eitaa logo
منبرک فاطمی
7.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ سبک زندگی قبل از مرگ چهل وظیفه قبل از مرگ روش عاقبت بخیری هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ سبک زندگی قبل از مرگ چهل وظیفه قبل از مرگ روش عاقبت بخیری هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ " أمّا هديّة عزرائيل فأربعة أشياء: و هديّة القبر أربعة أشياء: و هديّة منكر و نكير أربعة أشياء: و هديّة الميزان أربعة أشياء: و هديّة الصراط أربعة أشياء: و هدية مالك أربعة أشياء: و هديّة رضوان أربعة أشياء: و هديّة النبيّ صلّى اللّه عليه و اله أربعة أشياء: و هديّة جبرئيل أربعة أشياء: و هدية اللّه تعالى أربعة أشياء: ترجمه ی حدیث همراه با ذکر آیات و روایات مربوطه 1) عزرائيل 2) قبر 3) نكير و منكر 4) ميزان 5) پل صراط 6) دربان دوزخ 7) دربان بهشت 8) پيغمبر «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» 9) جبرئیل 10) و خداوند متعال؛ براى عزرائيل چهار چيز: 1) رضايت حقداران، 2) قضاى نمازها، 3) اشتياق به خدا، 4) و آرزوى مرگ؛ براى خداوند متعال هم چهار چيز: 5) ترك سخن‏چينى، 1) استبراى از بول، ( و رعایت طهارت و پاکی) 2) تلاوت قرآن، 3) و نماز شب؛ براى نكير و منكر هم چهار چيز: 1) راستگويى، 2) ترك غيبت، 3) حقگويى، 4) و فروتنى براى همه؛ براى ميزان نيز چهار چيز: براى صراط هم چهار چيز: براى دربان دوزخ هم چهار چيز: براى دربان بهشت نيز چهار چيز: براى پيغمبر «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» هم چهار چيز: جبرئيل هم چهار چيز: براى قبر هم چهار چيز: هدایای دهگانه و تهیه آنها قبل از مرگ سبک زندگی قبل از مرگ چهل وظیفه قبل از مرگ روش عاقبت بخیری جاء رجل إلى النبيّ صلّى اللّه عليه و اله فقال له: أتأذن لي أن أتمنّى الموت، فقال صلّى اللّه عليه و آله: الموت شي‏ء لا بدّ منه و سفر طويل ينبغي لمن أراده أن يرفع عشر هدايا، فقال: و ما هي؟ قال صلّى اللّه عليه و آله: 1) هديّة عزرائيل، 2) و هديّة القبر، 3) و هديّة منكر و نكير، 4) و هديّة الميزان، 5) و هديّة الصراط، 6) و هديّة مالك ، 7) و هديّة رضوان ، 8) و هديّة النبيّ صلّى اللّه عليه و اله، 9) و هديّة جبرئيل، 10) و هديّة اللّه تعالى. أمّا هديّة عزرائيل فأربعة أشياء: 1) رضاء الخصماء، 2) و قضاء الفوائت، 3) و الشوق إلى اللّه، 4) و التمنّي للموت و هديّة القبر أربعة أشياء: 1) ترك النميمة، 2) و استبراؤه من البول، 3) و قراءة القرآن، 4) و صلاة الليل و هديّة منكر و نكير أربعة أشياء: 1) صدق اللسان، 2) و ترك الغيبة، 3) و قول الحقّ، 4) و التواضع لكلّ أحد «6». و هديّة الميزان أربعة أشياء: 1) كظم الغيظ، 2) و ورع صادق، 3) و المشي إلى الجماعات، 4) و التداعي إلى المغفرات. و هديّة الصراط أربعة أشياء: 1) إخلاص العمل، 2) و حسن الخلق، 3) و كثرة ذكر اللّه، 4) و احتمال الأذى . و هدية مالك أربعة أشياء: 1) البكاء من خشية اللّه، 2) و صدقة السر، 3) و ترك المعاصي، 4) و برّ الوالدين. و هديّة رضوان أربعة أشياء: 1) الصبر على المكاره، 2) و الشكر على نعمه، 3) و إنفاق المال في طاعته، 4) و حفظ الأمانة في الوقف. و هديّة النبيّ صلّى اللّه عليه و اله أربعة أشياء: 1) محبّته، 2) و الإقتداء بسنّته، 3) و محبّة أهل بيته، 4) و حفظ اللسان عن الفحشاء. و هديّة جبرئيل أربعة أشياء: 1) قلّة الأكل، 2) و قلّة النوم، 3) و مداومة الحمد، 4) و قلّة الكلام. و هدية اللّه تعالى أربعة أشياء: 1) الأمر بالمعروف، 2) و النهي عن المنكر 3) و النصيحة للخلق، 4) و الرحمة على كلّ أحد. @fatemi5
