♦️#داستانک_تکاندهنده 👇
ته صف بودم ؛
به من آب نرسید...
بغل دستیم لیوان آب را داد دستم
گفت: من زیاد تشنه ام نیست
نصفش را تو بخور ...
فرداش به شوخی به بچّهها گفتم
از فلانی یاد بگیرید
دیروز نصف آبِ لیوانش را به من داد
یکی گفت: لیوانها همهاش نصفه بود..!😢
فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi48/281