🌺نکته تفسیری صفحه ۷۶:🌺
برابری زن و مرد:
مطالعه ی قوانین و آداب و رسوم ملّتهایی كه پیش از نزول قرآن به سر میبردند، به خوبی نشان میدهد كه تقریباً در میان همه ی آنان، مقام زن در حد یك حیوان یا دست بالا یك انسان درجه ی دو بوده است. زنان به راحتی مورد ظلم قرار میگرفتند، خرید و فروش میشدند، شكنجه شده یا به قتل میرسیدند. یونانیها، زن را موجودی پلید و شیطانی میدانستند و رومیها معتقد بودند كه زن دارای روح انسانی نیست و فقط مردان، روح انسانی دارند. جالب توجّه اینكه تا همین چند قرن گذشته، دانشمندان مسیحی اسپانیا در اینكه آیا زنان نیز دارای روح انسانی هستند یا نه، با هم اختلاف نظر داشتند و پس از بحثهای طولانی به این نتیجه رسیدند كه روح زنها، چیزی بین روح انسان و حیوان است، و به جز روح مریم مقدس، روح زن دیگری جاودان نیست!
قرآن كریم، تمام این افكار باطل و نادرست را كنار زد و به صراحت اعلام كرد كه زنها همچون مردها انسان هستند و از تمام حقوق انسانی برخوردارند. در آیه ی 13 سوره ی حجرات میخوانیم: «ای مردم، ما شما را از جنس مرد و زن آفریدیم... و گرامیترین شما نزد خدا، باتقواترین شماست.» بدین ترتیب، هر نوع تبعیضی از میان جنس مرد و زن برداشته و زندگی خوب و مناسب در دنیا و آخرت، از آنِ هر دو جنس دانسته شد.
این آیه نیز بیان میكند كه خدا كارهای خوب هیچ زن و مرد باایمانی را تباه نمیكند و مردان و زنان مسلمان و فرمان بردار را وارد بهشت خواهد كرد. اما اینكه هر یك از زن و مرد، علاوه بر مسئولیتهای مشترك، وظایف جداگانهای دارند، ربطی به ارزش و مقام آن ها ندارد و نتیجه ی تفاوت طبیعی آن دو است؛ تفاوتهایی كه برای بقای نسل بشر و ادامه ی زندگی او لازم است؛ درست مانند اینكه در یك اداره، شخصی رئیس و شخص دیگر معاون و دیگری كارمند است. این مسئولیتهای متفاوت، برای انجام كارهای آن اداره، لازم و ضرور است؛ ولی باعث نمیشود كه بین مقام و ارزش انسانی آن افراد، تفاوت ایجاد كند؛ بلكه همه ی آنان انسان هستند و در برابر قانون یكسان اند و به یك اندازه حق زندگی دارند. نازل شدن آیات بسیار زیادی از سوی خدا به پیامبر صلوات الله علیه در مورد رعایت حقوق زنان، همچنین احترام فوق العاده ی پیامبر اسلام به دختر گرامی اش حضرت زهرا سلام الله علیها ـ در زمانی كه دختران را زنده زنده در گور میكردند ـ ، گویای نظر اسلام در باره ی زن و مقام اوست.
