هدایت شده از طبیبِ جان
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #پادکست | حکايت عجیب پیرمرد منتظر
🏴 شهادت امام صادق علیهالسلام تسلیت باد
#مهدویت
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba
❀ ⃟⃟ 🦋 ⃟ ⃟ ⃟✤══════════
هر چیزی که اذیتت میکنه، داره صبر کردن
رو بهت یاد میده؛ هر کسی که ترکت میکنه
داره ایستادن روپایِ خودت بهت یاد میده؛ چیزی که عصـبـانـیـت میکنه، داره بخشِش
رو بهت یاد میده!
هیچ اتفاقی، بدونِ نتیجه نیست✨
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#رمان_داستانی_مزد_خون #بر_اساس_واقعیت #قسمت_سیزدهم از اونجایی که میدونستم سید هادی خیلی دلسوز
#قسمت_چهاردهم
مزد خون
#بر_اساس_واقعیت
یا که اخوی دنبال یه دختر خانم به تکامل رسیده هستی !!!
اینطوری که دیگه چنین خانمی بهش میگن حوری!!!
شما یه نگاه به خودت و ویژگیهات بنداز بعد ملاک و معیارهات رو بچین برادرم...
اولش کمی بهم برخورد ولی بعد از کلی صحبت با سید به یه جمع بندی دقیق رسیدیم که نتیجهاش یه اتفاق خوب بود...
آقا سید که دید من منطقی برخورد کردم و حقیقتا دیدم ملاکهام خیلی سخت گیرانه است و از مواضعم کوتاه اومدم و نکات اصلی که مهم بود برام رو ملاک قرار دادم، یه مورد خیلی خوب بهم پیشنهاد داد...
حالا فقط مونده بود راضی کردن خانواده که میدونستم کار خودم نیست و باید دست به دامن شیخ مهدی بشم....
زنگ زدم شیخ مهدی...
بعد از سلام و حال و احوال پرسی و چه خبر از درسها و اینجور حرفها گفتم: حاجی دستم به پر عبات...
خندش گرفت گفت: بگو آقا مرتضی در خدمتیم خدا کنه کاری از دستمون بر بیاد دریغ نمیکنیم...
گفتم: مهدی جان باید حضوری ببینمت برات توضیح بدم، حقیقتا برای امر خیره...
تا گفتم امر خیر، صدای خندهی مهدی از پشت گوشی بلند شد و گفت: به به بسلامتی یه شیرینی افتادیم دیگه!
گفتم: والا اینکه به شیرینی برسیم دست شماست!
گفت: یاااا خدا!!!!!
تو میخوای داماد بشی، بعد راه رسیدنش منم اخوی!!!
گفتم: حالا اگه ببینمتون براتون توضیح میدم...
قرار گذاشتیم همدیگه رو ببینیم ...
دیدن شیخ مهدی بعد از دوریه تقریباً سه چهار ماه، حسابی روحیهام رو عوض کرد...
بعد از کلی مِن مِن کردم ازش خواستم که با بابام صحبت کنه تا شاید بتونه برای بحث ازدواج راضیشون کنه...
شیخ مهدی بنده خدا گفت: تا اونجایی که بدونن بحث ازدواج چقدر مهمه و راضی کردنشون با من، اما انتخاب فرد و این حرفها دیگه دلشون رو بدست بیاری با خودته!
گفتم: قبول حاجی بالاخره برای گذر از هفت خوان رستم خانوادم، شش تاش برای من اینه که میگن فعلاً زوده و راضی نمیشن....
مثل همیشه شیخ مهدی کارش رو خوب بلد بود و با دوساعت صحبت کردن با خانوادم راضی شدن به ازدواج من!
و حالا پروژهی جدیدم انتخاب دختری بود که از نظر خانوادم خوب بود و مورد مناسبی برای من تشخیص دادن !!!!
از هر طریقی که فکر میکردم میشه مخ مامانم رو بزنم که بیخیال این دختر خانم بشه و همون مورد مدنظر خودم رو قبول کنه به در بسته می.خوردم!!!
آخر کار هم با اعلام انزجار بالاخره راضی که نه! ولی همراهیم کردن تا برای خواستگاری فاطمه خانم که همون دختری بود که سیدهادی معرفی کرده بود خدمتشون رسیدیم البته به سختی...
اما در همون مرحلهی اول از نوع سوال کردن پدر فاطمه خانم انگار تازه هفت خوان رستم دیگهای شروع شده بود!!!
اینکه وضعیت مالیام چطور ؟
وضعیت مسکن؟
و از این وضعیتهایی که طرف با داشتن سه تا بچه هم هنوز وضعیت این مسائلش براش مشخص نیست رو، به طور واضح میخواست من پاسخگو باشم!!!
که البته در نقش پدر حرفش به جا هم بود، حالا منِ مفلوک کل دارایی داشتهام فوق فوقش چند ده تا کتاب میشد و تمام!!!
از اونجایی که در کنار این چیزیهای نداشتم ذرهای شعور و عقل پنهانم رو بکار بردم و گفتم: من تمام تلاشم رو میکنم که برای دختر شما کم نگذارم و این مسئولیتیه که خود خدا به ما محول کرده و ضمن اینکه ما که طلبهایم و درس دین میخونیم و میدونیم دین تمام ابعاد زندگی رو در برمیگیره سعی میکنیم که چیزی که در حد توانمان هست رو دریغ نکنیم و کلی از این دست حرفها....
باباشون هم از بیانات نغز و دلکش و امیدوارکنندهی من خوشش اومد و در این حقیر جَنَم زندگی رو دید البته با کلی تحقیق و بالاخره راضی شدن اما پروژهی جدیدی شروع شد که....
ادامه دارد....
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2613🔜
4_6019538914660853503.mp3
960.9K
📻🌿 ؛
ــــ ــــــ ــــــــ
دلت میخواد عاشقِ خدا بشی؟
خدا میگه: تو وقتی میگی خدایا من
فقط تـو رو دارم، تو هم فکر کن من،
تو یه دونه بنده رو دارم :)
#حرفدارمباهات ۱۷
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2614🔜
🖼 دهه نودیها کار را تمام کردند✌️🏻🚽
#سلام_فرمانده
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚2615🔜