#بهار_قرآن_با_شهدا
🌷شهیدی که اقامت اروپا را نپذیرفت.
ضیاءالدین ذاکر، خلبان هوانیروز اوایل جنگ به همراه خانواده در ایتالیا بود که پیشنهاد ماندن در اروپا و برنگشتن به ایران در دوران دفاع مقدس را نپذیرفت.
از همان کودکی در درس خود بسیار تیزهوش و پیشرو بود در سال ۱۳۴۵ به هوانیروز پیوست.
پدرش می گوید: نکتهای که از شهید برایم زیبا و جالب بود این است که همیشه به ما توصیه میکرد: «خدایی باشید و در راه #قرآن و اسلام گام بردارید».
🌷وقتی در ایتالیا به مهارت او در پروازها پی بردند و به او و خانواده اش پیشهاد اقامت بجای رفتن به ایران و درگیرشدن در جنگ را دادند درپاسخ گفت : به اربابهایتان بگویید افسران ایران وطن فروش نیستند.
"شهید خلبان ضیاء الدین ذاکر"
نفوس مطمئنه
@fatemi48
🌿پیکر پارهپاره شهید علم الهدی
را از قرآنش شناختند...
ما را به چه خواهند شناخت؟
#قرآن
#شهید_سید_حسن_علم_الهدی
🌿شهید سلیمانی:
در عملیات کربلای۴ وقتی به صورت بچهها نگاه میکردم، احساس میکردم سورههای قرآن در مقابلم هستند.
📷تصویری از وداع شهید سلیمانی با همرزمانش در شب عملیات کربلای ۴
#حاج_قاسم #قرآن #عملیات_کربلای_چهار
#مکتب_سلیمانی
┏━━━🍃🌺🍃━━━┓
📚مباحث بیشتر👇
https://eitaa.com/fatemi222/7283
بارها و بارها این خاطرات را بخوانیم
🌹 #شهید_حسین_لشگری
خاطره ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی و آخرین اسیری که آزاد شد.
وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟
و او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته ام را مرور می کردم.
سالها در سلول های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت،
#قرآن را کامل حفظ کرده بود،
زبان انگلیسی می دانست
و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود.
🌹حسین می گفت:
از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم صحبت میشدم!
🌹بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود!
عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مسئله خوشحال بودم،
این را بگویم که من مدت ۱۲ سال ( نه ۱۲روز یا ۱۲ ماه)در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم، حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم...
🌹فهرست خاطرات شهدا
https://eitaa.com/fatemi222/4587