🔴قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): ♦️«مَنْ يَصْبِرْ نَصَرَهُ اللهُ وَ مَا أُعْطِيَ عَطَاءٌ خَيْرٌ وَ أَوْسَعُ مِنَ الصَّبْرِ وَ النَّصْرُ مَعَ الصَّبْرِ وَ الْفَرَجُ بَعْدَ الْكَرْبِ وَ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» ♦️پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: هرکس صبر کند خداوند یاریش می‌کند، و هیچ خیر و نیکی بهتر از صبر نیست و بدان پیروزی بر مشکلات با صبر حاصل شده و گشایش در زندگی با بلا ممکن می‌شود. و همانا همراه سختی راحتی است. 📚(مستدرك الوسائل؛ ج‌11، ص 263) @fatemi5
✅ امام علی علیه‌السلام: 📍 طَلَبُ الدُّنيا رَأسُ الفِتنَةِ؛ 📌 دنياطلبى، ريشه فتنه است. 📚 غرر الحكم، ح۵۹۹۰ 🆔 @fatemi5
✅وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى كَانُوا يَعْمَلُونَ ترجمه و كسانى كه ایمان آورده و كارهاى شایسته انجام داده‏اند، قطعاً لغزش‏هاى آنان را مى‏پوشانیم، و بى شك بهتر از آنچه عمل مى‏كرده‏اند پاداششان مى‏دهیم. 🌹نکته ها از بهترین نمونه ‏هاى جهاد كه در آیه ‏ى قبل خواندیم، ایمان و عمل صالح است كه در این آیه عنوان شده است. 🌹پيام ها  1- انسان براى دریافت پاداش‏هاى الهى، به ایمان و صالح، هر دو نیازمند است. «آمنوا و عملوا الصّالحات»  2- مؤمنان از و گناه به دور نیستند. «و الّذین آمنوا... لنكفّرن عنهم سیئاتهم»  3- پاداش الهى، تنها گناهان گذشته نیست، بلكه دریافت پاداش نیز هست. «لنكفّرن عنهم سیئاتهم و لنجزینّهم»  4- دریافت پاداش پس از شدن از گناهان است. «لنكفّرن... لنجزینّهم» عنکبوت ۱۷ @fatemi5
ویژگی های بسیج از دیدگاه قرآن.pdf
475.5K
📜فیش منبر کوتاه 📩 هفته بسیج ویژگی های بسیج از دیدگاه قرآن 🔵منبر کوتاه به مناسبت هفته بسیج 💠دسترسی به متن منبر @fatemi5 @fishemenbar
راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری.pdf
602.1K
📜فیش منبر 📩 هفته بسیج 🔵منبر کامل به مناسبت هفته بسیج راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری ╭─═ঊঈ🔻💢ঊঈ═─╮ 🔵 @fishemenbar👌 ╰─═ঊঈ💢🔺ঊঈ═─╯
راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری.pdf
602.1K
📜فیش منبر 📩 هفته بسیج 🔵منبر کامل به مناسبت هفته بسیج راههای تقویت روحیه شهادت و ایثارگری 🔵 @fishemenbar👌 ╰─═ঊঈ💢🔺ঊঈ═─╯
تشرف تاجر اصفهانی و طیّ الارض با جناب هالو حاج آقا جمال الدین(ره) نقل می فرمود: « من برای نماز ظهر و عصر به مسجد شیخ لطف الله ، که در میدان شاه اصفهان واقع است، می آمدم. روزی نزدیک مسجد جنازه ای را دیدم که می برند و چند نفر از حمالها و کشیکچی ها همراه او هستند. حاجی تاجری، از بزرگان تجار هم که از آشنایان من است پشت سر آن جنازه بود و به شدت گریه می کرد و اشک می ریخت. من بسیار تعجب کردم چون اگر این میت از بستگان بسیار نزدیک حاجی تاجر است که این طور برای او گریه می کند، پس چرا به این شکل مختصر و اهانت آمیز او را تشییع می کنند و اگر با او ارتباطی ندارد، پس چرا این طور برای او گریه می کند؟ تا آن که نزدیک من رسید، پیش آمد و گفت: آقا به تشییع جنازه اولیاء حق نمی آیید؟ با شنیدن این کلام، از رفتن به مسجد و نماز جماعت منصرف شدم و به همراه آن جنازه تا سر چشمه پاقلعه در اصفهان رفتم. ( این محل سابقاً غسالخانه مهم شهر بود ) وقتی به آن جا رسیدیم، از دوری راه و پیاده روی خسته شده بودم. در آن حال ناراحت بودم که چه دلیلی داشت که نماز اول وقت و جماعت را ترک کردم و تحمل این سختی را نمودم آن هم به خاطر حرف حاجی. با حال افسردگی در این فکر بودم که حاجی پیش من آمد و گفت: شما نپرسیدید که جنازه از کیست؟ گفتم: بگو. گفت: می دانید امسال من به حج مشرف شدم. در مسافرتم چون نزدیک کربلا رسیدم، آن بسته ای را که همه پول و مخارج سفر با باقی اثاثیه و لوازم من در آن بود، دزد برد و در کربلا هم هیچ آشنایی نداشتم که از او پول قرض کنم. تصور آن که این همه دارایی را داشته ام و تا این جا رسیده ام؛ ولی از حج محروم شده باشم، بی اندازه مرا غمگین و افسرده کرده بود. در فکر بودم که چه کنم. تا آن که شب را به مسجد کوفه رفتم. در بین راه که تنها بودم و از غم و غصه سرم را پایین انداخته بودم، دیدم سواری با کمال هیبت و اوصافی که در وجود مبارک حضرت صاحب الامرعلیه السلام توصیف شده، در برابرم پیدا شده و فرمودند: چرا این طور افسرده حالی؟ عرض کردم: مسافرم و خستگی راه سفر دارم. فرمودند: اگر علتی غیر از این دارد، بگو؟ با اصرار ایشان شرح حالم را عرض کردم. در این حال صدا زدند: هالو. دیدم ناگهان شخصی به لباس کشیکچی ها و با لباس نمدی پیدا شد. ( در اصفهان در بازار، نزدیک حجره ما یک کشیکچی به نام هالو بود ) در آن لحظه که آن شخص حاضر شد، خوب نگاه کردم، دیدم همان هالوی اصفهان است. حضرت به او فرمودند: « اثاثیه ای را که دزد برده به او برسان و او را به مکه ببر » و خودشان ناپدید شدند. آن شخص به من گفت: در ساعت معینی از شب و جای معینی بیا تا اثاثیه ات را به تو برسانم. وقتی آن جا حاضر شدم، او هم تشریف آورد و بسته پول و اثاثیه ام را به دستم داد و فرمود: درست نگاه کن و قفل آن را باز کن و ببین تمام است؟ دیدم چیزی از آنها کم نشده است. فرمود: برو اثاثیه خود را به کسی بسپار و فلان وقت و فلان جا حاضر باش تا تو را به مکه برسانم. من سر موعد حاضر شدم. او هم حاضر شد. فرمود: پشت سر من بیا. به همراه او رفتم. مقدار کمی از مسافت که طی شد، دیدم در مکه هستم. فرمود: بعد از اعمال حج در فلان مکان حاضر شو تا تو را برگردانم و به رفقای خود بگو با شخصی از راه نزدیکتری آمده ام، تا متوجه نشوند. ضمناً آن شخص در مسیر رفتن و برگشتن بعضی صحبتها را با من به طور ملایمت می زدند؛ ولی هر وقت می خواستم بپرسم شما هالوی اصفهان ما نیستید، هیبت او مانع از پرسیدن این سؤال می شد. بعد از اعمال حج، در همان مکان معین حاضر شدم و او هم مرا، به همان صورت به کربلا برگرداند. در آن موقع فرمود: حق محبت من بر گردن تو ثابت شد؟ گفتم: بلی. فرمود: تقاضایی از تو دارم و موقعی که آن را از تو خواستم انجام بده. او رفت. تا آن که به اصفهان آمدم و برای رفت و آمد مردم نشستم. روز اول دیدم همان هالو وارد شد. خواستم برای او برخیزم و به خاطر مقامی که از او دیده ام او را احترام کنم اشاره فرمود که مطلب را اظهار نکنم، و رفت در قهوه خانه پیش خادمها نشست و در آن جا مانند همان کشیکچی ها قلیان کشید و چای خورد. بعد از آن وقتی خواست برود نزد من آمد و آهسته فرمود: آن مطلب که گفتم این است: در فلان روز دو ساعت به ظهر مانده، من از