل کل کردن و رو کردن مؤیداتی از جنس رو کمکنی و مچگیری از فردی که در نگاه ما اصلح نیست، در ظاهر جذاب است ولی روح ما را میمیراند...
این روزها با دوستان زیادی صحبت میکنیم و خیلی شفاف برایشان توضیح میدهیم که بابا کوبیدن دیگر کاندیداهای جبهه انقلاب، به نفع مجموع جبهه انقلاب نیست و تازه سبد رأی کاندیدای مورد نظر شما رو افزایش نمیدهد...
ولی در چشمانمان نگاه میکنند، لبخندی حاکی از اعتقاد به درست بودن روشن تفرقه افکنانه خود به ما میزنند و شروع میکنند به رطب و یابس بافتن برای توجیه این کار نادرست خود...
این روزها این کلام امیرالمومنین(ع) بیشتر برایمان روشن شده که هرچه انسان بیشتر اهل جدل و مرآء باشد، کمتر به سمت حقیقت رهنمون میشود
https://eitaa.com/joinchat/1798635846C05440867fe