. 🌱
#السلام_علے_العشـق ❤️
دست برسینه ادب حکم کند وقت قیام
رو به ارباب دوعالم دهی هرصبح سلام
❣یادم نمیرود
که همه عزّتم تویی...
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
#اللهم_رزقنا_کربلا💔
#صبحم_به_نام_شما
.
-گفت:
«من از شیعیان شما هستم»
+فرمود:
«اگر مُطیعِ سیرهی ما نیستی،
با این ادعا بر گناهان خود نیفزا!
و نگو از شیعیان شما هستم،
بلکه بگو من از دوستداران شما
و دشمنِ دشمنان شما هستم».
#امامحسنمجتبی؏💚
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.🌱
پروردگارا🤲
به حق نام بزرگ و با عظمتت
دستهایمان را بگیر
تا در سیاهی ها و تاریکی هایی
که ما را احاطه کرده اند
طریق تو را گم نکنیم
و جز خواست تو
به هیچ چیز دیگری تن ندهیم
مگذار به یک لحظه بی حضور تو
به زندگی کردن راضی شویم...
#الهی به امید تو
#ارسالی_کاربر
#اربعین
#پروفایل
#والیپر
خداقوت🌸🌸🌸
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
1_1118824290.mp3
11.87M
#ارسالی_کاربر
❤️گــــــلــــــــلــــــــﮰلــــــــإ❤️
اَز زیرِ بال وپَر
سَرَت بیرون گِرِفتی
بارانِ تیر آمَد وضو
دَر خون گَِرِفتی....😔
#باصدای🎤
میلادکریمی(متین)
#تنظیم🎧
میلادعمرانی
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
1_1162445201.mp3
11.41M
#خانواده_آسمانی ۲۱
✦ خداوند در قرآن کریم " نیاز بشر به وجود اهل بیت علیهمالسلام" را در یک فرمول ساده بیان کرده است؛↓
☜ برای راه یافتن به باطن کتابی معصوم، نیاز به رهبری معصوم است تا آن را به انسان تعلیم دهد.
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#آیتالله_اراکی
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4428🔜
. 🌱
#سلام_امام_زمانم 💚
همه هست آرزویم
که ببینم
از تو رویی...
مَتى تَرانا وَ نَراكَ.
کی میشود تو ما را ببینی
و ما تو را!
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجـــ
#ارسالی_کاربر
شهیدمدافع حرم احمد عطایی
تشکر از لطف و محبت شما🌺🌺
یادش گرامی
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
#داستان
پرچم ننه سکینه
انگشتان پینه بسته اش آرام و بی صدا روی پارچه ای رنگ ورورفته می لغزیدند وخاطره های ننه سکینه از بین تار و پود پارچه در فضای اتاق پراکنده می شدند.
بوی کهنه گی و پوسیدگی می داد ولی برای سکینه هنوز هم مثل شصت سال پیش آرام قلب زخمی اش بود .
قلبی که از حرفها و کنایه های فامیل و همسایه ها آکنده از غم بود.
کسی نمی دانست برای او از زخم زبانها سخت تر این است که هرساله پاره ای از تنش را به خاک می سپارد؛ قبل از آنکه مهلت پیدا کند حتی کودکش را بعد از نه ما به شکم کشیدن به آغوش بگیرد .
مش حیدر شوهرش مرد خوب و معقولی بود ولی او هم مثل همه مردهای دیگر دلش پشت و عصای دست می خواست .
غرغرهای مادر و خواهرهایش کلافه اش کرده بود و سکینه نمی دانست تا چه زمانی حیدر می تواند در مقابل اصرار آنها برای زن دوم مقاومت کند.
از وقتی بوی این بچه جدید به شکمش افتاد نیت کرد به اسم شش ماهه امام حسین (علیه السلام) پرچمی به قاعده دیواربزرگ حیاط گلدوزی کند .
گلدوزی پرچم تمام نشده بود که علی اصغرش به دنیا آمد و اکبرش را باردار بود .
