eitaa logo
کوثر فرهنگی اجتماعی
996 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
105 فایل
کانال فرهنگی اجتماعی کوثر با هدف انعکاس فعالیت های مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران و ارائه محتوای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده است. راه ارتباط و ارسال نظر و مطلب
مشاهده در ایتا
دانلود
حماسه نوجوان عشق در قلب میدان، نه صدای زنگ شمشیر، که تپش‌های نوجوانی شنیده می‌شد که مرگ را به بازی گرفته بود. قاسم بود... فرزند امام حسن[ع]، شیرمردی کوچک اما بلندآوازه، که با گام‌هایی استوار، به سوی جاودانگی رفت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💐@farhangikowsar‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از کوثر بین‌الملل
18.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷 🔺کربلا گذشت اما زنده است و «هل من ناصر» هنوز در طنین دارد... امروز، هر وجدان بیداری یا با امام حسین‌علیه‌السلام است یا با یزید زمان! 🏷 🔺Karbala is over but it is alive and "Is there any helper that can help me?" still resonates in ... Today, every awakened conscience is either with Imam Hussein (peace be upon him) or with the Yazid of the time! 🏷 🔺انتهت كربلاء، لكنها لا تزال حية، و"هل من ناصرٍ ينصرني؟" لا يزال يتردد صداه في ... اليوم، كل ضميرٍ واعٍ إما مع الإمام الحسين (عليه السلام) أو مع يزيد العصر! @lnKowsar 🚩
دلم جا مانده در مسیر نجف تا کربلا امسال، وقتی نسیم محرم وزیدن گرفت و دل‌ها آرام‌آرام بار سفر بستند، من هم در دل، هزار بار چمدان بستم. هر بار که خبر حرکت کاروان‌ها را شنیدم، قلبم تندتر زد، گویی پاهایم بی‌اختیار آماده قدم زدن در جاده عشق می‌شد. دلم می‌خواست در آن مسیر خاکی که عطر بهشت در هر ذره‌اش جاری‌ست قدم بگذارم، کنار خیل عاشقانی که از نجف تا کربلا، با اشک و لبخند، قصه دلدادگی می‌نویسند. اما خداوند امسال، راه دیگری را برایم نوشت. به جای پرچم‌های سبز و سیاه در جاده، پرچمی کوچک را در آغوشم گذاشت… پرچم زندگی، که تازه از آسمان فرود آمده بود و نامش "پسرم" است. به جای زمزمه‌ی "یا حسین" در هوای جاده، لب‌هایم را پر از لالایی کرد؛ لالایی‌هایی که شاید بوی روضه می‌دهند، اما آمیخته با لبخند و نوازش. شب‌هایی که می‌توانستم زیر آسمان بین‌الحرمین ستاره‌ها را بشمارم، در خانه‌ام بیدار بودم و ستاره کوچکی را در آغوش می‌گرفتم که خوابش با صدای قلب من آرام می‌گرفت. روزهایی که می‌توانستم دستانم را به ضریح بسپارم، دستانم را سپر گرمای وجود فرزندی کرده بودم که امانت خدا در دستان من است. آری، امسال در پیاده‌روی نبودم، اما شاید در مسیر دیگری قدم گذاشتم؛ مسیری که از گهواره شروع می‌شود و می‌تواند روزی او را تا گهواره‌ی حسین (ع) برساند. شاید اشک دلتنگی‌ام برای کربلا، همان بارانی باشد که بذر عشق حسین را در دل فرزندم می‌کارد. و من می‌دانم… هر مادری که از اربعین جا می‌ماند، در حقیقت زائر اربعین آینده را تربیت می‌کند. امسال دلم در جاده ماند، ولی قلبم مطمئن است… روزی، همین دست‌های کوچک مرا تا بین‌الحرمین خواهد برد، و آن روز، هم من زائر خواهم بود، هم او. ‌‌‌️💐‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@farhangikowsar‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