eitaa logo
معاونت تبلیغ استان اصفهان
2.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
672 ویدیو
25 فایل
✔️ اخبار برنامه های فرهنگی ، تبلیغی ✔️ برگزاری دوره های آموزشی ، کاربردی ✔️بارگذاری محتوای روانشناسی،آموزشی،تبلیغی کانال ارتباطی:
مشاهده در ایتا
دانلود
«چرایی حضور زنان و کودکان در کاروان حسینی» امروز اولین روز از ماه خون و قیام، ماه الحرام است که طبق تاریخ، سپاه حُر با حدود هزار سواره نظام از طرف ابن زیاد ملعون راه را بر کاروان حسینی بست و از این روز سختی و مصائب اهل‌بیت امام آغاز شد و روز به روز کار بر آنها سخت‌تر شد تا بالاخره در روز عاشورا پس از شهادت تمامی لشگر حسینی، خیام اهل‌بیت را آتش زدند و زنان و کودکان وحشت‌زده را غارت کرده و به اسارت بردند... (وقایع‌الایام شیخ عباس قمی"ره") ❓لذا یکی از سؤالات و شبهات مطرح شده درباره قیام عاشورا این است که با عنایت به این‌که شیعیان معتقدند که امام حسين (ع) علم غیب داشته‌اند و می‌دانستند که خانواده گرامیشان به سختی‌ و اسارت دچار می‌گردند، چرا زنان و کودکان را به همراه آوردند؟! ✅ در جواب به این پرسش، توجه شما را به چند نکته جلب می‌نمائیم: 1️⃣ اولاً باید بدانیم که بين بردن اهل بيت امام حسين(ع) به سمت کوفه، و علم غيب امام، منافاتی وجود ندارد؛ زيرا ائمه اطهار (ع) در امور فردی، و بسیاری از امور سياسی و اجتماعی از علم غيب بهره نمی‌گرفتند، چراکه اگر چنين بود، بسیاری از کردار آنها، نمی‌توانست دارای فضیلت بالایی باشد؛ و همچنین رفتار و زندگی آنان نمی‌توانست الگو برای عموم مردم باشد؛ لذا باید گفت که امام حسين(ع) موظف بودند که بر اساس امور ظاهری عمل نمایند و طبق هزاران دعوت‌نامه از طرف کوفیان و همچنین تأیید حضرت مسلم (ع) سفیر امام در کوفه، همه‌چیز برای حضور حضرت به همراه اهل‌بیت ایشان در کوفه، کاملاً مهیا بوده است؛ 2️⃣ ثانیاً بر فرض استفاده امام از علم غیب، باید بدانیم که اولیای الهی، مأمور به تکلیفند؛ و در صورتی که بردن اهل‌بيت (ع) به سوی کوفه، وظیفه و تکلیف الهی بوده باشد که طبق برخی از روایات چنین است، مسلماً امام، چیزی جز رضايت و اراده خداوند را طلب نمی‌کنند؛ البته قطعاً هیچ عمل و دستوری از جانب خداوند حکیم، بی‌حکمت صادر نمی‌شود؛ لذا قطعاً در بردن زنان و فرزندان امام به سمت کوفه نیز مصالح مهمی وجود داشته که علم به آن، نزد خداوند و امام معصومش محفوظ است؛ اما در حد درک بشری، علماء به برخی از این مصالح اشاره نمود: ⬅️ «پيام رسانی قیام حسینی»: انقلاب عاشورا را باید به دو بخش اصلی تقسیم کرد، که بخش اول آن، تا عصر عاشورا و به رهبرى شخص امام حسین (ع) بود؛ و بخش دوم قیام، پس از آن و با حضور و اسارت اهل‌بیت امام، شکل گرفت که رهبری این بخش از قیام را امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) به‌عهده داشتند؛ چنانچه اگر نبود سخنان آتشين حضرت زینب (س)، و روشنگرى‏هاى حضرت زین‌العابدین (ع) در کوفه و شام، و مظلومیت زنان و کودکان در طول مسیر اسارت، قطعاً پيام انقلاب بزرگ حسینی بی‌اثر و یا حداقل کم‌اثر می‌شد؛ لذا در حقیقت امام با بردن زنان و کودکان، مبلغان حسینی را به شهرهاى مختلف و حتى به قلب حکومت دشمن فرستادند و پیام حسینی را به گوش همگان رساندند؛ ⬅️ «مردود کردن تبلیغات دروغین بنی‌امیه»: یزیدیان برای عموم مردم، طوری برنامه‌ریزی و وانمود کرده بودند، که امام حسین (ع) برای حُبّ جاه و مقام و خلافت به طرف کوفه لشگرکشی نموده‌ و پس از جنگ برای رسیدن به قدرت و حکومت کوفه کشته شدند، لذا حضرت با بردن زنان و کودکان، و عدم ایجاد لشگر منسجم، این دسیسه دشمن را نزد عموم مردم باطل نمودند؛ ⬅️ «افشاى ماهيت واقعی امویان»: بُعد ديگر علت حضور خاندان امام را می‌توان نمایان کردن چهره سفّاك، بى‏رحم و غیرانسانى يزيد و حكومت اموی دانست؛ چنانچه مسلماً يكى از عوامل مؤثر در پذيرش پيام عاشورا از سوى عموم مردم، «عنصر مظلوميت» زنان و کودکان شهید شده و به اسارت رفته بود؛ و بر همین اساس امام سجاد(ع) در شام، وقتی كه خواستند تیر خلاص را به دستگاه اموی وارد کنند، فرمودند: پدرم امام حسين(ع) را قطعه قطعه كردید...