eitaa logo
پایداری
325 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
5.6هزار ویدیو
227 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . .
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
هدایت شده از دفاع مقدس
🌴 ؛ همچون آیه های ؛ مقدس اند ... ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ❣هر سه شهید، تکه، تکه! عجب عکسی، عجب مظلومیتی، عجب مردانی ۴۰ سال جهاد، ۴۰ سال دور از خانواده و تفریح، ۴۰ سال پوتین از پاشون در نیاوردن و با بعثی و تکفیری و داعشی جنگیدند ... و با آمریکا و اسراییل جنگیدند... 🌷شهید قاسم سلیمانی که ساعت یک و نیم نصف شب پنجشنبه که همه یا خواب بودن یا تو عیش و نوش در فرودگاه بغداد با موشک هل فایر آمریکا اربا اربا شد و پیکر قطعه قطعه شو از لای آهن پاره ها بیرون آوردند! 🌷شهید احمد کاظمی که حین ماموریت، هواپیماش سقوط کرد و پودر شد و پیکر متلاشی رو از تو بیابان ها جمع کردند 🌷شهید زاهدی هم که دو روز پیش در حمله اسراییلی ها به سفارت ایران در سوریه تکه تکه شد و پیکر پاره پاره رو از لای میلگرد ها و آوار ها در آوردند! ۴۰ سال مجاهدت در مرزهای ایران، عراق و سوریه و لبنان و...آخر هم هر سه تیکه تیکه ، قطعه قطعه! 💠 بنویس تاریخ، ✍ بنویس که سربازان خامنه ای در بستر نمی‌میرند! مثل ژنرال های ژیگول پهلوی پشت به میهن فرار نمی‌کنند می‌مانند، می ایستند و میجنگند و در آخر، قطعه قطعه می‌شوند که آیندگان اگر پرسیدند: انقلاب اسلامی چگونه خاک نداد؟ بگویند: با جزٕء جزء پیکر سربازانش! ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ...................................... ▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️🌱▫️ ✅ قرار ما، فردا جمعه در راهپیمایی عظیم ✊✊
🔹عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام. 🔸دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. والسلام علیکم و رحمت الله»
یاسر: 🔹متن نامه تکان دهنده شهید حاج قاسم سلیمانی به فرزندش که به تازگی در خبرگزاری ایسنا منتشر شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم 🔹آیا این آخرین سفر من است یا تقدیرم چیز دیگری است که هر چه باشد در رضایش راضی‌ام. در این سفر برای تو می نویسم تا در دلتنگی‌های بدون من یادگاری برایت باشد. شاید هم حرف به درد بخوری در آن یافتی که به کارت آید. 🔸هر بار که ســفر را آغاز می‌کنم احساس می کنم دیگر نمی بینمتان. بارها در طول مســیر چهره‌های پر از محبتتان را یکی یکی جلوی چشمانم مجسم کرده‌ام و بارها قطرات اشکی به یادتان ریخته‌ام. دلتنگتان شده‌ام، به خدا ســپردمتان. 🔹اگر چه کمتر فرصت ابراز محبت یافته‌ام و نتوانستم آن عشق درونی خودم را به شما برسانم. اما عزیزم هرگز دیده‌ای کسی جلوی آیینه خود را ببیند و به چشمان خود بگوید دوستتان دارم، کمتر اتفاق می‌افتد اما چشمانش برایش باارزشترینند. شما چشمان منید. چه بر زبان بیاورم و چه نیاورم برایم عزیزید. بیش از بیست سال است که شما را همیشه نگران دارم و خداوند تقدیر کرده این جان پایان نپذیرد و شما همیشه خواب خوف ببینید. 🔸دخترم هر چه در این عالم فکر می کنم و کرده‌ام که بتوانم کار دیگری بکنم تا شما را کمتر نگران کنم، دیدم نمی توانم و این به دلیل علاقه‌ی من به نظامی‌گری نبوده و نیست. به دلیل شغل هم نبوده و نخواهد بود. به دلیل اجبار یا اصرار کسی نبوده است و نیست. نه دخترم من هرگز حاضر نیستم به خاطر شغل، مسئولیت، اصرار یا اجبار حتی یک لحظه شما را نگران کنم، چه برسد به حذف یا گریاندن شما. 🔹من دیدم هرکس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است. یکی علم می‌آموزد و دیگری علم می‌آموزاند. یکی تجارت می کند کسی دیگر زراعت می کند و میلیون‌ها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است. 