eitaa logo
پایداری
326 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
5.8هزار ویدیو
237 فایل
اهداف: ⚪️ نگاهی به رویدادها و ارزشهای انقلاب - پایداری و جبهه مقاومت ▫️حوادث جریان سازِ گذشته، حال و ده های پیش رو 🔴 شناخت دشمن و جریانات مرموز فتنه - تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و تغییر بینش جامعه. . . جز کوی تو دل را نَبوَد منزل دیگر، یاالله
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دفاع مقدس
📆ا ماه سالروز آزادسازی - ارتفاعات تته مریوان--نوارمرزی ایران‌وعراق 🔺منطقه مرزی دِزلی، نقطه بسیار مهم و حیاتی در منطقه مریوان به شمار می‌رفت، زیرا پایتخت و پایگاه اصلی ضدانقلاب به شمار می‎رفت و به دلیل همجواری با مرز، با گذشتن از گردنۀ و ارتفاع ، به عراق تردّد داشته و از کمک‌ها و پشتیبانی بی‌دریغ ارتش و رژیم صدّام برخوردار بودند. 💢 از سویی دیگر، دشمن در این منطقه در امنیت کامل بسر می‌برد، زیرا در محاصره کوه‌ها قرار داشت و امکان نفوذ نیروهای نظامی ایران به آنجا وجود نداشت، به‌ویژه آن که جادۀ دزلی-مریوان، از میان تنگۀ بسیار باریک (به طول 2 یا 3 کیلومتر){دره شیطان} می‌گذشت و بنابراین عبور از آن، غیر ممکن بود، زیرا با نگهبانی حتی یک نفر مسلح در بالای تنگه، هیچ جنبنده‌ای نمی‌توانست از آنجا عبور کند. 🔹 در دوران طاغوت، رژیم شاه با حزب دمکرات (به رهبری ملامصطفی بارزانی) در کردستان می‌جنگید. زمانی ارتش شاه به قصد مقابله با نیروهای حزب که در منطقه دزلی مستقر بودند، ستون نظامی خود را از سمت مریوان به راه انداخت ولی به محض رسیدن به تنگه مزبور، از سوی اَکراد مسلّح که در بلندی‌ای مُشرِف به تنگه مستقر بودند، اجرای آتش شد که در نتیجه کل ستون ارتش قتل عام گردید و لذا از دیر باز این تنگۀ فوق‌العاده حساس و استراتژیک را "راه خون" می‌نامیدند. ا▫️▪️▫️▪️▫️ 🌷جاویدالاثر حاج احمد ، فرمانده سپاه مریوان پس از آزادسازی شهر مریوان، در طی عملیات‌های مکرّر، اقدام به پاکسازی مناطق اطراف از لوثِ وجودِ ضد انقلاب نمود. 🔸 دشوارترین مرحله کار، تصرف دزلی بود که مقر اصلی ضد انقلاب به شمار می‌آمد. متوسلیان نقشه‌ای در سر داشت و آن را به هیچ کس نیز بازگو نکرد زیرا امکان لو رفتن آن توسط عناصر نفوذی‌ دشمن وجود داشت. او در اواخر پاییز 1359، عملیات حسّاس آزادسازی دِزلی را به مرحلۀ اجرا درآورد. 🔻 نیروهای متوسلیان طی دو روز پیاده‌روی از آن سوی دریاچه زریوار، به شکل ستون به راه افتاده و پس از عبور از بلندی‌ها و ارتفاعات صعب‌العبور، دشمن را دور زده و به بالایِ سر دزلی رسیدند و مانند عقاب بر سر ضد انقلاب فرود آمده و آنها را غافلگیر کردند. افراد دشمن سراسیمه از رختخواب آرام بلند شده و بی‌هدف به این سو آن سو تیراندازی می‌کردند. درگیری فقط 15دقیقه طول کشید و نیروهای ما حتی یک زخمی هم ندادند. اما نیروهای دشمن تار و مار شده و بسیاری‌شان به اسارت درآمدند. ✳️ به این ترتیب، دِزلی و "راه خون" آزاد شد... و این شاهکار فرمانده دلاور جبهه‌ها حاج احمد و افراد او نظیر:شهید حسین ، شهید رضا ، شهید محمدرضا و ... تا ابد در تاریخ این کشور ماندگار شد. 🆔 @DefaeMoqaddas ✅ کانال "دفاع مقدس"