1. - براي اطلاع بيشتر ر.ك. به: ترجمه تفسير الميزان، ج2، ص393 و تفسير نمونه، ج3، ص223
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
@fatamae
AUD-20210506-WA0011.mp3
7.8M
🍃🌹دعای هفتم #صحیفه_سجادیه
✨به نیت شفای تمام بیماران ✨
🌱🌸الهـم عجـل لولیـک الفـرج🌸🌱
@fatamae
✨مسابقه مسابقه مسابقه✨
با سلام خدمت سروران عزیزم و گرامی 😍🤚
تبریک مجدد به مناسبت ایام عید و حلول ماه مبارک رمضان 🌹🌹🍃
ان شاءالله مسابقه از سحر در کانال بارگزاری میشود و تا ساعت ۲۴ همان روز وقت دارد ، عزیزانی که بعد از ساعت ۲۴ بفرستند دیگر پذیرفته نمی شود ، این مسابقه ان شاءالله تا آخر ماه مبارک ادامه دارد و به عزیزانی که بیشترین امتیاز را داشته باشن ان شاءالله به قید قرعه بعد از ماه مبارک رمضان جوایزی تقدیم خواهد شد لطفا جواب ها را به آدمین مسابقه بفرستید 👇
@HenqamehSahranavard
💫💫جوایز جوایز جوایز 💫💫
برنده اول ۱۰۰ هزارتومان جایزه نقدی
برنده دوم ۷۰ هزارتومان جایزه نقدی
برنده سوم ۵۰ هزارتومان جایزه نقدی
و ۵ شارژه ۱۰ هزارتومانی به قید قرعه بین تمام شرکت کنندگان در مسابقه 😍🤩
عزیزان فقط توجه داشته باشید که عزیزانی که در مسابقه شرکت میکنند شرط پذيرفتن آنها در مسابقه عضویت در همین کانال میباشد لینک کانال 👇
@fatamae
۶
بخش اول
غفلت در دنیا
دعای روز ششم
اللَّهُمَّ لَا تَخْذُلْني فِيهِ لِتَعَرُّضِ مَعْصِيَتِكَ، وَلا تَضْرِبْنى بِسِياطِ نَقِمَتِكَ، وَ زَحْزِحْنى فيهِ مِنْ مُوجِبَاتِ سَخَطِكَ، بِمَتنكَ وَ ايَادِيكَ يَا مُنْتَهى رَغْبَةِ الرَّاغِبينَ.
بار خدایا مرا در این روز به سبب نافرمانی خوار مکن و با تازیانه انتقامت مرا مزن و از انگیزه های خشم خود مرا
کنار کش. به منت و دستگیری تو ای غایت آرزوی علاقه مندان
***
غفلت در دنیا
۱- «و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.» «اعراف آیه ۲۰۵»
۲- «هر کس از یاد خداوند دوری کند، شیطانی را بر او مسلط میکنیم تا همنشین او گردد.»
« آل عمران آیه ۱۹۱»
پیامبر اکرم صلى الله عليه وسلم فرمود: ساعتی که یاد خدا در آن نشود بر مؤمن نخواهد گذشت مگر آنکه باعث پشیمانی و حسرت او خواهد شد.
غفلت کاری شقی
بعد از قتل عثمان خبر خلافت علی (ع) در سرتاسر بلاد اسلام پیچید و مردم جمع شدند تا با علی (ع) بیعت کنند. مردم دسته دسته از شهرها و روستاهای دور و نزدیک میآمدند و با او پیمان یاری و مودت می بستند از جمله این شهرها یمن بود که عده ای به سرکردگی ابن ملجم مرادی خدمت حضرت رسیدند. حضرت به آنها فرمود: شما از بزرگان و خواص یمن هستید آیا اگر مشکلی برایم پیش آمد یاری ام می دهید؟ آیا اگر گره کار با شمشیر باز شود دست به قبضه آن می برید؟ ابن ملجم به نمایندگی از اهل یمن پاسخ ایشان را این گونه گفت: ای امیر مؤمنان ما را با حرب، ناف بریدهاند و با پستان پیکان، شیر داده اند و در میدان جنگ مرد پرورانیده اند. زخم شمشیر و نیزه برای ما زیباتر از گلهای بهاری است. اطاعت تو را چون اطاعت پروردگار واجب میدانیم و به هر سو که فرمان جنگ دهی تو را نصرت میکنیم و پیروزمندانه باز میگردیم. حضرت آنها را مورد تفقد قرار داده و مقادیری خلعت گرانبها به رسم هدیه به آنها عطا فرمود و به موطن خود بازگشتند.