🔸من دیدم چه راهی را می بایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولا طول این راه چقدر است. انتهای آن‌ها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست. دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی می مانند و می روند. بعضی‌ها چند سال برخی‌ها ده سال اما کمتر کسی به یک ‌صد سال می رسد. اما همه می روند و همه موقتند. 🔹دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین. اما آن‌ها هیچ تأثیری بر سرنوشت من در این مسیر ندارد. فکر کردم برای شــما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهم‌اید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همه‌ی وجودم را درد فرا می‌گیرد. اگر بر شما مشکلی وارد شود من خودم را در میان شــعله‌های آتش می بینم. اگر شما روزی ترکم کنید بند بند وجودم فرو می ریزد. اما دیدم چگونه می توانم حلال این خوف و نگرانی‌هایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست. 🔸 این ارزش و گنجی که شما گل‌های وجودم هســتید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مــردن خود جلوگیــری کنند و یا ثروت و قدرتشــان مانع مرض‌های صعب‌العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید. من خدا را انتخاب کرده ام و راه او را. 🔹اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنــم؛ هرگز نمی خواســتم نظامی شــوم، هرگز از مدرج شــدن خوشــم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی دهم. دوست داشتم و دارم قاسم بدون پسوند یا پیشوندی باشم. لذا وصیت کردم روی قبرم فقط بنویسید سرباز قاسم، آن هم نه قاسم سلیمانی که گنده‌گویی است و بار خورجین را سنگین می کند. 🔸عزیزم از خدا خواستم همه‌ی شریان‌های وجودم را و همه‌ی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند. این راه را انتخاب نکردم که آدم بکشم، تو میدانی من قادر به دیدن بریدن سر مرغی هم نیستم. من اگر سلاح به دست گرفته‌ام برای ایستادن در مقابل آدمکشان است نه برای آدم کشتن. خود را سرباز در خانه هر مسلمانی می بینم که در معرض خطر است و دوست دارم خداوند این قدرت را به من بدهد که بتوانم از تمام مظلومان عالم دفاع کنم. نه برای اسلام عزیز جان بدهم که جانم قابل آن را ندارد، نه برای شیعه‌ی مظلوم که ناقابلتر از آنم، نه نه... بلکه برای آن طفل وحشت‌زده بی‌پناهی که هیچ ملجأیی برایش نیست، برای آن زن بچه‌به‌سینه چسبانده هراسان و برای آن آواره در حال فرار و تعقیب، که خطی خون پشت سر خود بر جای گذاشته است می جنگم.
🔹عزیزم من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد. تا دیگران در آرامش بخوابند. بگذار آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. دختر عزیزم شما در خانه من در امان و با عزت و افتخار زندگی می کنید. چه کنم برای آن دختر بی پناهی که هیچ فریادرسی ندارد و آن طفل گریان که هیچ چیز... که هیچ چیز ندارد و همه چیز خود را از دست داده است. پس شما مرا نذر خود کنید و به او واگذار نمایید. بگذارید بروم، بروم و بروم. چگونه می توانم بمانم در حالی که همه قافله من رفته است و من جا مانده‌ام. 🔸دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام اما دیگر نمی خواهم بخوابم. من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشــد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس اســت، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی توانم اینگونه زندگی بکنم. والسلام علیکم و رحمت الله»
پایداری
