eitaa logo
فاطمه عارف‌نژاد
673 دنبال‌کننده
173 عکس
8 ویدیو
4 فایل
📗 مجموعه‌شعر «شبانماه» | انتشارات شهرستان ادب 📘 مجموعه‌شعر «در رکاب صبح» | انتشارات شهرستان ادب اگر صحبتی بود: @arefnejad
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بافتار
🔹رژیم صهیونیستی در یک ماه گذشته حملات سنگینی به نوار غـ ـزه کرده و رکورد جدیدی را در نسل‌کشی و ویرانگری برای خود ثبت نموده است. این وحشی‌گری، موج بزرگی از خشم و اعتراض آزادگان جهان را در پی داشت و در سرتاسر کشورها چندین راه‌پیمایی‌ با حضور صدها هزاران نفر علیه رژیم آپارتاید اسرائیل به راه افتاد. انزجار از این کشتار و اعلام خشم از قتل عام فـلـ ـسـطـ ـیـنی‌ها، فراملیتی و فرادینی شده است. مسلمان، مسیحی، کلیمی، عرب و غیرعرب، همگی از این فاجعه به تنگ آمده‌اند و بی‌تاب فــلـ ـســطـ ـیـن شده‌اند. در این بین، عده‌ای هنوز سکوت اختیار کرده‌ و نسبت به این فاجعۀ انسانی بی‌تفاوتند. 🔹در این فرسته، به سراغ اشعاری رفتیم که در تلاشند تا وجدان‌های به‌خواب‌رفته را بیدار کنند.
هدایت شده از بهنام کردلو | خوشنویسی
هدایت شده از رادیو رَزان
. حتما این لبخند را دیده‌اید. این بار اما «لبخند رزان» را بشنوید. @razan_radio 🎧
هدایت شده از رادیو رَزان
1_7595014058.mp3
19.28M
📻 قسمت سیزده: |لبخند رزان| شعری در وصف «رَزان نجار»، امدادگر ٢١ سالهٔ فلسطینی که توسط تک‌تیرانداز اسرائیلی به شهادت رسید. ✍🏻 شاعر: فاطمه عارف‌نژاد 🎙 گوینده: هانیه حسن‌زاده 💻 گرافیست: زهرا پناهی 🎚 تنظیم صدا: استودیو رَزان @razan_radio 🎧
بایستیم و بجنگیم و دل قوی داریم که صبحِ فتح نبوده‌ست و نیست افسانه @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
وقتی که لم‌ داده بودی آرام بر روی تختی یا که به زور دوتا قرص خوابیده بودی به سختی وقتی که خوشحال بودی از دیدن ناگهانش یا شکوه می‌کردی از خود از این‌که داری چه بختی در فکر این‌که بنوشی همراه او قهوه یا چای یا در نخستین قرارت باید بپوشی چه رختی تا نگذرد از لب مرز سوز سپاه زمستان افتاد و آتش به پا کرد یک بار دیگر درختی مشغول چشمی و ابرو،سرگرم با تاب گیسو بیرون بزن از شب این تکرار هر روزه لختی تا که مبادا بلرزی،جان داد سرباز مرزی وقتی که خوابیده بودی آرام بر روی تختی @azam_saadatmand
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
ابر لکنت گرفته، درمانده قاصدک تشنهٔ خبر مانده آن نسیمی که بوی باران داشت چند سالی‌ست در سفر مانده همه اوقات مزرعه تلخ است بر دلش داغ نی‌شکر مانده هرچه دشت است بی گل و گندم هرچه باغ است بی‌ثمر مانده باید آهسته خرج خاک شود رود را طاقتی اگر مانده نرسیدند به توانستن خواستن‌های بی‌اثرمانده باز چشم‌انتظار معجزه‌اند مردمِ بین خیر و شر مانده تو بگو کی سپیده می‌آید؟ چند شب‌گریه تا سحر مانده؟ ما همه آفتابگردانیم اوست خورشید و اوست فرمانده إِلهى عَظُمَ البلاء و بَرِحَ الخَفاء و انكَشَفَ الغِطاء و انقَطَعَ الرَّجاء ‌و ضاقَتِ الاَرضُ و مُنِعَتِ السَّمآء… @fatemeh_arefnejad
دی بود و درد بود؛ زمستان ادامه داشت آن سوی پنجره تب طوفان ادامه داشت از چشم آسمان کبود آیه می‌چکید فصل نزول سورهٔ باران ادامه داشت انسان پر از دریغ، پر از غم، پر از قصور! عصر هزارسالهٔ خسران ادامه داشت شب ناگهان رسید و سر صبح را برید صبحی که روز بعد، کماکان ادامه داشت بر رحل نی تلاوت خون بود و تا ابد بغض غریب قاری قرآن ادامه داشت عمری شهید بود و شهیدانه پر کشید اما هنوز در دل میدان ادامه داشت جغرافیای عشق به نامش قیام کرد تشییع او به وسعت ایران ادامه داشت می‌رفت و گریه‌های سپاهی سیاه‌پوش در امتداد خیس خیابان ادامه داشت هر قدر از قضا سر راهش به سنگ خورد با پیچ و تاب، رود خروشان ادامه داشت ذکر بهار بود و لب غنچه‌های سرخ شور جوانه در دل گلدان ادامه داشت دی بود و درد بود و زمستان... ولی هنوز در دشت، لاله لاله بهاران ادامه داشت @fatemeh_arefnejad
