هدایت شده از دفاع مقدس
📄 وصيتنامه دکتر چمران به امام موسی صدر
💠 متني كه در زير ميخوانيد، وصيتنامهاي از سردار رشيد اسلام، شهيد دكتر مصطفي چمران است كه خطاب بهامام موسي صدر نگاشته شده است.
اين وصيتنامه در 29 خرداد سال 1355 تنظيم شده يعني در روزگاری که لبنان در سياه ترين روزهاي جنگ داخلي بسر می برده. از يكسو نيروهاي فلسطيني و احزاب چپ لبنان با سوريه درگير شده بودند؛ و از سوي ديگر احزاب دست راستي و در رأس آنها فالانژيستها، با سوءاستفاده از غفلت جبهه ملي و اسلامي لبنان، مناطق آنان را مورد هجوم قرار داده بودند. در چنين روزهايي كه از آن به عنوان دومين دوره جنگ داخلي نام برده ميشود، امام صدر به دكتر چمران مأموريت داد تا براي سازماندهي مقاومت شيعيان، راهي شهرك نبعه گردد. و اين وصيتنامه قبل از عزيمت تنظيم شده👇👇
✍️ وصيت ميكنم …
وصيت ميكنم به كسي كه او را بيش از حد دوست ميدارم! به معبودم! به معشوقم! بهامام موسي صدر! كسي كه او را مظهر علي ميدانم! او را وارث حسين ميخوانم! كسي كه رمز طايفه شيعه، و افتخار آن، و نماينده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختي، حق طلبي و بالأخره شهادت است! آري بهامام موسي وصيت ميكنم …
براي مرگ آماده شدهام و اين امري است طبيعي كه مدتهاست با آن آشنا شدهام. ولي براي اولين بار وصيت ميكنم. خوشحالم كه در چنين راهي به شهادت ميرسم. خوشحالم كه از عالم و ما فيها بريدهام. همه چيز را ترك گفتهام. علايق را زير پا گذاشتهام. قيد و بندها را پاره كردهام. دنيا و ما فيها را سه طلاقه گفتهام و با آغوش باز به استقبال شهادت ميروم.
از اينكه به لبنان آمدم و پنج يا شش سال با مشكلاتي سخت دست به گريبان بودهام، متأسف نيستم. از اينكه آمريكا را ترك گفتم، از اينكه دنياي لذات و راحتطلبي را پشت سر گذاشتم، از اينكه دنياي علم را فراموش كردم، از اينكه از همه زيبائيها و خاطره زن عزيز و فرزندان دلبندم گذشتهام، متأسف نيستم …
از آن دنياي مادي و راحت طلبي گذشتم و به دنياي درد، محروميت، رنج، شكست، اتهام، فقر و تنهايي قدم گذاشتم. با محروميت همنشين شدم. با دردمندان و شكسته دلان هم آواز گشتم.
از دنياي سرمايه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومين و مظلومين وارد شدم. با تمام اين احوال متأسف نيستم …
تو اي محبوب من، دنيايي جديد به من گشودي كه خداي بزرگ مرا بهتر و بيشتر آزمابش كند. تو به من مجال دادي تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهاي بي نظير انساني خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زير پا بگذارم و ارزشهاي الهي را به همگان عرضه كنم، تا راهي جديد و قوي و الهي بنمايانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا ديگر خود را نبينم و خود را نخواهم، جز محبوب كسي را نبينم، جز عشق و فداكاري طريقي نگزينم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قيد و بندهي مادي آزاد شوم…
تو اي محبوب من رمز طايفه اي، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش ميكشي، اتهام و تهمت و هجوم و نفرين و ناسزاي هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل ميكني، كينههاي گذشته و دشمنيهاي تاريخي و حقد و حسدهاي جهان سوز را بر جان ميپذيري، تو فداكاري ميکني، تو از همه چيز خود ميگذري، تو حيات و هستي خود را فداي هدف و اجتماع انسانها ميكني، و دشمنانت در عوض دشنام ميدهند و خيانت ميكنند، به تو تهمتهاي دروغ ميزنند و مردم جاهل را بر تو ميشورانند، و تو اي امام لحظهاي از حق منحرف نميشوي و عمل به مثل انجام نميدهي و همچون كوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوي حقيقت و كمال و قدم بر ميداري، از اين نظر تو نماينده علي (ع) و وارث حسيني… و من افتخار ميكنم كه در ركابت مبارزه ميكنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت مينوشم…
اي محبوب من، آخر تو مرا نشناختي!
