eitaa logo
پایگاه خبری فریاد نهاوند آنلاین
2.8هزار دنبال‌کننده
70.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
266 فایل
این کانال صرفا جهت اطلاع رسانی اخبار مهم شهرستان نهاوند وکشور واقدامی فرهنگی برای توسعه و پیشرفت این شهرستان تاریخی سرافراز می باشد.... ↩️برای ارتباط با مدیر از شماره زیر استفاده کنید: 09186906272
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه مطلب👆👆👆 شهید فضل الله در آن اخرین ملاقات توصیه مراقبت از پنج دختر عزیزش را به اردشیر که برادر کوچک بودند می کند و میگوید، اینبار من برنمی گردم ، هوای دخترانم را داشته باش اردشیر هم چون خیلی به شهید فضل الله وابسته بودند، بغض راه گلویش را می بندد،ولی شهید دستان نوازش گرش را به سر و صورت اردشیر می کشد و میگوید، تو که خودت همیشه در منطقه ای، چرا ناراحت شدی؟ صبور باش و... خوب برادری است دیگر .... 🌷( و ما چه می دانیم حال وهوای لحظه وداع برادر با برادر،آنگاه که در چهره و نگاه برادر ،سفر جاودانه و ابدی عشق را با همه وجود لمس می کند)🌷 با همدیگر خداحافظی کردند و آن روز شد آخرین ملاقات دو برادر.... شهید فضل الله در زرامین سفلی از پایگاه مقاومت و با بلندگو برای جمع آوری کمکهای مردمی اعلام میکند، مردم شهید پرور روستا هم یک نیسان نان و سیب و کمک های نقدی و... را جمع آوری و تحویل شهید می دهند ایشان نیز با یکی از راننده های زرامینی آن را تحویل اردوگاه شهید مدنی دزفول میدهند ..... تا اینکه در شب ۲۱ دیماه سال ۶۵ در عملیات کربلای پنج و در منطقه عملیاتی شلمچه، این عزیز بصیر و شب زنده دار و ولایتمدار و رزمنده شجاع و دلاور و همیشه خندان و عضو شورای اسلامی روستای زرامین سفلی، مزد چندین سال حضور مستمر در جبهه های عشق و خون و جنون و ایثاررا از خداوند تبارک و تعالی گرفته و به فیض عظیم شهادت نائل گردیدند، لازم به توضیح است که دختر ششم این شهید عزیز،حدود چهار ماه بعد از شهادت پدر،متولد شدند. یادش گرامی راهش مانا و پر رهرو جایشان در جنت خاص الهی و دعای خیرشان مراقب ما جاماندگان باشد نثار ارواح مطهر همه شهیدان و شهید عزیز فضل الله احمدوند و سلامتی برادر جانباز و دلاورش آقا اردشیرصلوات 🍀🌷فرازی از وصیت نامه شهید🌷🍀 (پیرو مطلق خط ولایت فقیه باشید و در ولایت ذوب شوید تا آسیبی به اسلام و انقلاب اسلامی نرسد) @faryadnahavand
به مناسبت عملیات کربلای ۴ خاطراتی را به خدمت همه عزیزان و سروران گرامی عرض می نمایم: بعد از چند ماه حضور در اردوگاه شهید مدنی دزفول جهت آمادگی جسمانی نیروهای رزمنده لشگر ۳۲ انصارالحسین( ع ) ..... ما نیروهای گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل العباس (ع ) نهاوند به فرماندهی سردار بزرگ و جانباز سرافراز سپاه اسلام شهید والامقام و ملکوتی حاج میرزا محمد سلگی به هتل پرشین آبادان اعزام شدیم و بعد از چند روز که در آبادان بودیم حاج میرزا محمد سلگی فرمانده گردان چند بار برایمان در بین نماز جاعت سخنرانیهای حماسیش را برایمان شروع می