👈خداوند بهترین شریک است:
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
يَقُولُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَنَا خَيْرُ شَرِيكٍ مَنْ أَشْرَكَ مَعِي غَيْرِي فِي عَمَلِي لَمْ أَقْبَلْ إِلَّا مَا كَانَ لِي خَالِصاً
خداوند تبارک و تعالی میفرماید :
من بهترين شريك هستم . هر كس در كارى كه مى كند، شريكى براى من قرار دهد، آن كار را نپذيرم، جز عملى كه خالص براى من باشد .
✍شریک ها معمولا نصف نصف میکنند. اگر خیلی منصف باشند یک مقداری سهم شریک را بیشتر میکنند. ولی خداوند میگوید من کل سهمم را به شریکم میدهم ولی تو هم باید جزای عملت را از همان شخص بگیری.
🔺امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
مَنْ عَمِلَ لِلنّاسِ کان ثَوابُهُ عَلَی النّاسِ و من عَمِلَ للهِ کان ثوابُهُ عَلَی اللهِ
هر کس برای مردم کار کند پاداشش به عهدۀ مردم است و هر کس برای خدا کار کند ثوابش بر خداست.
👈ریاکاری که ملائکه را نیز فریب میدهد:
پیامبر اکرم صلوات الله علیه:
إِنَّ الْمَلَكَ لَيَصْعَدُ بِعَمَلِ الْعَبْدِ مُبْتَهِجاً بِهِ فَإِذَا صَعِدَ بِحَسَنَاتِهِ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اجْعَلُوهَا فِي سِجِّينٍ إِنَّهُ لَيْسَ إِيَّايَ أَرَادَ بِهَا
فرشته ای عمل بندهای را با شادی به آسمان میبرد هنگامی که حسنات او را به بالا میبرد خداوند عزوجل میفرماید آن را در جهنم قرار دهید، او عمل خود را به نیت من انجام نداده است!
👈اخلاص همه ی زندگی انسان را در بر میگیرد:
امیرالمومنین علی علیهالسلام میفرمایند:
طُوبَى لِمَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ عَمَلَهُ وَ عِلْمَهُ وَ حُبَّهُ وَ بُغْضَهُ وَ أَخْذَهُ وَ تَرْكَهُ وَ كَلَامَهُ وَ صَمْتَهُ وَ فِعْلَهُ وَ قَوْلَه
خوشا به حال کسى که عمل و علم و حب و بغض و گرفتن و نگرفتن و سخن و سکوت و کردار و گفتارش همه و همه را براى خدا خالص گرداند.
📗 سعدی در گلستان میگوید:
زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادتِ او بود و چون به نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او، تا ظنِّ صَلاحیت در حق او زیادت کنند.
ترسم نرسی به کعبه، ای اعرابی /
کاین ره که تو میروی به ترکستان است
چون به مُقام خویش آمد، سفره
خواست تا تَناوُلی کند.
پسری صاحبِ فراست داشت.
گفت: ای پدر! باری به مجلس سلطان در، طعام نخوردی؟
گفت: در نظر ایشان چیزی نخوردم که به کار آید.
گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
👈اگر ریا کردیم، از نعمت های زیادی محروم میشویم:
حضرت در حکمت ۱۰۱ میفرمایند:
لَا يَسْتَقِيمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ: بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِكْتَامِهَا لِتَظْهَرَ
بر آوردن نيازهاى مردم پايدار نيست مگر به سه چيز، كوچك شمردن آن تا خود بزرگ نمايد، پنهان داشتن آن تا خود آشكار شود، و شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.
✍در ذیل همین حکمت عرض کردیم:
عمران بن الحصين أنَّهُ قالَ لِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله
عمران بن الحصین به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت
يا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ رِجالاً كانوا يَأتونَني ،
یا رسول الله مدتها بود که مردانی خوش بو با معنویت نزد من می آمدند.
لَم أرَ أحسَنَ وُجوهاً ولا أطيَبَ أرواحاً مِنهُم
زیباتر و طیب تر از آنها ندیده بودم
ثُمَّ انقَطَعوا عَنّي
مدتی است از اینها خبری نیست.
فَقالَ رَسولُ اللّهِ ص : أصابَكَ جُرحٌ فَكُنتَ تَكتُمُهُ؟
قبلاً جراحتی در جنگها بر تو وارد شده بود به کسی عنوان نکرده بودی ؟
فَقالَ : أجَل
گفت بله
قال: ثُمَّ أظهَرتَهُ؟
حضرت فرمود سپس ان را عنوان نمودی.
قالَ : كانَ ذاكَ .
گفت: بله
قالَ : أما لَو أقَمتَ عَلى كِتمانِهِ
حضرت فرمود اگر آن سری را که داشتی کتمان می کردی
لَزارَتكَ المَلائِكَةُ إلى أن تَموتَ
آن ملائکه به دیدار تو همچنان می آمدند تا از دنیا بروی.
👈راهکار درمان ریا:
مرحوم آیت الله بهجت میفرمود:
"ریا با ریا درمان میشود"
یعنی انسان گاهی میخواهد ریا کند تا دیگران او را ببینند و بپسندند و از او تعریف کنند. اگر انسان عاقل باشد میگوید چرا من پیش اینها خودنمایی کنم؟ دراین صورت واسطه ها را کنار میزند و پیش خدا ریا میکند.
کسی که همه چیز به دست اوست و اگراو از انسان تعریف کند اوضاعش رو به راه میشود.
پس راه درمان ریا برای مردم، ریا کردن برای خداست.
اللهم اغفر والرحم و تجاوَز عمّا تعلم
#حکمت_۲۶۷
به ما بپیوندید
🇮🇷🇵🇸 قرارگاه کمیته های سعادت
و صیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم🇱🇧🇮🇷
@farsjahrom
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 حکمت۲۸۲ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت و بی خبری وجود دارد كه مانع تأثير آن مواعظ است.