زيرا حجب و حيا مانع آن بود كه من خود را به تو بنمايانم، يا از عشق سخن برانم يا از سوز دروني خود بازگو كنم…
اما من، مني كه وصيت ميكنم، مني كه تو را دوست ميدارم… آدم سادهاي نيستم! من خداي عشق و پرستشم، من نماينده حق و مظهر فداكاري و گذشت و تواضع و فعاليت و مبارزهام، آتشفشان درون من كافيست كه هر دنيايي را بسوزاند، آتش عشق من به حدي است كه قادر است هر دل سنگي را آب كند، فداكاري من بهاندازهاي است كه كمتر كسي در زندگي به آن درجه رسيده است …
به سه خصلت ممتاز شدهام:
1. عشق كه از سخنم و نگاهم و دستم و حركاتم و حيات و مماتم ميبارد. در آتش عشق ميسوزم و هدف حيات را جز عشق نميشناسم. در زندگي جز عشق نميخواهم، و جز به عشق زنده نيستم.
2. فقر كه از قيد همه چيز آزاد و بي نيازم. و اگر آسمان و زمين را به من ارزاني كنند، تأثيري در من نميكند.
هدایت شده از دفاع مقدس
3. تنهايي كه مرا به عرفان اتصال ميدهد. مرا با محروميت آشنا ميكند. كسي كه محتاج عشق است، در دنياي تنهايي با محروميتِ عشق ميسوزد. جز خدا كسي نميتواند انيس شبهاي تار او باشد و جز ستارگان اشكهاي او را پاك نخواهند كرد. جز كوههاي بلند راز و نيازهاي او را نخواهند شنيد و جز مرغ سحر نالههاي صبحگاه او را حس نخواهند كرد. به دنبال انساني ميگردد تا او را بپرستد يا به او عشق بورزد. ولي هر چه بيشتر ميگردد، كمتر مييابد…
كسي كه وصيت ميكند آدم سادهاي نيست. بزرگترين مقامات علمي را گذرانده، سردي و گرمي روزگار را چشيده، از زيباترين و شديدترين عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگي ميوه چيده، از هر چه زيبا و دوست داشتني است برخوردار شده، و در اوج كمال و دارايي همه چيز خود را رها كرده و به خاطر هدفي مقدس، زندگي دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است.
آري اي محبوب من، يك چنين كسي با تو وصيت ميكند …
وصيت من درباره مال و منال نيست. زيرا ميداني كه چيزي ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حركت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسيده، به خاطر احتياجات شخصي چيزي بر نداشتهام. جز زندگي درويشانه چيزي نخواستهام. حتي زن و بچهها و پدر و مادر نيز از من چيزي دريافت نكردهاند. آنجا كه سر تا پاي وجودم براي تو و حركت باشد، معلوم است كه مايملك من نيز متعلق به تو است.
وصيت من درباره قرض و دين نيست. مديون كسي نيستم، در حالي كه به ديگران زياد قرض دادهام. به كسي بدي نكردهام. در زندگي خود جز محبت، فداكاري، تواضع و احترام نبودهام. از اين نظر نيز به كسي مديون نيستم …
آري وصيت من درباره اين چيزها نيست …
وصيت من درباره عشق و حيات و وظيفه است …
احساس ميكنم كه آفتاب عمرم به لب بام رسيده است و ديگر فرصتي ندارم كه به تو سفارش كنم. وصيت ميكنم، وقتي كه جانم را بر كف دستم گذاشتهام، و انتظار دارم هر لحظه با اين دنيا وداع كنم و ديگر تو را نبينم…
تو را دوست ميدارم و اين دوستي بابت احتياج و يا تجارت نيست. در اين دنيا به كسي احتياج ندارم. حتي گاهگاهي از خداي بزرگ نيز احساس بي نيازي ميكنم … از او چيزي نميطلبم و احساس احتياج نميكنم. چيزي نميخواهم، گلهاي نميكنم و آرزوئي ندارم. عشق من به خاطر آن است كه تو شايسته عشق و محبتي، و من عشق به تو را قسمتي از عشق به خدا ميدانم. همچنانكه خداي را ميپرستم و عشق ميورزم، به تو نيز كه نماينده او در زميني عشق ميورزم. و اين عشق ورزيدن همچون نفس كشيدن براي من طبيعي است …
