#به_وقت_شاعرانه
زیباترین قسم سهراب سـپهری:
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚902🔜
#به_وقت_شاعرانه
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشسته با غرور
ماه، برق کوچکی از از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقشِ روی دامن او، کهکشان
رعد و برق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره ی توفنده اش
دکمه ی پیراهن او آفتاب
برق تیر و خنجر او، ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا، در ذهنم این تصویربود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان دور از زمین
بود، اما میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
... هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابر ها
زود می گفتند: این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
هر چه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، جوابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت میکند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
تا خطا کردی، عذابت می دهد
در میان آتش، آبت می کند...
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو وغول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم
در دهان اژدهایی خشمگین
بر سرم بارانِ گرزِ آتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده ی خشم خدا...
نیت من، در نماز ودر دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صد ها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
*
تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدیم خوب و آشنا
زود پرسیدم: پدر، اینجا کجاست؟
گفت: اینجا خانه ی خوب خداست
گفت: اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی دست ورویی تازه کرد
بادل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش: پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟ اینجا در زمین؟
گفت: آری خانه ی او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی شیرین تر است
مثل قهرِ مهربان مادر است
دوستی را دوست معنی می دهد
قهر هم با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی ست. ..
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی از من به من نزدیکتر
از رگ گردن به من نزدیکتر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او راهم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی نقش روی آب بود
می توانم بعد از این با این خدا
دوست باشم دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان در باره ی گُل حرف زد
صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علف ها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان در باره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا
" پیش از اینها فکر می کردم خدا... "
راز زندگی
غنچه با دل گرفته گفت:
«زندگی،
لب زخنده بستن است
گوشه ای درون خود نشستن است»
گل به خند گفت:
«زندگی شکفتن است
با زبان سبز راز گفتن است.»
گفت وگوی غنه و گل از درون باغچه
باز هم به گوش می رسد
تو چه فکر می کنی؟
راستی کدام یک درست گفته اند؟
من که فکر می کنم
گل به راز زندگی اشاره کرده است
هرچه باشد او گل است
او یکی دو پیرهن
بیشتر زغنچه پاره کرده است!
*سهراب سپهری*
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚911🔜
#به_وقت_شاعرانه
زندگی رسم خویشاوندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرسشی دارد اندازه ی عشق
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود
زندگی حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد
زندگی سوت قطاری است که در خواب پلی می پیچد
زندگی مجذور آیینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ماست
زندگی هندسه ی ساده و یکسان نفس هاست
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚923🔜
#به_وقت_شاعرانه
حجاب در شاهنامه♡
منیژه:
منیژه منم دخت افراسیاب / برهنه ندیده، رُخم آفتاب
