منبرک فاطمی
روستای حاجی آباد. دست آوردهای انقلاب اسلامی بهمن ۹۸ @fatemi5
متن سخنرانی همراه با صوت👆👆
دست آوردهای انقلاب اسلامی
بهمن ۹۸
https://eitaa.com/fatemi5/779
#خانواده_قرآنی
خلاصه مباحث کرسی خانواده قرآنی16بهمن98
عوامل تحکیم خانواده / اصول اخلاقی
-تکریم و احترام گذاشتن به یکدیگر / وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَم(اسراء/70)
-صداقت داشتن/ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِين(توبه/119)
- مسخره کردن یکدیگر ممنوع/ لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ(حجرات/11)
-از یکدیگر عیب جویی نکنیم/لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ (همان)
-با لقب زشت یکدیگر را صدا نزنیم/ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ(همان)
-به هم سوء ظن نداشته باشیم/اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ(حجرات/12)
- تجسس ممنوع/ لا تَجَسَّسُوا(همان)
- زن و شوهر غیبت یکدیگر را پیش دیگران نکنند/ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً (همان)
-صبر کردن/ مصداقهای صبر در قرآن: در برخورد بد دیگران(فصلت/34)- تنوع طلبی (بقره/61)-اتفاقات زندگی (کهف/67)- حسرت نخوردن (قصص/79)- هنگام تربیت فرزند (طه/132) و طاعت( مریم/65)
زن ناشزه چه زنی است و چگونه باید او را مطیع کرد؟
الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ ........وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً (نساء/34)
نشزدر لغت: قله کوه: زنی که برتری طلبی می کند و مطیع نیست.
1- به مجرد ترس از نشوز زن، مرد باید درمان کند.
2- مقصر نشوز زن، مرد است چون تکیه گاه خوبی در زندگی نبوده است.
3- رفتار مرد با زن ناشزه به ترتیب: موعظه کردن- پشت کردن در بستر- تنبیه بدنی ملایم و خفیف یا شاید منظور برخورد شدید است.
https://eitaa.com/quranlive
خانواده_قرانی_98.11.16.mp3
43.81M
#خانواده_قرآنی_جلسه_دوازدهم_استاد_فیض_آبادی_16بهمن98 https://eitaa.com/quranlive
.در دوران غیبت امام زمان که دسترسی به امام معصوم ممکن نیست،آیا باز هم تشکیل حکومت اسلامی ضرورت دارد؟
ـ از غیبت صغرا تاکنون که بیش از هزار سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر هم بگذرد ومصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد.آیا در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند واجرا نشود،وهر که هر کاری خواست بکند؟ هرج ومرج است؟قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان وتبلیغ ونشر واجرای آن 23 سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟! آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟! و پس از غیبت صغرا اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟! (1)
ـ اکنون که دوران غیبت امام (علیه السلام)پیش آمده وبناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند واستمرار پیدا کند وهرج ومرج روا نیست،تشکیل حکومت لازم می آید.عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند بتوانیم جلوگیری کنیم؛اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند،دفاع کنیم... برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم حکومت ودستگاه قضایی واجرایی لازم است.چون این امور به خودی خود صورت نمی گیرد باید حکومت تشکیل داد.(2)
.این ولایتی که شما می گویید در کجای دین آمده است؟آیا می توانید دلیلی قرآنی برای اثبات ولایت فقیه بیاورید؟
ـ اتفاقا امام صادق(علیه السلام)نیز برای اثبات ولایت علماء،از آیه قرآن استفاده کرده اند؛آن حضرت در روایتی که در اکثر تفاسیر معتبر روایی آمده است،می فرمایند:«از جمله چیزهایی ک به سبب آن کسی مستحق امامت می شود، پاکدامنی وپاکی از گناهان ومعاصی هلاکت باری است که [آدمی]را لایق آتش دوزخ می کند ودیگر آگاهی روشن از تمام حلال ها وحرام هایی که مردم بدان ها نیاز دارند وسوم علم به قرآن (وشناخت خاص وعام ومحکم ومتشابه وناسخ ومنسوخ آن و...)» ابی عمرو زبیری پرسید:چه دلیلی وجود دارد برای آنکه ویژگی های رهبری وامامت تنها در اموری است که شما فرمودید؟حضرت فرمودند:«به دلیل این قول پروردگار که درباره کسانی است که از سوی خداوند در ایجاد حکومت اذن دارند وایشان را اهل حکومت قرار داده است ؛«انّا انزلنا التوراة فیها هدی ونور یحکم بها النّبیون الذین اسلموا للّذین هادوا والرّبّانیّون والاحبار؛ توارت را ما نازل کردیم که در آن هدایت ونور بود انبیاء که اسلام آوردند با آن در بین یهودیان حکم می کردند وهمچنین ربانیون که مربیان مردم بودند وعلماء برطبق آن در بین مردم حکومت می کردند»(مائده/44). پس دسته دوم از پیشوایان یعنی ربانیون غیر از انبیاء هستند. آنها کسانی هستند که مردم را با علم خود تربیت می کنند ودسته سوم یعنی احبار همان علماء هستند وآنها غیر از دسته دوم یعنی ربانیونند».(3)
3.اینکه می گویند«طرح بحث ولایت فقیه از ابداعات امام خمینی است وپیش از ایشان کسی این بحث را مطرح نکرده»درست است؟
ـ «ولایت فقیه»جزو مسلمات فقه شیعه است این که حالا بعضی نیمه سوادها می گویند امام « ولایت فقیه»را ابتکار کرد ودیگر علما آن را قبول نداشتند ناشی از بی اطلاعی است.
امام بزرگوار این نقش ولایت فقیه را از متن فقه سیاسی اسلام واز متن دین فهمید واستنباط کرد همچنان که در طول تاریخ شیعه وتاریخ فقه شیعی در تمام ادوار فقهای ما این را از دین فهمیدند وشناختند وبه آن اذعان کردند البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند اما این راجزو مسلمات فقه اسلام شناختند ودانستند وهمین طور هم هست.
