eitaa logo
🇮🇷قرارگاه کمیته های سعادت وصیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم🇮🇷
161 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
16.3هزار ویدیو
44 فایل
کانال اطلاع رسانی، توضیحی، رفع ابهام به ما بپیوندید 🇮🇷 قرارگاه کمیته های سعادت و صیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم @farsjahrom
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اسامی ۷۶ شهید آسمانی شده در ۲۴ دی‌ماه استان فارس که امروز سالگرد شهادتشان است... 🌷 شهید محمدخلیل رحمانی ۱۳۵۹/۱۰/۲۴ استهبان 🌷 شهید محمدحسین جوکار ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ استهبان 🌷 شهید ابراهیم بهرامی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ استهبان 🌷 شهید محمدرضا مهدی زاده ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ استهبان 🌷 شهید جواد قاسمی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ استهبان 🌷 شهید عباس افشار ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ بوانات 🌷 شهید اکبر شکوهی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ بوانات 🌷 شهید فیروز رضائی ۱۳۵۹/۱۰/۲۴ پاسارگاد 🌷 شهید سعید جعفری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ پاسارگاد 🌷 شهید قربان علی اسدی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ پاسارگاد 🌷 شهید مسعود شاه حسینی جهرمی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ جهرم 🌷 شهید حمیده جعفری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ خشت 🌷 شهید محمد صادقی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ داراب 🌷 شهید بهمن افشون ۱۳۶۱/۱۰/۲۴ رستم 🌷 شهید کریم محمدی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ رستم 🌷 شهید فرزاد حمیدی ۱۳۶۱/۱۰/۲۴ زرقان 🌷 شهید نامدار امیری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ زرقان 🌷 شهید محمدرضا حسنی اردکانی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ سپیدان 🌷 شهید ناصر بیژنی کوچی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ سروستان 🌷 شهید محمدرضا بی یار ۱۳۵۹/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید محمدصادق مرادی دالینی ۱۳۶۰/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید حسین عباسی ۱۳۶۳/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید حسن وردی زاده ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید مصطفی نامداری قرغانی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید محمدرضا صادقی دودیانی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید سیدفخرالدین کمالی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید جمشید عسکری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید جلیل دهقان ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید اکرم روشن ضمیر ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید جان اله جیرودی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید سیدمحمدسعید آل طه ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید ابوالحسن حسن پور ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید مصطفی روزی طلب ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید علیرضا محمدی حسین آبادی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید مختار حاجی باقری فرد ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید بیژن عفتی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید فرهاد صفری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید امراله مرادی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید غلامعلی کشاورزی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید عباس بهجت