اما چرا پس از شهادت ایشان كودكان را به شهادت رساندید؟ و به خيمه‏هاى زنان و کودکان حمله كرديد؟» (مقتل الحسين، ص٣٣۴) اين جملات امام، به قدرى تاثیرگذار بود كه همه‌ی تبلیغات چهل و چند ساله امویان را در هم شکست و شام را طوفانى كرد؛ ✍️ البته برای این حضور تاریخ‌ساز، اهل‌بیت امام، مصائب بسیاری را در کربلا و کوفه و مخصوصاً در شام تحمل کردند تا آنجا که وقتی از امام سجاد (ع) پرسیدند:‌ سخت‌ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ در پاسخ سه بار فرمودند: الشّام! الشّام! الشّام! (تذکرةالشهداء، ص ٣١١) هر جا سخن از کودک و دروازه شام است ساکت به تماشا منشینید، حرام است دستی که به‌سر می‌زنی از این غم عظمی یادآور فرق سر و سنگ لب بام است... و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ @farhangihozeh
🏴 وقایع روز چهارم محرم در بیان آیت الله العظمی مکارم شیرازی ◼️ در پاسخ نامه عبیدالله و نامۀ عمر بن سعد، عزتمندی و سازش ناپذیری؛ رویکرد امام حسین(علیه السلام) در مواجهه با نامۀ ابن زیاد و عمربن سعد بود. ◼️ ابن زیاد در پاسخ به نامه عمر بن سعد نوشت: از حسين بن على عليه السلام بخواه، تا او و تمام يارانش با يزيد بيعت كنند. اگر چنين كرد، ما نظر خود را خواهيم نوشت ...! .[1] ◼️ چون نامه ابن زياد به دست ابن سعد رسيد، گفت: تصوّر من اين است كه عبيداللَّه بن زياد، خواهان عافيت و صلح نيست .[2] ◼️ عزتمندی و سازش ناپذیری؛ رویکرد امام حسین(علیه السلام) در مواجهه با نامۀ ابن زیاد ◼️ عمر بن سعد، متن نامه عبيداللَّه بن زياد را نزد امام حسين عليه السلام فرستاد.[3]... پی نوشت: [1] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص386. [2] همان. [3] همان ؛ ص387. 📎 📎 📎 @farhangihozeh
🏴 شب چهارم محرم، متعلق به کیست؟ ◼️ نام گذاري شب های محرم به طور تعيّني و با گذشت زمان صورت گرفته است و واضع خاصي ندارد. ◼️ اين كار از ناحيه ي مدّاحان و ذاكران اهل بيت عليهم السلام به تقليد از شب هاي خاصي مانند: عاشورا و تاسوعا انجام گرفته است. ◼️ اين نام گذاري بر اساس جايگاه شهيدان كربلا، نزديكي هر يك از آنان به نقطه وحدت بخش كربلا؛ يعني امام حسين عليه السلام و هم آهنگي شور و التهاب مراسم و روضه ي آنان با مركز شور آفرين شب عاشورا، صورت مي گيرد. ◼️ همچنين ديگر شب های محرم و شب هاي ماه صفر، دهه ي عزاداري حضرت زهرا عليهاالسلام و اميرالمؤمنين عليه السلام، به تقليد از اين شب ها نام نهاده شده است. ◼️ شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد... 📎 📎 📎 @farhangihozeh
✍️ اصلاح امر ظهور در یک شب امام حسین علیه السلام می فرماید: قیام کننده ما اهل بیت، همان فرزندم مهدی است که خداوند امر ظهور او را در یک شب اصلاح خواهد کرد. 📎 📎 📎 📎 @farhangihozeh
«» ✍️ امروز هشتمین روز از ماه الحرام است که در تاریخ آمده که در چنین روزی لشکر عمر بن سعد از سی هزار نفر فراتر رفته بود و آب همچنان بر امام و یاران ایشان بسته و در خیمه‌های حسینی قحطی آب بود، در این زمان دیداری بین امام حسین (ع) و عمر بن سعد برگزار شد که امام به او نهیب زدند و او را امر به معروف و نهی از منکر نموده و دعوت به حق کردند؛ البته درباره زمان این ملاقات اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما آنچه درست به نظر می‌رسد این است که دیدار پیش از آمدن شمر در روز نهم به کربلا بوده است؛ زیرا طبق نقل مشهور، او در مجلس ابن‌زیاد افشا کرده که عمر بن