هدایت شده از دفاع مقدس
⭕️ ا🇮🇱🔥🇮🇱🔥🇮🇱 ◽️ بدین ترتیب، اولین گروه از قوای محمد رسول الله (ص) در غروب روز شنبه، بیست و یکم خرداد ۱۳۶۱ با یک فروند جمبوجت ۷۴۷ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران وارد فرودگاه دمشق شد و مورد استقبال مقامات سوری و مسئولین سفارت ایران در سوریه قرار گرفت. پس از خوش آمدگویی حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر محتشمی پور - سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در دمشق - بلندگوی دستی را به دست گرفت و خطاب به نیروهای اعزامی گفت: ...برادرها، قبل از رسیدن به اینجا، در ایران آنچه گفتنی بود، ما برای شما گفتیم. خیلی کوتاه عرض می کنم. امام عزیزمان فرموده اند باید که از صحنۀ جهان زدوده شود و شما مردان بزرگ، باید این حرف امام مان را جامۀ عمل بپوشانید. ◀️ سخنان شورانگیز با غریو تکبیر نیروهای اعزامی در هم آمیخت. سپس فرمانده قوای محمد رسول الله (ص) ادامه داد: ...برادرها، در حال حاضر دشمن، وسیع ترین تهاجم خودش را علیه سرزمین اسلامی شروع کرده و بر همۀ مسلمانان آزادۀ جهان واجب است که به فریاد مردم مظلوم برسند. ما نیز برای ادای همین تکلیف و تحقق بخشیدن به فرمایش امام عزیز بود که به اینجا آمدیم... من صحبت دیگری با شما عزیزان ندارم. با توکل به خداوند آمادۀ پیاده شدن از هواپیما باشید. ✅ خود از نخستین لحظات ورود نیروهای اعزامی جمهوری اسلامی ایران به می گوید: ... استقبالی که مردم و مقامات سوریه از نیروهای ایرانی کردند، بی نهایت عالی بود. آنها هرگز در باورشان نمی گنجید که ما ایرانی ها، با توجه به مسائلی که مملکت مان با آن درگیر است، خصوصاً مسئلۀ جنگ، به این صورت عملی وارد کار بشویم؛ آن هم در حالی که قبلاً کشورهای عضو به اصطلاح حتی کوچک ترین قدمی در رابطه با کمک به و برنداشته بودند. بر این اساس، وقتی که ما در عمل وارد قضیه شدیم، آمدن نیروهای ما برای همه به شدت گنگ و باورنکردنی به نظر می رسید. 👈 ادامه دارد... 📔 ، ۷۷۶ و ۷۷۷ 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 دولت به محض پخش ورود نیروهای ایرانی به دمشق، تدابیر بی سابقه ای اتخاذ کرد. در این باره می گوید: ... بلافاصله بعد از ورود اولین هواپیمای حامل نیروهای ما به آنجا، اعلام آتش بس یک طرفه کرد و این اولین گام بود برای اینکه دست به عقب نشینی تاکتیکی بزند و این امر هم در اینجا پیش آمد که نیروهای وابسته به در خاک مثل و نیروهای مربوط به سرگرد «سعد حداد» و حتی در برنامۀ رادیویی شان بخش فارسی دایر کردند و عجب اینکه بخش فارسی این رادیوها بلافاصله بعد از ورود نیروهای ایرانی، شروع به کار کرد. و مزدوران شان در تبلیغات رادیویی به ما گفتند: شما ایرانی ها چرا آتش بیار معرکه شده اید؟ شما برای اشغال آمده اید!!! عجیب اینکه در عرف های متجاوز و اشغالگر، ما اشغالگر محسوب می شدیم و آنها، ، حامی مردم... 