حضرت به این ملعون بسیار لطف فرموده بودند تا جائی که در تاریخ آمده است که حضرت از وی مدتی در خانۀ خویش پذیرائی کردند، اما این خبیث ازل و ابد نمک را خورد و نمکدان را شکست. روزی حضرت بالای منبر نشسته بودند. پس از مدتی موعظه به امام حسن (ع)
فرمودند: چند روز از ماه رمضان گذشته است. امام حسن (ع) پاسخ دادند: «سیزده روز.» رو به امام حسین (ع) کردند و فرمودند: چقدر به آخر ماه مبارک مانده است؟ امام عرضه داشتند: «هفده روز». امام دست به محاسن خود که سفید شده بود زدند و فرمودند: «سوگند به خدا که این موی محاسن خضاب میشود با خون خود، چرا که شقی ترین امت، قیام کرده است» و شعری را خواندند. «من حیات او را میخواهم در حالی که او مرگ مرا میخواهد. و بدان که جراحت تو از دوستت مرادی است.» ابن ملجم که در مجلس حاضر بود و این سخنان را میشنید و قبلاً نیز این قبیل کنایه ها را از حضرت شنیده بود سخت ترسیده و ساکت نشسته بود تا منبر حضرت تمام شد و پائین آمدند. او با عجله خدمت حضرت رفت و عرضه داشت یا امیرالمؤمنين من حاضرم
دستانم را از بدن جدا کنید و حتی اگر میخواهید بفرمائید تا سر از تنم جداکنند اما این حرفها را از شما نشنوم. حضرت سری تکان دادند و فرمودند: «چگونه تو را قصاص کنم در حالی که هنوز جرمی مرتکب نشده ای. حتی اگر یقین داشته باشم که تو این کار را میکنی تو را نمیکشم. لکن بیاد بیاور سخن دایه ات را که زنی از جهود بود که به تو گفت: ای برادر کشنده ناقه صالح.» ابن ملجم با شنیدن این سخن سرش را پائین انداخت و حضرت نیز سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت تا سحرگاه شب نوزدهم ماه رمضان که با نالۀ فزت و رب الكعبة در مسجد این سکوت شکسته شد.
بخش دوم
حکایت اول
دو چیز را فراموش کن و دو چیز را فراموش نکن
لقمان به پسرش فرمود: پسرم دو چیز را فراموش مکن: یکی خدا و یکی مرگ. انسان باید شب و روز به یاد خدا و به یاد مردن باشد. یعنی فکر کند که شاید من همین الان روی منبر از دنیا بروم. اتفاق افتاده حاج آقا حسین خندق آبادی روی منبر صحبت میکرد که از دنیا رفت. خدا را هم نباید فراموش کرد. اگر انسان خدا را فراموش نکند، گناه نمیکند و اگر مرگ را فراموش نکند به فکر آخرتش هست و برای آنجا تهیه می بیند و زاد و توشه بر می دارد. بعد لقمان به پسرش فرمود: دو چیز را هم فراموش کن: اول اگر به کسی خوبی کردی. مثلاً به دختر کسی جهاز دادی، فراموش کن، توقع نداشته باش که هر وقت به تو می رسد احترام بگذارد . دوم اگر کسی به تو بدی کرد آن را هم فراموش کن. کینه او را به دل نگیر. شنیده ای کسی غیبت تو را کرده، به تو بی احترامی کرده، بدی کرده کینه اش را به دل نگیر و فراموش کن.
این چهار کلمه یک کتاب است. اگر کسی به این چهار کلمه عمل کند آدم می شود.
حکایت دوم
سه گروه که بعد از مرگ نامه عملشان باز است
در حدیث آمده که خیلیها هستند که به محض مردن نامه عملشان بسته میشود. اما سه طایفه اند که وقتی میمیرند، نامۀ عملشان همچنان باز