به یاد پدر شعر انقلاب : حسین آقا ممتحنی مشهور به حمید سبزواری خوانندگی : حسام‌الدین سراج دکلمه : مرحوم فرج الله سلحشور وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم دل بر عبور از سد خار و خاره بندیم گاه سفر آمد؛ نه هنگام درنگ است چاووش می‌گوید که ما را وقت تنگ است گاه سفر شد، باره بر دامن برانیم تا بوسه‌گاهِ وادیِ ایمن برانیم وادی پر از فرعونیان و قبطیان است موسی جلودار است و نیل اندر میان است از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم بانگ از جرس برخاست وای من خموشم دریادلان راه سفر در پیش دارند پا در رکاب راهوار خویش دارند گاه سفر آمد برادر! گام بردار! چشم از هوس از خُرد از آرام بردار! گاه سفر آمد برادر! ره دراز است پروا مکن بشتاب! همّت چاره‌ساز است ره توشه باید عقل را در کار بندیم دل بر خدا، آنگه به رفتن باره بندیم ره توشه باید شب را در دل نشانیم وادی به وادی باره تا منزل کشانیم باید خطر کردن، سفر کردن، رسیدن ننگ است از میدان، رمیدن، آرمیدن تنگ است ما را خانه، تنگ است‌ای برادر! بر جای ما بیگانه، ننگ است‌ای برادر! فرمان رسید: این خانه از دشمن بگیرید! تخت و نگین از دست اهریمن بگیرید! یعنی کلیم، آهنگِ جان سامری کرد‌ای یاوران! باید، ولی را یاوری کرد گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم حکم جلودار است سر در پیش داریم حکم جلودار است بر هامون بتازیم هامون اگر دریا شود از خون بتازیم از دشت و دریا در طلب باید گذشتن بیگاه و گاه و روز و شب باید گذشتن گر صد حرامی، صد خطر در پیش داریم حکم جلودار است سر در پیش داریم فرض است فرمان بردن از حکم جلودار گر تیغ بارد، گو ببارد نیست دشوار جانان من برخیز! بر جولان برانیم زانجا به جولان تا خط لبنان برانیم آنجا که جولانگاه اولاد یهوداست آنجا که قربانگاهِ زعتر، صور، صیداست آنجا که هر سو صد شهید خفته دارد آنجا که هر کویش غمی بنهفته دارد جانان من! اندوه لبنان کشت ما را بشکست داغ دیر یاسین پشت ما را جانان من! برخیز باید بر جبل راند حکم است باید باره تا دشت امل راند باید به مژگان رُفت گَرد از طور سینین باید به سینه رَفت زینجا تا فلسطین باید به سر زی مسجد الاقصی سفر کرد باید به راه دوست، تَرک جان و سر کرد جانان من برخیز و بشنو بانگ چاووش آنک امام ما علم بگرفته بر دوش تکبیرزن، لبیک‌گو، بنشین به رهوار مقصد دیار قدس، همپای جلودار … 🌺🌺🌺🌺🌺
شهید حاج قاسم سلیمانی: قدس امکان ندارد آزاد بشود جز با پرچمداری شیعه این را کسی قبول نمی کند، نکند . ما می رویم دیگران می مانند و تاریخ ثبت می کند . به شیعه بودن خودتون افتخار کنید . این هم به دلیل آن کلمه حق است ، حق بودن تشیع.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️شهید زاهدی: بعضی مسئولان می‌خواهند انقلاب را به شکست بکشانند؛ اما مردم نمی‌گذارند!
چشم انتظاری سخت است. مثل ناخن مانده بین دو لبه قیچی که کم‌کم فرو می‌رود و گوشت را له می‌کند، مثل زبان مانده زیر تیزی و سنگینی مداوم دندان‌ها، استخوان مانده لای زخم... چشم انتظاری را باید از مادری پرسید که نه ماه منتظر دیدن روی میوه دلش می‌ماند، یا پیرزنی که سال‌ها چشم به در خشک کرده، شاید پیکر فرزند مفقود الاثرش بازگردد. تو اما چشم انتظار چیز دیگری بودی، جنس انتظارت مثل خودت فرق می‌کرد با هرچه دیده و شنیده‌ایم. چشم‌ انتظاری برای عاقبت بخیری، برای معشوق خدا شدن و در آغوش محبتش تا ابد روزی خوردن... شهادت حقت بود همر‌رزم، رفیق، شاگردِ حاج قاسم! سال‌ها به دنبال گلوله‌ها دویدی شاید میهان تنت شوند و حالا؛ روز بعد از عمیق‌ترین شب سال، همه‌شان را به آغوش کشیدی. به آرزویت رسیدی. دیگر دستانت باز شده، برایمان دعا کن. شاید چشم انتظار واقعی منجی دنیا شویم. ✨ بشارت امام خمینی (ره) در مورد فتح فلسطین امام خمینی (ره) (شش ماه پس از پایان جنگ ایران و عراق و سه ماه قبل از وفاتشان): ❇️ جنگ ما فتح فلسطین را به دنبال خواهد داشت. ⬅️ صحیفه نور، جلد ۲۱، صفحه ۹۴ 🗓 تاریخ: ۱۳۶۷/۱۲/۰۳ پیام امام خمینى خطاب به مراجع اسلام، روحانیون سراسر کشور و... در مورد استراتژى آینده انقلاب و حکومت اسلامى‌ 🏷 (ره)
❤️ نازنین زهرا ۹ ماهه و ❤️ نگین زهرا ۹ ساله یادگاران به جا مانده شهید سید محسن حسین_نیا از شهدای حادثه تروریستی چابهار هستند.