🔹 اعزام قوای محمد رسول الله (ص) به ، در ۳ مرحله انجام گرفت. در مرحله‌ی اول، به همراه تعدادی از نیروها عازم شدند. در حقیقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران، در دمشق، زمینه را برای اعزام دیگر نیروها آماده کنند. پس از آن، مرحله‌ی دوم اعزام انجام گرفت و سپس حجم زیادی از نیروهای رزمنده به کمک نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، راهی شدند که سرپرستی مجموعۀ سوم را بر عهده داشت. ⬅️ ادامه دارد... 📙 ، صفحه ۷۷۹ 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
◻️ نیروهای اعزامی آن شب در محوطۀ زینبیه، ساعتی به نیایش و عزاداری پرداختند؛ اما ماجراهای پس از زیارت بسیار شنیدنی است. جعفر جهروتی زاده روایت می کند: ... مراسم نماز جماعت و خواندن زیارت نامۀ مخصوص حضرت زینب (س) که تمام شد، و ، خواستند نیروها را از حرم مطهر بیرون آورند؛ اما بچه ها دست بردار نبودند؛ با کمک به هزار مشقّت، گریبان آنها را می گرفتند و در حالی که خودشان هم به سختی اشک می ریختند، بچه ها را کِشان کِشان از حرم خارج می کردند. از سوی دولت سوریه، به عنوان محل استقرار نیروها در نظر گرفته شده بود؛ پادگانی بی در و پیکر که بیشتر به «حلبی آباد»! شباهت داشت تا یک پادگان نظامی، اقامتگاه مزبور، نه سرویس بهداشتی درست حسابی داشت و نه از امکانات اولیه‌ی زندگی در آن اثری به چشم می‌خورد. از همه بدتر، سرویس دهی بد بود. آنان اصلاً مراعات موازین مهمان نوازی را نمی کردند و به دلایلی نامعلوم، از پذیرایی این میهمانان مضائقه می نمودند؛ آن مهمان هایی که برای کمک به چند هزار کیلومتر راه را طی کرده و خودشان را به دمشق رسانده بودند تا به زعم خودشان، باری از دوش آنها بردارند. خُب، نبود امکانات اولیه و ضروریی مثل دستشویی و حمام، امری نبود که به سادگی بشود از آن گذشت. از این رو، رفت سر وقت مسئولین سوری و از آنها پرسید: «آخر شما چطور مسلمان هایی هستید که در پادگان خودتان، حمام و دستشویی و سرویس توالت ندارید؟» سوری ها هم جوابی برای این پرسش نداشتند. البته فقدان امکاناتی مثل مواد خوراکی، با خرید غذاهای کنسرو شده که از مغازه های شهر تأمین می شد، قابل جبران بود؛ اما مسئلۀ عدم وجود سرویس های بهداشتی و نظافتی و حتی آب آشامیدنی سالم در داخل پادگان، امری لاینحل مانده بود که می بایست تحمل می شد. ◽️با توجه به اینکه حضرت آیت الله خامنه ای - رئیس وقت شورای عالی دفاع - تأکید فراوانی بر روی شناسایی مواضع قوای اشغالگر داشتند، به محض استقرار قوای اعزامی در «پادگان زَبِدانی»، قبل از هر کاری، اقدام به تشکیل تیم های اطلاعاتی کرد تا مواضع اشغال شده توسط ارتش در «درّۀ بُقاع» را کاملاً مورد شناسایی قرار دهند. مأموریت این تیم ها [...]. همزمان با آغاز شناسایی مواضع ارتش در درّۀ بقاع، چندین جلسه‌ی هماهنگی با مسئولین کشوری و لشکری سوریه نیز برگزار شد تا در خصوص نحوه‌ی به کارگیری نیروهای ایرانی، طی نبردهای آتی علیه تصمیم گیری شود؛ اما از این گونه جلسات، هیچ نتیجه‌ی مطلوبی حاصل نشد. 👈 ادامه دارد... 📙 ، صفحات ۷۸۱ و ۷۸۲ 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
هدایت شده از دفاع مقدس
