eitaa logo
فصل فاصله
322 دنبال‌کننده
401 عکس
51 ویدیو
3 فایل
یادداشت‌ها و سروده‌های محمّدرضا ترکی تماس با ما: @Mrtorki
مشاهده در ایتا
دانلود
خسروانی باربَد خسروانی‌ها اشعار سه‌مصراعی کهن ایرانی هستند که همراه با موسیقی و آواز اجرا می‌شدند. ابن خرداذبه مورّخ و جغرافیدان و موسیقی‌شناس قرن سوم، در کتاب اللهو والملاهی این خسروانی را به باربَد ، یکی از کهن‌ترین شاعران و خنیاگران ایرانی، منسوب کرده است که نباید انتساب بی‌اصلی باشد: قيصر ماه مانذ و خاقان خُرشيد [= خورشید] ان [=این؟] من خذاي ابر مانذ كامغاران [کامگاران] كخاهذ [= که خواهد] ماه بوشد [=پوشد] كخاهذ [=که خواهد] خُرشيد و سرودة او را این‌گونه ترجمه کرده است: قيصرُ يشبه القمرَ و خاقانُ الشَّمسَ الّذي هوَ مولاي يشبهُ الغيمَ المتمكِّنِ إذا شاءَ غطا القمرَ وإذا شاءَ الشَّمسَ ترجمۀ فارسی عبارت خردادبه این‌گونه است: قیصر روم ماه را ماند و خاقان چین خورشید را خدایگان کامگار من امّا ابر را ماننده است اگر خواهد ماه را بپوشاند وگر خواهد خورشید را محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
چند نکته دربارۀ شوخی‌های رایج با فرهنگستان زبان و ادب فارسی به‌تازگی دیدم که در پایین تصویری که تعدادی از مصوّبات فرهنگستان را دربر داشت، این عبارت طنزآمیز نوشته شده است: «دندان‌آبیتو روشن کن تا پیامکی درمورد خمیراک برات بفرستم؛ البتّه باید با دوگوشی صدای برگک رو گوش بدی تا آویزه‌ت سالم بمونه!» دربارۀ شوخی‌هایی از این‌دست که یقیناً با نزدیک‌ترشدن به ایّام انتخابات در فضای مجازی بیشتر و بیشتر خواهد شد، نکاتی گفتنی است: الف. دلیل خنده‌دار بودن این عبارت بی‌ربط‌بودن معادل‌های پیشنهادی فرهنگستان نیست. طنز عبارت عمدتاً به دلیل ازدحام واژگان فرهنگستانی در یک عبارت کوتاه است. اگر این اصطلاحات، با همۀ تازگی و غرابتشان، در یک سطر ازدحام نمی‌کردند و معنی برخی از آن‌ها هم در بین دو هلال و در کنار معادل فرنگیشان ذکر می‌شد، این‌قدر خنده‌دار و بی‌اندام جلوه نمی‌کردند. فرهنگستان همواره توصیه کرده که معادل‌های پیشنهادیش را، تا زمانی که جانیفتاده‌اند، درکنار هم و بدون فاصلۀ مناسب به کار نبرند. به عنوان مثال، در همین عبارت، واژۀ «پیامک» به دلیل جاافتادن آن در میان مردم هیچ حسّاسیّتی را برنمی‌انگیزد. ب. بی‌ربط‌بودن کلماتی که در کنار هم در عبارت مذکور آمده‌اند، دلیل دیگر خنده‌داربودن آن است؛ اگر این کلمات از لحاظ منطقی با هم تناسب داشتند، این عبارت این‌قدر مضحک به نظر نمی‌رسید؛ بنابراین آنچه در این‌جا نابه‌هنجار است واژه‌های فرهنگستان نیست، بلکه چینش غیرمنطقی کلمات در کنار یک‌دیگر است. بدیهی است که اگر کسی کلمات بی‌ارتباط را، حتّی اگر اصطلاحاتی شناخته‌شده هم باشند، در محور یک جمله در کنار هم بنشاند، حاصل سخن او چیزی از جنس «تزریق‌گویی» شاعران قدیمی و عباراتی از این دست خواند شد: ز شلوار زنبور و افسار ببر قفس می‌توان ساخت، امّا به صبر! ج. این اشکال بر کار فرهنگستان وارد است که ضرورتی وجود ندارد که برای برخی واژگان معروف و جاافتادۀ فرنگی، مثل "آپاندیس"، باوجود اینکه معنای لفظی آن بر مردم عادی آشکار نیست، جعل اصطلاح کند. توان علمی فرهنگستان باید بر اساس قاعدۀ الأهمّ فالأهمّ مصروف معادل‌سازی در حوزۀ اصطلاحات تخصّصی دیگری بشود که مردم هنوز به آن‌ها انس ذهنی نگرفته‌اند و می‌توان با معرّفی معادل‌های منطقی و زیبا جلوِ رواج صورت فرنگی آن‌ها را گرفت. محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
