eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
989 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
احکام و روضه شب دوم ماه محرم در ایتا👇👇 @FATEMI133
قافله اینک رسید بر آستان کربلا می چکد باران خون از آسمان کربلا آمده با احترام و افتخار اما چطور ؟ باز می گردد از اینجا کاروان کربلا صدای کاروانی سخت با سوز و گداز آید چوه آه آتشینی کز دل پر غصه باز آید اگر این کاروان است از حسین فرزند پیغمبر چرا او را اجل منزل به منزل پیش واز آید د صدای کاروان سبط احمد ، سید ابرار می آید حسین بن علی با یاوران و عترت اطهار می آید بود همراه او عباس و عون و اکبر و قاسم دگر با جعفر و فضل و همه انصار می آید ای عزیز فاطمه ! ای نوگل ختم رسولان دل شده دریای خون رحمی بر این زار پریشان بوی خون آید از این صحرا و هامون بر مشامم ترسم آخر بحر خون گردیده و هر دیده گریان بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست السلام ای خیمه گاه خواهرم قتلگاه جان گداز اکبرم کربلا گهواره اصغر تویی مقتل عباس مه پیکر تویی آمدم آغوش خود را باز کن بستر مهمان خود را ساز کن آمدم ای سرزمین بی قراران ، کربلا آمدم تا دل بگیرد در تو سامان ، کربلا روز عاشورا در این جا ذوالجناح بی سوار می رود در خیمه با یال پریشان ، کربلا
ورود کاروان حسین(علیه‏السلام) به کربلاء امروز (دوم محرّم‏الحرام) به کربلا رسید. ابومخنف می‏نویسد این مَرکَب حسین دیگر حرکت نمی‏کرد؛ مَرکَب دیگری آوردند، آن هم حرکت نکرد؛ می‏نویسند: «فَلَم یَزَل یَرکَبُ فَرَساً فَرَساً حتّی رَکبَ ستّة أفراسٍ». چند مَرکب عوض می‏کند تا رسید به شش مَرکب. اینجا بود که حسین(علیه‏السلام) گفت: اسم این زمین چیست؟ گفتند شاطئ الفرات؛ گفت نه، اسم دیگر هم دارد؟ گفتند غاضریه. در آن خبرهایی که به او داده بودند این اسم‏ها نبود. گفت اسم دیگری هم هست؟ گفتند «کربلاء». ابومخنف می‏نویسد: «فَتَنَفَّسَ الصُّعَدَاء»؛ یعنی یک نفس راحتیی کشید حسین(علیه‏السلام)؛ یعنی ای خدا، رسیدم به مقصد. «وَ بَکَی بُکَائاً شَدِیداً»؛ شروع کرد به گریه کردن. بعد هم شروع کرد به اشاره کردن؛ در بعضی جاها این‏طور دارد که حتّی قسم خورد، گفت: «وَ اللهِ هَهُنَا مَقتَلُ رِجَالُنَا»؛ به خدا قسم همین‏جا مردهای ما را می‏کُشند. «وَ اللهِ هَهُنَا مَذبَحُ أطفَالِنَا»؛ به خدا قسم اینجا بچه‏هایمان را سر می‏بُرند. شروع کرد اینها را گفتن. حسین نمی‏دانست؟! حسین مغرور بود؟! حالا برویم سراغ خواهر حسین(علیه‏السلام). دستور داد اینها پیاده شوند. مردها پیاده شدند، حالا زینب(سلام‏الله‏علیها) می‏خواهد پیاده شود؛ سوار شدن زینب در مکّه را شنیده‏اید؛ می‏نویسند وقتی زینب در مکّه خواست سوار شود، برادراش ابوالفضل رو کرد به آن جمعیتی که ایستاده بودند و گفت: «غُضُّوا أبصَارَکُم»؛ چشم‏هایتان را ببندید؛ سرها را به زمین بیندازید؛ دختر زهرا(سلام‏الله‏علیها) دارد می‏آید؛ دختر علی(علیه‏السلام) دارد می‏آید. قاسم دوید یک کرسی آورد و گذاشت پای محمل؛ علی‏اکبر آمد و پرده محمل را بالا زد، ابوالفضل آمد و زانو را خم کرد تا خواهر پایش را روی زانویش بگذارد. حسین(علیه‏السلام) آمد و زیر بغل‏های زینب را گرفت. ورود به کربلا هم باید همین تکرار شده باشد. این ورود است، امّا خروج...