حقیقی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید حمیدرضا کامجو ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید محمود افلاک سیر ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید قاسم کی منش ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید اله کرم روستا ۱۳۶۶/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید غلام حسین رضائی کوهنجانی ۱۳۶۶/۱۰/۲۴ شیراز 🌷 شهید بهمن عالیشوندی ۱۳۶۳/۱۰/۲۴ فراشبند 🌷 شهید محمدرضا نوشادی ۱۳۶۳/۱۰/۲۴ فراشبند 🌷 شهید علی ناز جوکار ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فراشبند 🌷 شهید تورج نصری ۱۳۶۳/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید احمد بهادریان ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید عبدالصمد اکبرزاده هارمی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید عبدالرحیم جلالی پور ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید منصور برفی زاده کوشکقاضی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید عبدالرزاق احمدزاده ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید جلیل فرزاد ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید مجید محمودی ۱۳۶۹/۱۰/۲۴ فسا 🌷 شهید عبدالحسین مرادی ۱۳۶۳/۱۰/۲۴ فیروزآباد 🌷 شهید فرزاد رضائی آبگلی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فیروزآباد 🌷 شهید محمدرضا حیدری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فیروزآباد 🌷 شهید هادی مردانی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ فیروزآباد 🌷 شهید هیبت اله الماسی ۱۳۶۶/۱۰/۲۴ قیر و کارزین 🌷 شهید منصور دهقانی ۱۳۵۹/۱۰/۲۴ کازرون 🌷 شهید یوسف زارعی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ کازرون 🌷 شهید علی حسین قبادی نژاد ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ کازرون 🌷 شهید حمیدرضا فردقلعه سیدی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ کازرون 🌷 شهید کرامت اله چوگانی ۱۳۶۳/۱۰/۲۴ کوار 🌷 شهید عزت اله مندنی زاده دهداری ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ کوار 🌷 شهید کاظم علی مفرح قصراحمدی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ کوار 🌷 شهید محمد علی پور ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ گراش 🌷 شهید اسمعیل کریمی نیا ۱۳۶۶/۱۰/۲۴ لارستان 🌷 شهید حمزه مژده ۱۳۶۰/۱۰/۲۴ لامرد 🌷 شهید داریوش کشاورز ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ مرودشت 🌷 شهید ستار کوه پیما ۱۳۶۱/۱۰/۲۴ ممسنی 🌷 شهید گلچین خسروانی پور ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ ممسنی 🌷 شهید خسرو احمدی ۱۳۷۱/۱۰/۲۴ ممسنی 🌷 شهید غلام حسین آفتابی ۱۳۶۵/۱۰/۲۴ نی ریز @farsjahrom
‌ ●□■یک جمله مهمان مولا■□● ‌ به ما بپیوندید 🇮🇷🇵🇸 قرارگاه کمیته های سعادت و صیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم🇱🇧🇮🇷 @farsjahrom
بسم الله الرحمن الرحیم 💢بخش دوم حکمت ۲۸۹💢 💠 كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ، وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِهِ، وَ كَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ، فَلَا يَشْتَهِي مَا لَا يَجِدُ وَ لَا يُكْثِرُ إِذَا وَجَدَ 🔵خلاصه بخش اول: من در گذشته برادرى الهى و دينى داشتم كه وصفش چنين بود. آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه مى داد این بود که دنيا در نظر او کوچک بود. سلطان شکم نبود 💠وَكَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً بيشتر اوقات زندگانى اش ساكت بود. 