هدایت شده از منبرک فاطمی
*┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄*
✍🏼 بهترینی از کانال های #فرهنگی_ ایتا تقدیم به شما
═══✼🌷🍃🌷🍃✼═══
♻️راهکار ترویج نماز در خانه و جامعه
https://eitaa.com/namaz_gonabad/922
♻️مهارت آموزی جهت زندگی موفق
https://eitaa.com/fatemi24/13766
♻️احکام شرعی و ساده جهت بانوان و آقایون
https://eitaa.com/ahkam31/910
♻️مهدویت و آخر الزمان
https://eitaa.com/fatemi311/5
♻️معارف قرآن و روایات همراه با داستانهای زیبا
https://eitaa.com/fatemi222/6618۸
♻️جمعیت و فرزند آوری خوبه یا نه؟
https://eitaa.com/qom1400qom/226
♻️جهاد تببین و تشخیص صحیح
https://eitaa.com/Tebyangonabad2/408
♻️عفاف و حجاب و مسولیت من
https://eitaa.com/Chastity/750
♻️اشعار جالب جهت مرثبه و مداحی اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi8/100
♻️داستانهای جذاب از شهدا برای روایتگری
https://eitaa.com/fatemi48/281
♻️شصت نکته در باره تکلیف بزرگ(امربه معروف )
https://eitaa.com/fatemi5/2772
♻️واسطه گری ازدواج
https://eitaa.com/HamYary_Hamsan/9653
♻️حکمت و خطبههای نهجالبلاغه
https://eitaa.com/a_fatemi24/652
┅┄✧❁🍁🌸🍁❁✧═┅┄
✍ در آستانه شهادت امام جواد علیه السلام مطالبی جهت مطالعه👇
https://eitaa.com/fatemi222/7609
#امام_جواد_ع_شهادت
میان حجره چنان ناله از جفا میزد
که سوز نالهاش آتش به ماسوا میزد
به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شکوه نداشت
و لیک داد، ز بیداد آشنا میزد
شرار زهر ز یکسو، لهیب غم یکسوی
به جان و پیکرش آتش، جدا جدا میزد...
صدای نالۀ وِی هی ضعیفتر میشد
که پیک مرگ بر او از جنان صلا میزد
برون حجره همه پایکوب و دستافشان
درون حجره یکی بود و دست و پا میزد
ستاده بود و جواد الائمّه جان میداد
از او بپرس که زخم زبان چرا میزد
✍ #علی_انسانی
📝 اشعار امام جواد علیه السلام| عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/fatemi8/1273
در کنج حجره بیکس و بی یار و مونس دور از وطن افتاده و خونین جگر بود
https://eitaa.com/fatemi222/3632
میان حجره در بسته دست و پا زدی و بریده شد نفس آخرت ابا الهادی
https://eitaa.com/fatemi222/3633
#امام_جواد_علیه_السلام
🩸 پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان برایش گریه میکنند...
وقتیکه امام جواد علیهالسلام به دنیا آمد، امام رضا علیهالسلام به اصحاب خود فرمودند:
🔖 در این شب برای من فرزندی شبیه موسی بن عمران به دنیا آمد که شکافنده دریاهاست، و شبیه عیسی بن مریم مادرش مقدّس است و پاک و پاکیزه خلق شد. سپس امام رضا علیهالسلام فرمودند:
📋 بِأَبِي وَ أُمِّي شَهِيدٌ يَبْكِي عَلَيْهِ أَهْلِ السَّمَاءِ، يُقْتَلُ غَیظاً
▪️پدر و مادرم به فدای شهیدی که اهل آسمان بر او میگریند که از روی خشم کشته میشود.
📋 وَ یَغضَبُ اللَّهُ جَلَّ وَ عَلَى قَاتِلِيهِ فَلَا يَلْبَثْ إلّا يَسيرا حَتَّى يُعَجِّلُ اللَّهُ بِهِ إِلَى عَذَابِهِ الْأَلِيمِ وَ عِقَابَهُ الشَّدِيدِ.