عشق هدف حيات و محرك زندگي من است. زيباتر از عشق چيزي نديدهام و بالاتر از عشق چيزي نخواستهام. عشق است كه روح مرا به تموج وا ميدارد، قلب مرا به جوش ميآورد، استعدادهاي نهفته مرا ظاهر ميكند، مرا از خودخواهي وخودبينيي رهاند، دنياي ديگري حس ميكنم، در عالم وجود محو ميشوم، احساسي لطيف و قلبي حساس و ديدهاي زيبابين پيدا ميكنم. لرزش يك برگ، نور يك ستاره دور، موريانه كوچك، نسيم ملايم سحر، موج دريا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا ميربايند و از اين عالم به دنياي ديگري ميبرند … اينها همه و همه از تجليات عشق است …
به خاطر عشق است كه فداكاري ميكنم. به خاطر عشق است كه به دنيا با بي اعتنايي مينگرم و ابعاد ديگري را مييابم. به خاطر عشق است كه دنيا را زيبا ميبينم و زيبائي را ميپرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس ميكنم، او را ميپرستم و حيات و هستي خود را تقديمش ميكنم …
مي دانم كه در اين دنيا به عده زيادي محبت كردهام، حتي عشق ورزيدهام، ولي جواب بدي ديدهام. عشق را به ضعف تعبير ميكنند و به قول خودشان زرنگي كرده از محبت سوءاستفاده مينمايند!
اما اين بي خبران نميدانند كه از چه نعمت بزرگي كه عشق و محبت است، محرومند. نميدانند كه بزرگترين ابعاد زندگي را درك نكردهاند. نميدانند كه زرنگي آنها جز افلاس و بدبختي و مذلت چيزي نيست …
و من قدر خود را بزرگتر از آن ميدانم كه محبت خويش را از كسي دريغ كنم. حتي اگر آن كس محبت مرا درك نكند و به خيال خود سؤاستفاده نمايد. من بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم، يا در ازاء عشق تمنايي داشته باشم. من در عشق خود ميسوزم و لذت ميبرم. اين لذت بزرگترين پاداشي است كه ممكن است در جواب عشق من به حساب آيد …
مي دانم كه تو هم اي محبوب من، در درياي عشق شنا ميكني. انسانها را دوست ميداري. به همه بي دريغ محبت ميكني. و چه زيادند آنها كه از اين محبت سوءاستفاده ميكنند. حتي تو را به تمسخر ميگيرند و به خيال خود تو را گول ميزنند … تو اينها را ميداني ولي در روش خود كوچكترين تغييري نميدهي … زيرا مقام تو بزرگتر از آن است كه تحت تأثير ديگران عشق بورزي و محبت كني. عشق تو فطري است. همچون آفتاب بر همه جا ميتابي و همچون باران برچمن و شوره زار ميباري و تحت تأثير انعكاس سنگدلان قرار نميگيري …
هدایت شده از دفاع مقدس
درود آتشين من به روح بلند تو باد كه از محدوده تنگ و باريك خودبيني و خودخواهي بيرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست.
عشق سوزان من فداي عشقت باد، كه بزرگترين و زيباترين مشخصه وجود توست، و ارزنده ترين چيزي است كه مرا جذب تو كرده است، و مقدس ترين خصيصهاي است كه در ميزان الهي به حساب ميآيد …
ا┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas
روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas
تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas
https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk
🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس"
🌷 شهید دکتر مصطفی چمران در اسفند ۱۳۱۱ متولد شد. ایشان دارای مدرک دکترا در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما، از دانشگاه برکلی کالیفرنیا بود. در سال ۱۳۴۹ به دعوت امام موسی صدر و جهت مبارزه با صهیونیسم به لبنان هجرت کرد و گروه «امل» را تأسیس نمود. وی بعد از انقلاب از سوی امام خمینی (ره) به وزارت دفاع منصوب شد و در دوره اول مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس راه یافت. با شروع جنگ به جبهه عزیمت کرد و با همکاری آیت الله خامنهای ستاد جنگهای نامنظم را تشکیل دادند. سرانجام در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ در دهلاویه شربت شهادت نوشید.