حالا بعد 60 سال هنوز هم اول محرم این پرچم کهنه و رنگ ورورفته، می شد اولین پرچمی که برای هیئت امام حسین به دیوار خانه ننه سکینه نصب می شد .
ننه سکینه نفس بلندی کشید و پرچم را از چشمانش جدا کرد با ذکر یا علی از جا برخاست و نگاهی به عکسهایی روی طاقچه کرد .
عکس مش حیدر با لباس احرام بین قاب عکسهای شهدای روی طاقچه خودنمایی می کرد.
چشمه ی اشکش بی اختیار جوشیدن گرفت.
چهره معصوم اصغر و اکبر با لباس بسیجی از پشت پرده اشک به او لبخند می زدند.
چشمانش سر خورد روی نگاه پر ابهت دامادش که در لباس مرزبانی چه رشیدتر از همیشه به چشم می امد، چه لباسی بود این لباس آخرت...
و نگاه ننه سکینه ماند روی تازه ترین عکس قاب شده روی طاقچه شهید مدافع حرم علی اصغر...
آرام زمزمه کرد :
_ مادرجان نگفتی این مادربزرگ پیر چطوری داغ اصغر دومش را طاقت بیاورد؟
با اشکهایش چهره قاب شده جوان را شست و بوسه ای از سر محبت نثار پیشانی اش کرد.
نگاهش به نگاه آخرین عکس گره خورد. دیگر دلش طاقت نیاورد پرچم کهنه را در آغوش کشید و با صدای بلند گریه کرد.
رد اشکهای نه نه سکینه پارچه سیاه پرچم را رنگ و رو داد .
با چشمهای بارانی سلامی به آخرین شهید داد:
- سلام حاج قاسم ...سلام سردار دلها... داغ تو هیچ وقت سرد نمی شه... نه برای من... و نه برای هیچ کدوم از مردم این مملکت...!
سری چرخاند و رو به همه عکسهای روی طاقچه گفت :
- امسال هم مثل هر سال میدون دار این هیئت کسی جز شما نیست . الحق که امام حسین شصت سال پیش خیلی خوب حاجت قلب شکسته سکینه را داد . من به نیت اولاد عاقبت به خیر این پرچم را سوزن زدم.
خوشحالم که همه شما را در لشکر حسین زهرا ( علیها السلام) سربازی کردید و من را شرمنده مادرش نکردید.
ننه سکینه پرچم را رو به آسمان گرفت و نجوا کرد:
- خدایا به همه ی شیعیان علی بن ابیطالب اولاد سالم و صالح بده ... خدای به نسل من برکت بده تا لشکری از خون من در راه امام زمانت( ارواحناه فداه) سربازی کنند.. خدایا شکرت که دامنِ منِ روسیاه را سبزکردی و توفیق مادری برای شیعیان علی بن ابیطالب( علیه السلام) را به من دادی..
هنوز حرفهای دلش تمام نشده بود که زنگ خانه به صدا درآمد.
با دست لرزانش گوشی آیفون را به گوشش چسباند .
_ کیه...؟!
صدایی جوان و مردانه از آن طرف گوشی بلند گفت:
- سلام نه نه سکینه! آمدیم به نیابت از شهدا، امسال هم خادم هیئت امام حسین ( علیه السلام) باشیم.
نویسنده L_sh
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4429🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژهاستوری
اگه دلتون شکست التماس دعا 😭
#اربعین 💔
#رسانه_ی_تنهامسیر
لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰
✿○○••••••══
@farzandetanhamasiry15_21
═══••••••○○✿
🔚4430🔜
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#ویژهاستوری اگه دلتون شکست التماس دعا 😭 #اربعین 💔 #رسانه_ی_تنهامسیر لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت
💔
حـال مَـن حالجوانے است
ڪہيڪ¹مـاه تمــام
در پـِے ڪسـب جــواز حــرمت
پیــر شُده
.