مریم؟ شقایق؟ یاس؟ نیلوفر؟ زیباتر از این‌هاست، زیباتر خوش‌بوترین: در دامنش ریحان جاری‌ترین: یک چشمه از کوثر گاهی بخوانش سیب، سیبی سرخ گاهی گلاب تازۀ قمصر از چشم‌هایش شعر می‌بارد روی خطوط خالی دفتر در هفت سال تشنگی، باران در هفت دور تشنگی، هاجر در خنده‌هایش شور رستاخیز در گریه‌هایش یادی از محشر عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر ❣️ @fatemeh_arefnejad
تابیدی و به مهر تو جان آفریده شد پلکی زدی، زمین و زمان آفریده شد از تار و پود معجر تو پایه‌های عرش از چین چادر تو جهان آفریده شد از خرده‌های خوان تو در هفت آسمان منظومه‌های خرد و کلان آفریده شد عشقت دوید در رگ بی‌مایهٔ حیات در قلب زندگی ضربان آفریده شد پنهان میان فطرت یاس و بنفشه‌ها گل کرد خنده‌هات و جنان آفریده شد آراستت خدا به هزاران هزار حسن تاجی برای فخر زنان آفریده شد او فاطر است و فاطمه‌ای تو! خدای من! با تو چه رازها که عیان آفریده شد دیدند و دیده‌ایم که با حب و بغض تو معیار هرچه سود و زیان آفریده شد تا سرنوشت تیرهٔ آدم چه می‌شود چشمان روشنت نگران آفریده شد آنقدر رنج‌های زمین را گریستی تا چشمه چشمه رود روان آفریده شد اهل گناه راه نجاتی نداشتند سوی تو آمدند، امان آفریده شد از خاک بی‌‌نشان تو ای آسمان‌ترین! در راه دوست سنگ نشان آفریده شد… @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از گنجشکهای پاییز
از مردمان بی‌سلاح کوچه و بازار از هر کسی که دوستت دارد هراسان‌اند
رسیدند از غروبِ جاده مهمان‌های بسیاری ببین! جمع‌اند اطرافت پریشان‌های بسیاری هوا بوی جدایی می‌دهد در موسم دیدار افق ابری‌ست، در راهند باران‌های بسیاری تو خویشاوندی دیرینه‌ای با رودها داری به دریای تو می‌ریزند جریان‌های بسیاری نگاهت چلچراغ مسجد و دیر و کلیسا بود به تو روشن شده چشم شبستان‌های بسیاری از آن روزی که شهر آمادهٔ تشییع زخمت شد چراغانِ غمت مانده خیابان‌های بسیاری تو ای تا بوده و هست آشنا با سبزِ فروردین! گذشت از باغِ ما بی تو زمستان‌های بسیاری چرا گلدان شکست و گل‌ترین‌ها سرخ پوشیدند؟ چرا در خون خود غرق‌اند ریحان‌های بسیاری؟ به شوق آسمان از غزه تا بیروت، تا کرمان کبوتر می‌شوند این‌روزها جان‌های بسیاری بگو با دشمنان از اقتدار آه مظلومان کماکان پیش رو دارند طوفان‌های بسیاری… @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از مَدرَس/ ۸
______[ کانال های ویژه ادبیات ]______ • مَدرَس هشت ................. عضویت • فراخوان شعر .................. عضویت • قفسه .......................... عضویت • محفل ادبی مطلع ............. عضویت • یاقوت سرخ ................... عضویت ______[ کانال آقایان شاعر ]______ • محسن قاسمی .............. عضویت • عاصی خراسانی .............. عضویت • مجتبی خرسندی ............. عضویت • محمدحسین انصاری نژاد ....عضویت • مهدی کبیری .................. عضویت • محمدجواد منوچهری ........ عضویت • مصطفی توفیقی ............. عضویت • سجاد روانمرد ................ عضویت • احمد رفیعی وردنجانی ....... عضویت • امیر حسین پاسبان .......... عضویت • مسعود یوسف پور ........... عضویت ______[ کانال بانوان شاعر ]______ فاطمه عارف نژاد ............... عضویت عاطفه جعفری ................. عضویت سعیده کرمانی ................. عضویت مریم کرباسی ................. عضویت زهرا سپه‌کار .................... عضویت الهه بیات مختاری ............. عضویت 📝 فهرست به‌روزرسانی خواهد شد...