💠 گفتگوی خواندنی آیت الله خامنه ای در پنجمین سال درگذشت مرحوم شریعتی(30 خرداد 1360 )
🔹 به نظر من شریعتی برخلاف آنچه که همگان تصور می کنند یک چهره همچنان مظلوم است و این به دلیل طرفداران و مخالفان اوست. یعنی از شگفتی های زمان و شاید از شگفتی های شریعتی این است که هم طرفداران و هم مخالفانش نوعی همدستی با هم کرده اند تا این انسان دردمند و پرشور را ناشناخته نگهدارند و این ظلمی به اوست.
🔹مخالفان او به اشتباهات دکتر شریعتی تمسک می کنند و این موجب می شود که نقاط مثبتی که در او بود را نبینند.
🔹بی گمان شریعتی اشتباهاتی داشت و من هرگز ادعا نمی کنم که این اشتباهات کوچک بود اما ادعا می کنم که در کنار آنچه که ما اشتباهات شریعتی می توانیم نام گذاریم، چهره شریعتی از برجستگی ها و زیبایی ها هم برخوردار بود.
🔹اما ظلم طرفداران شریعتی به او کمتر از ظلم مخالفانش نبود بلکه حتی کوبنده تر و شدیدتر هم بود. طرفداران او بجای اینکه نقاط مثبت شریعتی را مطرح کنند و آنها را تبیین کنند، در مقابل مخالفان صف آرایی هایی کردند و در اظهاراتی که نسبت به شریعتی کردند سعی کردند او را یک موجود مطلق جلوه بدهند.
🔹سعی کردند حتی کوچکترین اشتباهاتی را از او نپذیرند. یعنی سعی کردند هرگز اختلافی را که با روحانیون یا با متفکران بنیانی و فلسفی اسلام دارند در پوشش حمایت و دفاع از شریعتی بیان کنند. در حقیقت شریعتی را سنگری کردند برای کوبیدن روحانیت و یا کلا متفکران اندیشه بنیانی و فلسفی اسلام.
🔹در یک سطح دیگر، کسانی که امروز در جنبه های سیاسی و در مقابل یک قشری یا جریانی قرار گرفته اند، خودشان را به شریعتی منتسب می کنند از آن جمله هستند بعضی از افراد خانواده شریعتی.
🔹این ها در حقیقت از نام و از عنوان و از آبروی قیمتی شریعتی دارند سوءاستفاده می کنند برای مقاصد سیاسی و این طرفداری و جانبداری است که یقینا ضربه اش به شخصیت شریعتی کمتر از ضربه مخالفان شریعتی نیست.
Pas Az Shahadat - [@doctor_alishariati] - 3(1) (2).mp3
2.3M
🔸 #لیقوم_الناس_بالقسط 🔸
«خواهرانم! برادرانم!
اکنون شهیدان مردهاند، و ما مُردهها، زنده هستیم❗️
شهیدان سُخنِشان را گفتند و ما کَرها مخاطبشان هستیم❗️
آنها که گستاخی آن را داشتند که، وقتی نمیتوانستند زنده بمانند، مرگ را انتخاب کنند، رفتند. و ما بیشَرمانْ ماندیم، صدها سال است که ماندهایم❗️
و جا دارد که دنیا بر ما بخندد، که ما مظاهرِ ذلت و زبونی بر حسین و زینب، مظاهرِ حیات و عزت میگرییم. و این یک ستم دیگر تاریخ است که ما زبونان، عزادار و سوگوارِ آن عزیزان باشیم❗️
امروز شهیدانْ پیام خویش را با خونِ خود گذاشتند و رویْ در روی ما بر زمین نشستند، تا نشستگان تاریخ را به قیام بخوانند❗️»
🎙 فرازی از سخنرانیِ دکتر #علی_شریعتی با عنوانِ «#پس_از_شهادت»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت جذاب سوسن شریعتی (فرزند دکتر #علی_شریعتی )، از شخصیت امام موسی صدر و اتفاقات و حساسیتهای مراسم چهلم دکتر شریعتی که با تلاش امام صدر در بیروت برگزار شد.
ا▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️
📆 ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ - سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ علی تنهاست...
حتی در بین شیعیانش...
💠 دکتر #علی_شریعتی
در زندگی طوری باش که آنان که خدا را
نمی شناسند تو را که می شناسند، خدا را بشناسند !
#دکتر_علی_شریعتی
💠 در باره دکتر شریعتی
🎤مصاحبه با محمد مهدی عبدخدایی 👇👇
▪️علی شریعتی در چه فضای تاریخی دست به مبارزه زده است و شرایط آنروزگار چگونه بوده است؟
▫️در آن روزگاری که علی شریعی در دانشگاه فعالیت میکرد مبارزان چپگرا تبلیغات گستردهای علیه رژیم شاه در دانشگاهها آغاز کردند تا هژمونی مبارزه با رژیم پهلوی در دانشگاه بیشتر در دست تودهای و مارکسیستی باشد نه مذهبیها.
