هر موقع با خدا حرف بزنی، خدا صداتو میشنوه. 📒 نامه ۳۱ #نهج_البلاغه 🎈 #فرزندان_علی 💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی 🆔 @farzandaneali

😍 #ببینید| فرزند نهج البلاغه 🌹یکی از فرزندان مکتب علی ابن ابیطالب کودکی یمنی فرزند نهج البلاغه 👌لطفا تا اخر نگاه کنید و با دقت زیر نویس را بخوانید اگر سخنان این کودک یمنی را از روی کاغذ بخوانیم، محال است که سن و سال او را درست حدس بزنیم. 📣خطاب به کسانی که حاضر به جهاد در راه خدا نیستند بخشی از خطبه ۲۷ حضرت علی در نهج البلاغه را میخواند: «یا اشباه الرجال و لا رجال» ای کسانی که شبیه مردان هستید ولی مرد نیستید... 🆔 @farzandaneali

🐟 #کار_دستی | ساختن ماهی قرمز 🎈 #فرزندان_علی 💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی 🆔 @farzandaneali

#ببینید| آموزش وضو 🌸ارسالی از طرف خانم: انسيه اروجی 🌟 #تولیدات_مردمی 🎈 #فرزندان_علی 💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی شما هم میتونید مطالب قشنگ خودتون را برای انتشار در کانال به آیدی پشتیبانی @nehzati05 بفرستید. 🆔 @farzandaneali

#ببینید‌| از بخشش کم خجالت نکش! 💠 از بخشش کم خجالت نکش، زیرا نبخشیدن کمتر از بخششِ کم است. 📒 حکمت ۶۷ نهج البلاغه ارسالی از طرف آقایان: امیررضا، حسین و محمد جواد تنها 🌟 #تولیدات_مردمی 🎈 #فرزندان_علی 💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی شما هم میتونید مطالب قشنگ خودتون را برای انتشار در کانال به آیدی پشتیبانی @nehzati05 بفرستید. 🆔 @farzandaneali

🌹تولد امام حسین عزیز و مهربون، غریب کربلا، بر همه بچه های نهج البلاغه ای مبارک باد. 🎈 #فرزندان_علی 💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی 🆔 @farzandaneali

#قصه_های_کودکانه| ماجرای گم شدن امام حسین 🎤 با اجرای : اسماعیل کریم نیا 🗣همراه با قرائت :آیات آخر سوره فجر 📚 منبع : کتاب خدا در این قصه ها 🎈 #فرزندان_علی 💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی 🆔 @farzandaneali

داستان زیبای یک کلاغ چهل کلاغ ☺️ ننه کلاغه صاحب یک جوجه شده بود . روزها گذشت و جوجه کلاغ کمی بزرگتر شد . یک روز که ننه کلاغه برای آوردن غذا بیرون میرفت به جوجه اش گفت : عزیزم تو هنوز پرواز کردن بلد نیستی نکنه وقتی من خونه نیستم از لانه بیرون بپری و ننه کلاغه پرواز کرد و رفت . هنوز مدتی از رفتن ننه کلاغه نگذشته بود که جوجه کلاغ بازیگوش با خودش فکر کرد که می تواند پرواز کند و سعی کرد که بپرد ولی نتوانست خوب بال وپر بزند و روی بوته های پایین درخت افتاد . همان موقع یک کلاغ از اونجا رد میشد ،چشمش به بچه کلاغه افتاد و متوجه شد که بچه کلاغ نیاز به کمک دارد . او رفت که بقیه را خبر کند و ازشان کمک بخواهد پنج کلاغ را دید که روی شاخه ای نشسته اند گفت :”‌ چرا نشسته اید که جوجه کلاغه از بالای درخت افتاده.“ کلاغ ها هم پرواز کردند تا بقیه را خبر کنند . تا اینکه کلاغ دهمی گفت : ”‌ جوجه کلاغه از درخت افتاده و فکر کنم نوکش شکسته . “ و همینطور کلاغ ها رفتند تا به بقیه خبر بدهند . کلاغ بیستمی گفت :”‌ کمک کنید چون جوجه کلاغه از درخت افتاده و نوک و بالش شکسته .“ همینطور کلاغ ها به هم خبر دادند تا به کلاغ چهلمی رسید و گفت :”‌ ای داد وبیداد جوجه کلاغه از درخت افتاده و فکر کنم که مرده .“ همه با آه و زاری رفتند که خانم کلاغه را دلداری بدهند . وقتی اونجا رسیدند ، دیدند ، ننه کلاغه تلاش میکند تا جوجه را از توی بوته ها بیرون آورد . کلاغ ها فهمیدند که اشتباه کردند و قول دادند تا از این به بعد چیزی را که ندیده اند باور نکنند و برای کسی تعریف نکنند. 🆔 @farzandaneali ┄┄┅┅✿❀🎀❀✿┅┅┄┄