💠فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ در عين حال اگرسخنى مى گفت بر گويندگان چيره مى شد، و پیشی می گرفت[بَذَّ] 💠 وَنَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ و تشنگی وعطش [غَلِيلَ] سؤال كنندگان را فرو مى نشاند. و انان را سیراب می کرد [نَقَعَ] 🔻سومین صفت برادران علی🔻 🟢 در سومين وصف حضرت مى فرمايد: برادران من کسانی هستند که هرگاه سخن بگویند گزيده و حساب شده است به گونه اى كه همه مستمعين را بهره مند مى سازند و عطش آنها را فرو مى نشانند. ⏪ خود این وصف نیز از سه بخش تشکیل شده است: ◀️الف. وَكَانَ أَكْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً اکثر اوقات ساکت بود راوی میگوید: دخلتُ على الرضا عليه السلام ··· فَوَعَظَنا خدمت امام رضا عليه السلام وارد شديم، حضرت ما را موعظه كرد و فرمود: ثمَّ قالَ : إنّ العابِدَ مِن بَني إسرائيلَ لَم يَكُن عابِدا حتّى يَصمُتَ عَشرَ سِنينَ ، فإذا صَمَتَ عَشرَ سِنينَ كانَ عابِدا عابد بنى اسرائيل عابد نمى شد تا اينكه ابتدا دَه سال خاموشى اختيار مى كرد و هرگاه دَه سال دم فرو مى بست، آنگاه عابد مى شد. اگر کسی میخواهد به مقام عبادت برسد باید قبلش دوره ی سکوت بگذراند. زبان خود را کنترل کند که دروغ نگوید، غیبت نکند، استهزاء نکند، حرف کم ارزش نزند، حرف غیر علمی نزند، مشاوره اشتباه ندهد، فحاشی نکند و... 🟢سخن انسان باید ذکر الهی باشد. پیامبر صلی الله علیه واله فرمود: لا تُكثِرُوا الكلامَ بغَيرِ ذِكرِ اللّه ِ در غير از ذكر خدا، زياده گويى نكنيد ؛ فإنَّ كَثرَةَ الكلامِ بغَيرِ ذِكرِ اللّه ِ قَسوَةُ القَلبِ زيرا زياده گويى در غير ذكر خدا، موجب سخت دلى مى شود، إنّ أبعَدَ الناسِ مِن اللّه ِ القَلبُ القاسي و دورترين مردم از خدا، سختدل است. ذکر معنای گسترده ای دارد از نماز و قرآن گرفته تا ذکر مصطلح را شامل میشود. انسان باید کلام های زائد را قطع کند و به ذکر الهی مشغول باشد. 🔴مقصود از سکوت، رفتن در هپروت نیست. مقصود از سکوت، ساکن شدن ظاهری و فرو رفتن در تخیلات و توهمات نیست. چون خود آن تخیل و توهم آفت زا و مشکل آفرین است. سکوت اگر برای حل مشکل باشد، برای تفکر و اندیشه و اصلاح باشد خوب است. سکوتی که در آن فکر نباشد غفلت است. امام کاظم علیه السلام فرمود : دَلِيلُ‏ الْعَقْلِ‏ التَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ التَّفَكُّرِ الصَّمْتُ هر چيزى را راهنمايى است و راهنماى عقل انديشيدن است و راهنماى انديشيدن خاموشى است. انسان تا به خاموشی نرسد، فرصت برای تفکر پیدا نکرده است. باید سکوت انسان تفکر ساز باشد نه اینکه سکوت کند تا در خیالات و توهمات فرو برود. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: كلُّ سُكوتٍ لَيسَ فيهِ فِكْرَةٌ فهُوَ غَفلَةٌ هر سكوتى كه با انديشيدن همراه نباشد غفلت است.
◀️ب. فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ اگر صحبت میکرد، همه را ساکت میکرد سکوت مطلق خوب نیست، انسان باید توانایی سخن گفتن در موقع نیاز را داشته باشد. اگر جایی شبهه ای مطرح شد، یا حقی ناحق شد انسان باید توان سخن گفتن و اقناع دیگران را داشته باشد. امیرالمومنین فرمود : كُن صَموتاً مِن غَيرِ عِيٍّ خاموش باش ، نه از روى درماندگى. القَولُ بِالحَقِّ خَيرٌ مِن العِيِّ و الصَّمتِ سخن گفتنِ به حق ، بهتر است از درماندن و خاموشى . در حکمت ۱۸۲ فرمود: لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ، خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد . كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِي الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه بی فایده است. 