✔️شب سوم محرم: از عوامل ایجاد کربلا دینداران ضعیف است: دین چیست؟ آثار دینداری جیست؟ دغدغه های امام حسین علیه السلام درباره دین علائم دینداری فصلی جیست آثار دینداری واقعی چیست؟ راه های تقویت و اعتقادات چیست -✔️احکام: فلسفه وضو و نکاتی از احکام وضو همراه با استفتائات جدید ✔️روضه:حضرت رقیه @FATEMI133
قضاى روزه پدر ۱۲۹:⬅️ اگر پدر انسان از روى نافرمانى، روزه ‏هایش را نگرفته باشد و از دنیا برود، تکلیف فرزند او چیست؟ امام: اگر پدرش مى ‏توانسته روزه‏ ها را قضا کند، بر پسر بزرگ‏ تر واجب است که آنها را به جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد. آیات‏عظام بهجت، صافى و فاضل: بنابراحتیاط واجب بر پسر بزرگ‏ تر واجب‏ است‏که آنها را به‏جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد؛ هر چند پدرش نمى ‏توانسته روزه ‏ها را قضا کند. آیه اللَّه تبریزى: اگر پدرش مى ‏توانسته روزه ‏ها را قضا کند، بنابر احتیاط واجب بر پسر بزرگ‏ تر- تا جایى که براى او مشقّت و حرج نداشته باشد- واجب است آنها را به جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد. آیات عظام خامنه ‏اى، سیستانى، مکارم و نورى: اگر ترک روزه ‏ها بر اثر نافرمانى بوده است، قضاى آنها بر پسر بزرگتر واجب نیست (البته احتیاط مستحب آن است که قضا کند). آیه اللَّه وحید: اگر پدرش مى ‏توانسته روزه‏ ها را قضا کند، بنابر احتیاط واجب بر پسر بزرگ‏تر واجب است که آنها را به جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد. ۱۳۰: ⬅️اگر پسر بزرگ ‏تر شک داشته باشد از پدرش روزه قضا مانده یا خیر، تکلیف او چیست؟ همه مراجع: در فرض یاد شده، چیزى بر پسر بزرگ‏ تر نیست. ۱۳۱: پدرم چند سال روزه قضا داشت که نمى ‏دانم آنها را به جا آورده یا نه و در این مورد وصیتى هم نکرده است؛ تکلیف پسر ارشد خانواده چیست؟ همه مراجع (به جز فاضل و مکارم): اگر پسر بزرگ‏ تر یقین دارد که پدرش روزه قضا داشته است، بنابر احتیاط واجب باید آنها را به جا آورد. آیه اللَّه فاضل: اگر پسر بزرگ‏ تر یقین دارد که پدرش روزه قضا داشته است، باید آنها را به جا آورد. آیه اللَّه مکارم: بر پسر بزرگ‏ تر چیزى نیست و باید حمل بر صحّت کنند و بگویند پدرشان روزه‏ ها را به جا آورده است. ۱۳۲: اگر پدر از دنیا برود و فرزندان ندانند که پدرشان روزه قضا داشته یا نه، تکلیف چیست؟ همه مراجع: در فرض یاد شده چیزى بر عهده آنان نیست. ۱۳۳: کسى که هم خودش روزه قضا دارد و هم روزه پدرش که از دنیا رفته؛ انجام دادن کدام مقدم است؟ همه مراجع: با توجه به اینکه هر دو واجب است، ترتیبى بین آن دو وجود ندارد. ۱۳۴: اگر پسر ارشد خانواده بعد از پدر از دنیا برود، آیا روزه ‏هاى پدر بر عهده پسر دوم است؟ همه مراجع: خیر، بر سایر پسران تکلیفى نیست. ۱۳۵: اگر پسر بزرگ‏ تر بخواهد براى روزه‏ هاى پدر از دنیا رفته ‏اش، کسى را اجیر کند، آیا مى‏ تواند از ترکه میت خرج کند؟ همه مراجع: خیر، پسر بزرگ ‏تر باید خودش روزه‏ هاى پدر را به جا آورد و یا از اموال خود، کسى را اجیر کند و حق ندارد از ترکه میت چیزى خرج کند؛ مگر آنکه پدر وصیت کرده باشد. ۱۳۶: اگر پسر بزرگ ‏تر خانواده روزه ‏هاى پدر را قضا نکند، آیا بر سایر پسران تکلیفى هست؟ همه مراجع: خیر، بر سایر پسران تکلیفى نیست. @FATEMI133
◾️روضه شب سوم محرم ، روضه حضرت رقیه سلام الله علیها ◾️یکی از سخت ترین و عاطفی ترین مراثی ، مرثیه اولیا مخدره حضرت رقیه بنت الحسین علیها السلام است ، در کتاب نفس المهموم شیخ عباس قمی به نقل از کتاب کامل بهایی نوشته عمادالدین طبری و او از کتاب الحاویه تألیف قاسم بن محمّد بن احمد مأمونى ( از دانشوران اهل سنت ) چنین نقل میکند ، که : ◾️برای حفظ امانتداری عین مطلب را از کتاب نفس المهموم (ص ۴۱۶ ) در این مجموعه قرار میدهم . ◾️کان‏ للحسین‏ علیه‏ السلام‏ بنت‏ صغیره لها أربع‏ سنین‏ قامت‏ لیله من‏ منامها و قالت‏: أین‏ أبی‏ الحسین‏ علیه‏ السلام‏ برای امام حسین علیه السلام دختر کوچکی بود که چهار سال بیشتر نداشت ، از خواب بیدار شد وگفت پدرم حسین علیه السلام کجاست ◾️ فإنی‏ رأیته‏ الساعه فی‏ المنام‏ مضطربا شدیدا. پدرم کجاست که من اکنون او را در خواب دیدم. فلما سمعن‏ النسوه ذلک‏ بکین‏ و بکى‏ معهن‏ سائر الأطفال‏ و ارتفع‏ العویل‏، چون زنان این‌ سخن بشنیدند گریستند و کودکان دیگر هم صدا به شیون بلند کردند . فانتبه‏ یزید من‏ نومه‏ و قال‏: ما الخبر؟ ففحصوا عن‏ الواقعه و قصوها علیه‏، یزید بیدار شد و پرسید:چه‌خبر است؟ تفحّص کردند و قضیه بازگفتند فأمر بأن‏ یذهبوا برأس‏ أبیها إلیها فأتوا بالرأس‏ الشریف‏ و جعلوه‏ فی‏ حجرها، یزید گفت:سر پدرش را نزد او ببرید ، سر پدر را آوردند و دردامنش نهادند تا نگاهش به سر افتاد گفت فقالت‏: ما هذا راس ؟ این سر کیست قالوا: رأس‏ أبیک‏. گفتند : سر پدرت ففزعت‏ الصبیه و صاحت‏ فمرضت‏ و توفیت‏ فی‏ أیامها بالشام. آن دختر را دلش کنده شد و فریادى زد و بیمار شد در همان روزها در شام در گذشت. و روی هذا الخبر فی بعض التألیفات بوجه أبسط و فیه: فجاؤوا بالرأس الشریف إلیها مغطى بمندیل دیبقی، فوضع بین یدیها و کشف الغطاء عنه فقالت: و این روایت در بعض کتب‌ مفصّلتر آمده است که بر آن سر شریف دستمال و پارچه ای افکندند و پیش آن دختر نهادند و روپوش‌از آن برداشتند وپرسید ما هذا الرأس؟ این سر ازآن کیست قالوا: إنه رأس أبیک. گفتند سر پدرت فرفعته من الطست حاضنه له و هی تقول: آن سر را از طشت برداشت و در دامن نهاد و مى‌گفت؟ یا أبتاه من ذا الذی خضبک بدمائک،؟ کیست که تو را به خون سرت خضاب کرده ؟ یا أبتاه من ذا الذی قطع وریدیک؟، ای پدر چه کسی رگ گلوى تو را بریده یا أبتاه من ذا الذی أیتمنی على صغر سنی؟، اى پدر چه کسی مرا به این‌ کوچکى یتیم کرد؟ یا أبتاه من بقی بعدک نرجوه؟، اى پدر پس از تو به که امیدوار باشیم؟ یا أبتاه من للیتیمه حتى تکبر؟ اى پدر این دختر یتیم را که بزرگ ‌کند ؟ و ذکر لها من هذه الکلمات و از این قبیل سخنان نقل کند تا گوید إلى أن قال:- ثم إنها وضعت فمها على فمه الشریف دهان بر دهان شریف پدر نهاد و بکت بکاء شدیدا حتى غشی علیها، آنقدر گریه کرد چنانکه بیهوش افتاد . فلما حرکوها فإذا هی قد فارقت روحها الدنیا. او را حرکت دادند ولی او از دنیا رفته بود. فلما رأى أهل البیت ما جرى علیها أعلوا بالبکاء و استجدوا العزاء، و چون اهل بیت این بدیدند صدا به‌گریه بلند کردند و داغشان تازه شد. و کل من حضر من أهل دمشق فلم یر ذلک الیوم الا باک و باکیه. هر کس از اهل دمشق بر آن آگاه شد زن یا مرد گریان‌ شدند.
توئی ماه من و من چون ستاره غمم گشته پدرجان بی‌شماره اگر روی کبودم را تو دیدی مکن دیگر نظر بر گوش پاره *** بیا بشنو پدرجان صحبتم را غم تو بُرده از کف طاقتم را دو چشم خویش را یک لحظه وا کن ببین سیلی چه کرده صورتم را
بر نیزه‌ها از دور می‌دیدم سرت را بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟ چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق در خون‌‌ رها وقتی که دیدم پیکرت را ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه یک بار می‌شد من ببوسم حنجرت را بابا تو که گفتی به ما از گوشواره همراه خود بردی چرا انگشترت را با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه دیدم کبودی‌های چشم مادرت را یک روز بودم یاس باغ آرزویت حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
بنال ای دل نوا دارد رقیه به هر دردی دوا دارد رقیه مرض او را ز پا انداخت ،امّا مریضان را شفا دارد رقیه سه ساله کودک و این اوج عزّت؟ مدال مرحبا دارد رقیه بیا یا فاطمه اندر خرابه عزای بی ریا دارد رقیه بدور از دیدهٔ بیگانه امشب سخن با آشنا دارد رقیه ز دست ساربان و زجر و خولی به بابا شکوه ها دارد رقیه ز خونین چهره میبوسید و می گفت غم بی انتها دارد رقیه بیا ای یار پیشانی شکسته که با مهمان صفا دارد رقیه چه با جا آمدی ای جان جانان ببین جا در کجا دارد رقیه از آن روزی که افتادی به مقتل دل پر ماجرا دارد رقیه دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست وطن در کربلا دارد رقیه بمیرم از چه لبهایت کبود است بگو محشر به پا دارد رقیه پدر بر چهره ام یک دم نظر کن رُخ زهرا نما دارد رقیه به جرم عاشقی جان بر لب آمد شکایت زاشقیا دارد رقیه خدا خواهد اگر ،می میرم امشب که هر شب این دعا دارد رقیه
هر که جان داد به جانانِ تو یا ثارالله می برد راه به سامانِ تو یا ثارالله بر سلاطینِ جهان ناز فروشد همه دم هرکه شد سائلِ دربار تو یا ثارالله روزِ محشر به تو سوگند پریشان نشود هر کسی گشته پریشانِ تو یا ثارالله *آقاجان چقدر یک سال انتظار کشیدیم تا محرمُ دیدیم ... اما به سرعت داره می گذره .. شب چهارمِ .. شبِ بچه های زینبِ ..* همۀ اهلِ جهان را به خدا رزق دهد تا ابد سفرۀ احسانِ تو یا ثارالله از ازل تا به ابد هر که به دنیا آمد همه هستند سر خانِ تو یا ثارالله نه فقط ماهِ مُحَرَّم همۀ سال شده چشم هایِ همه گریان تو یا ثارالله حاضرم گوشه ای از کربُبَلا جان بدهم جانمان باد به قربان تو یا ثارالله ..
