تقدیم به مادری که ندارم.....
ميان تمام نداشتن ها دوستت دارم ...
شانس ديدنت را هر روز ندارم ...
ولي دوستت دارم...
وقتي دلم هوايت را ميكند حق شنيدن صدايت را ندارم...
ولي دوستت دارم...
وقت هايي كه روحم درد دارد و ميشكند شانه هايت را براي گريستن كم دارم...
ولي دوستت دارم...
وقت دلتنگي هايم , آغوشت را براي آرام شدن ندارم ...
ولي دوستت دارم ....
آري همه وجودمي ولي هيچ جاي زندگيم ندارمت و ميان تمام ندا شتن ها باز هم با تمام وجودم د وستت دارم
باتمام نبودن ها دوستت دارم مادرم
تقدیم به مادران آرمیده در خاک .♥♥♥♥♥
✅تقدیر از بانوان فعال و اعضای شورای بسیج فرهنگیان در محل نماز خانه و دفتر مدیریت آموزش و پرورش راز و جرگلان به مناسبت میلاد باسعادت حضرت زهرا (س)و گرامیداشت روز مادر و هفته زن با حضور مدیر یا محترم و معاونان و کارشناسان اداری به همت مدیر کانون بسیج فرهنگیان و امور بانوان اداره .
✅کانون بسیج فرهنگیان شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی.
💢 سرکشی وتکریم ازخانواده معظم شهید مسعود علی بخشی باحضور آقای قربانی معاون پرورشی ،آقای غلامی مسئول گزینش اداره آموزش وپرورش ،آقای محمدی فرمانده حوزه بسیج دانش آموزی و مدیرکانون بسیج فرهنگیان به مناسبت دهه مبارک فجر
💠کانون بسیج فرهنگیان شهرستان مانه وسملقان خراسان شمالی
#پویش_لبخند_رضایت
📸اینفو گرافی سیره فاطمی (س)
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (اینفو گرافی سیره فاطمی (س) ) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه شهید نظری غلامان کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان راز و جرگلان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم طیبه علی پور (جهت استفاده درفضای مجازی )
✅کانون بسیج فرهنگیان شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی.
💢#پویش_لبخند_رضایت
هرشب یک کلام از ائمه معصومین(ع)
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (راهکارهای زندگی درکلام امام هادی) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه هنرستان ثمین کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان_مانه_وسملقان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم هدی رجایی (جهت استفاده درفضای مجازی )
💠کانون بسیج فرهنگیان شهرستان مانه وسملقان خراسان شمالی
🆔@farhang_ashkhane
جایگاه زن.pdf
847.7K
#پویش_لبخند_رضایت
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (جایگاه زن در اسلام و عظمت آن در قران کریم ا) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه دبیرستان نمونه دولتی نرجس (س) کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان راز و جرگلان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم سیده خدیجه حسینی (جهت استفاده درفضای مجازی )
✅کانون بسیج فرهنگیان شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی.
آمار جدید کرونا در ایران
🔻مبتلایان جدید: ۶۸۷۰ نفر
🔻مجموع بیماران: ۱۴۳۸۲۸۶ نفر
🔻جانباختگان جدید: ۷۹ نفر
🔻مجموع جانباختگان: ۵۸۱۸۹
🔻مجموع بهبودیافتگان: ۱۲۲۹۳۹۱
#کرونا
#پویش_لبخند_رضایت
#کمک_مومنانه
✅اهداء شش عدد تبلت به دانش آموزان مدارس محروم روستایی شهرستان توسط مدیر کانون بسیج فرهنگیان اسفراین
✅کانون بسیج فرهنگیان اسفراین خراسان شمالی
💢#پویش_لبخند_رضایت
هرشب یک کلام از ائمه معصومین(ع)
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (راهکارهای زندگی درکلام امام عسکری) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه هنرستان ثمین کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان_مانه_وسملقان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم هدی رجایی (جهت استفاده درفضای مجازی )
💠کانون بسیج فرهنگیان شهرستان مانه وسملقان خراسان شمالی
🆔@farhang_ashkhane
چهارده اصل تربیتی.pdf
484.5K
#پویش_لبخند_رضایت
✅تولید محتوای پرورشی وتربیتی باموضوع (چهارده اصل تربیتی از زندگی مشترک حضرت علی (ع)و حضرت فاطمه (س) ) توسط #تیم_پیشرفت_مدرسه آموزشگاه محدثه بک پولاد کانون بسیج فرهنگیان#شهرستان راز و جرگلان با مدیریت فرهنگی بسیجی خانم گلی روشندل (جهت استفاده درفضای مجازی )
✅کانون بسیج فرهنگیان شهرستان راز و جرگلان خراسان شمالی.