🟢یک نمونه از پاسخ های حکیمانه: راوی میگوید: در مسجد النبی در مدينه در كنار امام كاظم نشسته بوديم و در مورد زنان گفت وگو مى‌كرديم و بسيار در موردشان سخن گفتيم. وَ هُوَ سَاكِتٌ لاَ يَدْخُلُ فِي حَدِيثِنَا بِحَرْفٍ ولى آن حضرت ساكت بود تا ما سخن مى‌گفتيم حتّى يك كلمه چيزى نفرمود. فَلَمَّا سَكَتْنَا قَالَ... فرمود: + زن خوب زنی است که تو به او اشتياق داشته باشى و او نيز عقل و ادب داشته باشد و نياز نداشته باشد كه امر و نهى كنى و خودش وظيفه‌هايش را تشخيص بدهد. + در درجۀ پايين‌تر زنی است كه تو او را مى‌خواهى ولى ادب ندارد و تو محتاج به دستور دادن و بازداشتن او هستى. وَ دُونَهَا مَا كَانَ لَكَ فِيهَا هَوًى وَ لَيْسَ لَهَا عَقْلٌ وَ لاَ أَدَبٌ فَتَصْبِرُ عَلَيْهَا لِمَكَانِ هَوَاكَ فِيهَا + ازاين پايين‌تر آن زنی است كه تو او را مى‌خواهى، ولى او عقل و ادب ندارد، ولى به خاطر اشتياقى كه به او دارى او را تحمّل مى‌كنى. + ولی زنی كه نه تو او را مى‌خواهى چون زیبا نبست ، و نه عقل و ادب دارد، از این زن به اندازه اقیانوسی فاصله بگیر. قَالَ فَأَخَذْتُ بِلِحْيَتِي ... لِمَا لَمْ نَقُمْ فِيهِ عَلَى شَيْءٍ وَ لِجَمْعِهِ اَلْكَلاَمَ راوى گويد: من ريش خود را به‌دست گرفتم و درفکز فرو رفتم چرا كه ما اين‌همه در اين مورد بحث كرديم، ولى به جايى نرسيديم، ولى آن حضرت تمام مطلب را با سخنى جامع و كامل بيان فرمود. 🔴مومن باید دستش از استدلال پر باشد. در زیارت جامعه کبیره که مستحب است در حرم اهل بیت خوانده شود خدمت امام عرض میکنیم: مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ من حق مى دانم و محققانه میتوانم اثبات کنم آن چه را شما حق دانستيد و اثبات کردید و باطل مى دانم و رد میکنم آن چه را شما باطل دانستيد و رد کردید. این محکم و مستدل حرف زدن است که حرف انسان را مقبول میکند. ❌فحش جای استدلال را نمی گیرد. در خطبه ۲۰۶ وقتی معاویه شریعه فرات را تصرف کرد، برخی از یاران حضرت فحاشی میکردند حضرت فرمود: إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشيد؛ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ امّا اگر کردار معاویه را يادآور مى‌شديد و گمراهي‌ها و کارهاى ناشايسته آنان را بر مى‌شمرديد، به صواب نزديک‌تر وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْر و در عذرپذيري رساتر بود‌، به‌جاى دشنام آنان بهتر بود، مى‌گفتيد: خدايا خون ما و آن‌ها را حفظ کن،
◀️ج. قَالَ بَذَّ الْقَائِلِينَ وَنَقَعَ غَلِيلَ السَّائِلِينَ سخن باید تشنگی را برطرف کند. نوع حرف زدن و پاسخ دادن باید با نحوی باشد که مشکل را حل کند، نیاز مخاطب را بر آورده کند، بتواند نیاز علمی مخاطب را پاسخ گوید. اینکه مخاطب دانسته های خود را بدون توجه به نیاز مخاطب و عطش او بیان کند، با روش و مسیر برادران امیرالمومنین موافق و همراه نیست. ⏪نهج البلاغه آب گوارایی است بر جگر تشنگان حقیقت. فرمایشات امیرالمومنین در بخش خطبه ها و نامه ها و حکمت ها، چه آنجایی که با خدا مناجات مبکند، چه آنجایی که با دوستان صحبت میکند، چه آنجایی که با مخالفین احتجاج میکند، چه در وقت فریاد زدن بر سر تنبل ها، چه وقتی که از مرگ و قیامت صحب میکند، چه آنجایی که سیمای حکومت اسلامی را به تصویر میکشد و.... همه و همه بر طرف کننده تشنگی مشتاقان حقیقت است. 🟢در خطبه ۱۵۶در مورد قرآن فرمود: عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ، فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ کتاب خدا را محکم بگيريد; چرا که رشته اى است مستحکم وَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ و نورى است آشکار; شفابخش و پرمنفعت و سيراب کننده، وَ الرِّيُّ النَّاقِعُ و فرو نشاننده عطش تشنگان حقّ است. 🟢 خود حضرت فرمود من قرآن ناطق ام. در خطبه ۱۸۵ فرمود: ذَلِكَ الْقُرْآنُ، فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ يَنْطِقَ وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ اين کتاب همان قرآن است. آن را به سخن آريد تا همه چيز را بازگو کند; هر چند هرگز براى شما نسبت به تمام اين امور سخن نمى گويد; ولى من از جانب او به شما خبر مى دهم. وقتی قرآن صامت سیراب کننده عطش تشنگان است، قرآن ناطق امیرالمومنین نیز سیراب کننده عطش مشتاقات حق و حقیقت است. ↙️ نکاتی در مورد سکوت: آیت الله جوادی: در اسلام اصل بر سکوت است مگر آنکه انسان دلیلی