آیین پایانی کنگره شعر حماسه غزه مظلوم با شعر خوانی و معرفی شاعران برگزیده با حضور پنج شنبه ۲۸ دی ماه۱۴۰۲ ساعت ۱۴:۳۰ تهران خیابان سمیه ، حوزه هنری ، تماشاخانه مهر 🔸حلقه‌شعر‌ولایی‌فرات
تقویم تحت سلطهٔ طوفان بود تقدیرِ چارفصل، زمستان بود تاریخ در محاصرهٔ غفلت جغرافیا در آتش عصیان بود در شامگاه زنده‌به‌گوری‌ها هر خواب دخترانه پریشان بود کعبه به‌رغم صلح نمادینش خط مقدم بت و بهتان بود اما در آن میانه کسی برخاست مردی که نام کوچکش ایمان بود مردی که پشت‌گرمی کوه طور مردی که روشنایی فاران بود او که نگاه ابری و دلتنگش شأن نزول آیهٔ باران بود اردیبهشت پیرهنش در باد آلهام‌بخش روح درختان بود یادش بشارتی به چمن می‌داد ذکرش جواز خندهٔ گلدان بود زیباترین تلاوت الرحمن کامل‌ترین روایت انسان بود @fatemeh_arefnejad
افق‌های باز و کران‌های تازه زمین‌های نو، آسمان‌های تازه پر از شوق کشف‌ است منظومه‌هامان پر از حیرت کهکشان‌های تازه پریدن به آغوش فصلی بهاری دویدن به سوی زمان‌های تازه به مرز علوم: اکتشافات بی‌حد به بام فنون: نردبان‌های تازه رصد کرده‌اند آن طرف‌تر هدف را سر برج‌ها دیده‌بان‌های تازه اگر چاه و چاله‌ست در راه مقصد... اگر ترس و‌ شک و گمان‌های تازه... اگر خار در چشم و صبر است دستور... اگر در گلو استخوان‌های تازه... ببین هفت‌خان را گذشته‌‌ست و حالا رسیده‌ست رستم به خان‌های تازه وطن لشکری آرش آورده با خود مسلح به تیر و کمان‌های تازه تویی وارث پهلوان‌های پیشین تویی نسلی از قهرمان‌های تازه بیا و بخوان دست افسانه‌ها را بیا و بگو داستان‌های تازه.. که با راه ابریشمت قصه داری که آورده‌ای پرنیان‌های تازه به شوق صدور جهان‌بینی نور بخوان صبح را با زبان‌های تازه کمی مشق کن لذت سادگی را اگر سخت شد امتحان‌های تازه شهیدان می‌آیند و دارند بر تن از آن عهد دیرین نشان‌های تازه که جاده‌ست و این تک‌سوارانِ غیرت که دشت است و این ارغوان‌های تازه به بذری که باور در این خاکدان کاشت پدید آمده بوستان‌های تازه و خواهد رسید آخر آن صبح موعود و ماییم و فتح جهان‌های تازه | ✌🏼🇮🇷 @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
هنوز می‌چکد از چشم‌ها بهانهٔ تو بیا که سر بگذارد جهان به شانهٔ تو برای گریهٔ این ابرهای سرگردان کجاست بهتر از آغوش بی‌کرانهٔ تو؟ به پای بوسی دریای وعده داده شده از ابتدای زمان رودها روانهٔ تو نفس نفس همه‌جا بادها سراسیمه سحر سحر همه در جست‌وجوی خانهٔ تو ستاره‌ها همه پا در رکاب نور امید نگاه سرخ افق مشعل نشانهٔ تو اگرچه باور تقویم‌ ما زمستانی‌ست هزار سکه بهار است در خزانهٔ تو میان باغ خزان‌خیز چارفصل هنوز به انتظار تو قد می‌کشد جوانهٔ تو به صبح جمعه قسم عصر، عصر دلتنگی‌ست بخواه تا بشوم لایق زمانهٔ تو @fatemeh_arefnejad