♻️حضرت در این حکمت موعظه را به خورشید درخشانی تشبیه میکند که باید از نور وجود آن بهره برد. نوری که گرما و روشنی زندگی انسان است . ولی اگر پرده بیفکنیم و مانع نور خوشید شویم از برکات آن محروم میشویم.
لفظ«غِرَّة»دو معنا دارد:
1⃣ به معناى غفلت و بى خبرى .
علت تاثیر نداشتن موعظه در انسان همین غفلت است:
◀️الف. غفلت در اصل موعظه پذیری، یعنی یادش میرود که محتاج است و باید پای درس اخلاق بنشیند.
انسان همانگونه که به آب و غذا محتاج است، به پرورش و رشد روحی نیز محتاج و بخش مهمی از این پرورش روحی در موعظه شنیدن و متذکر شده است.
❇️وقتی پیامبر محتاج موعظه است، تکلیف دیگران مشخص است.
در روایت داریم:
نَزَلَ جَبْرَئِيلُ ع عَلَى النَّبِيِّ (ص)
جبرئیل بر پیغمبر نازل شد
فَقَالَ لَهُ يَا جَبْرَئِيلُ عِظْنِي
پیامبر به جبرئیل فرمود. ای جبرئیل مرا موعظه کن
فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مَيِّتٌ
جبرییل گفت: ای پیامبر، هر طور میخواهی زندگی کن، در آخر میمیری
وَ أَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإِنَّكَ مُفَارِقُهُ
هر کسی وهر چیزی را میخواهی دوست داشته باش، ولی بدان یک روز از آن جدا خواهی شد
وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّكَ مُلَاقِيهِ
با هر چیزی، هر کاری میخواهی انجام بده، بدان روزی با آن عمل ملاقات خواهی کرد
شَرَفُ الْمُؤْمِنِ صَلَاتُهُ بِاللَّيْلِ
شرافت مومن به نماز شب است
وَ عِزُّهُ كَفُّ الْأَذَى عَنِ النَّاسِ
عزت مسلمان ومومن به ان است که اذیت وآزارش به کسی نرسد.
◀️ ب. غفلت از به کار گیری آنچه آموخته است.
2⃣ لفظ غرّه به معنای غرور مصطلح.
غرور، تکبر و خود برتر بینی مانع از تاثیر موعظه و نصیحت دیگران می شود. زیرا انسان مغرور که فریب هوای نفس را خورده و به خودپسندی و خودبزرگ بینی دچار شده، نظرات و اعمال خود را کاملا صحیح و غیرقابل خدشه می داند؛ به گونه ای که حتی حاضر به شنیدن نظرات دیگران نیست.
اینجا پرده ای بین او و موعظه برقرار شده که مانع تاثیر پذیری است
♻️در حالات آیت الله بروجردی داریم که ایشان گاهی به شاگردان می فرمودند شما منبر بروید و ما را موعظه کنید.
شاگردان خجالت می کشیدند محضر ایشان بخواهند تذکر اخلاقی بدهند. ایشان میفرمود انسان گاهی فراموش میکند، باید متذکر باشد تا حرکت کند.
در هر صورت اگر این غفلت از بین برود، انسان اهل موعظه شنیدن میشود و حرف در او اثر میگذارد.
✳️امیر المومنین در غررالحکم فرمود:
غرور بدتر از مستی است،
همانگونه که برای شخصی که شراب خورده و مست است حرف زدن و نصیحت کردن تاثیر ندارد، برای شخص مغرور نیز نصیحت و موعظه و تذکر بی معنا است.
✳️امیر المومنین در غرر الحکم فرمود:
سُكرُ الغَفلَةِ و الغُرورِ أبعَدُ إفاقَةً مِن سُكرِ الخُمُورِ
مستى غفلت و فريب، ديرتر از مستى مسكرات زايل مى شود.
💠بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ الْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ الْغِرَّةِ
در جهانى كه زندگى مى كنيم هم واعظان بسيارند و هم موعظه ها؛ تاريخ پيشينيان، واعظ بسيار گويايى است، حوادثى كه در طول تاريخ رخ مى دهد و دگرگونى قدرتها، سرنگونى دولت ها و از كار افتادن قهرمانان و فقر گروهى از ثروتمندان، هركدام واعظى هستند.
♻️مرحوم شیخ صدوق در امالی از امیر المومنین نقل می کندکه امیرالمومنین فرمود:
الْمَاضِي لِلْمُقِيمِ عِبْرَةٌ
گذشته عبرتى است براى امروز.
وَالْمَيِّتُ لِلْحَيِّ عِظَةٌ
و مردگان پند و اندرزى براى زندگانند.
وَلَيْسَ لاَمْسِ مَضَى عَوْدَةٌ
روزى که گذشت هرگز باز نمى گردد.
وَلاَ الْمَرْءُ مِنْ غَد عَلَى ثِقَة
و به فردا نيز اطمينانى نيست..
⏪برخی عبرتهای نهج البلاغه:
1️⃣عبرت از ابلیس
در خطبه ۱۹۲ آمده است:
فَاعْتَبِرُوا بِمَا كَانَ مِنْ فِعْلِ اللهِ بِإِبْلِيسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِيلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِيدَ
از آنچه خدا با شیطان کرد عبرت گیرید، که کردار دراز مدت او را باطل گرداند و کوشش فراوان او بی ثمر ماند.
وَ كَانَ قَدْ عَبَدَ اللهَ سِتَّةَ آلَافِ سَنَةٍ لَا يُدْرَى أَ مِنْ سِنِي الدُّنْيَا أَمْ مِنْ سِنِي الْآخِرَةِ عَنْ كِبْرِ سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ
او شش هزار سال با پرستش خدا زیست از سالیان دنیا یا آخرت - دانسته نیست - اما با ساعتی که تکبر کرد خدایش از بهشت بیرون آورد.