داشته باشد برای حرف زدن. در حکمت ۶۰ فرمود : اَللِّسانُ سَبُعٌ إِن خُلِّىَ عَنهُ عَقَرَ زبان درنده اى است که اگر رها شود، گاز مى گیرد. اگر انسان مراقب نباشد و هر حرفی بزند و سکوت را بشکند، این حیوان درنده هم به دیگران آسیب میزند هم به خود او. ↙️ خواری انسان گاهی از طریق حرفهایش ایجاد میشود. امام صادق علیه السلام فرمودند : إِذا أَرادَ اللّه بِعَبدٍ خِزیا أَجرى فَضیحَتَهُ عَلى لِسانِهِ هرگاه خداوند بخواهد بنده اى را رسوا کند، از طریق زبانش او را رسوا مى کند. ↙️سخن را مثل دارو استفاده کنید. امیرالمومنین علیه السلام : الکَلامُ کالدَّواءِ قَلیلُهُ یَنفَعُ وَ کَثیرُهُ یُهلِکُ سخن چون دوا است، اندکش سودمند و زیادش کشنده است. 📗در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام آمده است : حَقُّ اللِّسانِ إِکرامُهُ عَنِ الخَنى حق زبان، دور داشتن آن از زشت گویى، وَ تَعویدُهُ الخَیرَ عادت دادنش به خیر و خوبى، وَ تَرک الفُضولِ ترک گفتار بى فایده، الَّتى لافائِدَةَ لَها وَ البِرُّ بِالنّاسِ و نیکى کردن زبانی به مردم وَ حُسنُ القَولِ فیهِم و خوشگویى درباره آنان است.
🔻چهارمین صفت برادران علی🔻 💠كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّه... وَكَانَ ضَعِيفاً مُسْتَضْعَفاً به دليل نهايت تواضع بر حسب ظاهر انسان ضعيفى بود و مردم نيز او را ضعيف مى شمردند. 💠 فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ ولى هرگاه كار مهم وجدى به ميان مى آمد همچون شير بيشه مى خروشيد و مانند مار افعی بيابانى به حركت درمى آمد. 🟢در چهارمين وصف حضرت مى فرمايد: برادر من کسی بود که اهل نمایش و غرور نبود، خود را به رخ دیگران نمی کشید و چه بسا از جهت ظاهری نیز ضعیف بود ولی او قدرت نهفته ای داشت که در لحظات سخت و جدی بروز پیدا میکرد. مانند شیر بیشه می غرید ، و مانند افعی از این سو به آن سوی میدان حرکت میکرد و کل میدان را تحت نظر داشت. 🔴 برادران امیرالمومنین کسانی هستند که اهل پرخوری نیستند، اهل نمایش و اظهار قدرت نیستند، جسم نحیفی دارند، از جهت جسمی شاید ضعیف به نظر برسند ولی به هیچ وجه از روی قلدری و غرور اهل ظالم نیستند. به تعبیر جناب حافظ: من از بازوی خود دارم بسی شکر/ که زور مردم آزاری ندارم. ⏪ مستضعف به چه معناست؟! قرآن کریم در مورد وارثین زمین میفرماید: 《وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ؛ قصص - ۵》 و ما اراده داشتیم که بر آن طایفه ضعیف و ذلیل کرده شده در آن سرزمین منّت گذارده و آنها را پیشوایان (خلق) قرار دهیم و وارث (ملک و جاه فرعونیان) گردانیم. ↙️ ضعیف اگر به باب استفعال برود و از آن اسم مفعول ساخته شود، میشود مستضعف. مستضعفین یعنی کسانی که بالقوه قوی هستند، توانمندند ولی فعلا شرایط ظهور و بروز آن توانمندی حاصل نشد. + برادران حضرت کسانی هستند که دشمن میخواهد آنان را تضعیف کند. دشمن به خاطر پتانسیل و قدرتی که آنها دارند، میخواهند آنان را تضعیف کنند ولی غافل از اینکه این نیرو و قدرت در زمان لازم ظهور و بروز پیدا میکند. + برادران امیرالمومنین همین بسیجی هایی هستند که کسی روی قدرت آنها حساب باز نمیکرد ولی وقتی پای چنگ به این کشور باز شد، هشت سال مقابل کل دنیا ایستادند. +برادران امیرالمومنین جوانهایی بودند که خیلی ها خیال میکردند اینها دنیا زده شده اند و جوان امروزی هستند و توان کار ندارند، ولی وقتی دفاع از حرم پیش آمد ریشه داعش را خشکاندند. + برادران امیرالمومنین یمنی ها و یمانی هایی هستند که مردم دنیا آنها را اصلا به حساب نمی آوردند و آنها را مردمی جنگ زده و پا برهنه حساب میکردند، ولی موقعیت مبارزه با اسرائیل که فراهم شد، همه دیدند که چگونه یکی از مهمترین مسیرهای آبی جهان را بر روی دشمنان خدا بستند و آنها را به ذلت کشاندند. + مومنین شاید از جهت ظاهری ضعیف باشند ولی روحیه و انگیزه و پتانسیلی که در اینها هست بیش از فکر و اندیشه ی دشمنان است.