دید دارم از خجالت سر، به زیر گفت ما را بین و سر بالا بگیر دید از غم تنگ گشته سینه ام پاک کرد از زنگ ها آیینه ام من دگر «او» گشته و خود نیستم آنکه همره با شما شد نیستم حُر نبوده حُر، به لطفش حُر شده بوده آب، آلوده اما، کُر شده دور شد جانم ز تن های شما کرد مِنهایم ز مَن های شما دید از پا تا به سر عیب ام به عین کرد، از پا تا به سر حُسنم حسین هر که بر این آستان باشد سرش عاقبت، بر خیر گردد آخرش هر مُحِبّی را که او محبوب شد گر بدی هم داشت آخر خوب شد دل ز هَر دلداده می گیرد حسین دست هر افتاده می گیرد حسین مَستِ چشمش جام عالم پُر کند دو جهان را یک نگاهش حر کند جُرم را بخشیده می گیرد کریم دیده را نادیده می گیرد کریم
زبانحال حُر ای پناه همه بر تو پنـــــــــــــــاه آوردم حرم و رو به تو با نـــــاله و آه آوردم خجلم از تو و از فـــــاطمه و از زینب اشک شرمندگی خـــــویش گواه آوردم نکند زینـــــــــب دل سوخته ات نفرینم که تو را این همه لشکر سر راه آوردم تو حسین هستی و من حُر گنه کار توأم به امید کرمت بــــــــــــــــار گناه آوردم من از اول دل اطفال تــــــو را سوزاندم من سر راه تو ای شـــــــــه سپاه آوردم کورم از خجلت عبـــاس و علی اکبر تو چشم بگشوده به حــــرف تو نگاه آوردم ای نجات همـــــــــــه من غم به درگاه تو ای طبیــــــــب همه من حال کباب آوردم روز من چون شب تاریک شده در نظرم تــــا کنم کسب ضیاء رو به تو ماه آوردم رو سیــاهان همه گویند حسین است شفیع ای شفیع همه من روی سیاه آوردم
آمدم بر آستانت سر نهم سامان بگیرم دل دهم دلبر بیابم جان دهم جانان بگیرم 🔸آمدم در کربلایت می کنم جان را فدایت بگذرم زین عمر فانی عمر جاویدان بگیرم آمدم پایت ببوسم تا مگر دستم بگیری آمدم دردم بگویم بس که من درمان بگیرم یا حسین ای آنکه سبط رحمة للعالمینی رحمتی کز تو جواز رحمت رحمان بگیرم از حضورت شرمسارم اینقدر امیدوارم کز عطایت می توانم بخشش عصیان بگیرم میهمان بودی تو بر من من به رویت راه بستم چون ندانستم نباید راه بر مهمان بگیرم آمدم با جان نثاری زینبت را شاد سازم تا که از زهرا به محشر سر خط غفران بگیرم دست رد بر سینه ام مگذار و بگذر از خطایم تا به راهت سینه را در معرض پیکان بگیرم
✅مسأله 1356- مسافر مي تواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبرصلي الله عليه و آله و سلّم و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند1، ولي اگر بخواهد در جايي كه اول جزء اين مساجد نبوده و بعد به اين مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط مستحبّ آن است كه شكسته بخواند اگر چه اقوي، صحت تمام است2 و نيز مسافر مي تواند در حرم و رواق حضرت سيد الشهداء عليه السلام بلكه در مسجد متصل به حرم نماز را تمام بخواند 🔸 بهجت و اراكي، : و احتياط در اين است كه نماز را شكسته بخواند... 🔹 اراكي: مسافر مي تواند در حرم و رواق حضرت سيدالشهداء عليه السلام بلكه در تمام روضه مقدسه نماز را تمام بخواند. 🔸بهجت: مسافر مي تواند در حرم اصلي حضرت سيدالشهداء عليه السلام نماز را تمام بخواند ولي اگر در اين چهار مكان نماز او قضا شد، بنابراحتياط واجب بطور شكسته قضا نمايد اگر چه در همان مكان باشد. ***** 🔹گلپايگاني، صافي، نوري: مسأله- مسافر مي تواند در مسجد الحرام و مسجد پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلّم بلكه در شهر مكه و مدينه (نوري: در تمام شهر مكه و مدينه) و مسجد كوفه نماز را تمام بخواند. ولي اگر بخواهد در جايي كه اول جزء مسجد كوفه نبوده و بعد به اين مسجد اضافه شده نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه شكسته بخواند و نيز مسافر مي تواند در حائر حضرت سيدالشهداء نماز را تمام بخواند ولي احتياط واجب آن است كه اگر دورتر از اطراف ضريح مقدس نماز بخواند، شكسته بجا آورد. 