کرد و ما نیروهای نهاوندی گردان هم : دیگر می دانستیم که هر لحظه باید خود را آماده عملیاتی خیلی بزرگ نماییم و یک شب مراسم حنابندان را جهت شرکت در عملیات را براه انداختیم و بچه‌ها انگار که می خواستیم که به مراسم و جشن عروسی برویم .... تا اینکه در شب آخر یعنی شب عملیات کربلای ۴ حاج مهدی کیانی فرمانده لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع ) به محل گردان ما که در هتل پرشین مستقر بودیم آمد و بعد از نمار مغرب و عشاء شروع به سخنرانی نمودند و یک جمله جالبی که از ایشان هنوز بیاد دارم، فرمودند که امشب باید همچنان پایمان را بر روی خرخره دشمن بعثی صدام ملعون بگذاریم تا دشمن توان نفس کشیدن را در زیر پاهای ما را نداشته باشد و همه عزیزان رزمنده گردان گریه می کردند .... حقیقت بجز بنده حقیر بر عکس همه عملیاتها فقط می خندیدم و اصلا دست خودم هم نبود تا اینکه یکی از برادران رزمنده و شجاع گردان که همیشه با هم بودیم در حالی که داشت گریه می کرد به بنده حقیر فرمودند که امشب چی شده که بر عکس همه عملیاتها فقط می خندی خدمتشان عرض نمودم که اصلا دست خودم نیست و بعد از سخنرانی فرمانده لشکر تمام شد آماده حرکت به سمت میعادگاه عشق شدیم و در مقابل هتل پرشین سوار بر خودروها شدیم و بنده چونکه جا نبود کوله پشتی ام را در داخل مینی بوس گذاشم و نشستم روی کوله پشتی..... و در این لحظه بود که عراق ۲ منور خوشه ای را بر بالای سر ما انداخت بنده به برادر عزیز و بزرگوارم شیخ حسین (ضرغام) شیراوند که با همدیگر صیقه و عقد و اخوت برادری با هم خوانده بودیم و رزمنده ای واقعا خیلی شجاع و آربی چی زنی خیلی قهار بودند عرض نمودم که اگر جمهوری اسلامی عملیات را لغو نماید خیلی خوب است و ایشان هم فرمودند که چرا گفتم که اصلا سابقه ندارد که شب عملیات عراق بیاید و منور خوشه ای را بر بالای سر ما بیاندازد .... فرمودند که این اتفاقی بوده، است که بنده عرض نمودم که اینطوری نیست و شروع به حرکت نمودیم و بچه‌ها شروع کردند به شوخی کردن با همدیگر و هر کسی چیزی را می گفت بنده هم عرض نمودم که هر کسی که پولی و یا اینکه ساعتی چیزی را دارد آنها را به بنده بدهد و تا زمانی که از ماشین ها پیاده شدیم همه با هم شوخی می کردیم و یکی به آن یکی میگفت که تو امشب دیگر به شهادت می رسی و از خودروها که پیاده شدیم همه با هم به سمت قایق ها که در داخل آب کارون منتظر حضور ما بودند سوار شدیم و ۴ گردان از لشگر ۳۲ انصارالحسین (ع ) با هم در داخل آب بودیم و سکوتی مطلق در بین رزمندگان حکمفرما شده، بود و هر کسی به چیزی فکر می کرد و اکثرا به این فکر می کردیم که چطور به خط دشمن بعثی صدام ملعون بزنیم و غواص ها در داخل آب اروند رود شنا کنان و خیلی آرام به سمت دشمن بعثی در حرکت بودند و قرار بود که ساعت ده و نیم شب به خط دشمن بعثی بزنند و ما هم خیلی سریع خود را با قایق ها به برادران غواص برسانیم که یکباره صدای غرش وحشیانه هواپیماهای جنگنده عراق سکوت شب را به هم زد و شروع به بمب باران ما که