تهمینه در برابر رستم:
کس از پرده بیرون ندیده مرا / نه هرگز کس آوا شنیده مرا
شیرین در بارگاه شیرویه:
مرا از هنر موی بد در نهان / که آن را ندیدی کس اندر جهان
نه کس موی من پیش از این دیده بود / نه از مهتران نیز پوشیده بود
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚927🔜
#به_وقت_شاعرانه
حجاب چهره ي جان مي شود غبار تنم
خوشا دمي كه از آن چهره پرده بر فكنم
چنين قفس نه سزاي من خوش الحان است
روم به روضه ي رضوان كه مرغ آن چمنم
عيان نشد كه چرا آمدم كجا رفتم
دريغ و درد كه غافل زكار خويشتنم
چگونه طوف كنم در فضاي عالم قدس
كه در سراچه ي تركيب تخته بند تنم
اگر ز خون دلم بوي شوق مي آيد
عجب مدار كه همدرد نافه ي ختنم
طراز پيرهن زركشم مبين چون شمع
كه سوز هاست نهاني درون پيرهنم
بيا و هستي حافظ ز پيش او بردار
كه با وجود تو كس نشنود ز من كه منم
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚936🔜
#به_وقت_شاعرانه
ز شستم در هوا تیری شد آزاد
ندانستم کجا بر خاک افتاد
پرید آنگونه تیر تیز رفتار
که پنهان شد ز چشم و رفت بر باد
نوایی در هوا خواندم به جایی
زبان حال دل اندر هوایی
ندیدم من چه شد هرگز ندیده
کسی با چشم خود سیر نوایی
گذشت از این زمانها تا گذاری
فتاد از من به جایی روزگاری
بدیدم تیر خود را بر درختی
نوای خویش را در قلب یاری
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚946🔜
#به_وقت_شاعرانه
هر که پیمان با هوالموجود بست
گردنش از بند هر معبود رست
مومن از عشق است و عشق از مومنست
عشق را ناممکن ما ممکن است
☆اقبال لاهوری☆
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚951🔜
#به_وقت_شاعرانه
شاهکاری از مهدی مختار زاده
🍃باران که شدی مپرس این خانه ی کیست🌺
🍃سقف حرم و مسجد و میخانه یکیست 💝
🍃باران که شدی، پیاله ها را نشمار 🌺
🍃جام و قدح و کاسه و پیمانه یکیست 💝
🍃باران! تو که از پیش خدا می آیی 🌺
🍃توضیح بده عاقل و فرزانه یکیست 💝
🍃بر درگه او چونکه بیفتند به خاک 🌺
🍃شیر و شتر و پلنگ و پروانه یکیست💝
🍃با سوره ی دل، اگر خدارا خواندی 🌺
🍃حمد و فلق و نعره ی مستانه یکیست 💝
🍃این بی خردان، خویش خدا می دانند🌺
🍃اینجا سند و قصه و افسانه یکیست 💝
🍃از قدرت حق، هرچه گرفتند به کار 🌺
🍃در خلقت حق، رستم و موریانه یکیست 💝
🍃گر درڪ کنی
خودتـ خـدا را بینی 💝
🍃درکش نکنی،
کعبه و بتخانه یکیستـ ـ ـ💝
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚952🔜
#به_وقت_شاعرانه
گفتی که مستت میکنم
پر زانچه هــستت میکنم
گـــفتم چـــگونه از کجا؟
گفتی که تا گـفتی خودآ
گفتی که درمــانت دهم
بر هـــــجر پـایـانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟
گفتی صـــبوری باید این
"مولانا"
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚961🔜
#به_وقت_شاعرانه
🍃دوری نکن از حضرت معبود که معبود
نزدیک به قدریست که محتاج صدا نیست🌺
🍃گفتند حریفان سخنی چند ز وصلش
گفتند ولی درک سخن در خور ما نیست🌺
🍃جمعی ز وصلش نشناسند سر از پا
بی پا و سری در خور هر بی سر و پا نیست🌺
🍃در محضر سلطان خطا پوش خطا بخش
ای ترک خطایی بنشین جای خطا نیست🌺
🍃"دادند بپوشیم ندادند نپوشیم
ما را هوس پیرهن و شال و قبا نیست"🌺
🍃ما را نبود جز هوس بزم تو لیکن
در خدمت سلطان چه کنم جای گدا نیست🌸
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚970🔜
#به_وقت_شاعرانه
✨ ما در دو جهان
💗 غیر خدا یار نداریم
✨ جـز یاد خدا
💗 هیـچ دگـر کار نداریم
✨ گر یار وفادار
💗 نداریم عجب نیست
✨ ما یار بجز
💗 حضرت غفار نداریم
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚981🔜
#به_وقت_شاعرانه
نمیخواهم که با سردی،
چو گل خندم ز بیدردی
دلی چون لاله با داغِ
محبت آشنا خواهم
چنان با جان من ای غم،
درآمیزی که پنداری
تو از عالَم مرا خواهی،
من از عالَم تو را خواهم
عاشقتم خدااا
فریدون مشیری
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚991🔜
#به_وقت_شاعرانه
تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم …!