🔻پرچم سپاه پاسداران به رنگ قرمز در آمد 🔹حساب کاربری سپاه پاسداران در ایکس (توئیتر) دقایقی قبل با انتشار پرچم سرخ سپاه نوشت: ‏لَا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا... 🔹و هیچ یار و یاوری نخواهند یافت... 🔻 شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با اکثریت 28 رای و مخالفت 6 کشور، قطعنامه ای مبنی بر ممنوعیت صادرات تسلیحات به رژیم صهیونیستی تصویب کرد.
💐روایتی درباره :👇 🌹شهادت ۱۹ فروردین ۱۳۶۶ 🌹...برف شدیدی باریده بود. وقتی قطار دو کوهه وارد ایستگاه تهران شد ساعت دو نیمه شب بود. با چند نفر از رفقا حرکت کردیم. علی اصغر را جلوی خانه شان در خیابان طیب پیاده کردیم. پای او هنوز مجروح بود. فردا رفتیم به علی اصغر سر بزنم. وقتی وارد خانه شدیم مادر اصغر جلو آمد. بی مقدمه گفت: آقا سید شما یه چیزی بگو!؟😇 بعد ادامه داد: دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خانه تو برف نشسته اما راضی نشده در بزنه و ما رو صدا کنه. صبح که پدرش می خواسته بره مسجد اصغر رو دیده! 😳از علی اصغر این کارها بعید نبود. احترامی عجیبی به پدر و مادرش می گذاشت 👈 ادب بالاترین شاخصه شهید ارسنجانی بود. 🌹... این روحیه را در جبهه هم از او دیده بودم. بچه ها عاشق او بودند. فراموش نمی کنم پیک گردان لباس های کثیف خودش را برای شستن آماده کرد. بعد جایی رفت و برگشت. وقتی آمد لباس هایش شسته شده روی بند بود!😳خیلی پرس و جو کرد. بعدها فهمید این کار توسط فرمانده گردان او👈 علی اصغر ارسنجانی انجام شده!😊...در مجالس عزاداری اهل بیت سنگ تمام می گذاشت. با بدن مجروح خودش ساعتها بر سر و سینه می زد. 🌹.... روز دوم عملیات «کربلای ۸» حاج محمد اسماعیل کوثری به منطقه آمد؛ تمام فرمانده گردان‌ها در سوله فرماندهی به خط شدند که آخرین تحرکات، برنامه‌ها و نقشه‌ها مرور شود؛ شهید «علی‌اصغر ارسنجانی» فرمانده گردان میثم تمار از لشکر ۲۷ محمد رسول‌الله (ص) هم بین فرماندهان بود. موقع بیرون رفتن از سوله، دیدم شهید ارسنجانی روی دو تا جیب و پشت پیراهن و جیب شلوارش نوشته است 👈 «علی اصغر ارسنجانی، اعزامی از تهران». به او گفتم «حاجی، تابلو اعلانات درست کردی!» او هم خندید و گفت: «می‌دانم که برویم جلو، برگشتی نداریم و همانجا می‌مانیم😰 🌹...در کربلای ۸ در کنار کانال ماهی در شلمچه مستقر بودیم. منطقه نسبتاً آرام بود. چند نفری از دوستان صمیمی ما و از بچه های گردان شهید شده بودند. اصغر حال و روز عجیبی داشت. حرف های عجیبی می زد. انگار فهمیده بود زمان سفر رسیده. یکدفعه دیدم اصغر پلاک خودش را از گردنش خارج کرد و انداخت داخل آب!؟ با تعجب گفتم: داش اصغر چی کار کردی!؟ کمی مکث کرد و گفت: بگذار از ما چیزی نمونه!. دوست ندارم وقتی خبر ما تو محل پخش می شه همه بگن سردار ... فرمانده🌹دوست دارم اگر هم پیکرم پیدا شد کسی نشناسه! ساعتی بعد پاتک سنگین عراق شروع شد. تا آنجا که میشد مقاومت کردیم. من رفتم و تعدادی از نیروهای گردان کمیل را به خط آوردم. وقتی رسیدم بچه ها یک خط عقب آمده بودند. خیلی ناراحت اصغر بودم. یاد آخرین صحبت های او با مادرش افتادم. می گفت: مادر من دوست دارم به عشق حضرت زهرا (س) فانی فی الله شوم 🌹اصغر با یک تیربار عراقی ها را معطل کرده بودتا نیروهای گردانش به عقب بروند. بعد هم تنها و غریب به سوی خدا رفت. جسم خاکی او بر خاک شلمچه افتاد. دیگر از اصغر خبری نشد.تا بعد از شهادت اصغر هیچکس در محله آنها حتی خانواده اش نمی دانستند او سالها فرمانده بوده 👈 وقتی مقام معظم رهبری به منزل شهیدان ارسنجانی تشریف فرما شدند. به مادر اشاره کردند و فرموند: 👈این خانه نور است و این مادر نور علی نوراست... راوی: دوستان شهید به نقل از خبرگزاری فارس 💓شهید عباس پوراحمد در قسمتی از وصیتنامه اش نوشته بود بر روی سنگ مزارم بنویسید:👇 "حبیبناحسین جان سیدناحسین جان" شادی روح ایشان وشهدای گردان میثم خصوصا فرمانده گردانش علی اصغر ارسنجانی که در عملیات کربلای ۸ به فیض شهادت رسیدند, فاتحه مع الصلوات.
🌟در پی اصرار‌‌های بسیار خانواده اش در امر  ازدواج شرط کرده بود، تنها همسری خواهد گرفت که حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد. چند ساعت بعد از عقد با همسرش رفته بود توی اتاق، براشون که چایی بردم دیدم کتابهاش رو گذاشته وسط، داشت از زندگی ائمه و حضرت زهرا (س) برای همسرش می گفت. بهش گفتم: برا خوندن این کتابها فرصت زیاده! گفت: مادر جون لازمه همسرم با زندگی حضرت زهرا (س) آشنا بشه!.... پس از سه روز ازدواجش به جبهه برگشت. در جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش رو به رو می شد که چرا به خانواده ات تلفن نمی زنی؟...  پاسخ می‌داد: چون هر وقت با خانواده تماس می گیرم، بخشی از فکر مرا که باید تماما در خدمت جنگ باشد، مشغول می کند،  به همین خاطر تماس کمتر می‌گیرم تا این حالت از بین برود... پنج برادر بودند و سه نفرشان همزمان در جبهه؛ ولی‌الله به مادر می‌گفت: باید خمسِ پسرانت را بپردازی!... و با شهادت  خودش, از طرف پدر و مادر خمس برادرانش را پرداخت کرد... کتاب زندگی به سبک شهدا, ناصر کاوه... ۱۸ فروردین سالگرد شهادت ولی الله  چراغچی، قائم مقام لشکر ٥ نصر... 🗨️ کارشناس سعودی: 🗨️ سلاح ایرانی نبود، روسیه از پس اوکراین برنمی‌آمد/همین سلاح امروز در دست یمنی‌ها است/غربی ها قادر به توقف حوثی ها نیستند و به همین دلیل به مذاکره محرمانه با ایران در کشور عمان روی آورده‌اند... 🌟چند خاطره از سردار شهید زاهدی 👈فرمانده بی ادعا 🌟در نقطه‌ای که آتش کمتر شده بود، متوجه موتورسواری می‌شوند که روی جاده به سمت خط مقدم در حرکت است. اتفاقاً موتورسوار آن‌ها را می‌بیند و خودش را به آن‌ها می‌رساند. بچه‌ها متوجه می‌شوند که او فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع)، آقای حاج علی زاهدی است. 