🔸سيستاني: مسأله – مسافر مي تواند در تمام شهر مكه و مدينه و كوفه و در حرم حضرت سيد الشهداء عليه السلام تا مقدار 5/11 متر تقريباً از اطراف قبر مقدس نمازش را تمام بخواند. 🔹فاضل: مسأله- مسافر مخير است در شهر مكه و شهر مدينه و مسجد كوفه نمازش را تمام بخواند و يا شكسته. و در اين سه مكان ، فرقي بين بناء اصلي و اوليه و آنچه بعد اضافه شده نمي باشد و نيز مسافر مي تواند در حرم و رواق حضرت سيدالشهداء عليه السلام، بلكه در مسجد متصل به حرم، نماز را تمام يا شكسته بخواند. 🔸وحید: مسأله- مسافر در شهر مکّه قدیم – که از عقبه مدنیّین است تا ذی طُوی- و مدینه زمان حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و شهر کوفه و حرم حضرت سیدالشهدا علیه السلام، مخیر است نماز را شکسته یا تمام بخواند ، و تمام افضل است هر چند احوط آن است که در خارج از مسجد الحرام و مسجدالنبی صلی الله علیه وآله حتی ملحقات ان دو مسجد، بعد از زمان ائمه علیهم السلام و خارج مسجد کوفه ، و دورتر از اطراف ضریح مقدس، نماز را تمام بخواند. 🔹مكارم: مسأله- در چهار محلّ مسافر مخير است نماز را تمام يا شكسته بخواند: «شهر مکه » «شهر مدینه»(در این دو شهر تفاوتی بین شهر قدیم و جدید نیست) «مسجد كوفه» و «حرم سيّد الشهداء عليه السلام».و أفضل در اين موارد، نمازتمام است
✅ كسي كه مي داند مسافر است و بايد نماز را شكسته بخوانداگر فراموش كندو بدون توجه و به طور عادت تمام بخواند نمازش باطل است و نيز اگر حكم مسافر و سفر خود را فراموش كرده باشد در صورتي كه وقت داشته باشد ، نمازش را دوباره بخواند5، بلكه اگر وقت هم گذشته باشد بنابراحتياط واجب بايد قضا نمايد.👇 1- خوئي، تبريزي: اگر سهواً تمام بخواند (خوئي: و در اثناء وقت ملتفت شود) نمازش باطل است. [پايان مسأله] گلپايگاني، صافي: اگر غفلت کند و تمام بخواند چنانچه در وقت یادش بیاید نمازش باطل است وباید شکسته بخواند اگر در خارج وقت یادش بیاید قضا ندارد وحید: اگر سهوا تمام بخواند چنانچه در اثناء وقت ملتفت شود نمازش باطل است و اگر بعداز وقت ملتفت شود قضا بر او نیست.[پایان مسأله] 🔻سیستانی: اگر سهواً تمام بخواند، چنانچه در اثناء وقت ملتفت شود باید نماز را اعاده کند و اگر پس از گذشت وقت ملتفت شود باید بنابراحتیاط قضا نماید. مسأله 1359- مسافري كه نمي داند1 بايد نماز را شكسته بخواند اگر تمام بخواند نمازش صحيح است. 2-
اگر در نماز جماعت، امام در رکوع باشد و ما تکبیرة الاحرام بگوییم و قبل از اینکه به رکوع امام برسیم امام از رکوع بلند شود چه کار باید بکنیم؟ پرسش اگر به نماز جماعت برسیم و امام در رکوع باشد و ما تکبیرة الاحرام بگوییم و قبل از اینکه به رکوع امام برسیم امام از رکوع بلند شود چه کار باید بکنیم؟ نماز را بشکنیم یا فرادی بخوانیم؟ پاسخ اجمالی اگر مأموم؛ موقعى که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آن که به اندازۀ رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، مى‌تواند نیت فرادا کند (و نمازش را ادامه دهد) یا صبر کند تا امام براى رکعت بعدی برخیزد[1] و مأموم آن را رکعت اول نماز خود حساب کند. ولى اگر برخاستن امام به قدرى طول بکشد که نگویند این شخص نماز جماعت مى‌خواند، باید نیت فرادا نماید.[2] پس مکلف باید دقت کند در چنین مواردی، نماز را قطع نکند و به یکی از این دو دستور عمل کند، اگر چه بنابر نظر برخی[3] از مراجع معظم، شکستن و قطع نماز برای رسیدن به رکعت بعدی جماعت، ایرادی ندارد.   [1]. حضرات آیات عظام: گلپایگانى، صافى: بنا بر احتیاط واجب باید بایستد تا امام براى رکعت بعد برخیزد.. خوئى، تبریزى: بنا بر احتیاط واجب باید قصد فرادا بنماید. سیستانى: مخیّر است نماز را فرادا تمام کند یا این که همراه امام به قصد قربت مطلقه به سجده رود و بعد در حال ایستادن تکبیر را به قصد اعمّ از تکبیرة الإحرام و ذکر مطلق تجدید کرده، نماز را به جماعت بخواند یا براى رسیدن به رکعت بعد نماز را قطع کند. بهجت: مى‌تواند نیّت فرادا کند یا مى‌تواند صبر کند تا در رکعت بعد، به امام ملحق شود؛ و در صورت ملحق شدن، تکبیر دیگر لازم نیست. مکارم: نیّت فرادا مى‌کند و نمازش صحیح است و اعاده ندارد. زنجانى: بنا بر احتیاط باید نماز را به صورت فرادا تمام کند. [2]. توضیح المسائل (محشى - امام خمینى)، ج‌1، ص 779. [3]. حضرت آیت الله سیستانی
