eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
846 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
± شجره نامه ی ما را بنویسید " غدیر " 🦋 ⏰ 2روز تا عید غدیر 📆 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4228🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
@Ostad_Shojae1_1111759017.mp3
زمان: حجم: 11.54M
۴۸ 💥دروغگویی و فریبکاری در هر ارتباطی، قطع کننده‌ی ریسمان آن ارتباط است! ـ چه در ارتباطات اجتماعی (مثل دغل‌کاری در کسب و کار) ـ و چه در ارتباطات خانوادگی و دوستی (مثل خیانت در تمام ابعاد)، نه تنها قدرت جذب انسان را کاهش داده و دامنه‌ی ارتباطات فرد را دائماً تنگ‌تر می‌کند؛ بلکه راه جذب برکات خداوند را مسدود می‌کند.✘ 🎤 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4229🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
⭕️ ببینید دین صرفا به آدم نمیگه که دنبال علاقه های بدت نرو. نمیگه که من میدونم تو از این کار خوب خوش
برای 21 🔵 گفتیم که انسان باید تلاش کنه تا علاقه های خودش رو تغییر بده. خیلی از علاقه هایی که ما آدما داریم واقعا بی ارزش هستن و فقط ما رو عقب نگه میدارن. ✔️ هر کی که وارد عملیات تغییر علاقه ها بشه واقعا لذتش رو میبره. خیلی سرگرم کننده و نشاط آور و قدرت آفرین هست. این دو تا جمله رو یادتون باشه و بزنیدش به دیوار اتاقتون ⭕️ هر کی دنبال تامین علاقه هاش بره میشه ✅ اما هر کی دنبال تغییر علاقه هاش بره میشه. 🔹🔶🔵🔹🔵🔶🔹 👌 دقیقاً مثل کسی که ورزش کرده چه نشاطی در جسم خودش پیدا می‌کنه، با کسی که ورزش نکرده... بعد از یه ورزش حسابی، بدن آدم چقدر پر نشاط و سرحال میشه!😊 💢 ولی اگه آدم همش یه جا بیفته و طبق علاقش تنبل بازی در بیاره! بعد از یه مدت افسرده و بیمار میشه. ضعیف و بیچاره میشه. ✅ کسی که تغییر علاقه بده مثل کسی هست که بدنش رو قدرتمند کرده، این آدم حتی اگه روی سنگ هم بشینه هیچ مشکلی نداره و همون جا هم استراحت میکنه. خب حالا کدومش بهتره؟☺️ ✅ قدرت تغییر علاقه ها یه توانمندی هست که فقط در قرار داده شده. حیوانات اصلا نمیتونن علاقه هاشون رو تغییر بدن نمیشه تو برای یه مرغ دونه بریزی بعدش بگی خواهش میکنم به خاطر خواهرات، این دونه ها رو نخور!🐔 به طرف میگی این علاقه ای که تو به نامحرم پیدا کردی رو باید بذاری کنار. میگه اصلا نمیتونم. اگه کنار بذارم میمیرم...😭 💢 نترس بابا هیچیت نمیشه! فقط حیوانات هستن که نمیتونن علاقه هاشون رو تغییر بدن. اما انسان میتونه. تو انسانی متوجهی؟ پس میتونی علاقت رو تغییر بدی. ⭕️ یا طرف علاقه به فیلم های سینمایی داره و کل وقتش رو برای انواع فیلم ها تلف میکنه! هر چی بهش میگی بسه میگه نمیییییتونم!😫 یا علاقه به موسیقی و سایر تمایلات کم ارزش داره و نمیتونه ازش دل بکنه! 💢 فکر میکنه دیگه نمیتونه از اون علاقه دل بکنه! در حالی که واقعا امکانش هست البته روش داره.... این روشش خیییلی مهمه.✔️ ⭕️ متاسفانه شما یه دونه مدرسه توی کشور پیدا نمیکنی که روش تغییر علاقه ها رو به آدم ها یاد بدن!😒 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4230🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اۍ جھان ! چھ مۍشد؛ اگر هرچھ قدرت و قوا داری بھ ڪار مۍبردی و در هر زمان،علےاۍ با آن عقلش،با آن قلبش،با آن زبانش‌و با آن ذوالفقارش بھ عالم مۍبخشیدۍ ؟! -جرج‌جرداق؛مسیحی-🌱! .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