در داخل قایق ها و در داخل آب بودیم کردند شاید که باور نکنید عزیزان رزمنده ای که در آن لحظات در آنجا حضور داشتند این را به عینه دیدیم که حتی یکی از بمب ها به داخل آب و به قایق ها اصابت نکرد و همه به بیرون از آب اصابت نمودند و از گردان ما نیروهای نهاوندی فقط یک نفر از عزیزان رزمنده داود کرمی از روستای گنبد کبود به فیض عظمای شهادت نائل گردید یادش گرامی با ذکر صلوات...... و بعد از آن دیگر نیروهای عراقی که توسط ماهواره‌های آمریکایی و ستون پنجم دشمن بعثی یعنی منافقین عملیات لو رفته بود شروع به تیراندازی نمودند و آنهم با پدافند های چهار لول و دو لول و تیربار دوشیکا شروع به تیراندازی نمودند و آنهم در زمانی که غواص های عزیز ما در وسط آب اروند رود قرار داشتند و یا اینکه به نزدیکی ساحل اروند رسیده بودند و لحظات به سختی برای ما سپری می شد . @faryadnahavand
ادامه 👆👆 تا اینکه حاج میرزا محمد سلگی فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل العباس( ع ) با بلندگو فرمودند که گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل العباس( ع ) به پیش و دیگر کلا سازمان گردان به هم ریخته شد چونکه قرار بود قایق به قایق و تیم به تیم و دسته و گروهانها و تا گردانها هر کدام به منطقه مشخص شده از قبل حرکت نمایند دیگر وقتی که عراق درگیری با غواصهای عزیز را شروع کرد، بچه‌ها فقط به فکر این بودند که با قایق هایشان از همدیگر سبقت بگیرند‌ و به کمک غواصها بروند که در میان آب وحشی اروند رود که در آن شب دیگر خیلی وحشی شده بود و بی دفاع به دام دشمن بعثی افتاده بودند بروند ولی ما هم در میان آب وحشی اروند رود و آتش سنگین تیربارها و توپخانه‌های سنگین دشمن غافلگیر شده، بودیم..... قایقها خود را به ساحل رساندند و ما هم خیلی سریع از قایقها پیاده شدیم و در داخل لجنزارهای ساحل اروند رود منتظر دستور حمله به دشمن بعثی و بدون هیچگونه جان پناهی و سنگرمان شده بود نیزارهای ساحل اروند رود و در زیر آتش سنگین دشمن و تبادل آتش آنقدر سنگین شده بود که در بعضی از مواقع گلوله ها با همدیگر تصادف و کمانه می کردند قایقها ما را نیروهای گردان را اشتباهی در ساحل خرمشهر شهر خون و حماسه پیاده کرده بودند و در میان لجن های ساحل اروند نشسته بودیم تا اینکه دستور عقب نشینی صادر شد و این برای ما که نظاره گر آتش سنگین دشمن بر روی همرزمان غواصمان بودیم خیلی سخت بود، چاره ای نبود و باید که حتما عقب نشینی می کردیم و ما ۷ نفر از آخرین نیروهای گردان بودیم که مجبور به عقب نشینی شدیم و زمانی که وارد ساحل کارون شدیم حاج مهدی کیانی فرمانده لشکر و آقای بنادری رئیس ستاد لشگر و شهدای والامقام و ملکوتی شهید حاج میرزا محمد سلگی فرمانده گردان و شهید علی چیت ساز یان فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر و برادر غلام کیانی که از نیروهای گردان بود در ساحل کارون و در داخل خرمشهر ایستاده بودند بنده برادر غلام کیانی را صدا زدم و خدمتشان عرض نمودم که عقب نشینی کرده