4.پس چند نمونه از بیانات علمای قائل به ولایت فقیه را بگویید؟
ـ شیخ طوسی
(محمد بن حسن بن علی طوسی)؛460ه.
شیخ طوسی در کتاب های خود به ویژه نهایه،مهم ترین ارکان جامعه یعنی فتوا،جهاد،قضاوت،اقامه حدود و... را حق فقیهان دانسته،حتی قبول ولایت از جانب سلطان جائر را نیز برای آنان جایز می شمرد؛صدور حکم میان مردم،اقامه حدود وقضاوت میان کسانی که با یکدیگر اختلاف پیدا کردند،جایز نیست مگر از سوی کسی که از طرف سلطان حق،اجازه داشته باشد چنین کارهایی در زمانی که خودشان (ائمه معصومین)امکان انجام آن را ندارند بدون تردید به فقیهان شیعه واگذار شده است.(1)
ـ شیخ مفید
(محمد بن محمد نعمان)؛413ه.ق
هنگامی که سلطان عادل برای ولایت در آنچه ذکر کردم ـ در این ابواب فقه ـ وجود نداشت بر فقیهان اهل حق عادل صاحب رأی وعقل وفضل است که ولایت آنچه را بر عهده سلطان عادل است را بر عهده گیرند.(2)
ـ ابن ادریس حلی؛598ه.ق
مقصود از احکام تعبدی اجرای آنها است یعنی احکامی که خداوند متعال مقرر فرموده است وچنان چه اجرا نشود لغو است. بنابر این مسؤولی باید اجرای احکام را برعهده بگیرد .البته هر کسی صلاحیت اجرای دستورها را ندارد،مگر امام معصوم (علیه السلام)که در صورت غیبت یا عدم قدرت به جز شیعه ای که از جانب آن حضرت منصوب شده فرد دیگری حق تصدی این مقام را ندارد شیعه ای که جامع شرایط هفت گانه علم،عقل،رأی،جزم،تحصیل،بردباری وسیع،بصیرت،امکان قیام به احکام وعدالت باشد.(3)
ـ علامه حلی؛(حسن بن یوسف)؛726ه.ق
مقبوله عمر بن حنظله ودگر روایات در این زمینه بر اطاق وعموم ولایت فقیهان دلالت داشته به ولایت در قضاوت واقامه حدود محدود نمی شود.(4) وی همچنین در باب زکات می نویسد :«زکات در عصر غیبت به فقیه پرداخت می شود چرا که نایب امام(علیه السلام)است وهر آن چه از شئون امام بوده به عهده می گیرد.(5)
ـ فخر المحققین؛(محمدبن حسن بن یوسف)؛771ه.ق
ازنظر شرع مقدس،قضاوت وولایت بر حکم،برای کسی است که صلاحیت فتوا دادن در مورد قوانین عرفی شرعی بر اشخاص معینی از انسان ها را داشته باشد که حکم او یا برای اثبات حق وحقوقی ویا استیفای حقوق مستحقی است.شروع اعمال این ولایت،همزمان با تحقق ریاست در امور دین ودنیا است.(6)
ـ شهید اول؛(محمد بن مکی)؛786ه.ق
در صورت حضور حاکم شرع،لازم است اجازه ایشان کسب شود؛چرا که بر همه مناصب شرعی ولایت دارد.(7)
ـ محقق ثانی؛(علی بن الحسین بن عبد العالی کرکی)؛940ه.ق
فقیهان ودانشمندان امامیه اتفاق کرده اند بر اینکه فقیه عادل شیعه که جامع شرایط فتوا باشد فقیهی که از او در احکام شرعی به مجتهد تعبیر می شود نایب امامان هدایت(علیه السلام)است در حال غیبت در تمام آنچه که قابلیت نیابت را داشته باشد.(8)وهمچنین به دلیلی که در شرح شرایع آمده که فقیه نایب امام (علیه السلام)ومنصوب او است،ولایت از طرف امام را در باقی اصناف بر عهده می گیرد.(9)
ـ مقدس اردبیلی؛(احمدبن محمد اردبیلی)؛993ه.ق
«صدور حکم»در روایت عمر بن حنظله وابی خدیجه به فقیهان تفویض شده است وآن ها «حاکم»قرار داده شده اند؛مانند این است که اقامه حدود هم به آنها واگذار شده است.