📗مرحوم مقنیه میفرماید: برادران امیرالمومنین کسانی هستند که: زَاهِداً مُتَوَاضِعاً يَحْسَبُهُ الْجَاهِلُ مِن اهلِ القِلَّهِ وَ الذِّلِّهِ بردران کسانی هستند زاهد متواضع که جاهلان گمان می کنند مردمان ذلیل هستند. وَ لَكِنَّهُ إِنْ جاءَ الجِدُّ يَحمِي حَوْزَتَهُ وَ يَصُونُ كَرَامَتَهُ ولیکن وقتی زمان تلاش باشد در همان حوزه حمایتگر شجاع و کرامت را حفظ می کردند. وَ يُسَخِّي بِنَفْسِهِ فِي سَبِيلِ اَلْحَقِّ وَ اَلاِنْسَانِيهْ در راه حق و انسانیت سخاوت بخرج می دادند 🟢علی علیه السلام، برادر مستضعفان است. پیامبر به امیرالمومنین فرمود: يَا عَلِيُّ إِنَّ اَللَّهَ وَهَبَ لَكَ حُبَّ اَلْمَسَاكِينِ وَ اَلْمُسْتَضْعَفِينَ فِي اَلْأَرْضِ اى على،خداوند،دوستى و محبّت بينوايان و ضعیفان در زمين را به تو بخشيده است. فَرَضِيتَ بِهِمْ إِخْوَاناً وَ رَضُوا بِكَ إِمَاماً تو به برادرى با آنها راضى شدی، و آنها به امامت و پيشوايى تو خشنود شدند. فَطُوبَى لِمَنْ أَحَبَّكَ وَ وَيْلٌ لِمَنْ أَبْغَضَكَ پس خوشا به حال كسى كه تو را دوست مى‌دارد و تصديقت مى‌كند و واى بر كسى كه با تو دشمن است و تكذيبت مى‌نمايد. 🔴حافظ در وصف چنین برادرانی میگوید: شاه منصور واقف است که ما/ روی همّت به هر کجا که نهیم دشمنان را زخون کفن سازیم / دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود / شیر سُرخیم و افعی سِیَهیم 🟢به امیرالمومنین هم میگفتند شما ضعیف هستی. حضرت در نامه ۴۵ فرمود : كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ گويى يكى از شما را مى بينم كه مى گويد، إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ اگر قوت پسر ابو طالب چنين است، بايد كه ناتوانيش از پاى بيفكند و از نبرد با هماوردان و كوشيدن با دليران بازش دارد. وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ و كوشيدن با دليران بازش دارد. أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً بدانيد، كه آن درخت كه در بيابانها پرورش يافته، چوبى سخت تر دارد. وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُودا و بوته هاى سرسبز و لطيف، پوستى بس نازك. آرى، درختان بيابانى را به هنگام سوختن، شعله نيرومندتر باشد و آتش بيشتر. من و رسول خدا، مانند دو شاخه ايم كه از يك تنه روييده باشند و نسبت به هم چون ساعد و بازو هستيم. 