ایم و این برایم خیلی سخت بود چونکه در طول دوران دفاع مقدس این اولین و آخرین باری بود که طعم تلخ شکست و عقب نشینی را تجربه می کردم و برادر غلام کیانی هم فرمودند که شما آخرین نیروهای گردان هستید که عقب نشینی کرده اید و شهید حاج میرزا محمد سلگی فرمانده گردان و شهید علی چیت ساز یان فرمانده اطلاعات و عملیات لشگر بنده را که دیدند به خاطر اینکه به ما روحیه بدهند شهید علی چیت سازیان فرمودند که تنبل تو همیشه باید جا بمانی و واقعا که اینبار دیگر با حالتی گریان و خیلی غم انگیز گفتم که متاسفانه عقب نشینی کرده ایم و شهید حاج میرزا فرمودند که برو و هر کدام از نیروها را که دیدی؟ بگو سریع خود را به هتل پرشین آبادان برسانند و ما ۷ نفر راه افتادیم به سمت داخل خرمشهر و آنهم در زیر آتش سنگین توپخانه دشمن که هر لحظه باید که خیز می رفتیم تا اینکه دیدم بیشتر نیروهای رزمنده گردان در زیر یک سقفی نشسته بودند که نصف کمترش ریخته شده بود و در آن لحظه دیدم که برادر رزمنده حاج عیسی فلکه که یکی از بهترین رزمندگان گردان و شهر کیان نهاوند بودند بنده را صدا زد و گفت که احمدوند بیا اینجا جای خیلی خوبی است تا اینکه آتش دشمن کمتر شود و بنده هم نگاهی به ساختمانی که نصف کمترش ریخته شده بود و هر لحظه امکان داشت که بقیه سقف نیز سقوط کند با داد زدن و فریاد زدن همه نیروهای رزمنده گردان را از آنجا بیرون آوردیم و به حاج عیسی گفتم که اگر کوچکترین گلوله ای بر روی سقف بزند همه سقف بر سرمان آوار می شود و اکثر نیروهای گردان بشهادت می رسند دقیقا نمی دانم که چیزی در حدود ۲۰۰ متر از ساختمان که دور شدیم یک گلوله توپ بر روی ساختمان زده شد و تمام همان سقف بر زمین ریخت و حاج عیسی رو به بنده کرد و فرمودند که شما چطور این لحظه در اینجا حاضر شدید و با داد زدن و التماس کردن همه بچه‌ها را از زیر آن سقف بیرون کشیدید عرض نمودم که خودم عم نمی دانم فقط داشتم که دنبال نیروهای گردان می گشتم تا اینکه شما بنده را صدا زدید و بنده هم هر چقدر که به این سقف نگاه کردم دیدم که وضعیتش خیلی خراب است، و همه نیروهای رزمنده گردان را که جا مانده بودند را سوار بر خودروها میکردیم تا که به هتل پرشین بروند ما ۸ نفر بودیم که تا خود صبح راه رفتیم تا به هتل پرشین رسیدیم و شاید که باور کردنی نباشد آنقدر که منور در هوا بود واقعا از روز هم روشنتر بود و موقع نماز صبح بود که یکی از عزیزان رزمنده فرمودند که نماز صبح را بخوانیم و بنده با تعجب پرسیدم مگر که موقع نماز صبح است فرمودند که بله نماز صبح است، انگار که روز است در بین راه نماز راه خواندیم و دوباره به راه افتادیم تا اینکه به هتل پرشین رسیدیم. ادامه 👇👇 @faryadnahavand