فَمَنْ ذَا بَعْدَ إِبْلِيسَ يَسْلَمُ عَلَى اللهِ بِمِثْلِ مَعْصِيَتِهِ
و پس از ابلیس چه کسی ایمن است که خدا را چنان نافرمانی نکند؟
#حکمت_۲۸۲
2️⃣ عبرت از سرگذشت گذشتگان:
در خطبه ۱۶۱ آمده است:
وَ اعْتَبِرُوا بِمَا قَدْ رَأَيْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَكُمْ،
از آن چه در قربان گاه هاى قرون پيشين ديده ايد عبرت گيريد.
قَدْ تَزَايَلَتْ أَوْصَالُهُمْ وَ زَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَ أَسْمَاعُهُمْ،
و از کسانى که پيوندهاى اعضايشان از هم گسسته، چشم ها و گوش هايشان از ميان رفته،
وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَعِزُّهُمْ،
شرف و عزتشان نابود شده .
وَ انْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعِيمُهُمْ
شادى و نعمت هايشان پايان يافته، درس عبرت بياموزيد.
3️⃣ مرگ، درس بزرگی است.
فرمود:
فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللَّهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ وَ اعْتَبِرُوا بِالْآيِ السَّوَاطِعِ
پس بندگان خدا! از عبرتهای سودمند پند گیرید، و از نشانه های آشکار عبرت گیرید.
وَ ازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ وَ انْتَفِعُوا بِالذِّكْرِ وَ الْمَوَاعِظِ
از آنچه شما را با بیانی رسا ترسانده اند، خود را باز دارید، و از یادآوریها و موعظتها سود بردارید.
فَكَأَنْ قَدْ عَلِقَتْكُمْ مَخَالِبُ الْمَنِيَّةِ وَ انْقَطَعَتْ مِنْكُمْ عَلَائِقُ الْأُمْنِيَّةِ وَ دَهِمَتْكُمْ مُفْظِعَاتُ الْأُمُور
گویی چنگالهای مرگ بر شما آویخته است، و رشته های آرزویتان را از هم گسیخته، و سختیهای واپسین دم زندگی به ناگاه بر سر شما رسیده.
4️⃣ عبرت گیری ازسرنوشت متکبران:
در خطبه ۱۹۲ فرمودند:
فَاعْتَبِرُوا بِمَا أَصَابَ الْأُمَمَ الْمُسْتَكْبِرِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ صَوْلَاتِهِ وَ وَقَائِعِهِ وَ مَثُلَاتِهِ،
از آنچه به امتهاى مستکبر پيشين از عذاب الهى و کيفرها و مجازاتهاى او رسيد عبرت بگيريد.
وَ اتَّعِظُوا بِمَثَاوِي خُدُودِهِمْ وَ مَصَارِعِ جُنُوبِهِمْ
و از قبرهاى آنها و خوابگاهشان در زير خاک پند آموزيد ،
وَ اسْتَعِيذُوا بِاللَّهِ مِنْ لَوَاقِحِ الْكِبْرِ كَمَا تَسْتَعِيذُونَهُ مِنْ طَوَارِقِ الدَّهْرِ
و به خدا از آثار شوم کبر پناه بريد، آن گونه که از بلاها و مشکلات روزگار به او پناه مى بريد.
#حکمت_۲۸۲
5️⃣ از دیکتاتورها عبرت بگیرید.
إِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً
همانا در روزگاران گذشته برای شما عبرتی است.
أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَ أَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ
کجایند عمالقه و فرزندان عمالقه؟
أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَ أَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ
کجایند فراعنه و فرزندان فراعنه؟
أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ
کجایند مردمانی که در شهرهای رَسّ بودند؟
الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَوَ أَطْفَئُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ وَ أَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ
آنان که پیامبران را کشتند، و سنت فرستادگان خدا را میراندند، و سیرت جباران را زنده کردند؟
أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ وَ هَزَمُوا بِالْأُلُوفِ
کجایند آنان که با سپاهیان به راه افتادند و هزاران تن را شکست دادند؟
وَ عَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ وَ مَدَّنُوا الْمَدَائِن
آنان که سپاهیان به راه انداختند و شهرها ساختند.
6️⃣ مرگ بهترین موعظه گر:
خطبه ۱۴۹ وصیتنامه امیر المومنین است:
وَ إِنَّمَا كُنْتُ جَاراً جَاوَرَكُمْ بَدَنِي أَيَّاماً
من ایامی جسمم با شما همراه بود
وَ سَتُعْقَبُونَ مِنِّي جُثَّةً خَلَاءً
فردا از علی یک جسمی می ماند بدون روح
سَاكِنَةً بَعْدَ حَرَاكٍ
بعد از آنهمه تحرک، ساکن می شوم
وَ صَامِتَةً بَعْدَ نُطْقٍ
وساکت بعد از آنهمه نطق
اگر چشم عبرت بین باشد، همه چیز عبرت و موعظه است .
📚در روایت داریم:
كَتَبَ هَارُونُ الرَّشِيدُ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عِظْنِي وَ أَوْجِزْ
هارون الرشید نامه ای به امام کاظم (ع) نوشت وبه حضرت عرض کرد: مرا وعظ ونصیحت کن، البته خلاصه بگو .
قَالَ فَكَتَبَ إِلَيْهِ مَا مِنْ شَيْءٍ تَرَاهُ عَيْنُكَ إِلَّا وَ فِيهِ مَوْعِظَةٌ.
امام کاظم(ع) نوشت هرچيزى را كه در گرد خود مى بينى همه داراى موعظه است.
نه تنها مواردی که بیان شد بلکه خيل انبيا و اوليا و معصومان همگى واعظان بزرگى بودند كه در طول تاريخ به وعظ و اندرز انسانها پرداختند و امروز بسيارى از مواعظ آنها در اختيار ماست.
