فانوس قرن
#روایت_سیوهفتم #شهید_ابراهیم_جزی #حاج_نبیل 💠 قسمت سوم روایت 🌀 خواهرزاده شهید حاج نبیل در مورد ا
#روایت_سیوهشتم
#شهید_ابراهیم_جزی
#حاج_نبیل
💠 قسمت چهارم روایت
🔺 نوه خواهری حاج نبیل هم یکی از شهدا بود توفیق شد با مادر ایشون هم گفتگو کنیم. نوه خواهری حاج نبیل، شهید علیرضا کورانی هست. مادر ایشون معلم کشافه هست (توضیح کشافه طلبتون😉).
▫️از ویژگی های علیرضای شهید برامون گفت. علیرضا اخلاقش خیلی خوب بود طوری که هرکس میدید میگفت صفات شهدا رو داره.
🔹 مسجد رفتن روزانه ش ترک نمیشد. مدام در مسجد القائم( یکی از مساجد مهم و پر رفت و امد ضاحیه جنوبی بیروت) بود و نماز ظهر و مغرب میخوند. اهل دعاهای مختلف( ندبه، توسل، کمیل و...) بود.
❤️🩹 خیلی دوست داشت بتونه نماز صبح رو هم در مسجد بخونه. تو مسیر مدرسه ش دعای عهد رو میخوند. کشافه و معلمش رو خیلی دوست داشت. بعد از شهادتش رفقاش میگفتن که با هم داستان های شهدا رو میخوندن و روضة الحوراء میرفتن و... که من اصلا اطلاع نداشتم.
🔸 آرزوی شهادت داشت. میگفت من تو این جنگ شهید میشم.🥺🥺 میگفت من قبر هم نمیخوام. تا زمانی که حضرت زهرا سلام الله علیها قبر ندارن، من هم نمیخوام قبر آباد داشته باشم و الان هم قبرش خاکیه. عاشق امام رضا علیه السلام بود و هر حاجتی داشت از ایشون طلب میکرد.
🔻 راستی این رو هم براتون تعریف کنم علی یک ساله بود که مریض شد و تب داشت. پدرش هم قم بود. پدرش تو خواب میبینه که اگر میخواهی شفا بگیره، برو مشهد. پدرش به من زنگ زد و گفت چی شده؟ که منم گفتم علی مریض شده. پدرش هم سریع به مشهد رفت و دعاش کرد. الحمدلله علی هم شفا گرفت.
🟢 وقتی علیرضا خوب شد با هم مشهد مشرف شدیم. علیرضا پیش یه خادم رفت، خادم بهش ریشه پر هدیه داد. خیلی این رو دوست داشت و میگفت بدم دست خودش.
من میگفتم نه گم میکنی بذار ازدواج که کردی بهت بدم و او هم جواب میداد که به اونجا نمیرسه. قرار گذاشتیم هر کدوم که زودتر از دنیا رفتیم، این ریشه پر رو داخل قبرش بذاریم. الان هم داخل قبر علیرضا هست🥺🥺🥺
#راوی_مقاومت🎙
#لبنان_مقاوم✊
#شهید_ابراهیم_جزی🌹
#حاج_نبیل🌷
#قرارگاه_نصرالله
🌐 فانوس قرن:
http://eitaa.com/joinchat/81461248Cc536844d89