سلام
تاریخ خواهد نوشت...
خاندان پهلوی 55 سال حکومت کردند، در سال 57 جمعیت ایران 36 میلیون نفر بود وروزی 6 میلیون بشکه نفت صادرمی کردند ( لطفا این جمله را سه بار بخوانید)
*تاریخ خواهد نوشت.....*
زمانی که یک کارمند ایرانی ماهیانه پنج هزار تومان حقوق میگرفت 60 هزار مستشار امریکایی در ارتش ایران علاوه بر حقوق ماهیانه، ماهی پنجاه هزار تومان بعنوان حق توحش *( زندگی در میان انسانهای وحشی)* میگرفت ودیگر فسادهایی از خاندان پهلوی که قابل گفتن نیست
*تاریخ خواهد نوشت....*
بزرگترین سازمان جاسوسی وشکنجه ساواک توسط امریکایها تشکیل و توسط اسرائیلیها به بدترین شکنجه گاها تبدیل شد
*تاریخ خواهد نوشت....*
در 50 سال حکومت پهلوی پدرانشون با چراغ فانوس، گردسوز، ولمپا زندگی می کردند ولی زمان فرزندانشان هیچ روستایی بدون برق نیست وبه کشورهای همجوارشان هم برق صادر می کنند،
*تاریخ خواهد نوشت.....*
پدرانشون توسط دکترهای هندی و بنگلادشی زبان نفهم معالجه میشدند ولی فرزندانشان توسط بهترین پزشکان متخصص ایرانی در مجهزترین بیمارستانها معالجه میشند و جز بهترین کشورهای پزشکی جهان هستند ویکی از درآمدهای کشور توریست پزشکی است
*تاریخ خواهد نوشت....*
پدرانشان از آبهای چشمه ها و رودخانه و چاهها برای آشامیدن استفاده می کردند ولی فرزندانشان از آبهای لوله کشی و استخرهای شنا، جکوزی و سونا و......... استفاده میکنند
*تاریخ خواهد نوشت.....*
پدرانشون بین دو شهر را با جاده های خاکی در چندین ساعت طی می کردند ولی فرزندانشان در بزرگراهها و اتوبانها و جاده های اسفالت.و......
پدرانشان فاصله بین مشهد وتهران را با قطارهای صندلی چوبی در سی ساعت طی میکردند ولی فرزندانشان با قطارهای vip با کمتر از ده ساعت طی می کنند
*تاریخ خواهد نوشت.....*
کشوری که روی نفت و گاز زندگی می کردبا چراغ ها و بخاریهای نفتی، ساعتها در صف نفت بایستد تا چند گالن نفت بگیرند ولی فرزندانشان با خانه های گاز کشی کاخ مانند زندگی می کنند
*تاریخ خواهد نوشت......*
که کشور وابسته و در اختیار امریکا ابتدایی ترین سلاحش توسط امریکا و اسرائیل تامین میشد ولی فرزندانشان امروز بهترین سلاح ها و پیشرفته ترین سلاح ها، از موشک، پهباد، ناو، تانک و...... را ساختن و جز پنج کشور اول جهان شدند.
*تاریخ خواهد نوشت.....*
زمانی که پدرانشان یک حیوان چارپا برای جابجایی نداشتن. فرزندانشان از خوردهای آن چنانی استفاده می کنند زمانی که در یک خانواده بزرگ چند ده خانواری یک خودرو نبود امروز در یک خانواده چند ین ماشین وجود دارد
*تاریخ خواهد نوشت.....*
اگر در زمان پهلوی 80 درصد مردم در زیر خط فقر زندگی می کردند امروز علی رغم مشکلات وگرانی، کارگران پاکبان هم با خودرو 405 و پراید رفت و آمد می کنند.
*تاریخ خواهد نوشت......*
در زمانی که سفارتخانه های انگلیس و امریکا برای ایران شاه تعیین می کردند وسفارتخانه(جاسوس خانه امریکا) در زمان شاه با1800کارمند ایران را اداره می کردند، ولی امروز کاندیدا های ریاست جمهوری آمریکا در یک مناظره امریکا یی 65 بار نام ایران را می برند تا بتوانند در انتخابات پیروز شوند .
دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ارزش عمر، قدر عمرتون و لحظات زندگی خودتون رو بدونید(راوی:استادقمشه ای)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مداحی روز گذشته نسبت به وضع معیشت مردم در حضور رهبر فرزانه انقلاب
خلاصه، ماحصل این کتاب دشواریست
فشار، واژه ی این روزهای تکراریست
✅دیدار با امام جمعه ونشست بصیرتی
✅در سومین روز دهه مبارک فجر، بسیجیان کانون بسیج فرهنگیان و دانش آموزی، حضور در دفتر امام جمعه شهرستان ( حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای تکمیلی )
✅در این دیدار از رهنمودها و سخنان امام جمعه محترم شهرستان استفاده شد.
✅ کانون بسیج فرهنگیان شهید مطهری شهرستان شیروان خراسان شمالی
✅کوهنوردی جمعی فرهنگیان بسیجی به مناسبت دهه فجر با حضور مدیر آموزش و پرورش و جمعی از همکاران
❄کانون بسیج فرهنگیان شهرستان جاجرم خراسان شمالی
با عجله سوار تاکسی شدم اصلا حواسم نبود که ماسکم رو نزدم
ماشین که حرکت کرد دیدم یه صدایی آمد آقا لطفا ماسکتون رو بزنید برگشتم صندلی عقب رو نگاه کردم یه خانوم بدحجاب دو ماسک زده دیدم
🙈 گفتم ببخشید اصلا حواسم نبود ماسک از جیبم در آوردم و زدم.
گفتم خانوم میشه منم از شما خواهش کنم حجابتون رو درست کنید.!؟
📌 با لحن تندی گفت چه ربطی داره آقا!!!
گفتم خانوم همان طور که احتمال داره با ماسک نزدن من به شما ویروسی منتقل بشه!؟
با این تیپ شما هم ممکنه؛ نتنها من و خانواده ام بلکه خیلی از خانواده های دیگه هم از هم پاشیده بشه!! و این کار شما نتنها جسم ما بلکه روح ماروهم آزار میده!
⁉️ گفت من اختیار خودم رو دارم و به کسی ربطی نداره و شما چشماتون رو درویش کنید.!!!
💢 اینجا بود که راننده تاکسی سکوتش رو شکست و گفت خانوم اختیار شما توی خونه خودتون هست!!! وقتی به جامعه وارد شدید باید قوانین جامعه رو رعایت کنید و اینجا قانون اینه!!
🔹 هنوز منم خودم رو آماده کرده بودم چیزی بگم که ...
گفت آقا نگهدار میخوام همین جا پیاده بشم
آقای راننده هم سریع نگه داشت اونم پیاده شدو درو کوبید و رفت.
خندیدم و گفتم آقای راننده ببخشید مشتری تون رو هم پَروندم کرایه ای هم به شما نداد.
اون بنده خدا هم یه لبخندی زد و گفت فدای سرت.😘
✍ همین طور که داشتیم میرفتیم با خودم کلنجار می رفتم چطور میشه در عرض چند ماه دولت و مردم دست به دست هم میدهند و ماسک زدن رو بین اکثر مردم جا میندازن اما همین عمل رو برای حجاب انجام نمیدن و میترسن که با یک کلمه و توصیه مؤدبانه با این عمل پر از خطر مقابله کنن؟؟ تا جایی که ما حرفش رو میزنیم اینطور عکس العمل نشون میدهند.
🔰 چطور میشه برای کرونا به هر مکان عمومی که میخوای وارد بشی اول نوشته بدون ماسک وارد نشوید!!
و اگه بدون ماسک وارد بشی اولا همه چپ چپ نگاهت می کنن بعد هم بعضی جاها خدمات رسانی نمی کنن.
👈 کاش برای حمایت و حفظ حجاب هم مقداری از این کارها میشد.
❣همسفر با شهدا❣
@ham_safare_ba_shohada
🌱💔🍃
خاطرهای زیبا از زبان مرحوم حجتالاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی بنظرم زیبا بود که تقدیم میکنم:
در اسارت، اذان گفتن با صدای بلند ممنوع بود. ما در آنجا اذان میگفتیم، اما به گونهای که دشمن نفهمد.
روزي جوان هفده ساله ضعیف و نحیفي، موقع نماز صبح بلند شد و اذان گفت. ناگهان مأمور بعثی آمد و گفت: «چیه؟ اذان میگویی؟ بیا جلو»!