“قیصر امین پور”
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚1010🔜
سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت
به رقص درآیی
قصه عشق، انسان بودن ماست
اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست
سرت را بالا بگیر و لبخند بزن
”فهمیدن” کار هر آدمی نیست…
#به_وقت_شاعرانه
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
🔚1019🔜
از تنگنای محبس تاریکی
از منجلاب تیره این دنیا
بانگ پر از نیاز مرا بشنو
آه ای خدای قادر بی همتا
“فروغ فرخزاد”
#به_وقت_شاعرانه
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1039🔜
#به_وقت_شاعرانه
از خدا جوییم توفیق ادب
بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنها نه خود را داشت بد
بلک آتش در همه آفاق زد
مایده از آسمان در میرسید
بیشری و بیع و بیگفت و شنید
درمیان قوم موسی چند کس
بیادب گفتند کو سیر و عدس
منقطع شد خوان و نان از آسمان
ماند رنج زرع و بیل و داسمان
باز عیسی چون شفاعت کرد حق
خوان فرستاد و غنیمت بر طبق
مائده از آسمان شد عائده
چون که گفت انزل علینا مائده
باز گستاخان ادب بگذاشتند
چون گدایان زلهها برداشتند
لابه کرده عیسی ایشان را که این
دایمست و کم نگردد از زمین
بدگمانی کردن و حرصآوری
کفر باشد پیش خوان مهتری
زان گدارویان نادیده ز آز
آن در رحمت بریشان شد فراز
ابر بر ناید پی منع زکات
وز زنا افتد وبا اندر جهات
هر چه بر تو آید از ظلمات و غم
آن ز بیباکی و گستاخیست هم
هر که بیباکی کند در راه دوست
رهزن مردان شد و نامرد اوست
از ادب پرنور گشتهست این فلک
وز ادب معصوم و پاک آمد ملک
بد ز گستاخی کسوف آفتاب
شد عزازیلی ز جرات رد باب
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1047🔜
#به_وقت_شاعرانه
آن وزیرک از حسد بودش نژاد
تا به باطل گوش و بینی باد داد
بر امید آنک از نیش حسد
زهر او در جان مسکینان رسد
هر کسی کو از حسد بینی کند
خویش را بیگوش و بی بینی کند
بینی آن باشد که او بویی برد
بوی او را جانب کویی برد
هر که بویش نیست بی بینی بود
بوی آن بویست کان دینی بود
چونک بویی برد و شکر آن نکرد
کفر نعمت آمد و بینیش خورد
شکر کن مر شاکران را بنده باش
پیش ایشان مرده شو پاینده باش
چون وزیر از رهزنی مایه مساز
خلق را تو بر میاور از نماز
ناصح دین گشته آن کافر وزیر
کرده او از مکر در گوزینه سیر
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1060🔜
#به_وقت_شاعرانه
من عاشقی از کمال تو آموزم
بیت و غزل از جمال تو آموزم
در پرده دل خیال تو رقص کند
من رقص خوش از خیال تو آموزم
♡مولانا♡
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1067🔜
#به_وقت_شاعرانه
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دور است همانا که خطا میبینم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
این همه از نظر لطف شما میبینم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چهها میبینم
کس ندیدهست ز مشک ختن و نافه چین
آن چه من هر سحر از باد صبا میبینم
دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
که من او را ز محبان شما میبینم
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1079🔜
#به_وقت_شاعرانه
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_____________
#حضرت_عباس
چشمم از داغ علمدار جوان،تر شده است
بی ابالفضل،حرم بی کس و یاور شده است
آن علمدار رشیدی که غم از دل می برد
حال با قامت یک طفل برابر شده است
گر عبایی به حرم هست بیاور زینب
او پراکنده تر از قامت اکبر شده است
قسمتی از بدن درهم او را چیدم
تازه سقای حرم،چون علی اصغر شده است
زینبم بهر اسیری دگر آماده شوید
بین دشمن سخن از غارت معجر شده است
جان زهرا مکن اصرار چه دیدم،اما
با تو سر بسته بگویم که چه با سر شده است
بگمانم که سرش بر سر نی جا نشود
از تماشای سرش،خون دل مادر شده است
🔸شاعر:
#محمود_اسدی
____________________
اشعار #شب_تاسوعا
_____________________
#حضرت_عباس
شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو
تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو
اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم
مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو
رفتم فُرات را به حضورت بیاورم
تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو
این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم
آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو
تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها
دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو
با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی
با این حساب من شده ام از تبارِ تو
🔸شاعر:
#محسن_زعفرانیه
________________________
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_________
#حضرت_عباس
ای بزرگ خاندان آبها
آشنای مهربان آبها
در مقام شامخ سقاییات
بند میآید زبان آبها...
بر ضریح دست تو پیچیدهاند
التماس گیسوان آبها
میرسید از دور بر اهل حرم
جملۀ «سقّا بمان» آبها...
مشک و ختم فاتحه هرگز نبود
این تصوّر در گمان آبها
بعد لبهای تبسمریز تو
گریه افتاده به جان آبها
از وداع تو حکایت میکند
دست های پر تکان آب ها
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
________________
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
___________
#حضرت_عباس
دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش
غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش
وقتی که آب را به روی آب ریختی
آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش
گفتی به آب، آب! چه بیغیرتی برو
بیآبرو به ریختن آبرو مکوش!
آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت
بشنو که العطش رسد از خیمهها به گوش...
تو موج میزنی و علیاصغر از عطش
گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش
از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان
دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش
در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب
گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش
بالله بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر
این بند مشک را که گرفتم به روی دوش...
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
______________________
🏴 اشعار #شب_تاسوعا
_________
#امام_زمان #مناجات_امام_زمان
قربان تو و محکمهء عذرپذیرت
قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت
ای حجت حق، درگذر از بندهء زارت
حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت
خالی شده پیمانهء ما «أوْفِ لَنَا الْکَیْل»
ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت
هر لحظهء ما پر شده از عطر دعایت
الحق که تو هستی همه دَم، فاطمهسیرت
هرجا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم
بگذار بمانیم همان معرکهگیرت
«هرکس به کسی نازد وماهم به تو نازیم»
دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت
گفتیم بیا روضهء عباس گرفتیم
شاید که سوی خیمهء ما خورد مسیرت
ای مادر عباس اجازه بده یک بیت
ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت
بیدست و پُر از تیر زبالای بلندی
افتاد زمین امبنین، ماه منیرت
🔸شاعر:
#محمدجواد_شیرازی
____________________
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1127🔜
•﷽•
روضه تمام شد، همه رفتند و تو هنوز؛
یک گوشهای نشستهای و گریه میکنی!
#یا_صاحب_الزمان(عج)🌱
#به_وقت_شاعرانه
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1147🔜
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_اسارت
#امیر_عظیمی
▶️
چهکنم اینقدر احسان و محبت را باز
تابهکی شکر کنم اینهمه نعمت را باز
رزقمن تربت اصل تو نگردید حسین
میکشم منت جاروکش هیئت را باز
من اگر گریه به غمهای تو آقا نکنم
خویش را در دل زهرا بهخدا جا نکنم
پدرم خادمتو، مادر من خادمهات
ناخلف باشم اگر نوکریت را نکنم
دلم از روز ازل تنگ تو بودهاست حسین
به لبم ذکر تو، آهنگ تو بودهاست حسین
در صف سینهزنان اینهمه سال از عمرم
آن چه بر سینه زدم سنگ تو بودهاست حسین
ای که در آینهی جام بلا رب دیده
خمرهای از شرر و داغ لبالب دیده
دیدهای تو تن صدپارهی اکبر اما
کس ندیدهاست بهخود آنچه که زینب دیده
پاینی دیدن حال سر تو پیرم کرد
روینی، وضعیت حنجر تو پیرم کرد
در مسیری که سرت را همه با سنگ زدند
پیری زودرس دختر تو پیرم کرد
تو شرار دل افروخته را میفهمی
چون خودت سوختهای، سوخته را میفهمی
ای که نی پیرهنت را به تنت دوخته است
به تنم پیرهن دوخته را میفهمی
⏹
#به_وقت_شاعرانه
#صلوات 👉
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1158🔜
ای سـایه سـار گیسوی تو سرپنـاه ما
ای صبح و شب شمایل تو مِهر و ماه ما
مِهر تو آتشی ست به شدّت گُناه سوز
مـاه تو مـاه بخشش جُـرم و گُنـاه ما
#به_وقت_شاعرانه
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1174🔜
#به_وقت_شاعرانه
حرامی دید آشوب تو را چشم ترَت را نه
تحمل میکنم اما وداعِ آخرت را نه
لباست کهنه پیراهن, تحمل میکنم باشد
ولی ای عشق, غارت کردن انگشترت را نه
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1182🔜
#به_وقت_شاعرانه
وقتی که باید عمر را بی روضه سر کرد
بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد
جان را بگیر اما صفای روضه را نه
آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد
پ.ن:اما دوستان فقط با رعایت پروتکل های بهداشتی😄
#رسانه_ی_تنهامسیر
⇦لینک کانال ۱۵ تا ۱۸ سال جهت نشر🔰
🌸❁.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•´¨*•.¸¸.•¸¸.••
http://eitaa.com/joinchat/940179475Cb9698fe085
.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•.¸¸.•*´¨*•.¸¸.•❁🌸
🔚1190🔜