🌟چند روز پیش رژیم اشغالگر صهیونیستی که از مقاومت سرسختانه و دلیرانه جنبش مقاومت اسلامی حماس و ایستادگی مردم مظلوم غزه به ستوه آمده، در راستای استراتژی نظامی حذف فرماندهان شاخص مقاومت، این بار دست به یکی دیگر از اقدامات وحشی گرایانه، تروریستی و خلاف عرف و قوانین بین‌المللی زد و با هدف قراردادن ساختمان کنسولگری ایران در سوریه، سردار رشید اسلام؛ محمدرضا زاهدی (فرمانده نیروی قدس سپاه در جبهه سوریه و لبنان) را به همراه چند تن از همرزمانش به شهادت رساند. شهید زاهدی از ابتدای جنگ تحمیلی رژیم بعثی علیه ایران با پذیرش مسئولیت‌های مختلف یگانی در سپاه پاسداران رشادت‌ها و جانفشانی های زیادی را از خود نشان داد. او فرمانده تیپ قمر بنی‌هاشم(ع) در سال ۶۲ تا ۶۵ بود و فرماندهی چندین عملیات مهم از جمله خیبر، بدر، والفجر ۸، فاو، کربلای ۴ و ۵ را برعهده داشت. در ادامه چند خاطره از رشادت های این سردار دلیر را مرور می کنیم. 🌟رشادت و فداکاری بی نظیر سردار زاهدی در عملیات بدر رمضان الله وکیل، جانشین تدارکات تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس و از فعالان تدارکات و پشتیبانی جنگ، در کتاب خود با عنوان «موقعیت الله وکیل» که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و حوزه هنری استان اصفهان منتشر شده منتشر شده به بیان خاطره‌ای از یکی از فداکاری‌ها این سردار بی‌ادعا در بحبوحه عملیات بدر و در قامت فرماندهی تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) لشکر ۱۴ امام حسین (ع) پرداخته است: 🌟هدف ما در این عملیات، رسیدن به دجله بود. برای این کار نیروها می‌بایست مسافتی را در آب حرکت می‌کردند تا به خط ابتدایی پدافندی عراقی‌ها برسند. پس‌ازآن قرار بود از این خط جدید پدافندی هم عبور کنند و خود را تا رودخانه دجله برسانند. در این عملیات تیپ ما (۴۴ قمر بنی‌هاشم) می‌بایست کمی به سمت شمال و بالاتر از روطه می‌رفت. ما با وسایلی مثل قایق، همه تدارکات موردنظر را جابجا کردیم. تفاوت این قایق‌ها با قایق‌های قبلی این بود که این‌ها تندروتر و بزرگ‌تر بودند و قابلیت مانور و ظرفیت بیشتری داشتند. ساعت یازده شب ۲۰ اسفند ۱۳۶۳، فرمان عملیات بدر صادر شد. ساعتی قبل از آن، نیروهای خط‌شکن به‌وسیله قایق تا نزدیکی کمین‌های دشمن اعزام‌شده و آماده دستور بودند. هم‌زمان با فرمان آغاز عملیات، واحدهای توپخانه و ادوات به گلوله‌باران خطوط نیروهای عراق پرداختند. نیروهای تدارکات هم در موقعیت، مشغول دعا کردن و آماده دستور برای اعزام به منطقه آزادشده بودند که بعد از اقامه نماز صبح، این امر میسر شد. حمید رفیعی از مصطفی روحی خواست که در موقعیت جزیره مجنون بماند تا خودش برای شناسایی وارد منطقه آزادشده شود. آقایان نصیریان و امینی و چند نفر دیگر از نیروهای واحدهای شان نیز همراه حمید بودند و به‌اتفاق عازم منطقه درگیری شدند. بچه‌ها در مسیرشان به یک روستا به نام جویبر می‌رسند که خانه‌های کوچک آن با بلوک و سیمان ساخته‌شده بود. همان‌جا حمید احساس می‌کند که در این نقطه، خط عراقی‌ها هلالی شکل است، چون از چپ و راست و روبرو به‌طرف ماشین تیراندازی می‌شد...