⁉️سوال
با وجود این مقدار موعظه گرصاحب نفس، چرا اين موعظه هاى بسيار قوى در دلهاى گروهى تأثير نمى گذارد؟
پاسخ را حضرت در حکمت ۲۸۲ بیان فرمود: حجاب غفلت، جلوى تأثير اندرزها را مى گيرد.
♻️سرچشمه اين غفلت ممكن است هوا و هوس هاى نفسانى و شهوت و زرق و برق دنيا و يا وسوسه هاى شيطانى جن و انس باشد.
قرآن مجيد مى فرمايد:
《فَلاَ تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلاَ يَغُرَّنَّكُمْ بِاللهِ الْغَرُورُ؛ فاطر - ۵》
پس مبادا زندگانى دنيا شما را بفريبد، و مبادا شيطان فريبكار شما را به كرم خدا مغرور سازد.
#حکمت_۲۸۲
↙️ در حديث عبرت انگيزى از امام هادى عليه السلام آمده است :
كه متوكل عباسى شبى آن حضرت را به كاخ خود فرا خواند. دليل آن اين بود كه به وى خبر داده بودند آن حضرت مشغول جمع آورى اموال و سلاح در خانه خود است تا قيام كند ومردم را بر ضد او بشوراند. او دستور داد به خانه امام برويد، آنجا را با دقت تفتيش كنيد و او را در هر حال كه بود نزد من بياوريد. مأموران به خانه امام عليه السلام ريختند و چيزى نيافتند و امام عليه السلام را در دل شب مشغول عبادت ديدند. با اين حال، حضرت را با خود به قصر متوكل آوردند.
↙️ متوكل كه سرمست شرابِ قدرت و مشغول به نوشيدن خمر بود، همين كه چشمش به آن حضرت افتاد از جا برخاست و احترام كرد و او را نزد خود نشاند و با نهايت جسارت جام شرابى را كه در دست داشت به آن حضرت تعارف كرد! امام عليه السلام رو به سوى او كرده فرمود: به خدا سوگند اين مايع ننگين هرگز با گوشت و خون من آشنايى نداشته و ندارد.
↙️متوكلِ مست شرمنده شد و دست خود را عقب كشيد. آنگاه به امام عليه السلام گفت: شعرى براى من بخوان
(لابد شعرى كه بزمش را گرمتر كند). امام عليه السلام فرمود: من كمتر شعر به خاطر دارم. متوكل گفت: حتمآ بايد بخوانى. هنگامى كه حضرت اصرار متوكل را ديد، اشعار تكان دهنده اى خواند كه متوكل به گريه افتاد و حاضران نيز گريستند. اشعار اين بود:
بَاتُوا عَلَى قُلَلِ الاَجْبَالِ تَحْرُسُهُمْ /
غُلْبُ الرِّجَالِ فَلَمْ تَنْفَعْهُمُ الْقُلَلُ
(گروهى بودند كه بر قله هاى كوهها، دژهاى محكمى ساختند ومردانى نيرومند از آنها پاسدارى مى كردند؛ اما هرگز اين قله ها به حال آنها سودى نداشت.)
وَاسْتَنْزَلُوا بَعْدَ عِزٍّ مِنْ مَعَاقِلِهِمْ/
وَاسْكِنُوا حُفَراً يَا بِئْسَمَا نَزَلُوا
( چيزى نگذشت كه از پناهگاه خود، از آن مقام عزت، به ذلت كشانده شدند، ودر حفره هاى گور ساكن گشتند و چه بد فرود آمدند.)
نَادَاهُمْ صَارِخٌ مِنْ بَعْدِ دَفْنِهِمْ/
أَيْنَ الاَسَاوِرُ وَالتِّيجَانُ وَالْحُلَلُ
( فريادگرى بعد از دفن آنها صدا زد: كجا رفت آن دستبندهاى طلا و آن تاجها وزينتها؟!)
أَيْنَ الْوُجُوهُ الَّتِي كَانَتْ مُنْعِمَةً/
مِنْ دُونِهَا تُضْرَبُ الاَسْتَارُ وَالْكِلَلُ
( كجا رفتند آن صورتهايى كه آثار ناز و نعمت در آنها نمايان بود و در پشت پرده ها قرار داشتند؟!)
قَدْ طَالَ مَا أَكَلُوا دَهْراً وَقَدْ شَرِبُوا /
وَأَصْبَحُوا الْيَوْمَ بَعْدَ الاَكْلِ قَدْ أُكِلُوا
( آرى مدت طولانى خوردند و نوشيدند؛ ولى امروز همه آنها در كام زمين فرو رفته اند)
↙️در بحارالانوار آمده است كه متوكل بعد از شنيدن اين اشعار، جام شراب را بر زمين زد و مجلس عيشش به هم خورد. متوكل شرمنده شد و آن حضرت را با احترام به منزل بازگرداند.
#حکمت_۲۸۲
📚 روایاتی در باب وعظ و موعظه
دل را باید به موعظه ها جلا داد.
امیر المومنین در غررالحکم فرمود: الْمَوَاعِظُ صِقَالُ النُّفُوسِ وَ جِلَاءُ الْقُلُوب اندرزها صیقل بخش جان ها، و جلا دهنده دل هاست.
❇️حیات دل با پند است.
درنامه ۳۱ امیرالمومنین خطاب به امام مجتبی فرمود:
أحیِ قَلبَکَ بالمَوعِظَهِ
قلبت را با پند وموعظه زنده و احیاکن.
در تجربه های شخصی نیز درس بسیار است. امیرالمومنین فرمود:
کَفی عِظَهً لِذَوی الألبابِ ما جَرَّبوا
برای خردمندان، تجربه های آنان پندی است کافی.
⤵️داستان:
شخصی میگفت سالها قبل در حالی که بسیار فقیر بودم از یکی از محله های تازه ساخت قم ردمیشدم. نگاهم از دور به حرم افتاد، یک لحظه در دل با حضرت معصومه حرف زدم که بی بی جان برای شما سخت نیست.
یک خانه به ما بدهید.