💠 ۲۱ خرداد ۱۳۶۱ - اعزام قوای محمدرسول الله(ص)به سوریه - به فرماندهی جاویدنشان حاج احمد متوسلیان 🔺با ورود نیروها به دمشق، برخی مقامات سوری از جمله رفعت اسد، برادر کوچکتر حافظ اسد (رئیس جمهور) و فرمانده وقت نیروهای مسلح با فرماندهان ایرانی همکاری نمی کردند! ➖ سعید قاسمی؛ مسئول وقت واحد اطلاعات و از همراهان متوسلیان چنین توضیح می دهد: ▫️...در آن زمان، کانال ارتباطی قوای ایرانی با ارتش ، رفعت اسد (برادر حافظ اسد که آن زمان فرمانده کل قوای سوریه بود - وی بعدا به جرم خیانت و کودتا به فرانسه تبعید شد) بود؛ او مسئولیت وزارت دفاع و ریاست سرویس های امنیتی ارتش سوریه را برعهده داشت. یک روز رفعت اسد به محل استقرار بچه ها در آمد و در زمین صبحگاه، سخنرانی عجیبی برای ما ایراد کرد. وقتی مترجم برای حرف های او را برای ما ترجمه کرد، همه مات و مبهوت شدیم. حرف های خیلی دیپلمات مآبی می زد و لحنی داشت که اصطلاحاً به آن «ادب سرد» می گویند. این ادب سرد، در مضمون حرف هایش جلب توجه می کرد. سخنرانی او که به پایان رسید، از همان جا ، و سایرین متوجه شدند که قلباً پای کار نیستند و صرفاً مایلند ما یک حضور سمبولیک و غیرفعال در منطقه داشته باشیم. برای همین، حرف ها و موضع گیری هایشان عمدتاً در از تعارف و شعار بود. رفعت اسد خیلی روی مسئلۀ آتش بس اعلام شده از طرف که بعد از ورود ما به ، رهبران دمشق به آن تن داده بودند، مانور می داد. میزبانان سوری ما، با ساده لوحی غیرقابل توجیهی به این ترفند فریب کارانۀ دل خوش کرده بودند. رفعت اسد، یکی به نعل می زد یکی به میخ! از یک طرف، ورد زبانش «آتش بس، آتش بس» بود و از طرف دیگر هم دم به دقیقه روی مسئلۀ ضرورت باقی ماندن بچه های ما در ، با این عنوان که شما عزیزان ایرانی میهمان ما هستید، مانور می داد. دیدیم قضیه، قضیۀ سیاسی بازی، رعایت قواعد دیپلماسی است و مابقی همه تعارف است و شعار؛ اما باز هم مطلب را چندان جدی نگرفتیم و ظرف یک هفتۀ بعد، روند آموزش و توجیه، خودسازی معنوی و عقیدتی و امور روزمره از قبیل صبحگاه و امثال ذلک در دستور کار نیروها قرار گرفت. 🔷 طی مدت حضور نیروها در دمشق، علاوه بر نظارت و مشارکت فعال بر روند شناسایی خطوط مقدم جبهه «بُقاع»، چند مانور شهری هم برای نیروها ترتیب داد. در مانوری که روز جمعه ۲۸ خرداد ۱۳۶۱ در شهر دمشق برگزار شد، نیروها با نظم و انضباطی خاص، جهت شرکت در مراسم نماز جمعه به مسجد اموی رفتند. آنان در صفوفی متشکل و منظم، دوشادوش مردم دمشق، نماز وحدت آفرین جمعه را اقامه کردند و سپس جهت زیارت (ع) روانۀ آنجا شدند. این مانور خیابانی نیروها، برای اهالی پایتخت بسیار عجیب و تکان دهنده بود. در بازار حمیدیه، مردم دمشق، از کوچک و بزرگ اشک شوق می ریختند. 👈 ادامه دارد... 📕 ، صفحه ۷۸۲ و ۷۸۳ 🌴 گروه واتساپ "دفاع مقدس ۲ " https://chat.whatsapp.com/KcGc5RPIVyd2LU8tjcgZK1 🔺 کانال دفاع مقدس https://t.me/Defa_Moqaddas ▪️ کانال دفاع مقدس https://eitaa.com/DefaeMoqaddas
پایداری
📷👆 پادگان زَبَدانی- سوریه 🔹 اصرار همراهان حاج احمد متوسلیان بی‌ثمر ماند و او همچنان مصرّ به انجام
