✅ با خیال راحت بخورید...
همسر شهید برونسی:
نخستین فرزندمان هفتماهه بود که به شهر مشهد مقدس آمدیم. ابتدا خود آقای برونسی آمده بودند و بعد هم نامهای برای پدر نوشتند که اگر دوست دارید دخترخانمتان را بفرستید به مشهد، اگر هم دوست ندارید من حرفی ندارم، فقط فرزندمان را نزد من بفرستید. من حتی اگر کلاهم نیز در آن روستا بر سر نیزه بیفتد نمیآیم آن را بردارم! چون تقسیم اراضی صورت گرفته و اشکال شرعی دارد و عوایدش حرام است. ...
ابتدا که ایشان آمدند مشهد، در یک کارگاه ماستبندی و مغازه لبنیاتی مشغول کار شدند و روزی پنج تومان به او حقوق میدادند. ... یک هفته بعد از آنکه ما آمده بودیم مشهد، آقای برونسی روزی آمد و گفت که من دیگر نمیروم در آن لبنیاتی کار کنم. گفتم به چه دلیل؟ آنجا که نزدیک خانه است و از این حرفها. جواب داد صاحب آنجا هر وقت میخواهد شیر به مردم بفروشد، از قبل مقادیر زیادی آب به شیرها اضافه کرده است.
آن آبهای اضافه را خود من باید با شیرها مخلوط کنم. بعد هم شیرهای ناخالص و تا حدی تقلبی را من باید پای ترازو ببرم. حالا از من و شما گذشته، ما هیچی! این بچه چه تقصیری دارد![؟] اگر او الان نان حرام بخورد، فردا میخواهد چه موجودی بار بیاید؟ بدین ترتیب شهید برونسی از آن لبنیاتی بیرون آمدند و بلافاصله در یک مغازه سبزیفروشی ... مشغول کار شدند ولی دوباره چند روز بعد دیدم که آمده و میگوید اینجا هم دیگر سر کار نمیروم.
یک سری بیل و کلنگ و وسایل مربوط به بنایی خریده و با خود به خانه آورده بود. گفتم با اینها میخواهی چهکار کنی؟ گفت از فردا میخواهم با این وسائل سر گذر بایستم تا برای کسانی که کار بنّایی دارند کار کنم. سبزیهایی که صاحبکارم در آن سبزیفروشی به دست مردم میدهد پر از گِل و زائدات است و پولی که مردم میپردازند صرف هزینه سنگینیِ افزوده و غیرواقعی به این سبزیها میشود. بنابراین هر نانی که از آنجا در بیاید دارای اشکال شرعی است. ...
آن زمان من سن و سال کمی داشتم و گاهی که بین من و همسرم حرفی سخنی رد و بدل میشد، میپرسیدم ما این همه راه را از روستا هم آمدهایم و شما مدام شغلت را عوض میکنی، حالا مردم روستا و فامیلها آیا به ما نمیخندند؟ آیا نمیگویند این آقا عبدالحسین، ملکی را که از ناحیه تقسیم اراضی سهم قانونی خودش محسوب میشده قبول نکرده و رفته سر گذر ایستاده و میخواهد کار بنایی کند؟
ایشان در پاسخم گفت این حرفها و سخنها هیچ عیبی ندارد، بلکه درآوردن نان حرام با عیب و اشکال همراه است. این بچه اگر با نان آمیخته با حرام بزرگ شود، خدا میداند که فردا چگونه بار میآید و در جامعه چگونه ظاهر میشود. ولی در مقابل اصلاً ننگ نیست که من سر گذر جویای کار باشم و نان سالم و حلال دربیاورم. خلاصه، چند روزی رفته بود سر گذر که ایشان را بردند سر کار ...
روزی را به خاطر دارم که ایشان از صبح رفتند سر کار بنّایی. غروب که شد، دیدم در بازگشت، اسباببازیهایی برای بچهها خریدهاند، از آن طرف هم پاکتهایی مملو از موز و چند نوع میوه دیگر خریده بود و با افتخار و غرور میگفت نگاه کن! من امروز خیلی خوشحالم، چرا که هرچه از اینها بخورید کاملاً حلال و طیب و طاهر است.
خب من که او را کاملاً میشناختم و میزان تقیدات شرعیاش را میدانستم، با تعجب میپرسیدم درآمد شما که همیشه حلال است، مگر درآمد امروزتان چه فرقی با دیگر روزها دارد؟ میگفت: «امروز با همیشه فرق دارد، چون آنقدر عرق ریختهام که هرچه حساب کنید نانمان حلال و پاک و سالم است؛ با خیال [راحت] از اینها ... بخورید، هیچ غشی در آن نیست، خیلی برای این نان زحمت کشیدهام، من همینطور کارها را دوست دارم».
📚شاهد یاران - شماره ۹۴ و ۹۵
#شهید_برونسی
#رزق_حلال
#سبک_زندگی_اسلامی
هدایت شده از مددکاری منطقه یک قم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت توفیقات آیتاله خویی:
۱) صله ارحام
۲) اگر کسی ظلم میکرد از او میگذشت.
#مددکاری
#سبک_زندگی_اسلامی
#آیتالله_خویی
#صله_ارحام
#استاد_عباسی_ولدی
چرا ما باید این اندازه از مفاهیم و مبانی دینی خودمان فاصله بگیریم؟! واقعا قدیمی ها اگر فرزندان بیشتری می آوردند، به این دلیل بود که پول بیشتری داشتند؟ یا اینکه اعتقاداتشان به رزّاقیت الهی بیشتر بود؟!