علاوه بر اجماع واقتضای ضرورت،می توان به نیابت حاکم از امام (علیه السلام)استناد کرد ودلیل بر نیابت،اجماع واخباری همانند مقبوله عمر بن حنظله است ولذا هر آن چه برای امام جایز است ومی تواند به عهده بگیرد برای حاکم نیز جایز است.(10)
ـ صاحب ریاض؛(علی بن محمد ابی المعالی)؛1231ه.ق
هیچ اختلافی در این نیست که مراد از حاکم در عصر غیبت امام(علیه السلام)فقیه جامع شرایط فتواست.(11)
ـ سید محمد جواد عاملی؛(صاحب مفتاح الکرامة)؛1226ه.ق
فقیه،نایب مسلمین وسرپرست آنهاست،وبه درستی که او بر آنچه مصالح عمومی جامعه است ولایت دارد.(12)
ـ ملا احمد نراقی؛(احمد بن مهدی بن ابی ذر)؛1244ه.ق
هر آنچه که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)وامام(علیه السلام)ـ که حاکمان وحافظان اسلام می باشندـ بر آن ولایت واختیار دارند،فقیه نیز همان ولایت واختیار را دارد مگر جایی که دلیلی برخلاف آن وجود داشته شود(13). از بدیهیاتی که هر عامی وعالمی می فهمد وبرآن صحه می گذارد این استکه وقتی پیامبری به کسی موقع مسافرت یا وفات خود بگوید فلانی وارث من ،به منزله من،خلیفه من،امین وحجت من،وحاکم از جانب من برای شما مردم،ومرجع شما در جمیع حوادث شمااست،مجرای امور شما است،احکام شما به دست اوست او متکفل رعیت من است چنین می فهمیم که هر آنچه از آن نبی مربوط به اموررعیت وامت بوده،از برای چنین شخصی نیز بدون شک ثابت خواهدبود.چرا چنین نباشد،در حالیکه بیشتر نصوص وارد شده در حق اوصیای معصوم(علیه السلام)که بر اساس آن به ولایت وامامت آنان استدلال می شودومتضمن اثبات جمیع اختیارات پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)برای امامان (علیه السلام)است،چیزی بیش از تفاسیر مربوط به فقیهان، درنصوص نیست؛برای توضیح بیشتر بنگرید به این مثال که
حاکم یا سلطان یک ناحیه اگر بخواهد مسافرتی به جایی داشته باشد وبعد از ذکر بسیاری از فضایل به شخصی بگوید،فلان شخص خلیفه من،به منزله من،مثل من،امین من ومتکفل رعایای من وحاکم وحجت از جانب من،مرجع جمیع حوادث ومجرای امورواحکام شما است،آیا شکی باقی می ماند که قائم مقام او تمام اختیارات سلطان در اداره امور رعیت آن نواحی به جز موارد استثنا شده را دارد؟(14)
ـ شیخ انصاری؛(مرتضی بن محمد امین)؛1281ه.ق
از روایات گذشته ظاهر می شود که حکم فقیه در تمام خصوصیت های احکام شرعی ودر تمام موضوعات خاص آنها،برای ترتیب دادن احکام بر آنها نافذ می باشد؛ زیرا متبادر از لفظ«حاکم»در مقبوله عمر بن حنظله،همان «متسلط مطلق»است؛یعنی اینکه امام(علیه السلام)فرمودند:«فانّی قد جعلته علیکم حاکما»(15)نظیر گفتار سلطان وحاکم است که به اهل شهری بگوید:«من فلان شخص را حاکم برشما قرار دادم»که از این تعبیر بر می آید که سلطان فلان شخص را در همه امور کلی وجزئی شهروندان که به حکومت بر می گردد مسلط نموده است.(16)
ـ صاحب جواهر؛(محمد حسن نجفی)؛1266ه.ق
نصب عام فقها در همه امور جاری است،به طوری که هر آنچه برای امام(علیه السلام)است برای فقیه نیز هست؛چنان که مقتضی قول امام(علیه السلام)«فانّی قد جعلته حاکما»این است که فقیه،ولی متصرف در قضاوت وغیر آن از قبیل ولایات ومانند آن است؛همان گونه که مقتضی قول صاحب الزمان(روحی فداه)نیز آن را می رساند؛« در حوادث واقعه،به راویان احادیث ما رجوع کنید.آنان حجت ما برشما وما حجت خدا بر آنان هستیم.»مراد این است که فقیهان در جمیع آنچه من حجت هستم حجت من بر شما هستند،مگر آن چیزهایی که با دلیل خارج شود.(17)
آیة الله بروجردی؛1329ه.ق
در مجموع (از نظر عقلی ونقلی بر می آید که)فقیه عادل در کارهای مهم عمومی که مورد ابتلای مردم است از طرف ائمه اطهار منصوب است وهمانطور که ما روشن کردیم واجمالا اشکالی هم به آن وارد نیست در اثبات آن احتیاجی به مقبوله عمر بن حنظله نمی باشد ودر نهایت اینکه مقبوله نیز از شواهد این مطلب است.(18)
آیة الله بروجردی سپس اعتقاد خود را چنین ابراز می دارد:امامان معصوم(علیهم السلام)می دانسته اند که اغلب شیعیان در زمان حضور وجمیع آنها در زمان غیبت امکان دسترسی به آن ها را ندارند پس آیا امکان دارد که آنها را از رجوع به طاغوت ها وقاضیان جور منع کنند وبا وجود این خود نیز کسی را برای رجوع در این امورمعین نکنند؟!ما قطع ویقین می یابیم که اصحاب امامان معصوم(علیهم السلام)از آنان درباره کسی که مرجع شیعه در این مسائل باشد پرسیده وامامان نیز در جواب آنها کسانی را برای شیعیان تعیین کرده اند که در صورت عدم تمکن از دسترسی به امامان به هنگام نیاز به آنان مراجعه کنند.نهایت اینکه این پرسش وپاسخ ها از کتاب های روایی موجود ساقط شده وبه جز روایت عمر بن حنظله وابو خدیجه به دستمان نرسیده است.پس مراد از«حاکما»در «قد جعلته علیکم حاکما»در مورد کلیه امور اجتماعی است که از وظایف اشخاص خاصی نیست وشارع مقدس نیز به سستی در آن ها رضایت نمی دهد ولو اینکه در عصر غیبت یا عدم امکان دسترسی به امامان باشد؛ البته تصدی این امور اختصاص به قاضی هم ندارد؛اگر چه شغل قضاوت معمولا وعرفا با تصدی سایر امور مبتلا به جامعه ملازم بوده است.(19)
پی نوشت:
1.النهایة ونکتها،ج2،ص17
2.المقنعة ص 675
3.السرائر الحاوی للتحریر الفتاوای ،ج3،ص537
4.مختلف الشیعة،الجزء الرابع،ص464
5.نهایة الاحکام،ج2،ص417
6.ایضاح الفوائد،ج4،ص294
7.الذکری،ص57
8.رسائل المحقق الکرکی،ج1،ص142
9.مجمع الفائده والبرهان،ج4،ص358
10.همان،ج7،ص546
11.ریاض المسائل،ج9،ص509
12.مفتاح الکرامة،ج18،ص50
13.عوائد،عائده تحدید ولایة الحاکم،ص187و188
14.عوائد الایام،ص188
15.بحار،ج2،ص221
16.شیخ انصاری،قضا وشهادات طبع کنگره شماره 22ص8و9
17.جواهر الکلام،ج21،ص296و297
18.البدر الزاهر،ص74
19.همان،ص79
5.بعضی ها می گویند ولی فقیه نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)است،معنای این حرف چیست؟آیا کسی از علما هم این مطلب را قبول دارد؟
حضرت امام(ره)در تعریف این نیابت می فرمایند:
«فقها»اوصیای دست دوم رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)هستند،واموری که از طرف رسول الله(صلی الله علیه وآله)به ائمه(علیهم السلام)واگذار شده،برای آنان نیز ثابت است وباید تمام کارهای رسول خدا را انجام دهند چنانکه حضرت امیر انجام داد.(1)
قریب به اتفاق علما،فقیه ر در زمان غیبت،نایب امام زمان می دانند به عنوان نمونه می توان از شیخ مفید،(2)شیخ طوسی،(3)ابن ادریس حلی،(4)شهید ثانی،(5)محقق سبزواری،(6)علامه حلی،(7)مقدس اردبیلی،(8)محقق کرکی،(9)ومیرزای قمی(10)نام برد.
