آنچه مال توست از تو عبور نمی کند مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

وقتی با بابات داری دیدار شاعران با رهبری رو می‌بینی 😂 مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

همیشه که نباید ساندویچ گرون قیمت بخریم ! گزینه خوبی برای شامه مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

درمان میخچه با ساده ترین روش مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

حکایت گارانتی در ایران 😄 هویج مدیا مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

درآمد ۵۳۰ میلیارد تومانی قاچاقچی سوخت 😳 🔹فرمانده مرزبانی فراجا: یک قاچاقچی سوخت از ابتدای امسال ۵۳۰ میلیارد تومان گردش مالی داشته است. مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

جویدن آدامس البته آدامس بدون قند راهی برای جلوگیری از پوسیدگی دندان مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

قول داده سالگرد ازدواجشون براش طلا بخره ! 😂 مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

خطر آب انبار برای مسافرانی که به جنوب کشور مسافرت می کنند مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

اشتباه برخی معلمان عزیز در مواجهه با شلوغ بازی دانش آموزان مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

معجزه روزه داری که توسط یک پزشک بیان میشه 👌 مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَٰكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ(3/79) #تفسیر کوتاه آیات قرآن توسط حجت الاسلام قرائتی با تشکر از همکاری آقای آب پرور 🎯 @Farajaleb

زندگی در همین اکنون است زندگی شوق رسیدن به همان فردایی است، که نخواهد آمد تو نه در دیروزی و نه در فردایی ظرف امروز، پر از بودن توست‌... سلام صبح بخیر مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

دم معرفتشون گرم الهی که هر چه زودتر بتونن کنار بذارن مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

درست کردن مارشمالو خونگی به ساده ترین روش ممکن 👌 مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

هرگز آن روز را که مادرم مجبورم کرد به جشن تولد دوستم بروم، فراموش نمي کنم. من در کلاس سوم خانم بلاک در ويرچيتاي تگزاس بودم و آن روز دعوتنامه فقيرانه اي را که با دست نوشته شده بود، به خانه بردم و گفتم: «من به اين جشن تولد نمي روم. او تازه به مدرسه ما آمده است. اسمش روت است. برنيس و پت هم نمي روند. او تمام بچه هاي کلاس را دعوت کرده است!» مادرم دعوتنامه را نگاه کرد و سخت اندوهگين شد. بعد گفت: «تو بايد بروي. من همين فردا يک هديه براي دوستت مي خرم.» باورم نمي شد. مادرم هيچ وقت مرا مجبور نمي کرد به مهماني بروم و ترجيح مي دادم بميرم، اما به آن مهماني نروم. اما بي تابي من بي فايده بود. روز شنبه مادرم مرا از خواب بيدار کرد و وادارم کرد آئينه صورتي مرواريد نشاني را که خريده بود، کادو کنم و راه بيفتم. بعد مرا با ماشين سفيدش به خانه روت برد و آنجا پياده ام کرد. از پله هاي قديمي خانه بالا مي رفتم، دلم گرفت. خوشبختانه وضع خانه به بدي پله هايش نبود. دست کم روي مبلهاي کهنه شان ملافه هاي سفيد انداخته بودند. بزرگترين کيکي را که در عمرم ديده بودم، روي ميز قرار داشت و روي آن نه شمع گذاشته بودند. ۳۶ ليوان يک بار مصرف پر از شربت کنار ميز قرار داشت. روي تک تک آن ها اسم بچه هاي کلاس نوشته شده بود. با خود گفتم خدا را شکر که دست کم وقتي بچه ها مي آيند، اوضاع خيلي بد نيست. از روت پرسيدم: «مادرت کجاست؟» به کف اتاق نگريست و گفت: «بيمار است.» _ «پدرت کجاست؟» _ «رفته.» جز صداي سرفه هاي خشکي که از اتاق بغلي مي آمد، هيچ صدايي سکوت آنجا را نمي شکست. ناگهان از فکري که در ذهنم نقش بست، وحشت کردم: «هيچ کس به مهماني روت نمي آيد.» من چطور مي توانستم از آنجا بيرون بروم؟ اندوهگين و ناراحت بودم که صداي هق هق گريه اي را شنيدم. سرم را بلند کردم و ديدم روت دارد گريه مي کند. دل کودکانه ام از حس همدردي نسبت به روت و خشم نسبت به ۳۵ نفر ديگر کلاس لبريز شد و در دل فرياد زدم: «کي به آنها احتياج دارد؟» دو نفري با هم بهترين جشن تولد را برگزار کرديم. کبريت پيدا نکرديم.براي آنکه مادر روت را اذيت نکنيم، وانمود کرديم که شمعها روشن هستند. روت در دل آرزويي کرد و شمعها را مثلا فوت کرد! خيلي زود ظهر شد و مادرم دنبالم آمد. من دائم از روت تشکر مي کردم، سوار ماشين مادرم شدم و راه افتاديم. من با خوشحالي گفتم: «مامان نمي داني چه بازيهايي کرديم. روت بيشتر بازيها را برد، اما چون خوب نيست که مهمان برنده نشود، جايزه ها را با هم تقسيم کرديم. روت آئينه اي که خريدي، خيلي دوست داشت. نمي دانم چطور تا فردا صبح صبر کنم، بايد به همه بگويم که چه مهماني خوبي را از دست داده اند!» مادرم ماشين را متوقف کرد و مرا محکم در آغوش گرفت. با چشماني پر از اشک گفت: « من به تو افتخار مي کنم.» آن روز بود که فهميدم حتي حضور يک نفر هم تأثير دارد. من بر جشن تولد نه سالگي روت تأثير گذاشتم و مادرم بر زندگي من اثر گذاشت.  📝 لی آن ريوز برگرفته از کتاب ۸۰ داستان برای عشق به زندگی مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

🎥 اگر می‌خواهید عمر طولانی داشته باشید این کار را بکنید مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

طرز ساخت موی مصنوعی #ارسالی اعضای کانال مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

این تجسم هوش‌مصنوعی از حال‌وهوای ایران پانصد سال قبل از میلاد مسیح است که البته تحت‌تاثیر تصور عامه در غرب خالی از خبط و‌ خطاهایی در سبک معماری و پوشش نیست با این‌حال تصور خیال‌انگیزی است. ‌مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

شوخی رهبر انقلاب با حاج صادق آهنگران در بین جمع 😁 #ارسالی اعضای کانال مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

درسته که شکر سفید مضره ولی برخی موارد غلوآمیز هم درباره عدم استفاده از آن اشتباه است مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

همیشه شستن ظروف پلاستیکی چرب و چیلی برام مشکل بود تا اینکه این #ترفند رو دیدم : کافیه از دستمال کاغذی و کمی مایع ظرفشویی به این صورت استفاده کنید مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

خب راست میگه کمی به معانی اشعار مرحوم سهراب سپهری دقت کنید 😂 مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

بررسی علمی چرایی شوره زدن موی سر مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb

دست مرده‌ی روسیه و توازن شکننده‌ی قدرت در جهان ◾️ اگه پوتین و چند مقام دیگر روسیه که "کیف اتمی" رو در اختیار دارن کشته بشن؛ چی میشه!؟ 🤔 #ارسالی اعضای کانال مجله مجازی فراجالب را دنبال کنید 👇 🎯 @Farajaleb