607.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه شروع صبحت با نام و یاد خدای مهربون باشه میتونی امروز یه منبع انرژی مثبت باشی پس با نام و یاد خدا روزمان را آغاز می‌کنیم 🍃بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ🍃 🌸الهـی بـه امیـد رحمتـت🌸 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#عبور_از_سیم_خاردار_نفس #پارت272 آرش* جوری نگاهم می‌کرد که احساس کردم حرفهای خوبی نمی‌خواهد بگوی
حرفهایش داشت دیوانه‌ام می کرد. گفت تصمیمم را گرفته‌ام، نمی فهمیدمش. –راحیل چی داری میگی؟ چرا این تصمیم روگرفتی؟ من می فهمم توی این مدت خیلی اذیت شدی، ولی عقد که کردیم من برات جبران می کنم. اصلاهرکاری که توبگی همون روانجام می دم. باالتماس نگاهم کرد و بعد با لحنی که عصبانی بود گفت: –من فقط ازت می خوام فراموشم کنی وبری با مژگان ازدواج کنی وبرای سارنا پدری کنی، همین. آرش، لطفا حقیقت روقبول کن ما نمی تونیم با شرایطی که به وجود امده ازدواج کنیم. حیران نگاهش کردم و او ادامه داد: –می دونم واسه توام سخته، توام باید فداکاری کنی، به خاطرمادرت، به خاطر بچه‌ی کیارش، به خاطر حمایت از مژگان...آرش توبهتر از من می دونی که ما حتی سرخونه زندگیمونم بریم بازم باید تو مواظب مژگان باشی شاید بیشتر از قبل چون دربرابرش مسئولی... مگه محرم شدن الکیه، فردا میگه من زنتم تو نسبت به من وظیفه داری...می دونم این حرفها تلخه ولی واقعیته... لطفا کمی منطقی به قضیه نگاه کن. آرش هر دومون باید این گذشت روبکنیم، برای این که چند نفر راحت زندگی کنن. این خود خواهیه که ما فقط به این فکر کنیم که به هم برسیم ودیگران برامون اهمیتی نداشته باشن. دیگر نتوانست حرف بزند، لرزش صدایش آنقدر زیاد شده بود که ترجیح داد ادامه ندهد. به نیمکتی که آن نزدیکی بود اشاره کردم وهر دو نشستیم. صورتش را با دستهایش پوشاند. صدای گریه‌اش در گوشم پیچید. کاش محرم بودیم. دستانش را می‌گرفتم و آرامش می‌کردم. گرچه خودم بیشتر به آرامش احتیاج داشتم. –راحیل تو رو خدا گریه نکن، اصلافکر نمی کردم امروز این حرفها رو ازت بشنوم. سرش را بلندکرد و اشکهایش را پاک کرد. – منم فکر خیلی چیزها رو نمیکردم، ولی شد. زیادی به خیلی چیزها اطمینان داشتم. –چطوری فراموشت کنم راحیل؟ یه کارنشدنی ازمن می خوای؟ این همه خاطره روچیکارکنم... بلند شد و نفس عمیقی کشید. من هم بلندشدم. هم قدم شدیم. –خاطره‌ها رو میشه کم‌کم از ذهنمون پاک کنیم، هیچ کس مثل من و تو نمی فهمه این کارچقدرسخته، ولی ما باید بتونیم آرش، به خاطرخدا. الان جدا شیم آسیب کمتری می‌بینیم. چون این وصلت آخرش جداییه... –راحیل چی میگی؟ –باید کم‌کم هر چیزی که یاد آور روزهای گذشته هستش رو از زندگیمون حذف کنیم. من اولین قدم رو برداشتم و تمام عکسامون رو پاک کردم. –چیکارکردی؟ فوری گوشی را درآوردم وگالریی‌اش را نگاه کردم. حتی یک عکس هم نگذاشته بود بماند. –میشه یه دقیقه گوشیت روبدی؟ –دیگه چیزی توش ندارم که...بی میل گوشی را به طرفش گرفتم، فوری به صفحه‌ی شخصی‌ام رفت و عکسهایی که قبلا من یا خودش برای هم فرستاده بودیم را هم پاک کرد. –البته می دونم اگه بخوای می تونی عکسهارو دوباره برگردونی، ولی این کاررونکن، من راضی نیستم. اخم هایم را در هم کردم و دیگر حرفی نزدم، برای خودش تصمیم گرفته بود. چه باید می‌گفتم. کلا تمام ذوقم کور شد. سوارماشین شدیم، کجا می‌رفتم دیگر هیچ انگیزه ایی نداشتم، از چه حرف می زدیم، دیگر آینده‌ایی نداشتیم. همینطور زل زدم به فرمان و غرق افکارم شدم. –میشه من روبرسونی خونه. –نگاهش کردم. دلخور بودم، نمی‌دانم از راحیل یا مادرم، یا مژگان، یا حتی کیارش که همچین مسئولیتی به عهده‌ام گذاشته. ✍ ...