پی نوشت:
1.امام خمینی،کتاب ولایت فقیه،ص77
2.المقنعة،ص810
3.النهایة فی مجرد الفقه والفتاوی،المتن،ص302
4.السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی،ج3،ص529
5.رسائل شیهد الثانی،ج1،ص231
6.ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد،ج2،ص465
7.تذکرة الفقهاء،ج5،ص402
8.مجمع الفائده،ج12،ص11
9.رسائل کرکی،ج1،ص12
10.جامع الشتات،ج1،ص208
برای ملاحظه نظر دیگر فقها رجوع کنید به کتاب های:«فقیهان امامی وعرصه های ولایت فقیه»تألیف محمد علی قاسمی وهمکاران،انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی؛«حکمت حکومت فقیه»نوشته آیة الله ممدوحی،انتشارات بوستان کتاب.
6.ولی فقیه که معصوم نیست چرا ولایت معصومین به فقیه نسبت داده می شود؟
وقتی می گوییم ولایتی را که رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)وائمه(علیهم السلام)داشتند بعد از غیبت ،فقیه عادل دارد ،این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ورسول اکرم است.زیرا اینجا صحبت از مقام نیست؛بلکه صحبت از وظیفه است «ولایت»ـ یعنی حکومت واداره کشور اجرای قوانین شرع مقدس ـ یک وظیفه سنگین ومهم است؛نه اینکه برای کسی شأن ومقام غیر عادی به وجود بیاورد واو را از حد انسان عادی بالاتر ببرد.
به عبارت دیگر «ولایت»مورد بحث،یعنی حکومت واجرا واداره ـ برخلاف تصوری که خیلی از افراد دارندـ امتیاز نیست بلکه وظیفه ای خطیر است .مثل این است که امام(علیه السلام)کسی را برای حضانت،حکومت،یا منصبی از مناصب،تعیین کند.در این موارد معقول نیست که رسول اکرم وامام با فقیه فرق داشته باشد مثلا یکی از اموری که فقیه متصدی ولایت آن است اجرای«حدود»(یعنی قانون جزای اسلام)است آیا در اجرای حدود بین رسول اکرم وامام وفقیه امتیازی است؟یا چون رتبه فقیه پایین تر است باید کمتر بزند؟حد زانی که صد تازیانه است اگر رسول اکرم جاری کند،150تازیانه می زند وحضرت امیرالمؤمنین صد تازیانه وفقیه پنجاه تازیانه؟...آیا دراین امور ولایت رسول اکرم با حضرت امیرالمؤمنین وفقیه فرق دارد؟خداوند متعال رسول اکرم را«ولی»همه مسلمانان قرار داده وتا وقتی آن حضرت باشند حتی بر حضرت امیر ولایت دارند پس از آن حضرت،امام بر همه مسلمانان حتی بر امام بعد از خود ولایت دارد یعنی اوامر حکومتی او درباره همه نافذ وجاری است ومی تواند قاضی را نصب وعزل کند. همین ولایتی که برای رسول اکرم وامام در تشکیل حکومت واجرا وتصدی اداره هست برای فقیه هم هست. در این معنا مراتب ودرجات نیست که یکی در مرتبه بالاتر ودیگری در مرتبه پایین تر باشد؛یکی والی ودیگری والی تر باشد.(1)
پی نوشت:
1.امام خمینی،کتاب ولایت فقیه،ص50
7.«مطلقه»بودن ولایت فقیه به چه معناست؟یعنی هر کاری که خواست،می تواند انجام دهد؟!
بعضی ها خیال می کنند که این«ولایت مطلقه ی فقیه»که در قانون اساسی آمده،معنایش این است که رهبری مطلق العنان است وهر کار که دلش بخواهد می تواند بکند!