ایشان میگفت بعد از حدود شش هفت سال و بعد از خرید و فروش چند ملک، خانه ای خریدم. بعد از دو سال نشستن در این خانه یکدفعه به گذشته رفتم و همان صحنه که دعا کرده بودم را دیدم. یادم افتاد که آن محله همین محل بوده است و با کنجکاوی بیشتری دقت کردم و محاسبه کردم دیدم خانه ام دقیقا همان جایی است که سالها قبل با ناامیدی برای خانه دار شدن دعا کرده بودم.
✅️ نگاه و دقت در همین تجربیات
بهترین موعظه است.
✅️موعظه اینکه خدا هرگز انسان را تنها نمی گذارد
.
✅️موعظه اینکه خدا بهترین مقدرات را برای انسان در نظر گرفته است.
✅️موعظه اینکه دعای خالصانه اثر دارد و....
✅اگر پای درس دنیا بنشینیم، از دنیا انتظار راحتی نخواهیم داشت.
↙️قبرستان رفتن، موعظه است.
امیرالمومنین فرمود:
أَبْلَغُ الْعِظَاتِ، الِاعْتِبَارُ بِمَصَارِعِ الْأَمْوَات رساترین پندها، عبرت گرفتن از آرامگاه های مردگان است.
قبرستان رفتن، تنهافکر کردن به سرگذشت گذشتگان بسیار تاثیر گذار است. بدون کمک خداوند، انسان موعظه پذیر نمیشود.
🔻نکته:
واعظ باید درونی باشد.
✳️امام باقر(ع)فرمود:
مَن لَم یَجعَلِ اللّهُ لَهُ مِن نفسِهِ واعِظاً، فإنَّ مَواعِظَ النّاسِ لَن تُغنیَ عَنهُ شیئاً
کسى که خداوند براى او واعظى درونى قرار ندهد، موعظه هاى مردم هرگز در او سودمند نمى افتد.
✳️ پیامبراکرم فرمود:
إِذَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِعَبْدٍ خَيْراً جَعَلَ لَهُ وَاعِظاً مِنْ نَفْسِهِ يَأْمُرُهُ وَ يَنْهَاه
اگر خداوند خیر کسی را بخواهد یک واعظ درونی برای او قرار میدهد که او را به خوبی ها امر و از بدی ها نهی کند.
✳️درحکمت ۸۹ نهج البلاغه آمده است: وَ مَنْ كَانَ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظٌ، كَانَ عَلَيْهِ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ.
و كسى كه در درون وجودش واعظى داشته باشد خداوند حافظى براى او قرار خواهد داد.
◀️این واعظ درون که ما را لحظه به لحظه متوجه خودمان کند فطرت الهی است، وجدان اخلاقی است، نفس لوامه است.
⏪واعظ درونی چیست؟!
واعظ درونی، همان فطرت الهی، وجدان اخلاقی و نفس لوّامه است که فعّال است و انسان را پند می دهد و به خیر و نیکی دعوت می کند و از بدی و گناه، باز می دارد.
↙️ فطرت انسان عجیب است.
قرآن کریم در سوره شمس میفرماید:
《وَنَفۡسࣲ وَمَا سَوَّىٰهَا فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَكَّىٰهَا وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا》
واعظ درونی همان خوف ورجاء قلبی است.امام صادق فرمود:
اُرْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَا يُجَرِّئُكَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ وَ خَفِ اللَّهَ خَوْفاً لَا يُؤْيِسُكَ مِنْ رَحْمَتِهِ
به خداوند امیدوار باش؛ امیدی که جرات انجام معصیت به تو ندهد و از خداوند بیم داشته باش؛ بیمی که تو را از رحمتش ناامید نگرداند.
♻️حدیث دیگری ازلقمان است که به فرزندش نصیحت می کند و می گوید: آنقدر به خدا امید داشته باش که اگر با گناه جن وانس وارد محشر شوی، بگویی خدا می بخشد.و آنقدر از خدا بترس که اگر با عبادت جمیع انسانها واجنه و ملائکه وارد محشر شوی بگویی شاید نبخشد و شاید عذاب کند.
اللهم اجعلنا من المتوکلین
#حکمت_۲۸۲
#موانع_تاثیر_موعظه
#واعظ_درونی
#غفلت_وغرور_علت_موعظه_ناپذیری
به ما بپیوندید
🇮🇷🇵🇸 قرارگاه کمیته های سعادت
و صیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم🇱🇧🇮🇷
@farsjahrom
بسم الله الرحمن الرحیم
💢حکمت۲۸۶ 💢
💠وَ قَالَ (علیه السلام): مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ طُوبَى لَهُ، إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ.
امام علی علیهالسلام میفرمایند:
هرگز مردم به چيزى نگفتند: «خوشا به حال آن»؛ مگر اينكه روزگار، روز بدى را براى او پنهان و فراهم كرده بود.
✅«طُوبى لَه» در فارسى «خوشا به حال او» ست.
«خَبَأَ» به معنای پنهان کردن است.
مثل آنجا که فرمود:
المَرءَ مَخبوءٌ تَحتَ لِسانِهِ .
آدمى در زير زبان خود، پنهان است.
✅برای حکمت ۲۸۶ دو معنا قابل بیان است:
1⃣ دنیا مدام در حال دگرگونی است.
همه چيز دنيا در حال دگرگونى و زوال است؛ امروز ممكن است همه درباره شخص معينى تعريف و تمجيد كنند و نعمت هاى الهى را براى او كامل بدانند و بگويند: خوشا به حال او كه مشمول چنين نعمتهايى است؛ اما چيزى نمى گذرد كه دگرگونى هاى طبيعت دنيا، دامان او را مى گيرد، ثروت از ميان مى رود، قدرت رو به افول مى گذارد و جوانى و سلامت به پيرى وبيمارى منتهى مى شود، زیبایی از دست میرود و اينجاست كه ستايش كنندگان سابق انگشت حيرت به دندان مى گزند.
