#راهنمایی #کمک_خواهی سلام خدمت عزیزان بنده ۲۴سال دارم و همسرم ۲۹سالشون هست از اول ازدواج یک سری مشکلات روحی داشتم و متاسفانه اشتباهاتی از سمت هر دوی ما رخ داده ک گاهی موجب دخالت خانواده هردومون تو روابط و کارهامون شده ، مرداد ۹۸ هم من بعلت نارسایی سرویکس دختر ۱۶ هفتم رو از دست دادم و بخاطر شرایطی ک داشتم و مشاوره هایی ک رفتم چون بشدت وابسته دخترم بودم ضربه مهلکی برام بوده و تکه از خودم رو ازدست دادم ک از همون موقع تمام زندگی مون رو تحت الشعاع قرار داده و من خیلی حساس شدم الآن پسرم ۱سال و ۸ماهش هس ولی ایشون هم ۳مهر۹۹ تو ۳۴هفته نارس بدنیا اومدن بخاطر همون نارسایی سرویکس و بعد من تغذیه ایشون رو با شیرخودم عهده دار شدم و تا ۶ماهگی ک بیشتر شیرمیخورد خیلی عالی و تپل بود ک ب چشم خانواده همسرم نمیومد و همیشه از اولین دیدار پسرم همش میگفت چقدر کوچولوعه ، چقدر ریزه ، چقدر کوچیکه و ... ( بطور کلی تک عروسم و فقط یک خواهرشوهر همسن خودم دارم ک دختر ایشون مرداد امسال ۱ساله میشه و با شیرخشک تغذیه میشده از اول تولدش ) حالا من ب درجه ای از حال بد رسیدم ب خاطر حرف خانواده همسرم ک خیلی سختم هست باهاشون معاشرت کنم و فقط ب احترام همسرم باهاشون دیدار و رفت و آمد دارم الآن ۱۰روزه همسرم نیستن من اصلا رغبت ندارم برم خونشون و اصلا دوست ندارم ببینم شون بخاطر این حرفا و آزارهایی ک با مقایسه پسرم و نوه دیگشون دارند همسرم هم هرچقدر باهاشون حرف میزنن بی فایده است ، پسر من بخاطر عدم علاقه اش ب سوپ و غذاهای این مدلی از ۶ تا ۷ ماهگی یک ماه فقط استپ وزنی داشت ک با مشورت دکتر و تغییر رویه غذاهاش وزنش مطلوب شد ولی یک ۷ماهی از اردیبهشت تا آبان ۱۴۰۰ همسرم بشدت تحت تأثیر حرفای خانوادشون بودن و منو تحت فشار میگذاشتن و همیشه سرکوفت میزدن ک ب بچه رسیدگی ندارین ضعیف شده( ب قول مادرم تا با شیر من بود خیلی تپل و عالی بود تا ب نان پدر افتاد خواه ناخواه لپاش آب شد و چون قد کشید ، سینه خیز رفت و ... لاغر بنظر میرسه ولی ماشاءالله ۱۲کیلو هست و دکترش از وزنش راضیه ) الآن همسرم هم متوجه اشتباه شون شدن و خیلی کمکم میکنن یا کارهایی ک میکنن اثبات کننده اینه ک پشیمون هستن ولی من دلم صاف نمیشه و بشدت حساسیتم اونقدر روی خانواده ایشون زیاد شده ک بشدت غرغرو و ایرادگیر و عیب جو شدم نظرات و حرفایی ک مادرشوهر و پدرشوهرم میزنن بشدت حساسم کرده و اونهام بشدت حرّاف و دهان بین هستن و از کاه کوه میسازند ، هر حرفی رو مصادره ب مطلوب میکنند و بدترین عادت مادرشوهرم فرقی هست ک از هرلحاظ بین من و دامادشون میزارن چون دامادشون پسرخواهرشون هست و ب اذعان همسرم مادرشون بشدت فامیل خودشون رو قبول دارند و فامیل پرست هستند ، الآن من از عزیزان کمک میخوام ک چطور خودم رو بیشتر کنترل کنم و افکار منفیم رو پس بزنم و بتونم ک باز هم ارتباط خوب و کادربندی شده با خانواده همسرم بگیرم متاسفانه من حساسیت ها و خط قرمزهایی دارم چ برای تربیت فرزندم چ زندگی مشترک مون و طی یک دعوایی ک مادرشوهرم با من داشتن یکی از مهم ترین خط قرمزهای من رو رد کردن و عمل و حرکتی رو انجام دادن ک از عاقله زنی ۵۰و اندی ساله دور از ذهن بود ب همین سبب حساسیت و ناراحتی من صد چندان شده و دلم باهاشون صاف نیست همسرم هم بهم حق میدن ، من الآن یک فرصت ۱ماهه دارم ک همسرم نجف هستن و تنهام میخوام حداقل تغییراتم رو شروع کنم تا بتونم همسرم رو راضی نگه دارم اگر راهنمایی کمکم کنید ممنون میشم ببخشید طولانی شد واقعا شرمندتونم🙏🏻❤️🌸 آداب سفره و غذا: بسم الله قبل از غذا و الحمدالله بعد از غذا یک نوع غذا انتخاب کنید و بخورید معده تان را گورستان حیوانات نکنید کانال نقد سلبریتی با رویکرد روشنگری👇 http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340