معنای ولایت مطلقه این نیست.رهبری بایستی موبه مو قوانین را اجرا کند وبه آنها احترام بگذارد منتها در مواردی اگر مسؤولان ودست اندرکاران امور بخواهند قانونی را که معتبر است موبه مو عمل کنند دچار مشکل می شوند.قانون بشری همین طور است قانون اساسی راه چاره ای را باز کرده وگفته آن جایی که مسؤولان امور در اجرای فلان قانون... دچار مضیقه می شوند وهیچ کار نمی توانند بکنند ـ مجلس هم این طور نیست که امروزشما چیزی را ببرید وفردا تصویب کنند وبه شما جواب دهندـ رهبری مرجع است... این معنای ولایت مطلقه است والا رهبر،رئیس جمهور،وزرا ونمایندگان همه در مقابل قانون تسلیمند وباید تسلیم باشند.(1)
مفهوم استبداد یا خودسری به میل خود یا به ضرر مردم تصمیم گرفتن مطلقا درمعنای ولایت اسلامی نیست.مقصود،آموزش ودرس وراه اسلامی است.البته کسانی که دلباخته ی مفاهیم غربی وبیگانه ی از اسلام هستند ممکن است حرفهایی بزنند یا تصوراتی بکنند لیکن اینها بر اثر نشناختن مفهوم ولایت است.(2)
پی نوشت:
1.بیانات در دیدار با استادان ودانشجویان قزوین 26/9/1382
2.سخنرانی رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسؤولان وکرگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران،به مناسبت عید سعید غدیر،10/4/1370
8.آیا غیر از امام خمینی وبرخی از علمای حاضر،کسی قائل به «مطلقه بودن»ولایت فقیه هست؟نظر آنها چیست؟
ـ محقق کرکی :
کسی نمی تواند بگوید که فقیه فقط در زمینه ی فتاوا برای عبادات منصوب است زیرا این توهم درنهایت سستی است بلکه فقیه از ناحیه معصومین به عنوان نیابت در همه مجاری امور مسلمین نصب شده وبسیاری از ادله برآن دلالت دارد.(1)
ـ شهید ثانی:
مراد از فقیه هنگامی که به عنوان ولایت اطلاق می گردد همان شخص جامع شرایط فتواست زیرا او از سوی ائمه برای مصالح عمومی مردم منصوب شده است وکسی که قائل به وجوب ادای آن به امام معصوم است در عصر غیبت،ادای آن را به فقیه مورد اطمینان واجب دانسته است.(2)
ـ فیض کاشانی :
وجوب جهاد وامر به معروف ونهی ازمنکر ویاری کردن در نیکی وتقواو فتوا دادن وبر اساس حق بین مردم حکم نمودن واقامه حدود وتعزیرات وسایر تدابیر دینی از ضروریات دین می باشد واین امر محور بزرگ دین ومسئله مهمی است که خداوند انبیا را برای آن برانگیخته است اگر این امور ترک شود، نبوت بی نتیجه بوده ودین نابود می گردد وجوانمردی از بین رفته وگمراهی آشکار می شود جهالت گسترش یافته وشهرها خراب وبندگان هلاک می شوند... همانا بر عهده ی فقها می باشد که خاطر حق نیابتی که دارند آن را اقامه نمایند هم چنان که شیخین وعلامه وعده ای از علما چنین نظر داده اند زیرا فقها از طرف ائمه اجازه اقدام دارند.(3)
ـ ملا احمد نراقی:
مواردی که فقیه عادل در دو امر ولایت دارد:
یک:هر آنچه پیامبر وامام ـ که فرمانروایان مردم ودژهای استوار اسلام هستند ـ در آن ولایت دارند فقیه نیز درآن ولایت دارد مگر اینکه در موردی دلیل خاصی بر استثنا وجود داشته باشد مانند اجماع یا دلیل خاص یا غیر این دو؛
دو:همه مواردی که نظام زندگی مردم به آن وابسته است ودخالت در آن به حکم وعقل ویا عادت لازم می باشد ... بر عهده ولی فقیه است.
دلیل امر اول،بعد از اجماعی که بسیاری از اصحاب به آن تصریح نموده اندـ وچنین می نماید که نزد آنان از مسلمات می باشدـ روایاتی است که به این مسئله تصریح کرده است دلیل امر دوم،بعد از اجماع دو امر است:
الف:در امور اجتماعی، ناچار، شارع رئوف حکیم برای مردم ولی وحاکمی قرار دهد.
ب:چون فقیهان بهترین خلق خدا بعد از نبیین وافضل و امین به دست آنها مجاری امور است آنها ولایت سزاوارتر هستند.(4)
ـ محمد حسن نجفی:
نصب فقیه،عام بوده وشامل کلیه مواردی است که در حیطه اختیارات امام می باشد زیرا امام می فرماید:«من فقیه را حاکم قرار داده ام»که ظهور در ولایت عام دارد. این کلام امام که فرمود:«در حوادث واقعه به راویان ما مراجعه کنید» دارای شمول وگستردگی است چراکه حجت بودن فقیه برمردم برابر حجت بودن امام بر مردم قرار گرفته واین بدان معناست که در هر موردی که من بر کسی حجت خدایم فقیهان نیز بر شما حجت اند مگر در موردی که دلیل بر استثنا وجود داشته باشد(5).
