eitaa logo
اخبار فرهنگیان استان یزد
3هزار دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
627 ویدیو
195 فایل
⭕️ #پویشِ_رسانه_ای_فرهنگیان_استان_یزد، رسانه ای مستقل، دانشجویی، مردمی و شفاف ‼️ ✅ ما را به معلمان و دانشجومعلمان معرفی کنید. ارتباط با ادمین و تبلیغات: @Farhangian_plus_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۲۵ 🔰 🔹️اثری از نگار شیخ‌اسدی 📌مرکز حضرت خدیجه کبری(س) دزفول 🌷چه تلخ است و چه شیرین پر از مهر و پر از کین بگذار از نامت شروع کنم...فائزه... فائزه به معنای زنی است که رستگار شده... به راستی که این نام برازنده ی توست... تا قبل از ۱۳ دی کسی تو را نمی شناخت... اما اکنون آشنایی با تو گوهری است برای ما... به قول اهلی شیرازی: ای گوهر دل که گنج شاهی داری حیران تو ام که هرچه خواهی داری آری حیران توام که حضرت حق خریدارت شد... خوشا به سعادتت که به جای مزار حاج قاسم خود حاج قاسم را زیارت کردی... به راستی چه کردی که به میهمانی آسمانی ها دعوت شدی ... هر چقدر عمارت بلند مرتبه بسازیم کوه نمیشود... هرچقدر باغ بکاریم جنگل نمیشود... هرچقدر چراغ بیافروزیم ستاره نمیشود... هرچقدر بگرییم وبنالیم وبموییم عشق نمیشود... پس خودت بگو راه رسیدن چیست... من هم آرزوی شهادت دارم اما ندایی از درونم نهیب میزند: ای که از جان طالب این باده ای بهر آشامیدنش آماده ای... هر دو رنج و غصه را آماده باش بعد از آن آماده ی این باده باش ما جا ماندیم از قافله‌ی عشق... ولی تو سر وقت به لحظه‌‌ی قرار رسیدی... سفر به خیر... جوانی که شدی عاقبت به خیر... به مقصدت رسیدی مثل زهیر...🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۲۹ 🔰 🔹️اثری از زهرا قاسمی وند 📌پردیس بنت الهدی صدر قزوین 🌷به نام حضرت دوست ... فائزه عزیز تو رفتی و ما جاماندیم؛با انبوهی از غم و درد و بغض.... عاشقان سردار بار سفر بسته بودند از اقصی نقاط این خاک شهیدپرور؛تا راهی دیار عاشقی شوند... نه هراسی از سختی و دشواری راه داشتند و نه ترسی از جان فشانی..! دلداگان سردار شوق دیدار مزار حاج قاسم در دلهایشان موج میزد و لحظات را به شماره گرفته بودند تا از مبدا به مقصد عاشقی برسند و دلهای بی قرارشان را به آرامشی از جنس آرامش حاج قاسم دعوت کنند... این صدای قلب هاست که می تپد تا به سکوت دربیاید و این تنفس زمان است که میگیرد و این ماییم ک میرویم... شهادت! واژه ای است که حسرت آن در دلهایمان مانده و تو خودت را با آن عجین ساخته ای... رفیق شهیدم هردو مسافر شهادت بودیم،اما فائزه تو این سفر را چه عاشقانه به پایان رساندی و بالاترین امتیاز را در درس زندگی کسب کردی و همانند اسمت رستگار و برنده شدن برایت به زیبایی نامت رقم خورد و شدی دانشجو معلمی که الان استاد ماست... ما درحالیکه در نوشتن دیکته شهادت لنگ میزنیم و سرشار از غلط املایی هستیم و فاصله ادعایمان تا عملمان قابل اندازه نیست،با اینکه جمله"ولایت تا شهادت" ورد زبانمان است اما کو آن عملی که مارا به شهادت برساند؟ رفیق شهیدم نهایت عشق و ایمان را به نحواحسن به تصویر کشیدی و تبدیل شدی به نماد جمله لازمه شهیدشدن شهیدانه زندگی کردن است... شدی دانشجو معلم شهیدی که شهیدپرور شده است و آرزوی شهادت از عمق هم سن و سالانت زبانه میزند.. شهیده شهیدپرورم! آرام بخواب عَلَم را به دست ما بسپار،ادامه دهنده راهی هستیم که تو آن را برگزیده بودی و پیش میرفتی؛ما این راه شهادت را به شرط لیاقت ادامه میدهیم... سفربه خیر جوانی که لباس عاقبت بخیری بر تن کردی و شدی شهیده شهید پرور در قاب یک معلم... خانم معلم سرمشقمان را خوب یادگرفتیم،شهادت را بدون بها نمیدهند..!🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۳۱ 🔰 🔹️اثری از زهرا غلامی 📌پردیس حضرت فاطمه الزهراء س یزد 🌷ظهر یک روز آسمانی بود... در تکاپوی یک هدف بودیم دلمان آرزوی دیدن داشت و برای وصال صف بودیم تا که از راه میرسد اتوبوس ... جمع بودیم و ذکر میگفتیم دلمان بی قرار گلزار است از همین حال و فکر میگفتیم: «راه دوریست یزد تا کرمان آمدم تا که زائرت باشم حاج قاسم چقدر بی تابم تا بیایم مجاورت باشم» ناگهان بند انتظار گسست خادمی داد زد که برگردید دلمان آرزوی رفتن داشت باز فریاد زد که برگردید! چشم ها زود غرق باران شد آسمان غربت عجیبی یافت... آتش ودود و ازدحام و سپس شهر کرمان غم غریبی یافت! پر کشیدیم... روبه پایان، نه! داغداریم ما ، پریشان، نه! از قدم های راه عشق و جنون لحظه ی اندکی، پشیمان، نه! لحظه هامان دمادم عشق است راه ما راه پرچم عشق است افتخار مکتب ماست و همیشه معلمِ عشق است...🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۳۶ 🔰 🔹️اثری از آیناز صالحی 📌دانشگاه فرهنگیان باهنر همدان 🌷بسم رب الشهدا اگر او یک نفر بود با رفتنش یک مملکت بهم نمی‌ریخت او یک راه بود یک نماد بود و چه زیبا فرمودند که "حاج قاسم یک مکتب بود . سردار حاج قاسم سلیمانی سردار نه یک ملت، بلکه سردار آحاد سرزمین های اسلامی بود درس ایستادگی و صبر و استقامت را باید از سردار حاج قاسم سلیمانی یاد بگیریم کسی که مظهر استقامت و جسارت است ولایت مداری, ولایت باوری و ولایت محوری از ویژگی های بارز اخلاقی ، رفتاری و عملکردی سردار دل ها بوده و می توان گفت که محور تمام اقدامات ایشان ( ولایت ) بود. توان بالای جبهه مقاومت مرهون مجاهدت‌های سردار سلیمانی است و امروز شاهدیم به برکت خون مطهر شهید سلیمانی، صهیونیست‌ها در استیصال کامل قرار دارند. سردارم، سردار دل ها، سردار بی ادعا و سردار همه ما، راهت را ادامه می دهم تا آخر جانم و اجازه نمی دهم کسی نامت را بدنام کند.🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
5.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۳۷ 🔰 | 🔹️اثری از علیرضا صمدی 📌 پردیس شهید بهشتی دانشگاه فرهنگیان زنجان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۳۸ 🔰 🔹اثری از زهرا غلامی 📌پردیس حضرت فاطمه الزهراء س دانشگاه فرهنگیان یزد 🌷بسم رب شهدا این روزها، این لحظه‌های وصف ناشدنی، این دقایق دقیق که بغض راه گلو را بسته و اشک راه پلک‌ها را گشوده است،شب ها و روزهایم را با فکر میگذرانم با فکر و فکر وسپس هم فکر.... با خودم فکر می‌کنم چقدر فاصله است بین ادعاهای ما با دعاهای او! به این فکر می‌کنم که او چقدر قشنگ بلد بود ادعاهای مارا زندگی کند و آرزوهای مارا را جامه عمل بپوشاند! به این فکر می‌کنم کداممان کنار تابلوهای فکه و فتح المبین و شلمچه عکس نگرفته‌ایم و چندتا یمان عین عکسمان عمل کرد و پر کشید! به این فکر می‌کنم که چند بار و یا چندین بار جمله با ولایت تا شهادت را گفتیم وداد زدیم وعملش نکردیم وزندگیش نکردیم و به عمقش نرسیدیم... و به فائزه ای فکر میکنم که به فوز عظیم رسید و به خودم فکر میکنم و نرسیدن‌هایم... به خودم فکر می‌کنم که در چند قدمی گلزار شهدا متوقف شدم و به دختری فکر می‌کنم که از تبار نور بود و به نور رسید و نور وجودش را به تاریکی‌های قلب همه ما تاباند، تا این روزهایمان پر شود از فکر و فکر و باز هم فکر... به راه شهادت فکر می‌کنم که هرگز بر عاشقان واقعیش بسته نیست و به جنسیت و سن و سال و مکان و زمان هیچ وابسته نیست و به خودم فکر میکنم که بالهایم را وابستگی های مادی ام بسته... فکر کردن هدیه ای است الهی، که شهدا به قوم خویش میرسانند تا مگر کسی، گوشه ای، در خلوتی ویا در ازدحامی بنشیند و بشمرد و حساب کند تک تک اعمالش را وبعد بلند شود یاعلی بگوید و چراغی را که شهید برایش روشن کرده در دست بگیرد و به سمتش برود... تا شاید عاقبت، روزی پرچم عشق پیکر خونین ما را هم درآغوش کشید وفائزه شدیم... وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ.🌷 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۳۹ 🔰 | 🔹اثری از فاطمه سادات باقری 📌دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق جزا و جرم شناسی از استان مرکزی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
برای فائزه(1).PDF
70.9K
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۴۴ 🔰 🔹اثری از زینب هاشم پور 📌دانشگاه فرهنگیان مرکز امام خمینی(ره) کاشان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۴۵ 🔰 | 🔹اثری از قاسم بای 📌دبیر ادبیات فارسی. کارشناس ارشد ادبیات از استان گلستان شهرستان رامیان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۵۱ 🔰 🌷بسم الله الرحمن الرحیم.. در ادامه دلنوشته ای متفاوت را خواهید خواند: به نام خدای فائزه.. سلام خانوم معلم! من میخواهم با خود تو صحبت کنم؛ ندیدمت اما می دانمت،هم کلام نشده ام با تو،اما می فهممت. تو "دانشجو معلم" بودی و من نیز "دانشجو معلمم"،اما تو دلت به جاهای والاتر و بالاتری وصل بود،فائزه جانم، تو ثابت کردی پشت همه ی این شهادت خواستن ها ، نیت اگر پاک و خالص و خدایی باشد؛ اگر عمل خالصانه باشد؛ "زن ها" هم شهید میشوند! به آنها لقب خاص تری هم می دهیم: می گوییم، "شهیده" و به راستی چه نام و صفت زیبایی است این "شهیده" ! کتابهای کتابخانه ات، انگشترت، سخنان مادر و پدرت درباره ی تو، سخنان همکلاسی هایت در دانشگاه درباره ی تو و هزاران نشانه و سند ، نشانگر آن اند که تو فردی عادی نبودی، تو میدانستی که قرار نیست بمانی در این دنیایی که هیچ چیزی ندارد که دل خوش کنی به آن ، دنیای کثیف، دنیایی که باید در آن تلاش کنیم برای زنده ماندن، برای زندگی کردن، دنیایی که پر شده از انسان هایی که فراموش کرده اند که چرا به دنیا آمده اند،حتی خدا را هم فراموش کرده اند! تو حتی نسبت به انسان های ایران و جهان نیز احساس مسئولیت میکردی که معلم شدی،"علم" خاص این عاشقی را فرا گرفتی و عاشقانه این علم را انتقال دادی به نسل جوان ایرانی. شهیده ی راه حاجی؛فائزه ی عاشق مکتب سلیمانی؛تو خوشبخت شدی اما بیچاره آنها که از ملتی می کشند، که دعای بعد از نمازشان "شهادت" است. سفرت بخیر عزیز دل، تا "شهادت" با "ولایت" ماندی. تو برایم فرق داری، صرفا دانشجو معلم یا دختری از همسالان من نیستی، فائزه جانم تو الگوی منی. تو را رفیق می دانم و تو را شهیده زنده می خوانم،رفیق شهیدم همان طور که هیچ وقت نبودن حاج قاسم عزیزم را باور نکرده و باور نمی کنم، نبودن فیزیکی تو را نیز، نبودن مطلق نمی دانم؛ تو هستی.میبینی مرا، کمک میکنی بیچاره ای را که از شهادت باز مانده است. خبر شهادتت فقط خبر از بیچارگی ما می دهد، این ما هستیم که از وجود و حضور شخصی مثل تو محروم شده ایم! کاش بودی و می دیدی انتقامی که گرفتیم!ولی تو دیگر بر نمی گردی و این دلم را به آتش می کشد. آری من دانشجو معلمم،من علم می آموزم که به بچهای ایران آگاهی و شجاعت بیاموزم. من علم این را می آموزم که به بچهای این خاک "شهادت" را بیازموزم.من دانشجوی شغل انبیا(علیهم السلام) هستم، تلاش میکنم در راه پیشرفت روز افزون این ایران سربلند وعزیز. فائزه در راه ولایت و اعتقاداتش و در راهی مشابه راه سپهبد سلیمانی عزیز ما شهید شد و بر ماست ادامه ی این راه و تبلیغ و تبیین این راه. والسلام علیکم و رحمته الله. زمستان1402🌷 🔹اثری از فاطمه رضازاده زرندی 📌دانشجو دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر کرمان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۵۴ 🔰 🌷از تو نوشتن آسان نیست.