به بهانه ۲۰ بهمن
#یاداشت. چهارم
خواص به جای نخبگان و عوام به جای تودهها
به قلم فاروق حفیظی
پانزدهم دی ماه ۱۳۵۷ و در کوران انقلاب اسلامی بود که شاپوربختیار به نخست وزیری انتخاب میشوند. بختیار در اولین روزهای نخست وزیری منتقدین و مخالفین خود را تهدید به سرکوب از جانب ایل بختیاری ها میکند؛ او از این طریق اولا درصدد القای در اقلیت بودن انقلابیون، دوما پشتوانه مردمی داشتن حکومت و سوما خنثی سازی حرکت انقلابی مردم بود.
با این حال در نوزدهم بهمن ماه ۵۷ بود که در حرکتی خودجوش بختیاری های استان چهار محال و بختیاری با یازده اتوبوس به سمت تهران حرکت کردند. اما اینبار نه برای قتح تهران؛ بلکه برای بیعت با حضرت امام و خنثی سازی توطئه ضربه زدن به انقلاب اسلامی و بختیار.
این حرکت خودجوش مردمی که منشا خیر و سرعت بخش به جریان انقلاب اسلامی بود، هرچند در افکار عمومی جسته و گریخته اشارههایی به آن شده ولی آنچنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده و مورد غفلت واقع شده. یکی از ابعاد پرداختن به این موضوع که با اوضاع و احوال این روزهای کشور ارتباط دارد، پرداختن به نقش نخبگان یا خواص در شکل گیری این حرکت بوده است.
نظریه نخبگان (Elite theory) که از مباحث مطرح در در علوم سیاسی و جامعهشناسی است، به نظریهای اشاره دارد که به دنبال توصیف و تبیین روابط قدرت در جامعه معاصر است. در این زمینه اندیشمندان مختلفی در غرب بدان پرداختهاند که شاید بتوان گفت از میان آنها پارتو و میلز بیشتر از بقیه مشهورند.
پارتو و موسکا از اندیشمندان بنیانگذار «مکتب نخبهگرایی ایتالیا» هستند که در غرب منشا تاثیر بودهاند. چشمانداز مکتب نخبهگرایی ایتالیا بر دو ایده استوار است:
اول؛ قدرت در جایگاه اقتدار در نهادهای کلیدی اقتصادی و سیاسی نهفتهاست.
دوم؛ تفاوت روانی که نخبگان را متمایز میسازد آنست که آنها دارای منابع و منافع شخصی هستند، به عبارت دیگر نخبگان مدبر هستند و برای کارکرد دولت تلاش میکنند زیرا در واقعیت، نخبگان در یک وضعیت شکست خورده، بیشترین ضرر را خواهند داشت.
از منظر پارتو ویژگی هر جامعه تحت تاثیر نخبگان و به ویژه نخبگان حکومتی است برای مثال دلیل توزیع نامتناسب ثروت در جامعه به جهت حکومت تعداد کمی به کمک دو وسیله زور و مکر است. درحالیکه حکومت قانونمند باید مبتنی بر اقناع سازی افکار مردم باشد.
پارتو كوشیده است با بهره گیری از مفاهیم سه حوزه روانشناسی، سیاست و اقتصاد، نظریه گردش نخبگان را در پیوند با پدیده های قدرت، دگرگونی و انقلاب تبیین كند.
از دیدگاه او، نخبگی را نباید در نیروهای ناشناختنی و ماورای طبیعت یا در فرآوردههای طبیعی پیشرفت فنی دید، بلكه آن را باید در جنبههای «زیستی- روانی» و نابرابریهای ذاتی افراد جستجو كرد. به بیانی دیگر خاستگاه گروه نخبگان از توده مردم، نابرابریهای زیستی و روانی در میان شهروندان است.
پارتو در نظریه معروف گردش نخبگان خود به نقش نخبگان در ساختار سیاسی جوامع میپردازد و بر برتری روانی و فکری نخبگان تأکید میکرد و معتقد بود آنها بالاترین دستاوردها در هر زمینهای هستند. او مردم جامعه را به دو دسته توده و نخبگان تقسیم بندی میکرد و البته وجود دو نوع نخبه را مورد بحث قرار داد: نخبگان حاکم - نخبگان غیرحکومتی.
موسکا نیز بر ویژگیهای جامعهشناختی و فردی نخبگان تأکید داشت. او میگفت نخبگان اقلیتی سازمانیافته ولی تودهها اکثریتی سازماننیافته هستند. طبقه حاکم از نخبگان حاکم و نخبگان فرعی تشکیل شدهاست. او جهان را به دو دسته طبقه سیاسی و غیرسیاسی تقسیم بندی میکند. موسکا تأکید داشت نخبگان برتری فکری، اخلاقی و مادی دارند که بسیار مهم و تأثیرگذار است.
سی رایت میلز از جامعه شناسان آمریکایی و اخلاقی و جز نظریه پردازان نومارکسیست محسوب میشود. میلز در تحلیل عمیقی از ساختار قدرت در ایالات متحده آمریکا که مرحله متاخری از سرمایهداری پیشرفته است ارائه میکند؛ نخبه را اینچنین تعریف میکند: حلقههای سیاسی، اقتصادی، و نظامی که مجموعه پیچیدهای از گروههای منطبق برهم و کوچک اما غالب و مسلط هستند، در تصمیمگیریهایی شریکند که تاثیرشان دستکم در سطح ملی است. #ادامه 👇👇
|#یاداشت| #۲۰بهمن| #بیعتباامام|
💠 اجتماع فعالان فرهنگی و اجتماعی استان چهارمحال و بختیاری
https://eitaa.com/joinchat/2280652821C4c59dbdcc0
ولینعمتان
دریافت جزوه در #ادامه👇👇👇
💠 اجتماع فعالان فرهنگی و اجتماعی استان چهارمحال و بختیاری
https://eitaa.com/farhangchb