ـ شیخ مرتضی انصاری:
حکم فقیه جامع الشرایط در تمام فروع احکام شرعی وموضوعات حجت ونافذ است زیرا مقصود از لفظ [حاکم]که درمقبوله آمده نفوذ حکم او در تمام شئون وزمینه هاست ومخصوص امور قضایی نیست همانند آنکه سلطان وقت کسی را به عنوان حاکم معین کند که مستفاد از آن تسلط او برتمام شئون مربوط به حکومت اعم از جزئی وکلی است.از این رو،امام لفظ «حَکَم»را که مخصوص باب قضاوت است [در مقبوله]به کار نبرده بلکه به جای آن لفظ حاکم را برده تا عمومیت نفوذ سلطه او را برساند با اینکه مناسب سیاق این بود که امام بفرماید:«فانی قد جعلته علیکم حکما».نیز درادامه می گوید:واز آن مرجعیت فقیه جامع الشرایط درتمامی شئون عامه مرتبط با امت روشن می شود.(6)
ـ ملا حبیب الله شریف کاشانی:
در هر موردی که پیامبر وامام در آن ولایت دارند،ولی جامع الشرایط نیز ولایت دارد مگر مواردی که دلیلی آن را خارج کند واز اختصاصات نبی وامام بداند.(7)
ـ آیت الله شیخ مرتضی حائری:
تقریب استدلال به روایت«اما الحوادث الواقعه...»چنین است:فقیه از سوی امام حجت است ومعنای حجت بودن او از طرف امام در عرف این است که در همه مواردی که باید به امام مراجعه شود فقیه نیز مرجعیت وحجیت دارد.(8)
ـ آیت الله شیخ عبدالله مامقانی:
به طور خلاصه این مرتبه از ولایت برای فقیه عادل هم ثابت باشد امکان دارد زیرا اونایب امام وقائم مقام وحجت اوست همانگونه که امام حجت از طرف خداوند است اینکه امام فرمان داده تا مردم درتمام رویدادها به ولی فقیه جامع الشرایط مراجعه کنند این قوی ترین دلیل است براینکه فقیه درتمام اموری که نظم اجتماعی به آن بستگی دارد ونیز در اجرای حکم الهی نایب مطلق امام است... جستجوودقت در احادیث ائمه وباب های مختلف فقه دلالت دارد بر اینکه فقیه جامع الشرایط در هر امری که امام ولایت دارد از جانب اوولایت دارد مگر مواردی که «دلیل»آن را از اختصاصات امام بیان کند.(9)
ـ علامه محمد رضا مظفر:
ما معتقدیم مجتهد جامع شرایط نایب
امام در زمان غیبت وحاکم ورئیس مطلق است همان اختیاراتی که برای امام است برای اوست در زمینه قضاوت بین مردم ودر حدیث از امام صادق آمده است کسی که حکم او را نپذیرد حکم امام ودر واقع حکم خدا را نپذیرفته است مجتهد جامع شرایط فقط مرجع در فتوانیست بلکه برای او ولایت عمموم است... اقامه حدود وتعزیرات جایز نیست مگر به فرمان او.رسیدگی ودخالت در اموال امام نیز از خصوصیات فقیه جامع شرایط است واین موقعیت واین ریاست عامه ای که از آن برخوردار است از جانب امام به او اعطا شده است.(10)
ـ حضرت آیت الله بروجردی:
یکی از امور مقرره در اسلام حکومت است به اجماع علماء الاسلام،بل الضرورة من الدین.وحاکم را وظایفی است معینه؛از اجرای حدود وحفظ ثغور ونظم امور واقامه عدل واخذ حقوق مستحقین از ممتنعین از اداء وحجر بر اشخاصی که بسط ید آنها بر مالشان موجب تلف مال خود آنها یا تضییع حقوق دیگران است وحفظ اموال کسانی که صالح برای حفظ آنها نیستند وفصل خصومات وغیر اینها از اموری که تصدی آنها در جمیع ملل شأن رئیس است وثبوت این وظایف هم برای حاکم مسلمین ومنصوب از قِبَل سلطان اسلام محل اتفاق فریقین (شیعه وسنی) است.(11)
ـ آیت الله محمد رضا گلپایگانی:
محدوده اختیارات فقها محدوده ای عام است که از اطلاقات ادله ای چون«العلماء ورثه الانبیاء وخلفاء الرسول»دریافت می شود به جز مواردی که دلیل آن از اختصاصات ائمه شمرده شده.محدوده ولایت فقیه جامع شرایط در امور مربوط به سیاست واداره اجتماع مانند محدوده اختیارات ائمه است مگر موردی را که دلیل خارج کند.(12)
ـ حضرت آیت الله سیستانی:
ولایت در آن چه ـ به اصطلاح فقهاـ امور حسبیه خوانده می شود برای هر فقیهی که جاممع شرایط تقلید باشد ثابت است.واما ولایت فقیه در امور عامه که نظم جامعه اسلامی برآنها متوقف است برای فقیه ثابت است مشروط به تأمین شرایطی ـ هم در شخص فقیه وهم در شرایط به کار بستن ولایت ـ از جمله مقبول بودن نزد مؤمنین.(13)
پی نوشت:
1.جامع القاصد،ج2،ص374
2.مسالک الافهام،ج1،ص427 ونیز بنگرید به:همان،ج3،ص9
3.مفاتیح الشرائع،ج2،ص50
4.عوائد الایام فی قواعد الاحکام،ص536
5.جواهر الکلام،ج4،ص18 ونیز بنگرید به :همان،ج16،ص178
6.القضاء والشهادات،ص48
7.مستقصی مدارک القواعد،ص274
8.صلوة الجمعه،ص155ـ154
9.هدایة الانام فی حکم اموال الامام،ص196ـ143
10.عقاید الامامیة،ص244
11.استفتائات حضرت آیت الله بروجردی،ج2،ص476
12.الهدایة الی من له الولایه،ص79
13.پایگاه اطلاع رسانی دفتر معظم له.
9.اخیرا بعضی نظریه «رهبری شورایی»را مطرح می کنند؛این شیوه مدیریت باعث بهرمندی از دیدگاه های بیشتر ودر نتیجه کارآمدی بالاتر در رهبری نمی شود؟
اصلی ترین مشکل این نظریه نداشتن دلیل شرعی است؛آیت الله امینی در این باره می گویند:«...رهبری شورایی وجه شرعی هم نداشت.اتفاقا من در آن جلسه ای که برای شرط مرجعیت خدمت امام رسیدم پس از صحبت های متفرقه عرض کردم:اجازه بدهید ما که در کمیسیون هستیم رهبری شورایی را حذف کنیم چون مأخذ شرعی ندارد.»
حضرت آیت الله مصباح نیز در این رابطه می فرمایند:«والی وحاکم حکومت اسلامی همیشه ودر همه زمانها یک نفر است.حضرت ولی عصر هم که ظهور می نمایند ولایت فقها سلب می شود در زمان حضرت علی هم،امام حسن وامام حسین ولایت بر مردم نداشتند.امام حسین،زمان امام مجتبی به هنگام بیعت قیس بن سعد با امام حسن به وی فرمود:
«یا قیس!انّه امامی یعنی الحسن (علیه السلام)»(1).ای قیس!او یعنی امام حسن امام ورهبر من است.