اگر به تاریخ مبارزات علیه رژیم شاه در دانشگاهها در سالهای 26 ـ 27 تا 1330 نگاهی بیاندازید پی برده که بیشترین جمعیت معترضان به رژیم شاه، کمونیستها بودند. به همین دلیل کمونیستها مبارزات علیه رژیم را در دانشگاه رهبری میکردند.
حتی جبهه ملی در برابر کمونیست ها در اقلیت بود. علی شریعتی با فعالیت و سخنرانی در حسینه ارشاد در سوق دادن دانشجویان به سمت روحانیت و مذهب نقش موثری داشت و توانست دانشجویان را متمایل به دین کند. البته مدرسه و دبیرستان علوی و مرحوم کرباسچیان و روزبه در فرستادن بچه مذهبیها به دانشگاه نقش موثری داشتند.
اما فعالیت دکتر علی شریعتی در دانشگاه مشهد و حسینیه ارشاد وزن نیروهای مذهبی را در دانشگاه بیشتر کرد. علاقه دکتر به روحانیت ـ به قول خودش تشیع علوی ـ و استفاده از ادبیات روز و چپ گرایانه که کل نیروهای جوان و دانشجو که فکر می کردند. با نگاه چپ و نظریات چپ می توانند علیه رژیم شاه مبارزه و انقلاب کنند. را علاقمند به انقلاب اسلامی و روحانیت کرد.
جوانان مبارز که نگاه چپگرایانه به مبارزه داشتند رهبری به نام دکتر علی شریعتی پیدا کردند که با توجه به این نقش می توان دکتر علی شریعتی را یکی از پیشگامان وحدت حوزه و دانشگاه بعد از استاد مطهری دانست.
▪️منتقدان شریعتی دو دسته هستند برخی مانند حجت الاسلام حمید روحانی معتقدند که شریعتی عامل ساواک بود و برخی دیگر معتقدند علی شریعتی از لحاظ فکری نزدیکیهای به رژیم پهلوی داشت نظر شما چیست؟
▫️این سخن که شریعتی با رژیم پهلوی اشتراکاتی داشت یک سخن است و اینکه رژیم پهلوی از سخنان دکتر علی شریعتی بهره وری تبلیغاتی میکرد یک چیز دیگر است.
دکتر علی شریعتی فارغ التحصیل دانشگاه سوربن فرانسه است. ژان پل سارتر فیلسوفان هم عصر شریعتی و مطرح در فرانسه بود که ـ طرفدار سوسیالیسم دموکراتیک و نظریه پرداز اگزیستانسیالیسم بود. دکتر شریعتی تحت تاثیر نگاه سارتر و کارل مارکس به تاریخ قرار می گیرد.
اگر چه در اروپا به منابع تاریخی مسلمانان و شیعه توجه داشت. اما بیشترین منابع تاریخی اسلام که به آن رجوع میکرد تاریخ طبری بود که از منابع معتبر تاریخی اهل سنت است. دکتر بعد از خوانش تاریخی متون اسلامی به خصوص منابع اهل سنت بدون اینکه آنرا با تاریخ شیعه تطبیق دهد. برداشت فلسفی از تاریخ دست یافت. برای روشن شدن این مطلب مثالی میزنم به طور مثال در تشیع علوی و تشیع صفوی این گونه برداشت می کند. دلیل موفقیت محمود افغان نابسامانی حکومت صفویه از درون بود.
این نگاه به تاریخ براساس نظریه تز و سنتز هگل است. که معتقد است درون هر حکومتی و در طول زمان نیروی اجتماعی ضد آن حکومت ایجاد میشود و در نهایت پیروز میشود. اما به نظرم دلیل شکست شاه سلطان حسین این نیست. شاه سلطان حسین مردی بیعرضه و مقدس مآب بود به این دلیل کشور را به سمت هرج و مرج و آشفتگی برد و محمود افغان از این آشفتگی نهایت استفاده را برد. خود شریعتی هم می نویسد درحالی که محمود افغان به دروازههای اصفهان پایتخت آن زمان ایران رسیده بود سلطان حسین بجای اینکه چارهای بیاندیشد در حال بحث بی مورد و خشکمقدسانه بود.