💠 🔶 صبح روز دوشنبه ۱۳۶۱ ، ، کاردار سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان ، به پادگان زبدانی آمد و خواستار ملاقات با شد. موسوی به گفت: «نیروهای و ها ، سفارتمان را کرده اند و اگر داخل سفارت شوند، همۀ به دستشان میافتد. باید سریع برویم و منهدم شان کنیم.» بلافاصله آمادۀ رفتن شد. گروهی از نیروها از او خواستند تا این را به آنها واگذار کند؛ امّا با لحنی ملایم گفت: «نه ها! خودم باید بروم. شماها آماده باشید که هرچه زودتر برگردید تهران.» (به نقل از کتاب ،ص۷۹۶) ا▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️ 🔶 ؛ در مورد رفتن به می گوید: . ... با شهید رفتیم پیش حاجی تا بلکه بتوانیم منصرفش کنیم. ملبّس به لباس فرم بود. گفتم: « حاج آقا، ما کوچک شماییم، بگذار ما به جای شما به این برویم. با اینکه خیلی ناراحت بود، سعی می کرد جلوی حاجی لبخند بزند. او هم اصرار کرد؛ امّا انگار نه انگار؛ اصلاً به التماس های ما توجهی نکرد. فقط آن نگاه عمیق و گیرای خودش را برای آخرین بار به ما هدیه کرد و با لحن شمردۀ همیشگی اش گفت: «حضرت امام به بنده امر کرده اند گزارشی از وضعیت شیعیان جنوب بیروت را تهیه کنم و برای ایشان ببرم؛ لذا بهتر است خودم به این مأموریت بروم. بعد در حالی که دستم را می فشرد، گفت: « برادر سعید، دلتان با خدا باشد. به او توکل کنید. هرچه مشیت خداوند باشد، همان می شود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⚪️ گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/FtTlWgqrJRRAmwkRlYwWvl تلگرام https://t.me/farhange_paydari ایتا https://eitaa.com/farhange_paydari
هدایت شده از دفاع مقدس
❄️ در این زمستان سخت و سردی فوق العاده هوا، جا دارد یادی کنیم از ایثار و دلاورمردی نیروها و سرداران گمنام کردستان - در اوایل انقلاب 🔴 زمانی که تجزیه طلبان اجنبی پرست بنا داشتند خطه کُردنشین ایران را از خاک میهن عزیر جدا کنند ا▫️❄️▫️❄️▫️❄️▫️❄️▫️ 📄 حتماً 👇👇 1️⃣ قسمت اول: 💠 وقتی کار غیرممکن را ممکن ساخت!! ⚪️ اهمیت فوق العاده 🔺روستای مرزی دِزلی، در اوایل انقلاب، نقطه بسیار مهم و حیاتی در منطقه مریوان (کردستان) به شمار می‌رفت، زیرا پایتخت و پایگاه اصلی ضدانقلاب به شمار می‎رفت و به دلیل همجواری با مرز، با گذشتن از گردنۀ و ارتفاع ، به عراق تردّد داشته و از کمک‌ها و پشتیبانی بی‌دریغ ارتش و رژیم صدّام برخوردار بودند. 💠 نیروهای عراق در اولین هجوم زمینی به مرزهای شمال‌غرب ایران، ارتفاعات و را که در جنوب‌ غربی واقع شده‌اند، اشغال کردند. با این اقدام، تردد نیروهای گروه‌های به ایران و عراق تسهیل شد. علاوه بر این، ارتش عراق این گروه‌ها را برای ایجاد رعب و وحشت و اقدام به هرگونه قتل و جنایت در کردستان، تجهیز و پشتیبانی می‌کرد. ، مکانی بود که صدام اعلام کرد اگر ایران بتواند آنجا را بگیرد، من کلید بغداد را تحویل می‌دهم! هر چند این اولین‌بار نبود که او بدقولی می‌کرد و قبلاً هم بارها وعده داده بود که کلید بصره، بغداد و... را می‌دهد که نداد! .... ولی این منطقه آنقدر برای عراق مهم بود که حجم عظیمی از نیروهای ضدانقلاب را در آنجا مستقر نمود. 