«از نظر پیشینه تاریخی ولایت شورایی در متون اسلامی بی سابقه است در دیدگاه اهل سنت تنها در یک مورد شورا تشکیل شد(اشاره به شورای سقیفه است)که آن هم برای تعیین رهبر یود ونه برای اداره وتدبیر امور...درباره رهبری شورایی،متون فقهی شیعه تا پیش از استقرار جمهوری اسلامی ایران همگی ساکت اند (وهیچ فقیهی پیش از آن به طرح این ایده نپرداخته است).(2)
البته ولی فقیه از نظر مشورتی دیگر فقها وکارشناسان استفاده می کند اما این به معنی مدیریت جمعی ـ که در رهبری شورایی دنبال می شودـ نیست.
پی نوشت:
1.بحار الانوار،ج44،ص61
2.چالشهای فکری نظریه ولایت فقیه،مصطفی جعفر پیشه فرد،ص82و83
11.شما که می گویید اطاعت از ولی فقیه همان اطاعت از انبیاست،آیا دلیلی وجود دارد که خدا ولی فقیه را نیز از اشتباه وخطا در تصمیم گیری ها مصون سازد؟
ما می خواهیم کسی را در رأس حکومت بگذاریم که می دانیم تخلف نمی کند ممکن است ما اشتباه کرده باشیم واو تخلف کند از هر وقت فهمیدیم تخلف کرده می فهمیم حضور او در این منصب به جانیست خودش ومردم هم این را قبول دارند این نکته ی خیلی بدیعی در مبنای حکومت در دنیاست.(1)
خدا آن رهبری راکه از سوی اوست دست می گیرد وهدایت می کند ازمشکلات او را عبور می دهد.(2)
رهبر نقشه را از خدا می گیرد راه را از خدا می آموزد روشها را هم از خدا می آموزد این رهبری،رهبری درست است.«واوحینا الیهم فعل الخیرات»(3)وقتی رهبری،رهبری خدایی شد کار خوب را هم از خدا یاد می گیرد.(4)
آن جامعه یی که پایبند ارزش های الهی است آن جامعه یی که توحید را قبول کرده است نبوت را قبول کرده است شریعت الهی را قبول کرده است هیچ چاره ای ندارد جز اینکه در رأس جامعه کسی را بپذیرد که اوشریعت اسلامی والهی را می داند از اخلاق فاضله ی الهی برخوردار است گناه نمی کند اشتباه مرتکب نمی شود ظلم نمی کند برای خود چیزی نمی خواهد برای انسانها دل می سوزاند ارزشهای الهی را برمسائل و جهات شخصی وگروهی ترجیح می دهد.لذا درجامعه ی اسلامی ما ودر نظام جمهوری اسلامی این مطلب تأمین شده است.
پی نوشت:
1.بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای هیأت علمی کنگره ی امام خمینی 4/11/1378
2.بیانات رهبر معظم انقلاب در درس تفسیر سوره ی مجادله17/2/1361
3.همان
4.همان
5.بیانات مقام معظم رهبری در خطبه ی نماز جمعه30/2/1362
12.آیا این هدایت الهی که در #مصونیت ولی #فقیه از خطا واشتباه متجلی می گردد در روایات ما هم آمده است؟
روایات بسیاری در خصوص حفظ وصیانت حاکم عادل از #خطا ولغزش توسط خدای متعال وجود دارد مثل روایت شریف امام رضا (علیه السلام)که فرموده اند:
👌« انّ العبد اذا اختاره الله لامور عباده شرح صدره لذلک واودع قلبه ینابیع الحکمة واطلق علی لسانه فلم یعی بعده بجواب ولم تجد فیه غیر صواب فهو موفق مسدد مؤیّد قد امن من الخطا والزلل خصه بذلک لیکون ذلک حجة علی خلقه شاهدا علی عباده وذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله ذو الفضل العظیم»:
➕به راستی چون خدا بنده ای را برای اداره امور بندگان خود انتخاب کند به او شرح #صدر عطا کند ودر دلش چشمه های #حکمت بجوشاند ودانش خود را از راه الهام به او آموزد که در پاسخ هیچ سؤال وپرسشی در نماند واز حق وحقیقت سرگردان نشود.
🔸زیرا از طرف خداوند مشمول کمک وتأیید او است از خطا ولغزش وبرخورد ناصواب در #امان است خدا او را بدین صفات اختصاص داده تا حجت بالغه برهر کدام از خلقش باشد که او را درک کند این فضل الهی است که به هر که خواهد عطا کند وخدا صاحب فضل بزرگ است.(1)
پی نوشت:
1.الکافی،ج1،ص201؛تحف العقول،ص429؛الاحتجاج،ج2،ص436؛الامالی الصدوق،ص680؛عیون اخبار الرضا،ج1،ص220.