شریعتی این شکست تاریخی را با سقوط تاریخی بیزانس مقایسه میکند. بیزانس در حال سقوط بود. اما کشیشان در حال بحث بودند که عیسی وقتی به آسمان رفت لاهوتی رفت یا ناسوتی.
نخستین کتاب دکتر شریعتی به عنوان ابوذر اولین سوسیالیست خداپرست است. شریعتی در ایران تحت تاثیر سوسیالیستهای خدا پرست مانند محمد نخشب بوده است. و بعد از رفتن به اروپا و آشنا شدن با تفکر سارتر و ماسینیون و دیگران این تفکر بر او غلبه پیدا کرد.
من از این جهت به دکتر شریعتی انتقاد دارم و استاد مطهری نیز با توجه به این دیدگاه شریعتی میگوید: «وقتی دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد باشد من نمیآیم» چون مرحوم مطهری فلسفه خوانده است. سرچشمه سوسیالیسم را می داند همچنین اطلاع دارد که ماتریالیسم تاریخی از کجا سرچشمه پیدا می کند. سر انجام این نوع سخنرانی را درک می کند.
دانشجویان آنروز ما درک مطهری و مطالعات او را نداشتند و سخنرانی شریعتی مورد استقبال آنان قرار میگیرد. از این جهت بین آیتالله مطهری و دکتر شریعتی اختلاف ایجاد میشود. دلیل استقبال از شریعتی در میان دانشجویان این بود که بین نوع استدلال شریعتی و دانشجویان آنزمان که تحت تاثیر سوسیالیسم بودهاند همخوانی وجود داشت. شریعتی به خوبی استدلال محمد نخشب و سوسیالیسم های خداپرست را تبیین می کرد. شریعتی اذعان دارد که کارشناس تاریخ است تاریخی که هم خوانده است تحت تاثیر نگاه چپ آنروز است. به همین جهت شریعتی از دید فلسفه تاریخی سوسیالیسم به تاریخ نگاه میکند که این نگاه نقد دارم.
رضاشاه دانشگاه را در ایران تاسیس کرد تا پایههای نظری نظام پادشاهی در ایران به وسیله نظریهپردازان علاقمند به سلطنت مستحکم شود تا جوانان تحصیلکرده به نظام پادشاهی و کوروش علاقمند شوند. اما جنگ جهانی دوم موجب شد روشنفکران و فیلسوفان دچار دگردیسی در اندیشه شوند و بنیادها را تغییر دهند و به شدت ادبیات روشنفکری جهان چپ شد. ادبیات تحصیلکردگان و روشنفکران ایران نیز پیرو نظام جهانی چپ شد. فضای عمومی و دانشگاهها و به خصوص دانشگاه تهران تغییر کرد به نحوی که اگر جوانی فارغ از کتابهای دانشگاهی کتابی را میخواست مطالعه کند.
انتخاب محدودی داشت یا باید کتابهای تقی ارانی و ترجمه کاپیتان مارکس را میخواند یا اگر علاقمند به رمان و ادبیات بود باید خوشههای خشم «جان اشتاین بک» «خرمگس» با داستان «پیرمرد و دریا»ارنست همینگوی را میخواند. که این رمانها نیز منتقد نظام سرمایهداری و حرکت به سمت سوسیالیسم را تبلیغ میکرد.
▪️خاطرهای از دکتر علی شریعتی دارید؟
▫️محمدتقی شریعتی پدر علی شریعتی نزد پدر من آشیخ غلامحسین تبریزی درس تفسیر خوانده است. مقام معظم رهبری سال 59 یا 60 در مجله سروش مصاحبهای دارد و نقل می کند. «در روز جمعهای من به اتفاق علی شریعتی نزد آشیخ غلامحسین تبریزی رفتیم. دکتر علی شریعتی نظریات خودش را نسبت به تاریخ میگوید و آشیخ میگوید: اشکالی ندارد که شما چنین استنباطی از تاریخ دارید اما نظرم با دیدگاه شما فرق دارد».
رهبری میگوید: زمانی از منزل آشیخ بیرون آمدیم دکتر علی شریعتی به من گفت: «نمیدانستم در شیعه چنین روحانیون آگاه وجود دارد».من دکتر را هم از نزدیک دیدم و هم در برخی از مجالسی که ایشان بودند حضور داشتم از جمله کانون حقایق اسلامی نیز رفتم.