دو نفر مسلح ما روی افرادی که به طرف شان تیراندازی می‌کردند، آتش می‌کنند و در این فاصله همه جابجا می‌شوند. ظاهراً آخرین نفر آقای عباسعلی امینی بوده است که وقتی از پشت دپوی دشمن بلند می‌شود تا وارد کوچه شود، از ناحیه دست هدف اصابت گلوله قرار می‌گیرد. حمید رفیعی از وسط کوچه سینه‌خیز، با مشقت خودش را به او می‌رساند و دست سالم امینی را دور گردن خود می‌اندازد و با یک دست فانسخه او را گرفته، با دست دیگر کم‌کم خودش و امینی را به جلو و در نهایت داخل کوچه که پنجاه متری فاصله داشت، می‌کشاند. 🌟در نقطه‌ای که آتش کمتر شده بود، متوجه موتورسواری می‌شوند که روی جاده به سمت خط مقدم در حرکت است. اتفاقاً موتورسوار آن‌ها را می‌بیند و خودش را به آن‌ها می‌رساند. بچه‌ها متوجه می‌شوند که وی، فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع)، آقای حاج علی زاهدی است. ایشان وقتی وضعیت آقای امینی را می‌بیند، از موتور پیاده می‌شود و از حمید می‌خواهد که با آن آقای امینی را به عقب منتقل کند. حمید هم با سرعت هرچه تمام تر به‌طرف محلی که قایق‌ها باراندازی می‌کنند، حرکت می‌کند و به‌محض رسیدن به محل توقف قایق‌ها، امینی را در کنار تعداد دیگری از مجروحان راهی عقب می‌کند 🌟چهره ایشان کمتر جلوی دوربین آمده👈 سردار کریم نصر اصفهانی که از جانبازان دفاع مقدس(۷۰ درصد) که فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس و همرزم شهید زاهدی است درباره او می گوید: سردار شهید محمدرضا زاهدی فرمانده‌ای ساده زیست، متواضع بود که همواره توجه و تاکیدی جدی بر حمایت و پشتیبانی از مردم به ویژه مظلومان داشت. سردار شهید زاهدی از چهره‌های تاثیرگذار و گمنامی بود که خود را کمتر در معرض دید رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی قرار می داد و امروز نبود این فرمانده نظامی عالی مقام و با دانش به خوبی احساس می‌شود. او یکی از فرماندهان «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ» و هم رده سرداران شهید ردانی‌پور و خرازی بود که در همان سال‌های اولیه جنگ در جبهه های دارخوین و در «خط شیر» حضور یافت. سردار زاهدی پس از تشکیل لشکر امام حسین(ع) و همزمان با عملیات ثامن الائمه از جمله نیروهای اصفهانی حاضر در این عملیات‌ها بود. چهره ایشان کمتر جلوی دوربین آمده و به اعتقاد من ناشناخته ماندن ایشان خسران است چرا که همیشه مقید به جهاد و تلاش برای دفاع از اسلام و انقلاب بود. 🌟با دشمن جنگ نفر به نفر داشت سردار نصر همرزم شهید زاهدی به دیگر ویژگی های او اشاره کرده و می گوید: شهید زاهدی از جمله فرماندهان عالی رتبه نظامی کشور بود و زمانی که در یکی از عملیات‌ها به درجه جانبازی نائل شد، با وجود اینکه شرایط حضور در جنگ را نداشت اما هیچگاه میدان را خالی نکرد. فرمانده تیپ ۴۴ قمر بنی‌هاشم (ع) در دوران دفاع مقدس گفت: فداکاری این شهید بر هیچ کس پوشیده نیست و به جرات می‌توان گفت، ایشان جزو نیروهایی بود که با دشمن جنگ نفر به نفر داشت، در عملیات فتح‌المبین و با همراهی نیروها جلوی دشمن را گرفت و پیروزی این عملیات مدیون شجاعت‌های سردار شهید زاهدی است. او از نسل شهیدان ردانی‌پورها، باکری‌ها، خرازی‌ها و سلیمانی‌ها است که خود را جامانده قافله می دانست و همیشه آرزوی شهادت داشت. 