سعد، شب‌ها بین دو لشکر با حسین بن علی (ع) دیدار می‌کند! [تاریخ طبری، ج۵، ص۴۱۴] در محتوای این دیدار نیز اقوال مختلفی نقل شده که همین موضوع متأسفانه موجب سوءاستفاده برخی از افراد و مخصوصاً سیاستمداران طرفدار مذاکره با استکبار قرار گرفته است؛ به‌گونه‌ای که سعی کرده‌اند گفتمان "هیهات من الذله" امام حسين (ع) را به گفتمان "مذاکره و سازش" با دشمن تبدیل نمایند و سپس طوری وانمود کنند که گویی امام حسین (ع) بعد از سرباز زدن از بیعت با یزید، در کربلا به اشتباه خویش آگاه شده‌اند و از این‌رو پس از مذاکره با عمرسعد، حاضر به دست دادن و بیعت با یزید شدند که به نظر می‌رسد این تحریف بزرگ از همه‌ی تحریفات و شبهات دیگر واقعه کربلا خطرناک‌تر است چراکه خط بطلانی بر تمامی اهداف قیام بزرگ عاشورا می‌کشد! ✅ در پاسخ به این ادعا، باید عرض کنیم که هر چند در اصل این ملاقات شکی نیست و در منابع تاریخی شیعه و اهل‌سنت آمده، اما از آنجا که این ملاقات خصوصی بوده و کسی سخنان آنها را مستقیماً نشنیده است: «فَانكَشَفنا عَنهُما بِحَيثُ لا نَسمَعُ أصواتَهُما ولا كَلامَهُما» لذا براساس افواه اصحاب، دو قول کاملاً متفاوت درباره این دیدار وجود دارد که یکی از اقوال ظاهراً از جانب سپاه امام منتشر شده و قول دیگر از جانب شخص عمرسعد در نامه به ابن زیاد ملعون منشر گردیده است؛ ⬅️ در قول اول، ابن اعثم كوفی نقل می‌كند كه امام حسین(ع) با ابن سعد بین دو اردوگاه ملاقات كردند و حضرت به او نهیب زدند که: "وای بر تو" ای پسر سعد! آیا از خداوندی كه بازگشت تو به سوی اوست نمی‌ترسی كه می‌خواهی با من بجنگی؟ در حالی كه می‌دانی من پسر كیستم! اینان را رها كن و به من بپیوند، من تو را به درگاه خداوند نزدیك می‌كنم؛ پس ابن سعد بهانه‌های مختلفی آورد و امام تمامی بهانه‌های او را جواب دادند، ولی متأسفانه عمر سعد (که عشق حکومت بر «ری» او را کور کرده بود، دعوت امام را نپذیرفت و) بازگشت؛ امام نیز او را نفرین نمودند. (الفتوح، ج٢، ص١۴٧) ⬅️ اما نقل دوم، متن نامه عمر بن سعد به ابن زیاد پس از این ملاقات است که در آن اظهار خوشحالی کرده که غائله به صلح پایان یافت و ادعا نموده که امام از مواضع قبلی خود عقب نشینی کرده و فرموده‌اند که «يكى از سه پيشنهاد مرا بپذيريد: يا به همان جايى كه از آن جا آمده‌ام، باز گردم؛ يا دستم را در دست يزيد بن معاويه بگذارم تا ميان من و خود حكم كند؛ و يا مرا به هر يك از مرزهاى مسلمانان كه مى‌خواهيد، بفرستيد و من هم مانند يكى از ساكنان همان‌جا مى‌شوم و با همان وظايف و حقوق زندگی می‌کنم» (تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۴١٣؛ و ارشاد شیخ مفید،ج٢، ص٨٧) ✍️ البته هر چند که قول صحیح کاملاً هویداست اما توجه شما را به دو نکته جلب می‌نمائیم: 1️⃣ اولاً چگونه می‌توان به قول «عمربن سعد» جنایتکار که قاتل امام است و حتی علمای بزرگ اهل‌سنت هم او را «ثقه» و قابل اطمینان نمی‌دانند، اعتماد کرد! لذا به نظر می‌رسد این بسته پیشنهادی از اکاذیب و ساخته‌های عمربن سعد بوده تا به قول معروف با جمع «خدا و خرما» بتواند هم از جنگ با امام (ع) و از دست دادن آخرتش پرهیز نماید، و هم به حکومت ری و مطامع دنیایش برسد؛ و البته با شایعه‌پراکنی و خبرسازی درباره این ملاقات و ایجاد یک جنگ روانی و تبلیغاتی، به ایجاد شکّ، تضعیف روحیه، و سست کردن عزم راسخ امام و اصحاب حضرت در مبارزه و پیکار با جبهه نفاق و کفر و فساد یعنی بنی‌امیه بپردازد و به دروغ عقب‌نشینی و سازشکاری امام حسین (ع) را به طرفداران و پیروان آن امام همام القاء نماید؛ 2️⃣ ثانیاً امام قبل و بعد از این ملاقات خصوصی، هدف و مشی خود را کاملاً تبیین نموده‌اند لذا با نیم نگاهی به سیره گفتاری و رفتاری حضرت می‌توان دریافت که ادعای عمرسعد کاملاً کذب است‌‌... ✍️ ادامه دارد👇👇👇