🔻پنجمین صفت برادران علی🔻 💠كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ.... فَإِنْ جَاءَ الْجِدُّ فَهُوَ لَيْثُ غَابٍ وَ صِلُّ وَادٍ لا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً پيش از حضور در مجلس داورى، دليلى اقامه نمى كرد. [«يُدْلِى» از ماده «ادلاء» در اصل به معناى فرستادن دلو در چاه براى كشيدن آب است و به معناى اقامه دليل در نزد قاضى نیز استعمال شده است.] 🟢با توجه به اینکه در دوران مورد نظر و بعد از زمان رسول الله حکومت به دست خلفا افتاد، امیرالمومنین میفرماید او ( برادر من) برای احقاق حق، نزد حاکمان و قاضیان حکومت ظلم نمیرفت. ❌رفتن پیش قاضی حکومت ظالم حرام است. مرحوم کلینی در کافی نقل میکند: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع- عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ از امام صادق پرسیدم: دو نفر از ما شیعیان نزاعی دارند، فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ پس به نزد سلطان یا قاضیان حکومت‏های جور جهت حل آن می‏روند؛ آیا این عمل جایز است؟ قَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ حضرت فرمود: هر کس در موارد حق یا باطل به آنان مراجعه کند؛ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً در واقع به سوی طاغوت رفته و از او مطالبه قضاوت کرده است. لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ از این رو آنچه بر اساس حکم او که خود فاقد مشروعیت است دریافت می‏دارد، به باطل اخذ نموده است؛ هر چند در واقع حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را بر اساس حکم طاغوت گرفته است. قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ‏ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِه‏ خداوند امر فرموده است: باید به طاغوت کافر باشند و آن را به رسمیت نشناسند. 🟢ابوذر و مقابله با طاغوت حتی بعد از مرگ: لَمَّا حَضَرَتْ أَبَا ذَرٍّ الْوَفَاةُ وَ هُوَ بِالرَّبَذَةِ- بَكَتْ زَوْجَتُهُ أُمُّ ذَرٍّ هنگامی که مرگ ابوذر در ربذه نزدیک شد همسرش امّ ذر گریست. قَالَتْ فَقَالَ لِي مَا يُبْكِيكِ او گفت : چراگریه می کنی؟ فَقَالَتْ مَا لِي لَا أَبْكِي وَ أَنْتَ تَمُوتُ بِفَلَاةٍ مِنَ الْأَرْضِ وَ لَيْسَ عِنْدِي ثَوْبٌ يَسَعُكَ كَفَناً گفتم: چطور گریه نکنم وقتی تو( ابوذر) در بیابانی می­میری و من جامه­ هایی ندارم که به جای کفن تو را بپوشاند. ابوذر گفت: روزی پیامبر جمعی از ما را بشارت داد که از میان شما فردی در بیابان میمیرد و مومنین او را کفن میکنند. ناگهان جمعی در بیایان به ابوذر و همسرش میرسند و ابوذر خطاب به آنها میگوید: وَ لَوْ كَانَ عِنْدِي ثَوْبٌ يَسَعُنِي كَفَناً لِي أَوْ لِامْرَأَتِي لَمْ أُكَفَّنْ إِلَّا فِي ثَوْبٍ لِي أَوْ لَهَا اگر جامه ای داشتم که کفنی برای من یا زنم باشد جز در جامه خودم یا جامه او کفن نمی شدم. وَ إِنِّي أَنْشُدُكُمُ اللَّهَ أَنْ لَا يُكَفِّنَنِي رَجُلٌ مِنْكُمْ كَانَ أَمِيراً أَوْ عَرِيفاً أَوْ بَرِيداً أَوْ نَقِيباً من شما را به خدا قسم می دهم که کسی از میان شما اگر مسولیتی در حکومت ظالم داشته یا نامه رسان یا نگهبان بوده در غسل و کفن من مشارکت نکند ام ذر گفت: در بین آن ها کسی نبود که مرتکب برخی از آنچه ابوذر گفته بود نشده باشد ، مگر جوانی از انصار که به ابوذر گفت: ای عمو من تو را در این عبا و دو جامه ای که در بقچه دارم و مادرم بافته است کفن می کنم. ابوذر گفت: تو مرا کفن کن. سپس جان به جان آفرین تسلیم کرد و آن مرد انصاری او را کفن کرده و با کسانی که نزدش بودند او را غسل داد و بر او نماز خواندند و با گروهی که همگی اهل یمن بودند دفنش کردند. آن شخص مالک اشتر بود.