یکی از برادران اسدآبادی دید که اگر این مؤذن جوان ضعیف و نحیف، زیر شکنجه برود معلوم نیست سالم بیرون بیاید، پرید پشت پنجره و به نگهبان عراقی گفت: «چیه؟ من اذان گفتم نه او».
آن بعثی گفت: «او اذان گفت».
برادرمان اصرار کرد که «نه، اشتباه میکنی. من اذان گفتم».
مأمور بعثی گفت: «خفه شو! بنشین فلان فلان شده! او اذان گفت، نه تو».
برادر ایثارگرمان هم دستش را گذاشت روی گوشش و با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن. مأمور بعثی فرار کرد.
وقتی مأمور عراقی رفت، او رو کرد به آن برادر هفده ساله که اذان گفته بود و به او گفت: «بدان که من اذان گفتم و شما اذان نگفتی. الان دیگر پای من گیر است».
به هر حال، ایشان را به زندان انداختند و شانزده روز به او آب ندادند. زندان در اردوگاه موصل (موصل شماره 1 و 2) زیر زمین بود. آنقدر گرم بود که گویا آتش میبارید.
آن مأمور بعثی، گاهی وقتها آب میپاشید داخل زندان که هوا دم کند و گرمتر شود. روزی یک دانه سمون (نان عراق) میدادند که بیشتر آن خمیر بود.
ایشان میگفت: «میدیدم اگر نان را بخورم از تشنگی خفه میشوم. نان را فقط مزه مزه میكردم که شیرهاش را بمکم . آن مأمور هم هر از چند ساعتی میآمد و برای اینکه بیشتر اذیت کند ، آب میآورد ، ولی میریخت روی زمین و بارها این کار را تکرار میکرد» .
میگفت: «روز شانزدهم بود که دیدم از تشنگی دارم هلاک میشوم . گفتم : یا فاطمه زهرا ! امروز افتخار میكنم که مثل فرزندت آقا حسین بن علی اینجا تشنهکام به شهادت برسم» .
سرم را گذاشتم زمین و گفتم : یا زهرا ! افتخار میکنم . این شهادت همراه با تشنهکامی را شما از من بپذیر و به لطف و کرمت، این را به عنوان برگ سبزی از من قبول کن .
دیگر با خودم عهد کردم که اگر هم آب آوردند سرم را بلند نکنم تا جان به جان آفرین تسلیم کنم . تا شروع کردم شهادتین را بر زبان جاری کنم، دیدم که زبانم در دهانم تکان نمیخورد و دهانم خشک شده است .
در همان حال، نگهبان بعثی آمد پشت پنجره، همان نگهبانی که این مکافات را سر ما آورده بود و همیشه آب میآورد و میریخت روی زمین. از پشت پنجره مرا صدا میزد که بیا آب آوردهام .
اعتنایی نکردم . دیدم لحن صدایش فرق میکند و دارد گریه میکند و میگوید : بیا آب آوردهام .
مرا قسم میداد به حق فاطمه زهرا (سلام الله علیها) که آب را از دستش بگیرم .
عراقیها هیچ وقت به حضرت زهرا (سلام الله علیها ) قسم نمیخوردند . تا نام مبارکت حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) را برد ، طاقت نیاوردم . سرم را برگرداندم و دیدم که اشکش جاری است و میگوید : «بیا آب را ببر ! این دفعه با دفعات قبل فرق میکند».
همینطور که روی زمین بودم، سرم را کج کردم و او لیوان آب را ریخت توی دهانم . لیوان دوم و سوم را هم آورد . یک مقدار حال آمدم . بلند شدم . او گفت : به حق فاطمه زهرا بیا و از من درگذر و مرا حلال کن ! گفتم : تا نگویی جریان چی هست، حلالت نمیکنم .
گفت : دیشب، نیمهشب، مادرم آمد و مرا از خواب بیدار کرد و با عصبانیت و گریه گفت : چه کار کردی که مرا در مقابل حضرت زهرا (سلام الله علیها) دختر رسول الله (ص) شرمنده کردی . الان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در عالم خواب زیارت کردم . ایشان فرمودند : به پسرت بگو برو و دل اسیری که به درد آوردهای را به دست بیاور اگر نه همه شما را نفرین خواهم کرد .
فقط بگو لبيک يازهرا (س)
حماسههای ناگفته (به روايت علی اكبر ابوترابی)،
عبد المجيد رحمانيان، انتشارات پيام آزادگان،
چاپ اول : ۱۳۸۸،صفحات ۱۲۵-۱۲۷
🍃🌸🍃🌸🍃