پایگاه خبری فریاد نهاوند آنلاین
یا عزیز و یا حکیم!
به یاد برادر عزیزم #بهمن_منشط که بسیار دوستش میداشتم و در سحرگاه چنین روزی ۳۰ بهمن ۱۳۵۲ به عهد خود با خدایش بر دفاع از کرامت انسان، با نثار جان عزیز وفا کرد!
بهمن جان
تو که بودی نه، تو و من که بودیم؛
رنگ دنیا سبز بود و طعم زندگی گّس!
و من عاشق این هر دو!
نگاهم به آسمان بود تاااا صبح سحر و تو در آسمان بودی به دنبال ستارهها و من ، به دنبال تو...!
شوری برپا بود در آن آبی نقطه دارِ وسیع!
در آن هیاهوی خاموش، حتی یک " کلمه" نبود!
تنها یک " نقطه " بود یک آخرِ سر خط!
و آن نقطه تو بودی و آنوقت آسمان و زمین و باغ و در و دشت ، پر از نقطه!
همهاش تو بودی تو!
و من ، خواهرانه لحن سکوتت را و موسیقی کلامت را پاس میداشتم!
جاذبه نگاهت و آن تبسم مرموز غصهدار را میفهمیدم، میفهمیدم؟ نه زندگیاش میکردم!
اما جان برادر!
تو رفتی و ماند تنها خاطرهای!
آسمانی که دیگر دیدنی نیست و ستارههایی که در هرج و مرج آن وسعت بیکران، شتابان میدوند و مسخرگی میکنند!
خندهدار نیست؟ آسمان ِ بی تو!
اکنون اما! رنگ دنیا سرخ است و طعم زندگی ، تلخ!
و من عاجز از این هردو!
اصلا میدانی جان برادر!
من بی تو ، نمیدانم به کجا باید نگاه کنم
آسمانم تو بودی و زمین؟ که این روزها از زیر پا می رّوّد....!!
اما یاد تو در قلب من جاودان باقی است
الا ای همنشین ِ دل که یارانت برفت ازیاد
مرا روزی مباد آن دم که بی یاد تو بنشینم
جهان پیر است و بی بنیاد ازین فرهاد کش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم.
#حافظ
سیام بهمن هزار و چهارصد و یک
خواهرت: #منیژه_منشط
۱۴۰۱/۱۱/۳۰
@faryadnahavand