دنیا می روم و هشت تومان پول با کفنم در صندوق منزل من هست. به آن جا بیا و مرا با آنها دفن کن. در این جا حاجی تاجر فرمود: آن روزی که جناب هالو فرموده بود، امروز است که رفتم و او از دنیا رفته بود و کشیکچی ها جمع شده بودند. در صندوق او، همان طور که خودش فرمود، هشت تومان پول با کفن او بود. آنها را برداشتم و الآن برای دفن او آمده ایم. بعد آن حاجی تاجر گفت: آقا! با این اوصاف، آیا چنین کسی از اولیاء الله نیست و فوت او گریه و تأسف ندارد. » ماخذ : کتابهای شیفتگان حضرت مهدی ( عج ) و برکات حضرت ولی عصر - عج
⏪در مسیر بندگی👇👇 ♦️http://eitaa.com/joinchat/2781151234C628d820482 ایتا ♦️ http://sapp.ir/a_fatemi24 سروش ⏪خانواده بهشتی 👇 ♦️http://eitaa.com/joinchat/2778988546C9020a20a87 ایتا ♦️http://sapp.ir/fatemi24 سروش ⏪کانال فعالیتهای مساجد،هیاتها،جلسات قرانی گناباد در ایتا 👇 ♦️@Gonabadnoor
😁 لطیفه 😁 انقدر فامیلامون رو ندیدیم که چند وقت پیش یه یارو اومد به اسم عموم خونمون شام خورد... بعدا فهمیدیم گدا بوده😐😂😂 ✅ بیخود بهونه نیاریم که راه ها دور شده و نمیتونیم صله رحم انجام بدیم. پایین ترین سطح صله رحم احوالپرسی تلفنیه. اینکه دیگه ربطی به گرونی و دوریِ راه نداره؛ ثواب صله رحم رو از خودمون دریغ نکنیم. 💠 امام على عليه السلام :با صدقه و صله رحم گناهان خود را پاك كنيد و خود را محبوب پروردگارتان گردانيد. كَفِّروا ذُنوبَكُم وَتَحَبَّبوا اِلى رَبِّكُم بِالصَّدَقَةِ وَصِلَةِ الرَّحِمِ(غررالحکم و دررالکلم ج4، ص635) - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - @tanzmenbar @fatemi5
تأکیدی که همیشه داشته ایم این است که در هر جبهه ای می‌خواهید فعالیت کنید، امام حسین ات هم باید به همان اندازه پررنگ باشد. نماز و مبارزه با نفس و هیئت ات، باید به همان اندازه پررنگ باشد. ان‌شاءالله بسیجی بمانیم و بمیریم، که حضرت امام (ره) فرمود خدایا ما را با بسیجیان محشور کن. @fatemi5 https://eitaa.com/fatemi5/615
خلاصه سخنرانی حجةالاسلام سید محمد انجوی‌نژاد به مناسبت هفته بسیج مستضعفان 1392/9/9 در یک برداشت و نگاه کاملا سلیقه ای به کلمه بسیج، می‌توانیم بسیج را مخفف چند مفهوم بدانیم؛ در حقیقت پایه‌های حرکتی یک بسیجی را می توانیم در این چند حرف خلاصه کنیم: «ب» بسیج به معنای بیداری است. انسان در اثر یک سری اطلاعات و آگاهی‌ها به نقطه ای می‌رسد که درک کند هدف اصلی زندگی کردن، رسیدن به گزینه‌های خور و خواب و خشم و شهوت نیست و یکی از قسمت‌های مهم این است که انسان بتواند به همنوع خودش کمک کند و در جهت یاری مظلومان، قیام کند. این قیام ممکن است قیام اقتصادی باشد در مبارزه با فقر، قیام نظامی باشد در مبارزه با استعمار و استثمار، یا قیام فرهنگی [جنگ نرم] باشد. روی هم رفته، یک بسیجی واقعی اول باید در اثر آگاهی، بیدار شود. «س» بسیج را می‌توانیم بطور خیلی سلیقه ای، سازماندهی اسم بگذاریم. یعنی هیچ تشکیلات و تشکل و هیچ انگیزه و بیداری در عالم، بدون سازماندهی جواب نمی‌دهد. سازماندهی یعنی متمرکز کردن نیروها در جهت یک هدف، و نگه داشتن این قوا در کنار هم. این هم آوایی و هم‌نوایی در این قوا باعث می‌شود ضربه‌هایی که زده می‌شود، متمرکز تر و موثرتر باشد. لذا دومین وظیفه بسیجی این است که در سازماندهی قرار بگیرد و در این سازماندهی فقط نقش خودش را بازی