🌟بالاترین جایگاه‌ها و منصب‌ها نزد ایشان اهمیتی نداشت👈 هم‌رزم سردار شهید زاهدی بیان کرد: اعتقاد قلبی ایشان به رهبری به حدی بود که در دیدار نوروزی اخیر خود (چهار روز قبل از شهادت) به صراحت بیان کرد که در جزئی‌ترین امور نیز نظر رهبر معظم انقلاب را اعمال می‌کند و اگر نظر رهبری بر انجام امری نباشد، محال است انجام دهد. در یک کلام شهید زاهدی ذوب در ولایت بود و لفظ ولایتمدار واقعا شایسته ایشان است. این سردار شهید در بیانات خود همیشه سردار شهید سلیمانی را در مسیر و مکتب رهبری می دانست و خود نیز جزو یاران صدیق شهید سلیمانی بود. بالاترین جایگاه‌ها و منصب‌ها نزد ایشان اهمیتی نداشت و این جنایت خبیثانه به دست شمر زمانه موجب شد تا جبهه مقاومت بیشتر در مقابل رژیم صهیونیستی ایستادگی کند. کتاب کشکول خاطرات دفاع مقدس، ناصرکاوه منبع: همشهری آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 پناهیان: آموزش و پرورش باید اثبات کند که در خودش جاسوس ندارد! 🔹صداوسیما باید آموزش و پرورش را محاکمه کند که چرا هیچ چیزی از نقش یهود در تاریخ اسلام گفته نمی شود. این امر قطعا عمدی است. 🔹تا وقتی یهود به دانش آموز معرفی نشود، حجاب به همین شکل خواهد بود😔😔😔 ‼️‼️‼️‼️‼️❌❌❌❌❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍎🍎🍎 سلام و درود بر همراهان فرهیخته و گرامی. 🎤🎤🎤 مقام معظم رهبری در ۶ مهرماه ۱۳۷۹ در مورد دسته بندی حوادث دوران دفاع مقدس سخرانی بسیار جامعی دارند: 👈 ... همه جنگ داخل جبهه ها نبود، بسیاری از حوادث در داخل خانه ها، راه ها، دل ها، مجموعه های تصمیم گیری و مجامع بین المللی بود...!!! 👈 برشی کوتاه از حوادث خانه ها را ☝️☝️☝️☝️☝️ملاحظه میفرمایین. 📡📡📡 مجموعه کوتاهی در معرفی حوادث بالارو در قالب کارگاه ۹ قسمتی را در سایت مرکز آموزش مجازی دانشگاهيان، آموزشکده فرهنگ و سیاست با عنوان درس: این شرح بینهایت در آدرس 👇👇👇👇👇 ملاحظه بفرمایین. 👉 https://maaref.ecnahad.ir/ ◀️ بحث بالا در دوران کرونا از سوی تعدادی از دانشگاه ها به عنوان درس آشنایی با دفاع مقدس ارئه شده و چند ده هزار دانشجو و اساتید دانشگاهای مختلف، این کارگاه را استفاده کرده‌اند. ⏪ بخشی از کارگاه های تخصصی سبک زندگی ایثارگران که در استان های مختلف کشور برگزار کرده ام، از مطالب بالا استفاده شده و دو نمونه از بازخورهای کارگاه سبک زندگی در استان مرکزی برای تعدادی از روسای مدارس، کارشناسان آموزشی، دبیران، مربیان پرورشی و راویان دفاع مقدس استان در ادامه تقدیم شده است 👇👇👇👇👇👇👇👇 📣 ان شاالله رسانه باشیم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👉 https://eitaa.com/motounfakher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐💐💐 سلام و درود بر همراهان فرهیخته و گرامی. 🎤🎤🎤 نمونه بازخور کارگاه سبک زندگی ایثارگران: 👈 ... بسیار عالی و پربار و خیلی آموزنده بود... 👈 ... نگاهی نو به جهاد تبیین داشت!... 👈 ... بسیار ساده، روان و شیوا مطالب بیان شد و... 📣 ان شاالله رسانه باشیم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👉 https://eitaa.com/motounfakher