eitaa logo
کانون بسیج مداحان شهرستان فلاورجان
90 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
266 فایل
این کانال جهت اطلاع رسانی خدمات و اشعار مداحی و... ایجاد شده و کلیه برنامه ها و اطلاعیه ها درکانال قرارداده میشود. #لطفا کانال ما را به دوستان خود معرفی کنید با تشکر. فرهنگی بسیج مداحان شهرستان فلاورجان
مشاهده در ایتا
دانلود
. ماه رمضان میرود و بار نبستم من توبه بسته به شب قدر شکستم آمدم سحر یا الهی بار من بخر یا الهی یک نیمه ی شب توبه مردانه نکردم سوزی بده ای دوست بر این ناله ی سردم با سوز جگر یا الهی بار من بخر یا الهی ممنونم از این لطف کریمانه خدایا دادی تو رهم باز به میخانه خدایا با دیده تر یا الهی بار من بخر یا الهی بی چاره کسی که دل مغموم بماند ماه رمضان رفته و محروم بماند از من بگذر یا الهی بار من بخر یا الهی برگوهر حب علی(ع) همچون صدفم کن امسال بیا زائر صحن نجفم کن با دست علی(ع) طینت ما را تو سرشتی برصورت ما نام علی(ع) را بنوشتی کن نظر به من یا الهی بار من بخر یا الهی با عشق حسین(ع) حاجت این خسته روا کن عصر عرفه روزی ما کرببلا کن یک حرم ببر یا الهی بار من بخر یا الهی ......................... روضه وداع اهسته تر ای داروندار دل زینب(س) با هر قدم خود بشوی قاتل زینب(س) الوداع اخا یابن زهراء(س) میکشی مرا یابن زهراء(س) بازی مکن این قدر حسین با جگر من من یک زن تنها وسط این همه دشمن می روی کجا یابن زهراء(س) میکشی مرا یابن زهراء(س) داغی گلوی تو زد آتش جگرم را پیش قدمت پهن کنم موی سرم را شاه کربلا یابن زهراء(س) میکشی مرا یابن زهراء(س) با ناز مرو از بر من ای کس و کارم من پیر شدم طاقت ناز تو ندارم با زلف رها یابن زهراء(س) میکشی مرا یابن زهراء(س)
مناجات به سبکِ خداحافظ ای برادر زینب کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ ماهِ ذکر و مناجات خداحافظ لحظه هایِ ملاقات خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ افتتاحِ سحرها به ما می شد نیمه شب چه نظرها خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ سفره هایِ ضیافت به ماکردی بارِ دیگرِ عنایت خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ سوز ونالة یارب خداحافظ اشک و روضة هرشب خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ تشنگی دمِ افطار ننوشیدنِ آب، شبیهِ علمدار خداحافظ ماهِ خوبِ خدا کریم العفو یا الهی الهی خداحافظ گریه با دلِ بی تاب جداشد زینب چگونه ز ارباب خدارا از این غم چه چاره کنم؟ حسین جان ای آبروی دوعالم نگینِ سلیمان به حلقة خاتم خدارا از این غم چه چاره کنم؟ خداحافظ ای برادر ِ زینب روی میدان در برابر زینب خدارا از این غم چه چاره کنم به دنبالت خیمه خیمه دویدم قسم بر این گیسوانِ سپیدم مرو میدان ای برادر من ببوسم آهسته زیرِ گلویت مده دست این و آن سرِ مویت قسم بر این دیدةترِ من بگو بر سر من چه خاکی بریزم اگر زیرِ پا بیفتی عزیزم حسین جان ای سایة سر ِمن چه سازم بینم به مویِ پریشان تنت عریان رویِ خاکِ بیابان به گوش آید آهِ مادر من بهم ریزد ذره ذره تنِ تو شود آخر بوریا کفنِ تو سرت بر نیزه برابر من میانِ لشگر بگو منِ تنها چه سازم با بی پناهیِ زن ها شود غارت بی تو معجر من
آمد از راه و کشید آرام عبا رویِ سرش یعنی امروز ست روزِ ناله‌هایِ آخرش هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت میکشد خود را به سویِ خانه مثلِ مادرش رویِ خاکِ کوچه دنبالش اگر دقت کنی بنگری آثاری از خاکی ترین بال و پرش او زمین می‌خورد و میخندید بر حالش عدو این هم ارثی بود که برده ز جدِّ اطهرش صحنۀ جان دادن او روضۀ مستوره شد حجره در بسته میداند چه آمد بر سرش بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن خادمش دید و ولی هرگز نمیشد باورش یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش کربلا بابا رسید امّا پسر افتاده بود قلبِ شاعر آب شد در این سه بیت آخرش هر چه قدر آغوش خود واکرد اکبر جا نشد تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش تا قیامت هم نمیفهمند اهل معرفت از چه آمد دست بر سر بین لشگر خواهرش آنکه حتّی تارِ مویش را ندیده جبرئیل دست بُرده بر سرِ نعش علی بر معجرش 🔸شاعر: ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @farhangibasijmadahanfalavarjan
Fadaeian-Komeil-14030804 (1).mp3
35.8M
گدا را تو با دیدهٔ تر ببخش بکوبم سر ِ خویش بر در ببخش بیا قبل از آنیکه رسوا شوم به پیش همه روز محشر ببخش به أمن یجیب ِ امام زمان تو را جان آقای مضطر ببخش شدم خاکِ نعلینِ شاه ِ نجف مرا این سحر جانِ حیدر ببخش گناهان فرزندها را بیا دمِ آخری جانِ `مادر”ببخش قسم می دهم جانِ آن که خودش گرفتار شد پشت یک در ببخش بحق زمین خوردهٔ کوچه ها زمین خورده ها را تو بهتر ببخش ولی مقصد روضه کرببلاست مرا با غمِ شاه ِ بی سر ببخش حسین ناجی ما گنهکار هاست به ارباب مان هر چه نوکر ببخش به گودال هم فکر ما بود و گفت : محبان من را مطهر ، ببخش همان لحظه زینب صدا زد حسین اگر زنده ماندم برادر ببخش نشد ای حسین جان بپوشانمت تو عریان شدی بین لشگر ببخش سرِ نیزه چشمانِ خود را ببند به روی سرم نیست معجر ببخش   ✍ .