سخنان بی‌تعارف استاد موحّد اخیراً جلسه‌ای در زمینۀ نقد کتاب در کشاکش دین و دولت نوشتۀ استاد گرامی محمّدعلی موحّد برگزار شد و دوتن از استادان دانشگاه که حوزۀ تحقیقاتشان ارتباط مستقیمی هم با موضوع کتاب نداشت مطالبی دربارۀ این اثر بر زبان آوردند. استاد بعد از شنیدن گفته‌های این دو منتقد محترم، سخنانی فرمودند که با رسم و شیوۀ جلسات متداول نقد کتاب و تعارفات معمول در آن‌ها تفاوت دارد. ایشان، حسب آنچه در خبرگزاری‌ها آمده، ابراز داشته‌ا‌ند: «مایه ناامیدی من است که سخنانم چنان‌که باید در نظرها دیده نشده است و این هم چه‌بسا به خود من بازگردد که نتوانسته‌ام آنچه در ذهن داشته‌ام را، چنان‌که باید، به رشتۀ تحریر درآورم. برداشت‌هایی که آقایان قادری و رحمانیان از سخنان من به عمل آوردند، چنان بود که منِ ِ صاحب‌سخن از آن راضی نمی‌باشم. اینکه ایشان وجه‌نظر و موقف بنده را نواندیشی دینی دانستند سراسر اشتباه است و شهدالله که من در نگارش این اثر چنین رویکردی نداشته‌ام، بلکه من از منظر یک مورخ آبجکتیو به این مسئله ورود کردم؛ ولو اینکه این آبجکتیوبودن هرگز نتواند به نحو تمام و کمال برآورده شود.» این صراحت امر مبارکی است. ایکاش دیگر بزرگان زبان و ادب فارسی و متفکّران پیشینۀ ما، از جمله فردوسی و مولوی و سعدی و حافظ و ...هم زنده بودند و در جلساتی که به نام آن‌ها و و آثارشان برگزار میشود حضور مییافتند و به ما میگفتند که آیا به همۀ سخنانی که دربارۀ آنان و آثارشان گفته و نوشته میشود باور دارند و به آن راضی هستند؟! محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
شکوفه کرد جهان، عطر سیب پیدا شد به بوی سیب دل بی‌نصیب پیدا شد زلال بود جهان مثل آب و آیینه در آن تجلّی روی حبیب پیدا شد جهان بهشت برین بود، با تبسّم تو به یک کرشمه دلِ بی‌شکیب پیدا شد هنوز تازه جهان بوی عشق یافته بود که با رسیدن شیطان رقیب پیدا شد برای لقمه نانی که ‌تر شود در خون گناه و گندمِ آدم‌فریب پیدا شد به اوج قلّه رسیدیم و در هبوطی تلخ کویر و رنج و فراز و نشیب پیدا شد تمام قصّه همین بود اگرچه بعد از آن هزار حرف عجیب‌وغریب پیدا شد محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
مرحبا قاسم سلیمانی پهلوان بزرگ ایرانی عشق از عمق جان ثناگویت میزند بوسه ها به بازویت باطل‌السّحر فتنۀ داعش پاسدار قلمرو آرش شیرمردیّ و کوه پابرجا حافظ کربلا و سامرّا آفرین بر شکوه و صولت تو بر بلندای عزم و غیرت تو گرنه آن رزم و عزم و کوشش بود شام و لبنان دیار داعش بود همه را نقره‌داغ می‌کردند رو به خاک عراق می‌کردند مقصد بعد مکر آل یهود فتح دروازه‌های تهران بود نقل افسانۀ عمالقه نیست به خدا این سخن مبالغه نیست باری این بار مکر غیر گذشت فتنۀ آمده به‌خیر گذشت با شما هر طرف که روکردیم برگ‌های برنده روکردیم با تو هرچند خوابش آشفته چشم بیدار فتنه‌ها خفته دستی این‌سوی در عدن داری دستی آن‌سوی در یمن داری با چنین عزم و رزم طوفانی پرچم اقتدار ایرانی از تو لرزان به‌سان عزرائیل پیکر وحشیان اسراییل مالک اشتر زمان سردار ریشۀ فتنه از میان بردار عزم تو جزم و کوه‌فرساتر دست‌وبازوی تو تواناتر بهمن1393 محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
🌹 حاج قاسم بال ِ پرسوختگان تاول خود را برداشت روضه‌خوان گریه کنان مقتل خود را برداشت شهر می‌رفت که در ظلمت خود غرق شود کشتی راه خدا مشعل خود را برداشت خوش به حال لب شمشیر شهادت طلبی که در این آمد و شد، صیقل خود را برداشت کربلا قصه‌ی امروز من و توست رفیق کربلا ماضی و مستقبل خود را برداشت نوعروسی است شهادت که شب حجله فقط یک نظر چارقد مخمل خود را برداشت حاج قاسم به رفیقان شهیدش پیوست گام دوم، قدم اول خود را برداشت @mehdi_jahandar