▪️ و خداوند بر قاتل او خشم میگیرد؛ پس [قاتل او] نمیماند مگر اندکی تا اینکه خدا عذاب دردناک و عقاب شدید را به سوی او میفرستد.
📚اثبات الوصیة، ص ۲۱۰
📚عیون المعجزات، ص ۱۱۸
✍ ای نمک سفرۀ سلطان طوس
محضر تو خیل ملک خاک بوس
آینۀ صورت شمس الشموس
دلخوشیِ عمر انیس النفوس
ای علی اکبر ملیح رضا
حلقۀ موی تو ضریح رضا
جود تو شد مظهر کُلِّ صفات
نام تو فتاح همه مشکلات
نازترین تک پسر کائنات
حق بده بابات بمیرد برات
بوسه ز لب های تو کار رضا
ای همۀ دار و ندارِ رضا
گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟
مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟
بسته شده راه صدایت چرا ؟
آب نیاورده برایت چرا ؟
شعله به جان و دل زهرا مکش
جان رضا روی زمین پا مکش
ضربه به حیثیت افلاک خورد
رنگ کبودی به رُخی پاک خورد
موی به هم ریختهات خاک خورد
داد زدی دورِ لبت چاک خورد
با جگر سوخته پرپر زدی
بر دَرِ حجره چقدر سر زدی
خون ز لب خشک تو پاشید وای
لحظۀ پرپر زدنت دید وای
چشم به چشمان تو خندید وای
دستْزنان دورِ تو رقصید وای
شعله به جان تو چنین ریخته
آب به پیش تو زمین ریخته
آب نخوردی … بدنت پا نخورد
یک نخی از پیر و هنت پا نخورد
در ته گودال تنت پا نخورد
مثل حسین بر دهنت پا نخورد
یاد حسین دیدۀ تر داشتی
هر چه سرت آمده ، سر داشتی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
می رسد قصه به آنجا که علی دل تنگ است
می فروشد زِرهی را که رفیق جنگ است
چه نیازی دگر این مرد به جوشن دارد
«إن یکاد» از نفس فاطمه بر تن دارد
خبر از شوق به افلاک سراسیمه رسید
تا که این نیمه توحید به آن نیمه رسید
علی و فاطمه در سایه هم.فکر کنید
شانه در شانه دو تا کعبه یکدست سفید
عشق تا قبلِ همین واقعه مصداق نداشت
ساز و آواز خدا گوشه عشّاق نداشت
کوچه آذین شده در همهمه آرام آرام
تا قدم رنجه کند فاطمه آرام آرام
فاطمه فاطمه با رایحه گُل آمد
ناگهان شعر حماسی به تغزل آمد
آسمان با نفسش رنگ دگر پیدا کرد
دست او پیرهن نو به تن دنیا کرد
ابر مهریه او بود که باران آمد
نفَس فاطمه فرمود که باران آمد
ناگهان پنجره ای رو به تماشا وا شد
هر کجا قافیه «یا فاطمةالزهرا» شد
مثنوی نام تو را برده، تلاطم دارد
چادرت را بتکان، قصد تیمّم دارد
می رود قصه ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
294.6K
💞سرودولادت
سبک:ای صفای قلب زارم هرچه دارم ازتودارم
🌸🌸🌸🌸
دل مشتاقان ز شادی ، بی قرار ِ بی قرار است
گل بریزید گل بریزید ، جشن پیوند دو یار است۲
نبی چون ذات حق ، به شوقی منجلی
بگوید تهنیت ، به زهرا و علی
🌷یا زهرا یاعلی۴
وصل دو یار عزیز و ، دلبرا بادا مبارک