👆👆ادامه ولی با حالی خیلی بد و شکست خورده و شاهد بشهادت رسیدن همرزمان غواصمان چقدر شب سخت و وحشتناک و هولناکی بود شب عملیات کربلای ۴ و چه عزیزانی پیکر مطهرشان را آب اروند رود با خود برد و عزیزانی که با دستهای بسته در جزیره ام رصاص به دست شقی ترین حیوانهای وحشی و درنده انسان نما زنده به گور شده و بعد از سالها با دستهای بسته در جزیره ام رصاص تفحص شده و به وطن بازگشتندو آن شب شبی بود که ملائک هم به حال آن عزیزان آسمانی غبطه میخوردند و انگار که ستاره گان آسمان در آن شب شیدایی و شهدایی را برای همیشه تاریخ ثبت می کردند ...... آری کربلای ۴ با آن همه تلخی هایش شد پلی برای عملیات غرور آفرین کربلای پنج چونکه دشمن بعثی و صدام ملعون در خواب پیروزی عملیات کربلای ۴ خوابیده بودند و غافل از اینکه انتقامی سخت به همین زودی ها در انتظار آنهاست و اما با اینکه در عملیات کربلای پنج انتقام آن شب کربلای ۴ را به سختی از صدامیان مزدور را گرفتیم ...... هنوز که هنوز است بغض کربلای ۴ را در گلو داریم و برای همیشه تاریخ عزادار کربلای چهاری هستیم که بوسیله ماهواره‌های ارباب و کدخدای غربگدایان و منافقین و کسانی که هر لحظه دم آز مذاکره با آمریکا ی جنایتکار را میزنند این را بدانند که ما آن شب کربلای ۴ را فراموش نخواهیم کرد و به آنها این اجازه را نمی دهیم که با ارباب و کدخدای بی خدایشان مذاکره نمایند ...... 🔸خاطره ی بسیجی جانباز برادر اردشیر احمدوند از عملیات کربلای ۴ و۵ 😷 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 با پایگاه خبری فریاد نهاوند در پیام رسانهای زیر همراه باشید : 🔹تلگرام : https://t.me/joinchat/AAAAAECBtFqQL9_lNzvtzw ‏ 🔹 سروش: http://sapp.ir/faryade.nahavand 🔹 ایتا: @faryadnahavand 🌐 وب سایت : www.faryadenahavand.ir‏‌
☎️زنگ عبرت: 🔴 آقای روحانی خسته نشدید؟!! ♦️حسن روحانی: اگر قانون اقدام راهبردی مجلس نبود ، تحریم‌ها در اسفند لغو می‌شد!!! ♦️آقای رئیس جمهور برفرض که مجلس فعلی مقصر عدم رفع تحریم ها باشد ، ♦️آن هفت سالی که با مجلس لاریجانی هر کاری خواستید در مذاکرات انجام دادید ، چرا برجامتان نافرجام شد؟؟؟ ♦️مردم که خیلی از دست شما خسته اند ؛ شما خسته نشدید از این همه فرافکنی و مسئولیت ناپذیری؟؟؟!!! قاسم اکبری پ _ ن_ واقعا که خیلی رو می خواهد که اینقدر به مردم دروغ گفت و آنهم چه دروغ هایی .... دروغ هایی از نوع شاخ دارش .... به خدا آقا خجالت هم خیلی خوب چیزیه شما چرا و به چه دلیل در ۷ سالی که با مجلسی که آقای لاریجانی رئیسش بود هیچگونه کاری را از پیش نبردید در این یک سال طول عمر این مجلس میخواستید که همه چیز را حل کنید و این مجلس انقلابی به شما اجازه نداده است.....؟؟؟ واقعا که خیلی مهارت میخواهد اینطور این همه دروغ را سر هم کنید و به خورد مردم داد و در این یک مورد حقیقتا شما ماهرترین هستید و خیلی مهارت دارید .....؟؟؟ جناب آقای پرزدنت.....؟؟؟ متاسفم که دیگر سنگ پای قزوین در بازار نیست و کسی هم خریدارش نیست....‌؟؟؟ 😷 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 📣 با پایگاه خبری فریاد نهاوند در پیام رسانهای زیر همراه باشید : 🔹تلگرام : https://t.me/joinchat/AAAAAECBtFqQL9_lNzvtzw ‏ 🔹 سروش: http://sapp.ir/faryade.nahavand 🔹 ایتا: @faryadnahavand 🌐 وب سایت : www.faryadenahavand.ir‏‌