مردم که شهامت تو را می‌دیدند خورشید رشادت تو را می‌دیدند ای‌کاش در این دروغ‌گویان مقام یک‌ذرّه صداقت تو را می‌دیدند! محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
گفت راوی که زمین طوفانی‌ست آسمان در طلب قربانی‌ست بغض سنگین و نفسگیری هست که در ابعاد گلو زندانی‌ست رعد، این رعد خروشان در باد گوییا قهقهه‌ای شیطانی‌ست باد، این باد پریشان در دشت سربه‌سر نوحۀ سرگردانی‌ست بوی پیراهن یوسف گم شد بر علَم پیرهن عثمانی‌ست فتنه‌ها از پی هم، همچون موج می‌رسند و چه شبی ظلمانی‌ست حاجت این‌همه سوراخ نبود کشتی‌یی را که چنین طوفانی‌ست خطر لرزش و ریزش دارد شانه‌ها بر گسل ويراني‌ست رسم ننگین برادرکشتن مرده‌ریگ کهن انسانی‌ست گفت راوی که در آفاق ظهور پیشتر واقعۀ سفیانی‌ست گفت راوی که زمین تاریک است فتنۀ…[خطّ سند خوانا نیست] محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
امام علی: انّ اکرمَ الموتِ القتل میوه‌های نارسیده، سخت‌سخت خویشتن را بسته بر شاخ درخت میوه‌ای که می‌رسد دل می‌کَنَد از درخت و شاخه‌ها آن نیک‌بخت میوۀ ناچیده می‌گندد چه زود مثل انسان، روی خاک و روی تخت پیش از آنی که بگندد جان تو باید از باغ زمین بربست رخت! محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
مسیحای جوانمرد من ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است … آی دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی‌وش مغموم منم من، سنگ تیپاخوردهٔ رنجور منم دشنام پست آفرینش، نغمهٔ ناجور نه از رومم، نه از زنگم، همان بی‌رنگ بی‌رنگم بیا بگشای در، بگشای، دل‌تنگم حریفا، میزبانا، میهمان سال‌وماهت پشت در چون موج می‌لرزد تگرگی نیست، مرگی نیست صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است شعر "زمستان" از مشهورترین سروده‌های معاصر است و دربارۀ آن سخن فراوان گفته‌اند و شنیده‌ایم و تفسیرهای سیاسی و اجتماعی از آن کرده‌اند که اشکالی هم ندارد، زیرا مجال تحلیل و تفسیر در شعر گسترده است و هر شعری را می‌توان به اشکال مختلف معنی کرد و به تاریخ و سیاست و اجتماع و هر چیز دیگری ربط داد. درمورد این شعر معروف "شأن نزول"ی نقل شده که ذکر آن خالی از لطف نیست. حسب آنچه دوست هنرمندم، جناب آقای نیرومند، از مرحوم محمّدعلی ابرآویز، آهنگساز و شاعر همروزگار ما و از دوستان مرحوم اخوان، برای من نقل کرده‌اند، این شعر حاصل روابط دوستانۀ مرحوم اخوان و مرحوم احمد سروش است. اخوان، مثل مرحوم ابرآویز، از ارادتمندان احمد سروش بود. سروش بزرگ‌دبیر رادیو و نویسنده و شاعری درویش‌مسلک بود و بسیاری از داستان‌های برنامۀ "قصّۀ شب" را در آن سال‌ها او می‌نوشت. قدیمی‌های رادیو سروش را به بزرگواری و فضیلت می شناسند و حکایاتی از نیکی‌ها و جوانمردی‌هایش هنوز ورد زبان‌هاست. مرحوم حسین نادری، از گویندگان بافضیلت و بسیار توانای رادیو که خود درویشی آزاده بود، از کسانی بود که برای احمد سروش کرامات صوفیانه قائل بود. براساس آنچه مرحوم ابرآویز نقل کرده بود، روزی زمستانی اخوان برای ملاقات سروش به درِ خانۀ او رفته بود و سروش که به دلیلی از اخوان خاطری آزرده داشت، او را به خانۀ خود راه نداد و اخوان در همان حال‌وهوا، از سر عذرخواهی گفته بود: مسیحای جوانمرد من ای ترسای...الخ و بدین گونه شعر زمستان در یک روز سرد زمستانی شکل گرفت. محمّدرضا ترکی @faslefaaseleh
غایت ابداع منتشر شد. غایت ابداع (منشآت عربی خاقانی) منتشر شد. نشر خاموش رقعی/ شومیز/210ص علاقه‌مندان می‌توانند این کتاب را از طریق پخش ققنوس www.qoqnoosp.com و مراکزی مثل کتاب‌فروشی توس تهیّه کنند.