دنیا دولت است به معنی چیزی که دست به دست میشود ، یعنی چند روزی به کام توست و بعد از مدتی از دست تو خارج میشود و به دست دیگران میرسد.
پس نباید به خاطر خوشی های موقتش خیلی ابراز شادی و غرور کرد.
👈دنیا سرای دگرگونی است:
🔺حضرت در خطبه ۱۱۴ میفرمایند:
إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ غِيَرٍ وَ عِبَر
آگاه باشيد دنيا سراى فنا، مشقت، دگرگونى و عبرت است...
وَ مِنْ غِيَرِهَا أَنَّكَ تَرَى الْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً وَ الْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً
و از نشانه هاى دگرگونى آن، اين است که آن کسی که روزى مورد ترحم مردم بوده است روز ديگر مورد غبطه آنها واقع مى شود، و آن کسی که مورد غبطه بود مورد ترحم قرار مى گيرد،
لَيْسَ ذَلِكَ إِلَّا نَعِيماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ
و اين نيست مگر به خاطر زوال سريع نعمت ها و نزول ناگهانى بلاها.
🔺قرآن کریم در داستان قارون، که اواخر سوره «قصص» آمده میفرماید: فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِى زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِىَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ
روزى قارون با تمام زينت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها كه خواهان زندگى دنيا بودند گفتند: «اى كاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نيز داشتيم! به راستى كه او بهره عظيمى دارد!»
✍اما هنگامى كه عذاب الهى آن مغرورِ خودخواهِ خودبرتربين را فرا گرفت وقصرهايش در درون خاك مدفون شدند، آنها كه ديروز آرزوى زندگى او را مى كردند به كلى دگرگون شدند و به فرموده قرآن:
وَ أَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالاَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ، لَوْلاَ أَنْ مَّنَّ اللهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ
و آنها كه ديروز آرزو مى كردند به جاى او باشند هنگامى كه اين صحنه را ديدند گفتند: «واى بر ما! گويا خدا روزى را بر هركس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد يا تنگ مى گيرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نيز به قعر زمين فرو مى برد! اى واى گويى كافران هرگز رستگار نمى شوند!»
✍دنیا از این دگرگونی ها پر است.روزی خوش به حال افراد است و روزی بد به حال آنها ،باید به این ویژگی دنیا توجه داشت و سرمست خوشی ها نشد یا حسرت خوشی ها دیگران نخورد و خودش را برای روزهایی که دنیا به او پشت کرد و بد گویی های مردم آماده کند،محکم سر دینداری و آرمان های خود بایستد.
#حکمت_۲۸۶
👈تاریخ پر است از دگرگونی ها و "دولتهای مختلف":
🔺مرحوم محدث قمى داستان عبرت انگيزى در كتاب الكنى و الالقاب از شعبى نقل مى كند و مى گويد:
من نزد «عبدالملك بن مروان» در قصر كوفه بودم كه سر «مصعب بن زبير» را براى او آوردند و پيش روى او گذاشتند. بدن من شروع كرد به لرزيدن. «عبدالملك» گفت: چرا چنين شدى؟ گفتم: به خدا پناه مى برم،
من در همين قصر و در همين جا با «عبيدالله بن زياد» بودم كه ديدم سر حسين بن على عليهما السلام را در برابر او گذاشته بودند.
پس از مدتى در همين جا نزد «مختار» بودم كه ديدم سر «عبيدالله بن زياد» را پيش روى او گذاشتند.
سپس در همينجا با «مصعب بن زبير» بودم كه ديدم سر «مختار» را پيش روى او گذاشتند و اكنون سر «مصعب بن زبير» در برابر توست. اشاره به اينكه فكر كن سرنوشت تو چه خواهد شد.
«عبدالملك» از جا برخاست ودستور داد آن كاخ را كه در آن بوديم ويران كنند. به گمان اينكه شوم است وهمه اين شومى ها از آن كاخ برمى خيزد.
🔺ابن ابی الحدید میگوید:
یحیی بن خالد که از با نفوذترین وزرای عباسی بود میگفت:
أَعْطَانَا اَلدَّهْرَ فَأَسْرَفَ
دنیا وقتی به ما رو میکند، اسراف و زیاده روی میکند و خیلی خوش به حال ما میشود
ثُمَّ مَالَ علینا فأَجحَفَ
ولی پس از مدتی پشت به ما میکند و اجحاف در حق ما میکند.
#حکمت_۲۸۶
2⃣ بیان محاسن زندگی، باعث حسادت حسودان و زمین خوردن انسان میشود.
وقتی افراد به خاطر موفقیت یا نعمتی زبان به مدح دیگران باز کنند، طبعا حسودان، حسادتشان تحريك مى شود و در زوال آن كوشش مى كنند.
▪️ این حسادت گاهی به صورت ظاهری است که حسودان پشت سر انسان بدگویی میکنند و غیبت میکنند و زیر آب انسان را میزنند تا او را از آن موفقیت خلع کنند.
▪️و گاهی نیز این حسادت به صورت معنوی اثر خودش را میگذارد که از آن به چشم زخم تعبیر میشود. همانگونه که در حکمت ۴۰۰ فرمود: الْعَيْنُ حَق
چشم زخم حق است.
✍برای این که نعمت ها را از دست ندهیم چه کنیم:
👈قبل از اتمام کار، آن را بیان نکن:
🔺امام جواد علیهالسلام میفرمایند: إِظْهَارُ الشَّيْءِ قَبْلَ أَنْ يُسْتَحْكَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ.
آشكار كردن چيزى پيش از استوار شدن ، مايه تباهى آن است .
✍یک علت شکست در اینگونه موارد میتواند غرور خود شخص باشد و یک دلیل دیگرش حسادت حسودان است.