https://eitaa.com/fatemi5/794
13.آیا می شود آزادانه،هر نوع انتقاد واشکال به رهبری را در جامعه مطرح کرد؟
انتقاد معنایش چیست؟انتقاد اگر معنایش عیب جویی است این نه چیز خوبی است نه خیلی هنر زیادی می خواهد نه خیلی اطلاعات می خواهد؛بلکه انسان با بی اطلاعی بهتر هم می تواند انتقاد کند انتقاد به معنای عیب جویی اصلا هیچ لطفی ندارد شما بنشین از بنده عیب جویی کن من هم از شما عیب جویی کنم؛چه فایده ای دارد؟ نقد،یعنی عیار سنجی یعنی یک چیز خوب را آدم ببیند که خوب است یک چیز بد را ببیند که بد است اگر این شد آن وقت نقاط خوب را که دید با نقاط بد جمع بندی می کند آن گاه از جمع بندی باید دید چه حاصل می شود.(1)
وقتی انسان می خواهد به یک مسؤول ایراد بگیرد که آقا چرا در حوزه ی کارتان خطا اتفاق افتاد بایستی تمام موانعی را که در اجرای صحیح کار بر سر راه یک انسان معمولی وجود دارد در نظر بگیرد وببیند که آیا با محاسبه ی اینها او کوتاهی کرده یا نه؛ اگر کوتاهی کرده نبایستی از او صرف نظر کرد وگذشت؛این اعتقاد من است در حوزه ی اختیارات مستقیم من هم همین طور عمل می شود من اگر از کسی کوتاهی ببینم وبفهمم تقصیر داشته اغماض نمی کنم در مورد مسؤولان هم همیشه سفارش می کنم ومی گویم که اغماض نکنید در قضیه نقد رهبری نباید جوانان فریب ظاهر قضیه را بخورند وبه خاکی بروند.نگاه کنید مسأله غیبت وظهور را؛امام یازدهم مورد سؤال ونقد واقع می شود که اموالی که از طرف بزرگان شیعه خدمت ایشان خدمت ایشان ارسال شده کجا مصرف شده است؟امام در جواب می گوید:«اگر امامت امر مستمری است وشما به آن پایبندید چرا این سؤال از اجداد من نشد؟!»واز آن پس دستور می دهد پرده سیاهی در اتاق دیدار نصب می شود وشیعیان از پشت پرده با آن حضرت گفتگو می کنند واز آن زمان غیبت آغاز شد.(2)
لزوم حفظ حرمت حاکمان اسلامی
اسلام از عموم مردم خواسته است که در همه معاشرت ها ونشست وبرخاست های خود «دفاع از امام مسلمین»را مورد توجه قرار دهند ودر آن جا که هتک حرمت او می شود بی تفاوت نمانند:
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)فرمود: (3)
«من کان یؤمن بالله والیوم الآخر فلا یجلس فی مجلس یسب فیه امام او یعاب فیه مسلم ان الله تبارک وتعالی یقول واذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا الایة»(4)
هر کس به خدا وروز قیامت ایمان دارد نمی نشیند در مجلسی که در آن مجلس رهبر جامعه اسلامی را ناسزا میگویند یا غیبت مسلمانی را می کنند خداوند در قرآن کریم می فرماید: (5)«وچون ببینی که در آیات ما از روی عناد گفت وگو می کنند از آنها رویگردان شو تا به سخنی جز آن پردازند واگر شیطان تو را به فراموشی افکند چون به یادت آمد با آن مردم ستمکاره منشین.»(6)
واگر مردم در انجام این وظیفه کوتاهی کنند واز حریم ولایت پاسداری نکنند عاقبت تضعیف رهبری از بین رفتن عزت وسربلندی امت اسلامی وحاکمیت ذلت خواهد بود:
امام باقر(علیه السلام)نیز در این خصوص می فرمایند:
«من قعد فی مجلس یسب فیه امام من الائمة یقدر علی الانتصاف فلم یفعل البسه الله الذل فی الدنیا وعذبه فی الآخرة وسلبه صالح ما منّ به علیه من معرفتنا.»(7)هر کسی در محفلی بنشیند که رهبران الهی را دشنام وناسزا می گویند در صورتی که بتواند بپا خیزد و بپا نخیزد خداوند لباس خواری وحقارت برتن او بپوشاند ودر آخرت به عذاب دوزخ در افکند ونعمت شایسته خود را که معرفت مقام اهل بیت است از اوباز پس گیرد.»(8) در اینجا خالی از لطف نیست یادی از ولایت مداری مرجع تقلید فقید شیعه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی بنماییم پس از انتصاب حضرت آیت الله خامنه ای به رهبری نظام «حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی برای رهبر معظم عبای ظریفی هدیه فرستادند وفرمودند:«اگر دیدم کاری را شما انجام می دهید خلاف مطلب اسلامی است من تذکر می دهم اگر تغییر دادید بسیار خوب؛اگر ندادید من دیگر صحبت نمی کنم وتضعیف شما را حرام می دانم عمده، عظمت شماست؛شما رهبر مسلمین هستید ونمی خواهم صحبتی کنم دریک فرعی،که شما را تضعیف کرده ام.»(9)
پی نوشت:
1.بیانات رهبر معظم انقلاب در جلسه ی پرسش وپاسخ با مدیران مسؤول وسردبیران نشریات دانشجویی4/12/1377
2.همان
3.آیت آلله حائری شیرازی
4.تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه،ج16،ص266
5.انعام،68
6.بحار الانوار،ج2،ص154
7.گزیده کافی،ج1،ص265
8.محمد سروش محلاتی «نصیحت ائمه مسلمین»مجله حکومت اسلامی ،شماره 1
9.آیت الله خزعلی،سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه ی تهران13/9/1388.
نگاه رحمتت بر ماست؛ میدانم که میآیی
ز اشک دوستان پیداست؛ میدانم که میآیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست میدانم که میآیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتشزده گویی
صدای نالۀ زهراست میدانم که میآیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، میدانم که میآیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، میدانم که میآیی
به یاد آبآب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، میدانم که میآیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خونفشان ماست میدانم که میآیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دلهاست میدانم که میآیی
به خون پاک مظلومانِ عالم میخورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست میدانم که میآیی
شعر امام زمان
قبل خطبه ها۱۸بهمن۹۸.m4a
20.09M
نشانه نفوذ
۱-مشغول خودتحقیری هست.
توانمندی دشمن را میبنداما پیشرفت خود و کشورش را نمی بیند
۲-تلاش برای دلسردی مردم انجام میدهد.
۳-زمینه نارضایتی را ایجاد میکند.
👈کاندیدای مجلس باید.
💠انقلابی باشد وخط قرمز نظام فتنه هست.
🔹روحیه جهادی داشته باشدفرصت آزمون و خطا با این دشمنان نیست.
💠کسی که پروژه ۳۰ماهه را در۱۱ ماه انجام میداده و روحیه جهادی خستگی ناپذیر دارد.
@fatemi5
زندان گناباد19 بهمن 98.pptx
4.69M
پاور پونت دست آوردهای انقلاب اسلامی
ارائه شده در دهه فجر
@fatemi5
فیض ابادی.3gpp
3.6M
سخنرانی حجت الاسلام فیض آبادی
گناباد
همایش نماز
https://eitaa.com/fatemi5/800