شب پنجم احکام روضه👇👇
🤔 ! ❓کدام غسل ‌احتیاج بـــه وضـــو نــــدارد و مـی‌شــود بـا آن نمــاز خوانــد؟ ✍ آیت الله خامنه‌ای: کسی‌که غسل‌ جنابت‌کرده، نباید برای‌نماز وضو بگیرد، ولی‌با غسـل‌هاى‌دیگر (چه‌ واجب‌یا مستحبّ)نمی‏‌شود نمـاز خواند و بایـد وضـو هـم گرفـت. ✍ آیت الله مکـارم شیـرازی: بـا هـر غسلی (چه جنابـت و چــه غیـــر آن، چـه واجـب و چــه مستحـب‌ قطعی که استحباب آن بـا دلیــل معتبـر ثابـت شـــده باشــد مثــل‌ غسل جمعه، غسل احـرام، غســل‌ شبهاي قدر و مانند آن) می‌تـوان‌ نماز خواند و وضو واجب‌نیست، ولی احتیاط‌مستحب‌ آن است‌که‌ در غیر غسل جنابت وضو بگیرد. غسل‌های مستحبی کـه به عنوان‌ «رجـا» بـه جـا آورده مـی‌شـونـد، جانشیــن وضـــو نمــی‌گــردنــد.‌ ✍ آیت ‌الله‌ سیستانی: کسی‌که‌غسل‌ جنابت ‌کرده‌ نباید برای‌ نماز وضو بگیـرد، بلکـه‌ بـا غسل‌ هـای‌ دیگــر واجب غیر غســل از استحـاضـه‌ متوسطه ـ و با غسل‌های‌مستحب‌ که در مســــأله ۶۳۳ آمـــده نیــــز می‌تواند بدون‌وضو نماز بخواند، اگــرچــه احتیـــاط مستحــب آن اســـت کــــه وضــو هــم بگیـــرد. ✍ آیت الله وحیـد: كسـى كـه غسـل‌ جنابت كرده ، نبايـد بــراى نمــاز وضو بگيرد ، بلكـه بـا غسـل هـاى ديگــــر واجــب غيــــر از غســــل استحاضه متوسّطه و بـا غسلهاى مستحــبّ كـــه در مسـألـه «۶۵۰» آمـده نيـز مى‌توانـد بـدون‌ وضــو نماز بخــواند، اگــر چــه ‌احتيــاط‌ مستحبّ‌آن‌است‌كه‌وضو هم ‌بگيرد. ✍ آیت الله فاضـل: كسـى كـه غســل‌‌ جنابـت كــرده، نبـايــد براى نمــاز وضو بگيرد. اما با غسلهاى واجب‌ ديگر نمى تواند بـدون وضو نماز بخواند بلكه بايد وضو هم ‌بگيرد. 📚 منابع: رسـاله مراجــع، م ۳۹۱، خامنـه‌‏اى، اجوبه، س۱۸۸. سیستـانی، مساله، ۳۸۹. آیت الله وحید، مسـأله ۳۹۷. @tasvir12 @FATEMI133
✅لبا س های : لباس یکی از نیازهای انسان است که باید با شاخصه های زیر تهیه شود: ۱. از پول حلال باشد و از پول ربا، رشوه و ... نباشد ۲. محرک نباشد؛ همچون لباس کوتاه و تنگ؛ ۳. لباس شهرت نباشد؛ همچون لباسی که از نظر رنگ یا دوخت، شخص را انگشت نما کند؛ ۴. لباس مخصوص کفار و نیز مروج فرهنگ آنان نباشد؛ همچون لباس کشیشان، صلیب و...؛ ۵. از نظر جنس نازک و برای مردان حریر خالص نباشد؛ ۶. پوشیدن لباس مختص زن یا مرد، درصورتی که زیّ آنان قرار گیرد حرام است؛ مانند چادر برای مرد و کت و شلوار مردانه برای زن؛ ۷. پوشیدن جوراب نازک برای زنان در برابر نامحرمان جایز نیست. @FATEMI133
روضه شب پنجم محرم ــ مصیبت عبدالله بن حسن(ع) در غوغایی که دور امام (ع) ایجاد شده بود یکی از لشکریان یزید شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن‌حضرت فرود آورد. عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند. شمشیر، بران و ضربه، سنگین بود و دست نوباوه پیامبر (ص) را از بدن جدا کرد؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد. عبدالله یتیم از شدت درد ناله ای برآورد و پدرش را صدا کرد: «وا ابتاه ... » در شب پنجم محرم، میهمان «حضرت امام حسن علیه السلام» هستیم که در واقعه کربلا، دو فرزندش (قاسم و عبدالله علیهما السلام) به شهادت رسیدند و یکی دیگر (حسن مثنی) بسختی مجروح شد و سپس