eitaa logo
❤️جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی ❤️
334 دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
5.8هزار ویدیو
49 فایل
📜این کانال جهت باز نشر خاطرات و وصیت نامه شهدای شهرستان بهبهان تشکیل شده حمایت شما باعث دلگرمی ما است🌹 جهت تبادل و ارتباط با خادم کانال @Zsh313 #سردار_سرلشکر_شهید_مجید_بقایی #رفیق_شهیدم
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال سرداران بی نشان بهبهانی ⤵️⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
سلام علیکم دوستان خیلی خوش آمدید به کانال شهدایی سرداران بی نشان بهبهان🌷🕊 برای شهدایی از جنس آسمان 🕊🌷 کانال سرداران بی نشان بهبهانی ⤵️⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d لینک کانال رو نشر دهید تا به امید خدا فعلیتمونو شروع کنیم 🤲🕊 به‌چیزۍوابسته‌ِباش؛ ڪه‌برات‌بِمونه‌ ارزش‌داشته‌باشه‌که‌وابستش‌بِشی نه‌این‌دُنیا‌که‌به‌هِیچے‌بَند‌نیست...! یه‌چیزمثل‌نگاه‌شهدا:)🌿' دوستان شما دعوت شده شهدا هستید 🌸🌷 🍃🍃🍃🍃
شهید احسان فتحی آسمانی شد ... إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ مادر شهید یگانه مدافع حرم آسمانی شد و به فرزند شهید خود پیوستند ... 🌸کانال سرداران بی نشان بهبهان عضوشوید👇 ┄┅┅❅❁❅┅ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
مادر صبور م مهربان سردار سرلشکر فرمانده قرارگاه سری نصرت و سپاه ششم امام صادق علیه السلام معروف به پس از سال‌ها فراق فرزند، آسمانی شد و به دیدار فرزند شهیدش شتافت. ‌ زنده‌یاد زکیه اهوازیان ملقب به ننه علی، مادر صبور و مهربا شهید از روزهای گذشته در بیمارستان امیرالمومنین علیه السلام اهواز بستری شده بود و چند روزی تحت مراقب پزشکان بود ولی بیش از این دوری فرزند را تاب نیاورد و در آستانه سالروز شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها به دیدار او رفت. ‌ علی هاشمی از روز چهارم تیرماه سال ۱۳۶۷ داغ فرزند را دیده بود ولی سال‌های سال چشم‌انتظار بازگشت پیکر پاک او بود تا اینکه پس از ۲۲ سال خبر شناسایی او را دریافت کرد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ فرزند خود را در آغوش کشید. ‌ ای آسمان‌! به جلوه‌ی خورشید خود مَناز ستاره‌ای‌ست‌که‌خورشیدپرور است ‌ روحش شاد و با صدیقه‌ی طاهره سلام الله علیها محشور باد. ‌ 📿 شادی روحشان 🚩شهدای مدافع حرم خوزستان
40.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد دل مادر💔😭 یک گوشه‌ی قلبم💚 همیشه سنگر توست سرتاسرش گل‌های سرخ🌹 پیکر توست آماده‌‌ام تا بازگردی، کوه🗻 صبرم این چشم‌ها🥺 عمری‌ست که در به در توست عطر تو را حس کرده‌ام هر بار گفتم شاید نسیمی در دلش❤️ خاکستر توست در خواب از بیداری‌ام جاری‌تری چون آرامشم با دیدن چشم تر😭 توست بگذار تا لالایی من جان بگیرد💔 بگذار سر بر دامنم ، این مادر توست😭 دل شهید جواد علی حسینی خدایااااا به حق دردهای دل مادران شهدا عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─ 🖤🍀کانال شهدایی شهیدرحمان مدادیان 👇 🇮🇷 @shahidmedadian ╰━━🌷🕊🖤🕊🌷━━╯
میگن کارت گیر باشه باید بری یه واسطه قوی بیاری تا کارت و راه بندازن اومدیم پیش مامان آقا مجید که واسطه بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر تربیت ده قسمت باشد نه قسمت آن بر عهده است و آن یک قسمت باقی مانده که از همه مهم تر است بر عهده ... یــعــنـی تــوجــه و مــحـــبـت بـــه مـــادر...🦋
💫در محضر شهدا 💫 توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. فاطمه زهرا س ---»»♡🌷♡««--- کانال 🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
💠 💠 از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! 🌸اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌸دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... 🌸به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌸به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌸به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌸ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم.. 🌸هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌸هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌸پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... 🌸دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... 💠از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی...🌹
هدایت شده از فرزندی مثل مصطفی
بسم رب الشهدا🌹 ارسال شده توسط مادر بزرگوار شهید مصطفی صدرزاده برای ❣ به مناسبت سالروز ولادت 🌹 خاطرات شهید مصطفی صدرزاده ساعت دو بامداد روزچهارشنبه 19شهریور 1365 مصادف با 5محرم الحرام در بیمارستان والفجر شهرستان چشم به جهان گشود.😊 زمانی که از پرستار سؤال کردم سالمه، گفت: بله بسیارسالم و سرحال. گفت :می خوای بدونی پسره یا دختر؟ گفتم :هرچی باشه خداروشکر 🌹 همین که سالمه ممنونشم، ان شاء الله عاقبت بخیر بشه.🌹❣ گفت: یه ، معلومه  که عاقبت بخیره. گفتم ان شاء الله....🌹  و پرستار گذاشتش در آغوش من، وقتی با دقت نگاهش کردم ، روی دستش یه بود.😔 با نگرانی پرسیدم ضربه خورده؟! گفت : نه این علامته، دست را مرتب بوسه می زدم. پرستار گفت اسمشو چی میذاری؟ گفتم: اسمی که برازنده اش باشه ، این سرباز امام زمانه (ع). 🌹 پرستار با حالت اعتراض گفت: دعا کن این جنگ زود تمام بشه، که دیگه نیاز به سرباز نباشه تا  این بچه ها برن جنگ.😔 گفتم: ان شاء الله به امید روزی که شاهد هیچ گونه ظلم  وبی عدالتی و جنگ و خونریزی در دنیا نباشیم؛🌹 و این زمانی محقق می شود که  ، عالم بشریت حضرت بقیه الله ظهور فرماید، ان شاء الله. اللهم عجل لولیک الفرج🌹 @meslemostafaa https://eitaa.com/joinchat/2871395004C08509d8ff1
روز قیامت اگر بپرسند چه آورده ای؟ : " جوانم را..." :" دل سوخته ی مادرم را..." 🌷 @farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷⃟🕊 روز مادر را تبریک باید گفت به مادری که پسرش رئیس جمهور بود ولی کسی نمیشناختش...💔💔 🌺 ❤️ سلام الله علیها 🌺 ╭🌷⃟🕊@farmandemajid