کند. یک بازیکن خوب فوتبال که بهترین پستش دفاع است، ممکن است بتواند نقش یک فوروارد را هم بازی کند، اما اگر پست خودش را رها کند و به نقش دیگری بپردازد، سازماندهی این تیم را به هم می‌ریزد. در بحث بسیج، چه در جنگ نرم و چه در جنگ سخت، سازماندهی دومین مطلب مهم است. چه کسی به درد کجا می‌خورد و در چه زمانی چه کار باید بکند. یک بچه حزب‌اللهی حتی با انگیزه بالا، نمی‌تواند بسیجی خوبی باشد، مگر اینکه در یک سازمان قرار بگیرد. «ی» بسیج را یاری‌گری نام می‌گذاریم. یعنی بسیجی خودش فرمانده نیست، بلکه ولایت و خدا را یاری می‌کند. در حقیقت یعنی در پناه یک فرمانده قرار گرفتن. بسیجی یعنی یاری‌گر، نه تصمیم گیرنده و عامل. زمانی که به او بگویند بجنگ، بدون چون و چرا می‌جنگد و وقتی هم بگویند جنگ تمام است، چون و چرا نمی‌کند. مرحوم شهید کاوه، زمانی در لشگر ویژه شهدا در کردستان فرمانده ما بود. ایشان در بحث سازماندهی و اطاعت آدم بسیار عجیبی بود. یک دفعه شب و نصفه‌شب بالای سر گردان بود. به فرمانده گردان می گفت کنار بایست، می خواهم نیروهایت را چک کنم. وسط ستون‌ها می‌گشت، به یک نفر می‌گفت نفر جلویی‌ات چه کسی است؟ نفر پشت سری‌ات چه کسی است؟ اسم ببر! اگر نمی‌دانست، تنبیه‌اش می‌کرد. می‌گفت چگونه ممکن است در سازمانی قرار بگیری که ندانی عقب و جلویت چه خبر است! آن زمان در کردستان، زمانی که ستون در کنار کوه حرکت می‌کرد، کومله‌ای در تاریکی شب می آمد و از غفلت یک بسیجی که یک لحظه جلویش را ندیده، استفاده می‌کرد و خیلی آرام وارد صف می‌شد. در آن تاریکی و ظلماتی که ما فقط کوله‌پشتی نفر جلویی را می‌دیدیم، خیلی آرام عقبه‌ گردان را به یک مسیر دیگر می برد؛ جلو به یک مسیر می‌رفت، عقب به یک مسیر دیگر. این گونه کمین می‌زدند. بسیجی، سازماندهی‌شده‌ء یاری‌گر است، اطاعت محض! زمانی که فرماندهی در بسیج دستور می‌دهد، اعمال سلیقه‌های شخصی، دقیقا آفتی است که بسیج را تبدیل به نهادهایی می‌کند که در طول تاریخ اسلام تشکیل شدند و پوسیدند و از هم پاشیدند. با این که فرماندهان زمان جنگ، امام نبودند، معصوم هم نبودند، اما هرچه که یک فرمانده‌ دسته می‌گفت، کل دسته رعایت می‌کردند، ولو اشتباه باشد! می‌گفتند فرمانده دسته کسی است که از هر ده صحبتش، هفت تایش حتما درست است. سه تای غلط را هم بایدبخاطر آن هفت تای درست رعایت کنی. یاری‌گری - و نه فرماندهی‌گری - وظیفه‌ سوم یک بسیجی واقعی است. «ج» بسیج را حمل بر جهاد می‌کنیم. جهاد دو بُعد دارد. اگر بسیجی فقط به یک بُعد بپردازد، یعنی جهاد نظامی و جنگ نرم و سخت، حرکت با این یک بال به زمینش می‌زند. + جهاد در دین مبارک اسلام تعریف شده: 1. جهاد در جنگ سخت و نیمه سخت و نرم. 2. جهاد با نفس. آیت الله مظاهری(حفظه الله)، چهار جلد جهاد با نفس کار کرده اند که در آن زمان بچه‌های جبهه آن را پاره کرده بودند از بس خوانده بودند! و همین طور کتاب روش‌های کنترل غرایز ایشان. بسیجی‌ای که فکر کند وظیفه اش فقط جهاد در جنگ است، بسیجی نمی‌ماند. بال ِ جهاد با نفس، باید به اندازه بال جهاد نظامی قوی باشد. این دو باید با هم حرکت کنند. ما سوپرمن و آرنولد نمی‌خواهیم! نظامی‌گری ما با نظامی‌گری غربی‌ها خیلی فرق دارد. دلیل این که بچه‌های جنگ توانستند بسیجی واقعی باشند، این بود که هم‌پای مباحث نظامی، بطور جدی به مباحث مبارزه با نفس و مباحث اخلاقی پرداختند.