😳باورتون نمیشه اگه بگم...
#خاطرات_حاجی_زبل
#قسمت_اول
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😁
یه حاج آقای باحال و خفنی بود که همه تو حوزه و هیأت ،کوچه و بازار دوستش داشتن ، اصلا هیچکسم عمامه شو نپرونده بود !
البته اینا افسانه است ها😁 واقعیتش اینه 👈 یه طلبه ساده و مهربون خودمونی بود که خودم میباشم ! ☺️
القصه...جونم واستون بگه دیشب که رفته بودم یه مجلس شاد و دلبرانه به مناسبت شب میلاد امام حسین علیه السلام قبل ازینکه همه بیان و مجلس شروع بشه ،تو حیاط وایساده بودیم و با چندتا از رفقا حرف میزدیم .
بعد از حال و احوال وبگو بخند پرسیدم برنامه هیأت برای انتخابات و مشارکت حداکثری مردم چیه که ... چشمتون روز بد نبینه ...
آقا سعید با قیافیه متعجب و چشمای تا حد ممکن باز😳 بهم گفت : چی میگی حاج آقااااا عزیزدلم هیأت که جای این سیاسی بازی ها نیس قربونت برم تو هیأت این بحثارو شروع نکن حاجی جون 😐 ما همه میایم رأی میدیم خب
ولی هرکی دلش بخواد رای میده هر کی هم دلش نخواست رای نمیده
به هرکی هم دلشون بخواد رای میدن اصلا اگر دلشون خواست رایشون میفروشن به ماهم مربوط نیس ما فقط باید وظیفه خودمون درست انجام بدیم همین !😳 مردم هزارتا گرفتاری دارن اومدن هیأت دلشون باز بشه درمورد انتخابات صحبت کنید مجلس امام حسین بهم میریزه خوبیت نداره...
دیدم نهههه انگار اوضاع بچه هیأتی ها هم همچین روبرا نیست🤦🏻 اینم بگم آقاسعید مسئول تدارکات هیأته و کارشم خیلی درسته منتها انگار فرکانسش بهم ریخته .
من خوش خیالو بگو که فک میکردم ی قدم جلوییم و با کمک دوستان میخواستم بریم سراغ مردم هیأت نیا و به شبهاتشون جواب بدیم .
ولی خب چه میشه کرد باید خونه تکونی از همینجا شروع میکردیم😅
همینطور که تو فکر بودم و داشتم به سخنان گهربار آقا سعید گوش میدادم دیدم صوت تلاوت قرآن به گوش میرسه و بعدش من باید برم و تربیون دست بگیرم و نطق طوفانیه خودمو شروع کنم 😉
بسم الله گفتم و وارد مجلس شدم
تو دلم غوغا بود و فکرم آشفته مطالب دیگه ای آماده کرده بودم اما حرفای دیگه ای سر زبونم بود ، مطمعن بودم شبهای که از زبون اون رفیقمون شنیدم تو ذهن خیلی های دیگه ام هست ، از طرفی هم راستشو بخواید میترسیدم بداهه شروع کنم و وسطاش گیرکنم و واقعا مجلس بهم بریزه 🤔
تو همین گیر و دار بود که دیدم همینطور که تو فکر بودم با نصف مجلس دست دادم و رسیدم پای منبر 🤦🏻
چاره نبود نشستم و به رسم همیشگی به امام زمان متوسل شدم و ازشون مدد خواستم
امشب شب سختیه برام ، هم باید مجلس شاد باشه هم نمیتونم بیخیال مظلومیت مولا بشم .
مدام حرفای سعید مثل پتک میخورد تو سرم 😖 «هیات جای سیاسی بازی نیست ! هرکس هرچی دلش بخواد ... مافقط باید به وظیفه خودمون عمل کنیم»
اول که صحبت شروع کردم از ولادت مولا و کرامات ایشون از همان بدو تولد و جایگاه رفیع امام حسین علیه السلام گفتم ، از عشق با ارزشی که به ارباب داریم و خداروشکر از بچگی تو دلمونه ... همینارو که میگفتم میدیدم بعضیا چشمشون یه نم اشکی میزنه و با انگشتشون سریع پاکش میکنن !
وقتش بود ،وقت گفتن از وظایفمون در قبال این عشق عظیمی که خدا بهمون داده این سرمایه بیمانند که از بچگی بهمون عنایت کردند ...
ادامه دارد...
راستی اگر شماهم سوالی شبهه ای داری به صورت ناشناس برای حاج آقا بفرست
https://abzarek.ir/service-p/msg/1733162
بزن بیا اینجا😉👇
https://eitaa.com/fardeaslah
هدایت شده از مرکز تخصصی امربه معروف 💕 (موسسه موعود)
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🔻فوری و مهم🔻🔻
📣همایش فریاد ایران به «مازندران» رسید.
📌موضوع :
🔰حمایت از نیروهای مسلح جهت پاسخ دندان شکن به آمریکا و رژیم صهیونیستی
#قسمت_اول
♨️لینک این پخش زنده👇
https://eitaa.com/aamerin_ir/33769