نجات یافت. امشب و فرداشب را میهمان سبط اکبر پیامبر(ص) و یکی از دو سید جوانان اهل بهشت، یعنی امام مجتبی(ع) هستیم که دو پسرش ــ قاسم و عبدالله ــ در کربلا در رکاب عمو به شهادت رسیدند و فرزند دیگرش ــ حسن مثنی ــ بسختی مجروح شد. عبدالله بن حسن فرزند کوچک امام حسن مجتبی(ع) یکی از نوجوانان نابالغی بود که به همراه خانواده خود و عمویش حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به سوی کوفه آمده بود. از صبح تا عصر عاشورا ، ابتدا اصحاب امام حسین(ع) و سپس اهل بیت آن‌ حضرت یک به یک و یا دسته جمعی به میدان رفتند و به شهادت رسیدند؛ و سرانجام زمانی رسید که امام(ع) یکه و تنها در میان هزاران هزار دشمن مسلح باقی ماند و گه‌گاه فریاد بر می‌آورد: "هل من ناصر ینصُرُنی؟... آیا یاری‌کننده‌ای هست که به خاطر خدا از حرم رسول خدا دفاع کند؟ ...". «شمر بن ذی الجوشن» برای آن که کار را تمام کند به همراه پیاده نظام لشکر، به امام(ع) هجوم آوردند، آن حضرت را محاصره کردند و از همه طرف ایشان را مورد حمله قرار می دادند. عبدالله که در خیمه گاه ــ میان کودکان و زنان ــ حضور داشت تاب و تحمل دیدن غربت عموی تنهای خویش را نیاورد و ناگهان از خیمه ها بیرون آمد. زینب(س) او را گرفت شاید که بتواند مانع رفتن وی شود و نگذارد یادگار برادر، طعمه گرگهای گرسنه یزیدی گردد؛ ولی عبدالله گفت: "نه... به خدا سوگند عمویم را تنها نمی گذارم". سپس دست خود را از دست عمه رها ساخت، به سوی میدان دوید و خود را به امام(ع) رساند تا با بدن کوچک و ظریفش از او دفاع کند. در غوغایی که دور امام(ع) ایجاد شده بود یکی از لشکریان یزید شمشیر خود را به قصد ضربه زدن به آن حضرت فرود آورد. عبدالله دست خود را سپر کرد تا شمشیر به امام اصابت نکند. شمشیر، برّان و ضربه، سنگین بود و دست نوباوه پیامبر(ص) را از بدن جدا کرد؛ آنگونه که فقط به پوستی آویخته شد. عبدالله یتیم از شدت درد ناله ای برآورد و پدرش را صدا کرد: "وا ابتاه ..." اینک، حال امام را تصور کنید که با آن همه مصیبت، امانت های برادر شهیدش را نیز پرپرشده می دید ... اشک و خون از ديده‌اش بر خاک ريخت/ اشک بر آن كودک بی باک ريخت امام علیه السلام او را در آغوش گرفت، به خود چسباند و درگوشش زمزمه کرد: "فرزند برادرم! صبر داشته باش و خداوند بزرگ را بخوان؛ تا او تو را به پدران صالحت ملحق کند". بسته شد چشمش، ولی لب باز شد/ آخرين نجوای شه آغاز شد كای خدا گر چه مرادت حاصل است/ ديدن مرگ يتيمان مشكل است در ره تو هستی ام از دست رفت/ حيف شد، عبداللَهَم از دست رفت اين دو بر من، روح پيكر بوده‌اند/ يــادگــاران بــرادر بـــوده‌اند امام علیه السلام سپس دست به دعا برداشت و گفت: "خداوندا! اگر مقدر کرده ای که این قوم را تا مدتی زنده نگهداری در بین آنان تفرقه ای سخت بیانداز... زیرا آنان ما را دعوت کردند و وعده یاری دادند؛ اما به ما حمله کردند و ما را کشتند". آن برادرزاده‌ام صد چاك شد/ اين برادرزاده‌ام بر خاك شد آن برادرزاده‌ام سرمست رفت/ اين برادرزاده‌ام بی دست رفت تا ابد مجروح زخم كاری ام/ وای من از اين امانتداری ام در این هنگام، تیرانداز سپاه دشمن «حرملة بن کاهل» گلوی نازک عبدالله را نشانه گرفت و او را در دامان عمویش ذبح کرد... الا لعنة الله علی القوم الظالمين؛ و سيعلم الذين ظلموا أي منقلب ينقلبون. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منابع اصلي: 1. سيد بن طاووس ؛ اللهوف في قتلی الطفوف ؛ قم: منشورات الرضي، 1364 . 2. شيخ عباس قمي ؛ نفس المهموم ؛ ترجمه و تحقيق علامه ابوالحسن شعراني ؛ قم: انتشارات ذوي‌القربی، 1378 . 3. اشعار، زبان حال هستند و سنديت ندارند. (و برگرفته‌اند از جزوه آموزشي آداب مرثيه‌خواني با عنوان طنين عشق ؛ تهيه و تنظيم مرتضی وافي ؛ قم: انتشارات شفق، 1380).