💠 لذا دزلی یعنی: سرپل اصلی نفوذ عناصر ضد انقلاب به خاک کردستان ایران ▪️ دزلی حکم قرارگاه فرماندهی کل و ستاد مشترک ائتلاف باندهای ضد انقلاب در غرب کشور را داشت 🔹 ائتلاف باندهای ضد انقلاب: شیخ و شیخ و دموکرات در آنجا بود 📄 اعلامیة حزب تجزیه طلب : 👈 متوسلیان و قوای حکومت اگر راست می گویند و قدرت دارند، بیایند و دزلی را از ما بگیرند. 🔴 پیچیدگی و دشواری های عملیات نظامی در این منطقه: ▪️ عملیات در کوه های صعب العبور و بر فراز قله هایی که ارتفاع آنها 3 تا 4 هزار متر بود 🔺جنگیدن در عمق دره هایی که سطح برف در آنها به 9 متر می رسد ⛔️ تله گذاری تمام مسیر های منتهی به دزلی با دینامیت و تی ان تی توسط ضد انقلاب 📛 ممنوع کردن بنی صدر از اعزام نیرو به غرب و خصوصا مریوان ❌ شایعه سازی علیه و نیروهایش توسط لیبرال های پایتخت نشین ا❗️➖❗️➖❗️➖❗️➖❗️ از اینرو دشمن در این منطقه در امنیت کامل بسر می‌برد، زیرا در محاصره کوه‌ها قرار داشت و امکان نفوذ نیروهای نظامی ایران به آنجا وجود نداشت، به‌ویژه آن که جادۀ دزلی-مریوان، از میان تنگۀ بسیار باریک (به طول 2 یا 3 کیلومتر){راه خون} می‌گذشت و بنابراین عبور از آن، غیر ممکن بود، زیرا با نگهبانی حتی یک نفر مسلح در بالای تنگه، هیچ جنبنده‌ای نمی‌توانست از آنجا عبور کند!! 🔹 در دوران طاغوت، رژیم شاه با حزب دمکرات (به رهبری ملامصطفی بارزانی) در کردستان می‌جنگید. زمانی ارتش شاه به قصد مقابله با نیروهای حزب که در منطقه دزلی مستقر بودند، ستون نظامی خود را از سمت مریوان به راه انداخت ولی به محض رسیدن به تنگه مزبور، از سوی اَکراد مسلّح که در بلندی‌ های مُشرِف به تنگه مستقر بودند، اجرای آتش شد که در نتیجه کل ستون ارتش قتل عام گردید و لذا از دیر باز این تنگۀ فوق‌العاده حساس و استراتژیک را "راه خون" می‌نامیدند🔴🔴‼️‼️ ادامه👇👇👇
هدایت شده از دفاع مقدس
2️⃣ قسمت دوم: علیرغم تمام این سختی ها، احمد متوسلیان تصمیم خود را گرفت. برای او هیچ کاری غیرممکن نبود. او سراسر به خدا بود و همواره به نیروهایش یادآور می شد که شما مخلصانه اقدام کنید که ملائکه الهی در نبرد با دشمن پشتیبان شما هستند🌿 قلب مطمئن حاج احمد، روحیه نیروهای جان بر کف سپاه را دوچندان می کرد. او نقشه‌ای در سر داشت ولی آن را به هیچکس، حتی نیروهایش بازگو نکرد زیرا امکان لو رفتن آن توسط عناصر نفوذی‌ دشمن وجود داشت. زمان آغاز این عملیات حساس، اواخر پاییز 59 بود. وی ستون 300 نفری نیروهای سپاه مریوان را با هدایت فرماندهان قَدَری چون شهیدان قجه ای و چراغی ... به راه انداخت. آنها طی دو روز پیاده‌روی از آن سوی دریاچه زریوار گذشتند و مسیرهای طولانی را درست، مخالف جهت طی کردند. این تاکتیک متوسلیان، نوعی فریب دشمن به حساب می آمد، زیرا جاسوس های پراکنده در منطقه، برای ضدانقلاب مستقر در خبرچینی می کردند و وقتی خبردار شدند ستون نیروهای مریوان به سمت مسیر دیگر در حرکتند، خیالشان راحت شد. (تصور ضدانقلاب آن بود که تنها راه رسیدن به دزلی، راه اصلی