👈قفل نداشتن زبان، بزرگترین سحر است:
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ السِّحْرِ النَّمِيمَةَ يُفَرَّقُ بِهَا بَيْنَ الْمُتَحَابَّيْنِ وَ يُجْلَبُ الْعَدَاوَةُ عَلَى الْمُتَصَافِيَيْنِ وَ يُسْفَكُ بِهَا الدِّمَاءُ وَ يُهْدَمُ بِهَا الدُّورُ وَ يُكْشَفُ بِهَا السُّتُور
از بزرگترين جادو، سخن چينى است، زيرا با سخن چينى ميان دوستان جدايى افكنده مى شود، ياران يكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود.
✍ سخن چین همیشه دیگران نیستند، گاهی خودمان هستیم که اگر پیروزی و موفقیتی کسب کردیم زود آن را برای دیگران بیان میکنیم و این باعث حسادت دیگران میشود و خودمان را زمین میزنیم.
نیاید سفره دل نزد همگان باز کرد.
👈 بايد نعمت هاى چشمگير را از نظر حسودان مخفى داشت كه در مقام دشمنى با آن بر نيايند:
🔺قرآن کریم در جریان حضرت یوسف میفرماید:
إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ
کن آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند!
قَالَ يَا بُنَيَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِينٌ
پدر گفت: ای پسر من! خواب خود را برای برادرانت مگو که نقشه ای خطرناک بر ضد تو به کار می بندند، بدون شک شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.
🔺در آیات بعدی قرآن از قول برادران یوسف میفرماید:
وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ
یوسف را نزد اثاث خود گذاردیم؛ و گرگ او را خورد!
✍در ادبیّات عرفانی، گرگ را نماد «حسادت، حرص و دشمنی شدید»میدانند.
و در واقع این گرگ که یوسف را خورد همان گرگ حسادت برادران بود.
#حکمت_۲۸۶
❌نکته:
گرگ جریان حضرت یوسف خودش یک بابی دارد و مطالب و نکاتی را در بر دارد.
الف) در روایات:
سه حیوانی که به بهشت میروند.
_ امام صادق علیهالسلام میفرمایند: لا یدخل الجنة من البهائم الاّ ثلاثة:حمار بلعم بن باعوراء و ذئب یوسف و کلب اصحاب الکهف
از حیوانات به بهشت وارد نمیشوند مگر سه تای آنها:
الاغ بلعم بن باعورا
گرگ یوسف
و یکی سگ اصحاب کهف
🔺 ملا فتح الله کاشانی در تفسیر «منهج الصّادقین» در ذیل آیه "فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ" نقل میکند که:
برادران یوسف گفتند: ای پدر، ما برای مسابقه به صحرا رفتیم و یوسف را تنها نزد اثاثمان گذاشتیم پس گرگ او را خورد. حضرت یعقوب گفت اگر راست میگویید آن گرگی که یوسف را خورده بپیرید و باورید. آنها به صحرا رفتند و گرگی گرفتند و دست و پای او را ببستند و نزد پدر آوردند. حضرت یعقوب گفت: دست و پای او را باز کنید! و به او گفت: آن گرگ بیامد و نزد یعقوب بایستاد. یعقوب گفت: ای گرگ! شرم نداری که میوۀ دل من و روشنی هر دو چشم مرا بخوردی؟ گرگ به آواز آمد که:
لا بِحَقِّ شَیْبَتِکَ یا نَبیَّ اللَهِ ما أکَلْتُ وَلَدَکَ! وَ إنَّ لُحومَکُمْ وَ دِمآءَکُمْ مَعاشِرَ الانْبیآءِ مُحَرَّمَةٌ عَلَیْنا، وَ إنّی لَمَظْلومٌ مَکْذوبٌ عَلَیَّ غَریبٌ فی بِلادِکُمْ
بحقّ پیری و موی سفید تو که من فرزند تو را نخوردهام! بدرستیکه خون و گوشت شما که پیغمبرانید بر ما حرام است، و من مظلومم و بر من دروغ بستهاند و در این زمین غریبم
✍ از این احادیث هم بحث سخن گفتن حیوانات مشخص میشود (همانگونه که جریان مورچه و سلیمان در قرآن ذکر شده)؛ هم بحث فهم و شعور حیوانات که مقام و جایگاه انبیاء و اهل بیت را میشناسند ولی در تاریخ انسان هایی پیدا میشوند که به راحتی سر حسین بن علی (علیهالسلام)را میبرند و بر تنش میگذارند.
📚در بحار الانوار جلد ۴۱ صفحه ۲۳۸ داستانی در مورد گرگ حضرت یوسف دارد. که شبیه همین روایتی است که ذکر شد.
ب) در ادبیات:
🔺دیوان انوری:
به خون زَرق _دغل بازی، نیرنگ_ مرا پیرهن بیالودند / و گرنه پاکتر از گرگ یوسفم ز گناه
✍به ناحق به من تهمت زده اند وگرنه من از گرگ یوسف نیز بی گناه تر هستم
#حکمت_۲۸۶
❓سوال:
از طرفی حضرت میفرماید " مَا قَالَ النَّاسُ لِشَيْءٍ طُوبَى لَهُ، إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ الدَّهْرُ يَوْمَ سَوْءٍ" (گفتن نعمت ها و خوبی های باعث حسادت و شکست میشود)"؛
از طرفی نیز در منابع دینی مواردی داریم که اظهار نعمت لازم است. قرآن کریم میفرماید "وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ"( انسان بایدنعمت هاى الهى را آشكار سازد)
یا در نامه ۶۹ به حارث همدانی فرمود "وَ اسْتَصْلِحْ كُلَّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَهَا اللَّهُ عَلَيْكَ وَ لَا تُضَيِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عِنْدَكَ وَ لْيُرَ عَلَيْكَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْك"
از هر نعمتى كه خداوند به تو داده است درست استفاده كن و هيچ يك از نعمت هايى را كه خدا نزد تو دارد تباه مگردان و لازم است آثار نعمتى كه خداوند عطايت فرموده در وجود تو مشاهده شود.