بیایید اندکی در نگاه دین به مسائل اقتصادی، تفکر کرده، آن را با نگاه خودمان به این مسائل، مقایسه کنیم و ببینیم تا چه اندازه میان این دو نگاه، فاصله وجود دارد؟
اگر ما به جهت ترس از مسائل اقتصادی از فرزند دارشدن جلوگیری می کنیم، در صدر اسلام برخی فرزندانشان را از ترس فقر می کُشتند. درست است که میان جلوگیری کردن از فرزنددار شدن و کشتن فرزند، تفاوت بسیاری وجود دارد؛ امّا این دو دسته، یک منطق دارد : ترس از فقر...
خدای مهربان ما به کسانی که فرزندانشان را از ترس فقر می کُشتند، حرفی می زند که ما هم مخاطب آن هستیم:
✨ " ولا تَقتُلوا اولادَکُم مِن املاق نَحنُ نَرزُقُکُم وَ ایّاهُم... و فرزندان خود را از بیم تنگ دستی مکشید. ما شما و آنان را روزی می رسانیم."
سوره انعام، آیه ۱۵۱
اهل بیت علیهم السلام هم به صراحت درباره این دغدغه سخن گفته اند. بکر بن صالح میگوید: درنامه ای به امام موسی کاظم علیه السلام نوشتم : پنج سال است که از آمدن فرزند ، جلوگیری می کنم؛ چرا که همسرم از فرزند دارشدن، کراهت دارد و می گوید : از آنجا که ما فقیر هستیم، تربیت فرزندان برای ما سخت خواهد بود. ایشان در پاسخ نوشت:
✨ "به دنبال فرزند باش که خداوند روزی فرزندان را می دهد".
الکافی، ج۶، ص۳
نکته: اگر ما به زندگی، نگاه مصرف گرایانه داشته باشیم، هر اندازه هم که از نظر اقتصادی قوی شویم، پولمان را خرج مصرف بیشتر می کنیم، نه اینکه انگیزه بیشتری برای فرزند آوری پیدا کنیم.
📚 "ایران، جوان بمان
#رزاقیت_خداوند
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
✅ ضیافت زیبا...
اینجا هنوز یک ساعت قبل از اذان، صف نانواییها طولانی است.
هنوز ماه رمضان که میشود، در ویترین شیرینیفروشیها زولبیا بامیههای زعفرانی دلبری میکنند.
در کوچه ما هنوز موقع سحری، چراغ خانهها یکییکی روشن میشود.
هنوز در مهمانیهای خانوادگی، درباره «زندگی پس از زندگی» بحث میکنند. و افکار مشغول اعمال و رفتار میشود
هنوز همه به دختر و پسرهای روزه اولی فامیل و دوستان ماشالله میگویند.
اینجا هنوز رمضان که میشود جلوی رستورانها نوشتهای علَم میشود که « حلیم داغ موجود است»
هنوز از ارک صدای «مولای یا مولا» حاجمنصور به گوش میرسد.
هنوز عفت خانوم، روی شلهزردهایی که برایمان میآورد با دارچین مینویسد «یاعلی»
هنوز دختر سهچهار سالهای که با مادرش در تاکسی کنارم نشسته، میپرسد که «مامان توتفرنگی هم روزهم رو باطل میکنه؟» و مادر با مهربانی میگوید « نه مامانجون، بخور»
هنوز نزدیک اذان که میشود، پیرمردهای پارک سرکوچه، صندلیهای تاشو خودشان را جمع میکنند و به سمت خانههاشان پراکنده میشوند.
هنوز در رمضان رفیقهایم هر روز دعای مخصوص همانروز را استوری میکنند. انقدر زیاد که اگر نخوانده رد بشوم عذاب وجدان میگیرم.
هنوز صدای اذان از مأذنهها بلند است. هنوز ناامیدی گناه کبیره است. من به حرف آنهایی که میخواهند دین را مرده و فراموش شده جلوه دهند، حرف آنها که میخواهند بگویند رمضان دیگر تمام شده و مردم روزه نمیگیرند باور ندارم. هنوز بیدینها پویش روزهخواری علنی راه میاندازند تا با رمضان مبارزه کنند. پس رمضان هست. دهها میلیون نفر روزه دارند. صدای «اللهم لک صمنا» از تلوزیونها بلند است.
مبادا هوچیگری و سروصدای بلند روزهخوارها ناامیدت کند. مبادا «برو بابا کی دیگه روزه میگیره» گفتنهای چند نفر، عصبیات کند و جامعه را کافر بپنداری
شبقدر که جمعیت فوقالعاده شبزندهداران را ببینی میفهمی که تو تنها روزهدار شهر نبودهای. شهر پر است از روزهدار هایی که لبهایشان ترک خورده. اینجا همه ما روزهایم.
نماز و روزههات قبول بچه مسلمون✋️
#ماه_رمضان
#روزه
#سبک_زندگی_اسلامی
#آیت_الله_بهجت
📌آنجا...
"لذات این دنیا به طرفه العینی میگذرد، دنیا سریع میگذرد، زندگی و حیات آنجاست. برای آنجا مراقبت کنید."
#سبک_زندگی_اسلامی
#ساده_زیستی
#ابد_در_پیش_داریم
⏰📿
آیتالله بهجت:
هرکس عادت به تأخیر در نمازها کرده است، خود را برای تأخیر در همه زندگی آماده کند؛
تأخیر در ازدواج
تأخیر در اشتغال
تأخیر در تولد اولاد
تأخیر در سلامتی و عافیت و...
هر قدر که امور نمازت منظم باشد، امور زندگیت منظم خواهد شد...
📚 در محضر آیتالله بهجت (ره)، ص۱۱۱
#آیتالهبهجت
#سیرهعلماء
#سیرهشهدا
#نماز_اول_وقت
#سبک_زندگی_اسلامی