محمد تقی شریعتی قبل از انقلاب از مشهد به تهران مهاجرت کرد و پشت حسینیه ارشاد آپارتمانی تهیه کرد و آنجا زندگی میکرد. من و چند نفر دیگر به دیدنش رفتیم و مقام معظم رهبری و محمدرضا حکیمی هم در خانه آقای شریعتی مهمان بودند.
من برگشتم به آقای محمدتقی شریعتی گفتم بعضیها در همه عمر خود قلم میزنند اما نویسنده نیستند برخیها یک مقاله مینویسند اما نویسنده هستند. برخی تاریخ مینویسند اما مورخ نیستند اما ابن خلدون یک مقدمه نوشت و مورخ شد.
آقای شریعتی شما یک پسر داشتید اما پسرتان پسر بود. جاودانهتان کرده است برای همیشه نامت در تاریخ زنده نگه داشت.
محمد تقی شریعتی بلند شد و پیشانی مرا بوسید و زمان خداحافظی نیز دوباره مرا بوسید گفت حرف خوبی زدی. پدر دکتر خاطره جالبی را نقل کردند و گفت: یک شب دیدم چراغ منزل علی روشن است نگاه کردم که علی دارد گریه میکند. دیدم دیدم مقاله ای در مورد حضرت رسول مینویسد به مظلومیت حضرت رسول رسیده است خودش دارد گریه میکند.
🔸یادی از شهیدان عاشورای رضوی
🔹انفجار حرم مطهر رضوی توسط منافقین در ساعت ۱۴ و ۲۶ دقیقه ۳۰ خرداد ۱۳۷۳ مقارن با روز عاشورا در حالی رخ داد که محوطه روضه منوره، رواقها، صحنها و بستهای حرم، همگی مملو از جمعیت مردم عزادار مشهد بود.
🔹طبق تحقیقات صورت گرفته محل اصلی انفجار در قسمت بالای سر ضریح قرار داشت و شدت بمب منفجر شده طبق نظر کارشناسان معادل ۱۰پوند تی.ان.تی ارزیابی شد؛ انفجاری که جان ۲۶ نفر از زائران را گرفت و بیش از ۳۰۰ تن را زخمی کرد.
پایداری
دانشجویان آنروز ما درک مطهری و مطالعات او را نداشتند و سخنرانی شریعتی مورد استقبال آنان قرار میگیرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ دکتر رفت ...
.
📌تصاویر کمتر دیده شده از دکتر علی شریعتی
.
۲۹ خرداد ماه سالروز درگذشت دکتر شریعتی
خطبه عقد خواهر شهید مجید قربانخانی از شهدای مدافع حرم که سال ۱۳۹۴ در منطقه خانطومان سوریه به شهادت رسیده بود توسط رهبر انقلاب قرائت شد
رهبر انقلاب بعد از جاری شدن خطبه عقد دعا کردند این زوج زندگی شیرینی داشته باشند: «باهم بسازید، صفا و صداقت داشته باشید تا زندگیتان شیرین باشد.» این اما همه ماجرا نبود.
پس از قرائت خطبه عقد، پدر شهید قربانخانی از حضرت آیتالله خامنهای درخواست کرد تا از مادر شهید بخواهند تا لباس مشکی خود را عوض کند؛ درخواستی که با پاسخ مثبت ایشان روبرو شد: «لباس مشکی را عوض کنید. ما چشم حقیقتبین نداریم و نزدیکبین هستیم. اگر چشم حقیقتبین داشتیم و جایگاه شهدا را در آن دنیا میدیدیم قطعاً برای آنها خوشحالی و شادی میکردیم و عزا نمیگرفتیم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با علم چیزی درست نمیشود❗️
امام خمینی 🎙
⚠️علم باید باعث پاکسازی و خودسازی روح،جسم و نفس شود و گرنه فایده ندارد.❗️
علم پیدا کردی که شأن پیدا کنی پیش خودت و بقیه، جهنمی هستی حتی اگر علم خداشناسی باشد 🔥 👹
✅ ایتا https://eitaa.com/farhange_paydari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 «شبیخون فرهنگی»
شهید حاجقاسم سلیمانی: این کلمه "شبیخون فرهنگی" مثل یک "داد" است، "فریاد" است ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 حاج قاسم سلیمانی:
جان من و همه شهیدان ارزش فدا شدن برای این ملت را دارد.