ازدواج دو نگار ، هل اتی بادا مبارک۲
الهی که شویم ، ز عزت ما همه
فداییّ رَه ِ ، علی و فاطمه
🌷یا زهرا یاعلی۴
ما که مِهر اهل بیت ِ ، مصطفی در سینه داریم
در ره ِ عشق علی و ، فاطمه جان می سپاریم۲
تمام ِ فخر ِ ما ، ثنای اهل بیت
الهی که شویم ، فدای اهل بیت
🌷یا زهرا یاعلی۴
امیر عباسی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
#ازدواج_حضرت_زهرا_و_امیرالمومنین_ع
عشق لبخند است لبخندی بدون واهمه
قطرهی اشک است آرام و بدون زمزمه
در تمامی جهان از ابتدا تا خاتمه
عشق تصویری ندارد جز علی و فاطمه
لحظه لحظه دم به دم از یکدگر دل میبرند
گر ببینیشان نمیفهمی کدام عاشقترند
گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقی
کار هرکس نیست در دنیا طواف عاشقی
دست پروانهست همواره کلاف عاشقی
مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی
فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر است
مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است
فاطمه دنبال رفع بیقراریِ علیست
در نگاهش افضل الاعمال، یاریِ علیست
لذتش در زندگانی خانهداریِ علیست
بهترین لحظه برایش خواستگاریِ علیست
میرسد دستت به دامان علی با فاطمه
سخت دلتنگ نجف هستی بگو یا فاطمه
✍ #علی_ذوالقدر
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
هدایت شده از تبیان گناباد
✍چند سوال از آقای جلیلی
https://eitaa.com/Tebyangonabad2/6617
برای #زائرین_مدینه؛ #قبرستان_بقیع؛ #حج
اى راهيان شهر نور، اين جا بقيع است
اين خاك عنبر بوى مُشك آسا، بقيع است
اين جا هزاران داستان، ناگفته دارد
اين جا دو صد سرّ نهان، بنهفته دارد
سوز جگرها بس در اين خاك بقيع است
بيرون ز حدّ عقل ادراك بقيع است
آيينهٔ آيين حق را قبر، اينجاست
خاكش عجين با زهر تلخ و صبر، اينجاست
اين خاك تا عرش خدا ره توشه دارد
ركن و حطيم و كعبه در هر گوشه دارد
بيمار عشق سرمدى را تربت اينجاست
يك شهر نى، يك دهر حزن و غربت اينجاست
اينجا به «كَرَّمْنا بَنِى آدم» طراز است
از اين زمين تا عرشِ رحمان راه، باز است
ايمان و عشق و سرِّ حق را جوهر اينجاست
انهار نور و چشمهسار كوثر اينجاست
روح عروج «اِرجعى» پوياست اينجا
خاكش قرين با تربت زهراست اينجا
عطرى ز بوى بقعهی زهرا در اينجاست
حزنى ز اندوه شب مولا در اينجاست
داناى اسرار نهانِ اين جهان كو؟
فرزند زهرا، مهدى صاحب زمان كو؟
كو آن كه از هر بى نشان، دارد نشانه؟
كو آن كه باشد آگه از دفن شبانه؟
كو آن كه ريزد اشك و از سيلى بگويد
با سوز دل از صورت نيلى بگويد
تا از مزار مخفى مادر بگويد
تا از جفاى خصم بد گوهر بگويد
اى دست حق! وى حجّت خلاّق دادار!