و عبور از تنگه دربند (راه خون) است و آنجا را هم بخوبی پوشش داده بودند.) در این زمان، حاج احمد ناگهان دستور می دهد ستون نیروها، راه خود را کج کرده و درست 180 درجه تغییر مسیر دهند و به سرعت به سمت هدف مورد نظر حرکت کنند. تاکتیک متوسلیان، دور زدن دشمن بود. نیروها پس از ساعت ها حرکت در سرمای طاقت فرسا و عبور از گردنه ها و ارتفاعات صعب‌العبور، برق آسا بالایِ سر دزلی رسیده و ارتفاعات مشرف را به تصرف خود درآوردند. آنها در این مرحله تنها یک شهید دادند. جان برکفان سپاه، مانند عقاب بر سر ضد انقلاب فرود آمده و آنها را غافلگیر نمودند. افراد دشمن، در حالیکه در رختخواب استراحت می کردند، سراسیمه از خواب پریده، بیرون ریختند و بی‌هدف به این سو آن سو تیراندازی کردند. درگیری تنها 15دقیقه طول کشید و افراد حاج احمد حتی بدون دادن یک زخمی، نیروهای دشمن را تار و مار ساختند و بسیاری‌شان را به اسارت درآوردند که در میانشان رهبران اصلی گروهک های ضدانقلاب (کومله، دمکرات، رزگاری ...) دیده می شد. ، معاون سیاسی قاسملو ، سرکرده گروهک دموکرات از جمله آنها بود. ✳️ به این ترتیب، دِزلی و "راه خون" آزاد شد... و این شاهکار فرمانده دلاور جبهه‌ها، حاج احمد و افراد او نظیر: شهیدان حسین ، رضا ، محمدرضا ، ... تا ابد در تاریخ این کشور ماندگار شد. ا▫️▫️❄️▫️❄️▫️❄️▫️❄️▫️ گفتنی است در تصرف دزلی و در مقرهای ضدانقلاب، عکس ها و اسناد همکاری بنی صدر (رئیس جمهور وقت) با سران گروهک های تجزیه طلب و . . . پیدا شد، همان هایی که دستشان تا مرفق به خون پاسداران و پیشمرگان مسلمان آلوده بود‼️ (البته از بنی صدری که در زمان ریاست جمهوریش، همزمان با لانه جاسوسی آمریکا همکاری داشت، همدستی با ضدانقلاب در کردستان، امری بعید به نظر نمی رسید!!) حاج احمد پس از دستگیری تعدادی از عناصر رده بالای گروهک ها، دستور داد آنها را به مریوان منتقل کنند. خبر بازداشت و به اسارت درآمدن رهبران جنایتکار ضدانقلاب در تهران به گوش رئیس جمهور رسید. بنی صدر دستور داد، فوراً آنها را به تهران اعزام کنند. این خبر به متوسلیان رسید. او می دانست بنی صدر خائن، قصد آزادی این قاتلان و جانیان را دارد؛ لذا دستور داد همانجا سرکرده آنها را معدوم سازند تا درس عبرتی باشد برای سایر وطن فروشان خائن و جنایتکار و هم پالگی های آنها🔴 ---------------------------------------- ✅ ایتا http://eitaa.com/DefaeMoqaddas ✅ روبیکا https://rubika.ir/DefaeMoqaddas ✅ تلگرام https://t.me/Defa_Moqaddas https://chat.whatsapp.com/C2cmirle7r2I68ULVJglLk 📡 گروه واتساپ "دفاع مقدس" 🕊🕊
هدایت شده از دفاع مقدس