💠لا يُدْلِي بِحُجَّةٍ حَتَّى يَأْتِيَ قَاضِياً پيش از حضور در مجلس داورى، دليلى اقامه نمى كرد. ◀️ ب. دعوا را پیش مردم نمی برد، فقط در پیش قاضی حرف میزند اشاره به اينكه اگر حقى را مى خواست از ديگرى بگيرد، جار و جنجال به راه نمى انداخت و زمين و آسمان را از فرياد خود پر نمى ساخت فقط بعد از حضور در محضر قاضى دليل خود را ارائه مى كرد. به تعبير ديگر او پيوسته تابع قانون شرع بود و چيزى ماوراى قانون خدا از كسى نمى طلبيد. 🟢به شخصی گفتند با همسرت چه مشکلی داری که میخواهی او را طلاق دهی؟ گفت شما انتظار دارید من در مورد ناموسم با شما حرف بزنم؟!!! مدتی گذشت و به او گفتند چه شد که آن زن را طلاق دادی؟ گفت شما انتظار دارید من در مورد ناموس دیگران حرف بزنم؟! 🔴 روحیه جار و جنجال و استفاده از احساسات مردم برای نشاندن حرف خود به کرسی، روحیه خوبی نیست. یاران و برادران امیرالمومنین اهل جار و جنجال در امور شخصی نیستند. مومنین باید روحیه خویشتن داری و گذشت داشته باشند و از اینکه بخواهند با سر و صدا به حق خودشان برسند پرهیز کنند چه برسد به اینکه بخواهند با سر و صدا ناحقی را بگیرند. البته شاید در شرایط خاصی نیاز به این کار باشد، مثلا حقی اجتماعی ضایع شده و... ولی داشتن این روحیه زیبنده نیست. ◀️ج. استدلال را برای هر کسی اقامه نمیکرد. اگر چه استدلالی حرف زدن بسیار لازم و ضروری است. ولی هر کسی استدلال را نمی فهمد، هرکسی صلاحیت این را ندارد با او مستدل حرف زدن. 🔴امیرالمومنین به معاویه میگوید من تو را لایق جواب دادن و استدلال اقامه کردن نمی بینم ولی اگر حرفی میزنم و اقامه دلیل میکنم برای این است که بعدها اگر انسان های حق طلبی بودند ببینند حق با چه کسی بود. 📗 در حکمت ۳۱۷ یک یهودی به حضرت عرض کرد: مَا دَفَنْتُمْ نَبِيَّكُمْ حَتَّى اخْتَلَفْتُمْ فِيهِ شما هنوز پيامبرتان را دفن نكرده بوديد درباره اش اختلاف كرديد! فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: إِنَّمَا اخْتَلَفْنَا عَنْهُ لَا فِيهِ ما درمورد جانشینی او اختلاف كرديم، نه درباره حقانیت و نبوت خودش، وَ لَكِنَّكُمْ مَا جَفَّتْ أَرْجُلُكُمْ مِنَ الْبَحْرِ حَتَّى قُلْتُمْ لِنَبِيِّكُمْ "اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ، اما شما پس از عبور از دريا و غرق شدن فرعونيان هنوز پاهايتان خشك نشده بود به پيامبر خود گفتيد: براى ما هم بتى بساز همانگونه كه اين قوم بت پرست بت هايى دارند. قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ" و موسى به شما گفت: شما مردم نادانى هستيد كه بعد از اين همه معجزات الهى در توحيد شك مى كنيد. اینجا دیگر حضرت برای یهودی استدلال نمی آورد بلکه با یاد آوری یک واقعه به او میفرماید شما چه میگویید که هنوز خدا را قبول ندارید بعد آمده اید در مورد پیامبر ما اظهار نظر کنید.. اللهم الحقنا بالصالحین به ما بپیوندید 🇮🇷🇵🇸 قرارگاه کمیته های سعادت و صیانت از انقلاب اسلامی فارس _جهرم🇱🇧🇮🇷 @farsjahrom