✍ و مشخص است که دیدن شدن نعمت همان اظهار است.
پاسخ:
👈اولا: آیت الله مکارم میفرماید اصل در بیان نعمت است مگر در نزد انسان های حسود که اینجا باید شخص بیان نعمت نکند تا موجبات خسارت و ضربه فراهم نشود.
👈ثانیا: شارع مقدس از اذلال مومن بسیار متنفر است. و از طرفی دوست ندارد ما خودمان را ذلیل کنیم.
🔺شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه باب دارد تحت عنوان:
بَابُ تَحْرِيمِ إِذْلَالِ الْمُؤْمِنِ وَ احْتِقَارِهِ (حرمت ذلیل کردن مومن و کوچک کردن او)
✍جایی که بناست کسی را خار و ذلیل نشان دهند وظیفه بیان نعمتهای الهی است ولی جایی که احتمال حسادت میرود نباید نعمت های الهی را بیان داشت.
همچنین جایی که ممکن است اظهار نعمت باعث فخر فروشی و ناراحتی دیگران شود نباید بیان شود.
🔺در حدیث قدسی داریم:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ أَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ وَ لْيَأْمَنْ غَضَبِي مَنْ أَكْرَمَ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ.
به من اعلان جنگ کرده آن كسى كه بندۀ مؤمنم را ذلیل كرده است،و از غضبم در امان خواهد بود آن كس كه بندۀ مؤمنم را گرامى داشت.
✍از روایات به دست می آید نه کسی حق دارد دیگران را تحقیر کند، نه کسی حق دارد خودش را در موضع ذلت و خواری قرار دهد.
لذا اگر جایی انسان در موضع ذلت و فقر قرار گرفته و میخواهند او را به خاطر فقرش تضعیف کنند، باید او از نعمت هایی که دارد یاد کند و نگذارد ذلیل شود. ولی آنجایی که بیان نعمت موجب حسرت و رشک و حسادت دیگران میشود، باید از آن پرهیز کرد.
✅نباید کاری کرد که مردم حسرت بخورند:
🔺مرحوم کمره ای میفرماید:
يَظْهَرُ مِنْ كَلاَمِهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ اَنَّ لِتَوَجُّهِ اَلنُّفُوسُ وَ تَحْسِينَهُمْ وَ غَبَطَتْهُمْ اُثَرٌ سَيِّي ءٌ فِي حُسْنِ اَلْحَالِ وَ طِيبِ الْعَيْشِ
از کلام حضرت معلوم میشود که وقتی افراد به چیزی توجه پیدا کنند و آن را تحسین کنند و به آن قبطه بخورند، اثرات سوئی در حال و زندگی خواهد گذاشت
فَيَنْبَغِي اَنْ لاَ يُبالِغَ فِيهِ وَ اِلاَّ فَيُخفِيَهُ عَنْ اَعْينِ اَلنَّاسِ وَ يَسْتَخْفِيَهُ
سزاوار است انسان در بیان نعمت هایش زیاده روی نکند و در صورتی که نعمت های زیادی دارد آن را از چشم مردم مخفی کند.
#حکمت_۲۸۶
✅نکته:
چرا دنبال طوبای مردم باشیم؟ چرا دنبال تحسین و تمجید خلق باشیم؟ چرا اعمال و زحماتمان را با ریا و سمعه مخلوط کنیم؟
انسان باید دنبال طوبای آخرت و تشویق خدا و تمجید و بارک الله امیرالمومنین و اهل بیت علیهم السلام را برای خود بخرد.
نوعا مردم برای پیشرفتهای معنوی حسرت نمیخورند و حسادت نمیکنند چه بسا همانگونه که در خطبه متقین آمده نسبت به شخص زاهد و متقی تهمت دیوانگی هم بزنند و بگویند خالطوا(قاطی کرده و دیوانه شده)
✳️لفظ "طوبی" در نهج البلاغه:
1⃣طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا خوشا به حال آن كس كه مسئوليّت هاى واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده
وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا
و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خريده
وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا
و به شب زنده دارى پرداخته است
2⃣طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ
خوشا به حال کسی که دیدن عیوب خود از پرداختن به عیوب دیگران، مشغول کرده.
3⃣ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ خوشا بر كسى كه در خانه بماند و بیش از روزی خود طلب نکند
وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِيئَتِهِ
و به طاعت پروردگارش مشغول باشد و بر گناهان خود گریه کند،
فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ
چنين کسى، هم به کار خود پرداخته و هم مردم از او آسوده اند.
4⃣طُوبَی لِمَنْ ذَکَرَ المَعادَ وَ عَمِلَ لِلْحِسَابِ
خوشا به حال کسی که یاد معاد کند و برای حساب کتاب عمل انجام دهد.
5⃣طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا، الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ،
خوشابه حال کسانی که در دنیا زهد، و به آخرت رغبت دارند.
6⃣طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ، وَ طَابَ كَسْبُه
خوشا به حال کسانی که نفس خود را خوار و کوچک می کنند و کسب و کار طیب و پاکیزه دارند.
7⃣ فَطُوبَى لِذِي قَلْبٍ سَلِيمٍ
خوشا به حال كسى كه قلبى سالم دارد
أَطَاعَ مَنْ يَهْدِيهِ
خداى هدايتگر را اطاعت مى كند
وَ تَجَنَّبَ مَنْ يُرْدِيهِ
از شيطان گمراه كننده دورى مى گزيند
وَ أَصَابَ سَبِيلَ السَّلَامَةِ
و به راه سلامت رسيده.
#حکمت_۲۸۶
#طوبیله
#دنیا_سرای_دگرگونی
#حسادت_حسودان
#بزرگترین_سحر
#طوبی_در_نهجالبلاغه
به ما بپیوندید
🇮🇷🇵🇸 قرارگاه کمیته های سعادت
و صیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم🇱🇧🇮🇷
@farsjahrom