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️در این روزهای ضعف و زوال رژیم صهیونیستی یادی کنیم از حاج احمد متوسلیان؛ اول قهرمان آزادسازی ؛ همو که گفت: « هر شهری که توسط اسرائیلی ها محاصر شده آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط می کشانیم » ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🎥👆 فیلم | اعزام قوای محمد رسول‌الله (ص) به فرماندهی - خرداد ماه ۱۳۶۱ 🎤 خطاب به جان برکفان سپاه اعزامی به سوریه و لبنان: 💠 برادرها! ... بایدکه اسرائیل ازجهان زدوده شود... 🔹 ... و شما مردان بزرگ باید که حرف اماممان را جامۀ عمل بپوشانید ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ ⚪️ در این روزها، جای خالیست. او که با حضورش در لبنان، بذر حزب الله را کاشت .... همان شجره طیبه ای که اینک منطقه مقاومت و ساحل مدیترانه را پوشانده و به کابوس رژیم جعلی صهیونیستی شده .... ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی .... و حا مول و هوای رزمندگان جبهه ها
فرازی از کتاب: ❂○° مسیح کردستان °○❂ 👇👇👇 💠 بخشی از گلوله هایی که روی سر ما می‌ریزند غنائمی است که از ارتش گرفته‌اند. سرهنگ ستاری پادگان را محکم گرفته و وا نمی‌دهد. او افسر با دل و جراتی است. جوانی ریش تراشیده و سبیل کوتاه وارد شد و به گفت: "دارند پیشروی می کنند." - نیروها را از پادگان خارج کن و در همان محلی که شناسایی کرده بودیم آماده باش، بپا سمت خانه های مردم تیراندازی نکنی. 🔸 با لهجه غلیط کردی گفت: "بیست روز است در انتظار چنین لحظه ای هستیم. معطل کنیم، می آیند بالا سرمان و تیر خلاص میزنند." نگاهی به چهره برافروحته آن پیشمرگ انداخت و گفت: "باید فرقی بین ما و آن ها باشد. آن ها مردم را سپر بلای خود قرار دادند، اما ما برای نجات مردم آمده ایم." بروجردی خیلی کنجکاو و مشتاق به نصیحت های او به گوش می داد. آرامش را در چهره هم می دید. او به حدی در منطقه فعال شده بود که اسم او در لیست ترور حزب و قرار گرفته بود. با انفجار یک خمپاره 120 گفت: "این مردم هیچی ندارند. شهر تخریب شده، نه فرمانداری، نه شهرداری، نه آموزش و پرورشی." 🔹 -بروجردی: شهر که امن شد آستین بالا می زنی و مثل می شوی فرماندار، می شوی مسئول همه نداشته های مردم. در انتظار استاندار و دیگر ارگان ها هم نباش. رفت سراغ همان چهارده پاسدار و شصت پیشمرگی که توسط سازمان دهی شده بودند. این بار که برای ورود به شهر آماده شد باز هم فرمانده پادگان مخالفت کرد و گفت: "تا سرهنگ جاده را باز نکرد وارد شهر نشو، این ها متوجه شدند در حال پیشروی است. این حمله وحشیانه آن ها ناشی از ترس‌شان است." 🔸- متوسلیان: وحشت افتاده به جانشان جناب سرهنگ. شما هراسی نداشته باشید. خدا کمک مان خواهد کرد. اگر شما با آتش توپخانه ما را حمایت کنید. وارد شهر خواهیم شد. در حالی که انبوه دود فضای شهر چشم دوخته بود گفت: "پیشمرگان خبر آورده اند ضدانقلاب قصد دارد در صورت ترک شهر مراکز اصلی شهر و تاسیسات را تخریب کند. باید سرشان را به هجوم غافلگیرانه گرم کنیم تا ارتش برسد." 🔹 اولین نفری بود که به همراه چند وارد عمل شد. بی سیم زد و گفت: "این جا همه چیز مشکوک است. محاصره پادگان یک فریب بود. آن ها در اطراف تاسیسات، ایستگاه رادیو و تلویزیون و بیمارستان متمرکز شدند." دوید سمت در خروجی پادگان و به بچه ها گفت: "به شکل برق آسا وارد شهر شوید؛ تند و ضربتی." ا▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 🗓 ۲۵ خرداد ۱۳۶۱ 🌷سالروز شهادت ، از یاران جاویدالاثر احمد متوسلیان