زنجير و غُل از گردن بيمار بردار
✍️ #محمد_آزادگان «واصل»
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
برای #زائرین_مدینه؛ #وداع_با_مدینه؛ #قبرستان_بقیع؛ #حج
مدینه، صفا بخش جان و دلم
فراق تو مشکلترین مشکلم
دریغا که همچون نسیم سحر
مرا زود بگذشت عمر سفر
خداحافظ ای یک جهان باغ گل
خداحافظ ای شهر ختم رسل
خداحافظ ای غرق انجم شده
خداحافظ ای تربت گمشده
خداحافظ ای قبلهگاه همه
خداحافظ ای خانهی فاطمه
خداحافظ ای شهر خیر البشر
خداحافظ ای زخم گل میخ در
خداحافظ ای نالهی بی جواب
خداحافظ ای چار قبر خراب
خداحافظ ای شهر سوز و محن
خداحافظ ای زادگاه حسن
خداحافظ ای مسجد قبلتین
خداحافظ ای جای پای حسین
خداحافظ ای بهترین سرزمین
خداحافظ ای قبر ام البنین
خداحافظ ای بیت رب جلیل
خداحافظ ای مهبط جبرئیل
خداحافظ ای نالهی آه آه
خداحافظ ای محسن بی گناه
خداحافظ ای درّ نایافته
که نورت به هر سینهای تافته
خداحافظ ای اشکها بر تو خون
خداحافظ ای کوثر نیلگون
الا ای خدا شاهد پاکیات
خداحافظِ ای چادر خاکیات
سلام خدا بر تن و روح تو
به دست و به بازوی مجروح تو
به قبر تو بس چشم انداختم
در آغوش من بود و نشناختم
محمّد! به لبهای خندان تو
به زخم سر و خون دندان تو
زکوی تو من با چه حالی روم
مبادا که با دست خالی روم
به خون حسین و به اشک حسن
دم مرگ بازآ به دیدار من
چو عطشانِ بارانِ ابرِ توأم
به هر جا روم، گرد قبر توأم
✍️ #غلامرضا_سازگار
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620
#برای #زائرین_مدینه؛ #قبرستان_بقیع؛ #حج
آنقدر خستهام، قدمم پا نمیدهد
گاهی مسیر از من عابر کلافه است
وقتی پیاده راهی این جاده میشوم
حتی برای من چمدان هم اضافه است
سنگینی سفر به بلندای جادههاست
امّا سفر به سادگی یک اشاره است
کافیست رو به قبله سرت را تکان دهی
بال خیال وا کنی و نیمههای شب
پشت دری که بسته خودت را نشان دهی
اصلاً به شُرطهٔ دم در اعتنا نکن!
حس میکنم که پنجرۀ رو به روی من
دارد به عمق خاطرهها باز میشود
بی آنکه شرطه ترس به جانم بیاورد
تاریخ عقدههای من آغاز میشود
من، جاییام که زهر، دل کوزه را شکست
آنجاییام که مادر این چفیه سرخها
با شرطههای فتنهگر و ظالم آمدهست
با اینکه نقطه نقطه بدن تیرخورده، باز
تابوت روی دوش بنی هاشم آمده است
دارم برای قبر حسن شمع میبرم!
این درد از مدینه مرا برد کربلا
از کربلا کنار امامی مرا به شام
پر میکشم به بوی سم از شام تا بقیع
جایی که دیر میرسم و زهر را امام...
از این بلا، پناه به سجّاده میبرم
اینجا کمی به حال خودم فکر میکنم
جایی که فتنه دست فشردهست در گلوم
راه نجات از خفگی، شیعه بودن است
رو میکنم به مدرسۀ باقرالعلوم
آب و هوا عوض نکنم دیر میشود!
شب مانده است و هرچه که هی سعی میکنم
از لابلای پنجرهها تو نمیروم
هر قدر هم که راه مرا سد کنند، باز
تا صبح مینشینم و از رو نمیروم
حتی شده تمام تنم شمع میشود!
میگریم و به کوچه میآیم، هنوز هم
این کوچه جای آمد و رفت و شتابهاست
تاریخ از زمانِ علی باز مانده است
ما دست بستهایم اگر، از طنابهاست!
لعنت به شرطهای که سبب ساز فتنه شد
این بار هم به آخر تشییع میرسم
تابوت روی شانۀ اهل تشیّع است
شاید به یاد مادر بی قبر این امام
این گوشه از بقیع، چنین کم توقع است
بی گنبد و رواق، حرم دیدنیتر است
✍️ #محسن_ناصحی
📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت
https://eitaa.com/fatemi222/6620