🔻احکام و روضه شب پنجم 🔺لبا س های 🔺نقش نفاق در مسیر اسلام وانقلاب 🔺ویژگی های منافق در کانال @FATEMI133
احکام برخى از مسائل شرعى بايد در اولين فرصت انجام شود همچون: 1. جواب سلام. 2. اداى بدهى در صورتى كه طلبكار، طلب خود را مطالبه نمايد. 3. سجده سهو بعد از نماز. 4. اداى امانت. 5. تطهير مسجدى كه نجس شده. 6. خواندن نماز آيات در حوادث طبيعى همچون زلزله، ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و ... @a_fatemi24
یاحسین پیر غلامم برتوزینب سلامم من حبیب بن مظاهر یار جانبازامامم زایر کرببلایم من ذبیح این منایم کعبه عشقم حسین است اشنایم اشناییم از ازل بودم مور یدت بسته ام دل برامیدت رخصتم ده یابن زهرا تا شوم اول شهیدت مردمیدان نبردم امدم دورت به گردم تاشوم قربانی تو جان خوداماده کردم ای والای توطبیبم یاحبیبی من حبیبم تاشودجانم فدایت بی قرار بیشکیبم سیدی مولا حسین جان2
شیـر مـردِ ظهـرِ عـاشورا حبیبی یا حبیب یاد ما کردی در این صحرا حبیبی یا حبیب اجــرِ تـو بـا مـادرم زهرا حبیبی يا حبیب شـاد کردی قلب زینب را حبیبی یا حبیب ای کـه از روز ازل با مـا حبیبی یا حبیب یا حبیبی یا حبیبی یا حبیبی یا حبیب **** قطره بودی وصل بر دریا شدی، دریا شدی در تمـام عمـر بـا مـا بـوده‌ای، تا ما شدی ذره بــودی محـو در مهر جهـان‌آرا شدی فـاش ‌می‌گـویم حبیب مـادرم زهـرا شدی گم شدی در ما و کردی خویش را پیدا حبیب
_پنجم_محرم  هرکه خواهد بخدا بندگی آغاز کند  باید عبداللَهی احساس خود ابراز کند  کیست این طفل که در کودکی اعجاز کند  قدرت فاطمی اش بُرده به بابا حَسَنش  کیست این طفل که تفسیر کند مردن را  سهل انگاشت به میدان عمل رفتن را  غیرت حیدری اش ریخت بهم دشمن را  یازده ساله ولی لایق رهبر شدنش   واژه ای نیست به مداحی این آزاده  چه مقامی است خدا داده به آقازاده  از کجا آمد و راهش به کجا افتاده  دامن پاک عمو بود از اول وطنش   بی زِرِه آمد و جان را زِ ره قرآن کرد  بی سپر آمد و دستش سپر جانان کرد  بی رجز آمد و ذکر عمویش طوفان کرد  بی کفن بود ولی خون تنش شد کفنش  از حرم آمدنش لرزه به لشگر انداخت  جان خود را سپر جان عمو جانش ساخت  ای بنازم به مقامش که چه جایی جان باخت  مثل شش ماهه شده شیوۀ جان باختنش  بی درنگ آمد و بر پرچم دشمن پا زد  خوب در معرکه فریاد سرِ اعدا زد  بوسه بر روی عمو از طرف بابا زد  بوسه زد نیزۀ بی رحم به کام و دهنش  چه پذیرایی نابی است در این مهمانی  خنجر و نیزه و شمشیر و سنان شد بانی  عاقبت هم شده با تیر سه پر قربانی  پَرت شد با سرِ نیزه سوی دیگر بدنش  همچو بابا همه اسرار نهان را می دید  بر تن پاک عمو تیر و سنان را می دید  او لگد خوردن دندان و دهان را می دید  دید در هلهله ها ضربه به پهلو زدنش   مَحرم سِر شد و اسرار نهان افشا شد  دید تیر آمد و بر قلب عمویش جا شد  ذکر ((لا حول)) شنید و همه جا غوغا شد  در دو آغوش حسین و حسن افتاد تنش  تیغی آمد به سر او سر و سامانش داد  زودتر از همه کس رأس به دامانش داد  لب خندان پدر آمد و درمانش داد  مادرش فاطمه آمد به طواف بدنش  محمود ژولیده