تو را نه می توان سرود نه می توان نوشت.اسم تو که می آید،دل هم شاعر می شود.تو را با ردیف و قافیه ها نمی سرایم که تو خود دیوانی از شعری.ای غزل غزل عشق،ای مثنوی خورشید،ای رباعی باران! با خود قرار گذاشته بودم قصه ات را بی آرایه بنویسم که تو خود زیباترین آرایه ای...ای رستگارترین شاگرد قرن! ای سربلند ترین معلم اعصار! زبان که معطر می شود به نامت،آسمان سر خم می کند در برابرت.خورشید رنگ می بازد و ستاره ها به تماشا صف می کشند و از برگ برگ دفترم،آیه آیه نور می تراود.واژه ها،تبدار تن چاک چاک تو می شوند.قلم در زلال باران تن می شوید و در مظلومیت تو زانو می شکاند،چشمها مدیحه سرای قصۀ سیزدهم دی ماه می شوند و بغض در هوای رفتنت،سیلی از اشک ! یادداشت های خیس من، همه راوی قصۀ سرخ عروج تو اند.قصۀ سری که در راه سربداران دادی و تنی صدپاره که در سرزمین سردار،به علمدار هدیه کردی. از پیش ما رفته ای و جای تو چقدر در کلاسهایمان خالی است!واحدهای رستگاری را چه زود پاس کردی هم کلاسی!می دانم جایگاه تو آسمان برین بود نه در زمین.تو برای زمین خیلی حیف بودی! رفته ای اما می دانم هستی.من عطر بودنت را همه جا حس می کنم.رفته ای اما جای پای تو هنوز هم در کوچه های کرمان تر است.من رد پای تو را در کرمان،در خیابان منتهی به گلزار شهدا،نه!من ردپای تو را در میلیمتر به میلیمتر...سانتیمتر به سانتیمتر جغرافیای کشورم می بینم.من،تو را در سبزی جنگلهای گیلان،در سرخی شقایقهای روئیده بر دامن بلند دماوند و سهند و سبلان و در سپیدی دلهای مردم ایران می بینم.من سایۀ تو را پشت پنجره های خانه هایمان حس می کنم.سایۀ حضورتو،سیاه نیست...سپید است و شاید سبز و شاید سرخ!سایۀ تو،رنگین کمانی از عشق است به بلندای بام ایران! قصۀ تو شاهنامه ای دیگر خواهد شد و در بطن خود رستم ها خواهد پرورید.مادران با هر نوای لالایی،قصۀ شهادت تو را در گوش فرزندان ایران خواهند سرود.تو قهرمان دیروزهای پر افتخار و اسطورۀ امروزهای پراقتدار و بی شک افسانۀ آیندگان سرفراز خواهی شد. تابوت پیکر صد پارۀ تو روی دستهای ما به معراج رفت اما یاد تو از دلهایمان هرگز نمی رود!مرگ از تو دور است ای معلم شهید. قسم به خون پاکت!که تا استخوانهای تو در خاک ایران نفس می کشد،تا ایران در رگهای من نبض می زند،راهت را ادامه خواهم داد. و چه ساده لوحند آنان که گمان می کنند گلوله های سربی می توانند مردان و زنانی از جنس نور را بکشند.من،قول خدا و آیه های قرآن را گواه می گیرم و از حنجرۀ بغض دار ایران فریاد می زنم:«آنان که در تار و پود وجودشان،تنها خدا نقش انداخته و بس،هرگز نمی میرند!» و قسم به صبح بی غروب سیزدهم دی،که تو نامیراترین معلم تاریخی فائزه!🌷 🔹اثری از دنیا اسکندرزاده 📌دانشجو از تهران ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd
پویش رسانه ای 🌷 📌اثر شماره ۵۵ 🔰 🌷همه از صدا ، تصویر و حادثه تو و کرمان میگند.. اما فائزه چجوری از قلبت نگهبانی کرده بودی که خدا اینطوری خریدت؟مگه هم سن من نبودی؟ وسط این شهر شلوغ که هرکسی دستش جایی بند هست، خبر تو نفس من رو گرفته و قلمم رو به راه انداختی ..خون تو گرمابخش دستم هست تا از قلبم با قلمم حرف بزنم .. دوره ی " بی نهایت شو" شرکت کردی ، حالا خودت بی نهایت شدی.🌷 🔹اثری از زینب هاشم پور 📌دانشگاه فرهنگیان مرکز امام خمینی(ره) کاشان ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 📌اخبار فرهنگیان استان یزد 💠eitaa.com/farhangian_yazd