eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4.1هزار دنبال‌کننده
71 عکس
68 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
آیینه دار زینب و زهرا رقیه کوچکترین انسیة الحورا رقیه پشت سرش بی شک دعای پنج تن بود آدم اگر می گفت اول یا رقیه @hosenih خورشید در منظومه‌ی عشق حسینی صد سال نوری راه دارد تا رقیه جا داشت روی شانه‌ی کعبه اباالفضل جا داشت روی شانه‌ی سقا رقیه آرام تر از هر زمانی بود اصغر می خواند تا بالا سرش لالا رقیه پا بر مغیلان می نهد اما محال است روی سر موری گذارد پا رقیه این طفل بی آزار را آزار دادند زجر بدی را دید در دنیا رقیه زینب ز پا افتاد وقتی دید در راه طفلان همه بر ناقه اند اِلّا رقیه مقتل که می خواندم شبی با خویش گفتم پیدا نمی شد کاش در صحرا رقیه وقتی که پیدا شد خمیده راه می رفت شد پیرتر از زینب کبری رقیه حتی در اوج ضعف هم چیزی نمیخواست جز دست گرم و بوسه‌ی بابا رقیه دیدار حاصل شد ولی دستی نیامد تنها سر آمد دیدنش اما رقیه... حیرت زده پرسید عمه این سر کیست؟ یاللعجب نشناخت بابا را رقیه! @hosenih خود را مرتب کرد تا در چشم بابا باشد همان دردانه‌ی زیبا رقیه از بوسه اش جان میگرفت، اینبار اما جان داد با بوسیدن لب ها رقیه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشق لبخند است لبخندی بدون واهمه قطره‌ی اشک است آرام و بدون زمزمه در تمامی جهان از ابتدا تا خاتمه عشق تصویری ندارد جز علی و فاطمه لحظه لحظه دم به دم از یکدگر دل می‌برند گر ببینی‌شان نمی‌فهمی کدام عاشق‌ترند گرچه شیرین است گاهی اعتراف عاشقی کار هرکس نیست در دنیا طواف عاشقی دست پروانه‌ست همواره کلاف عاشقی مدعی دیگر مزن بیهوده لاف عاشقی فاطمه تنها یک عاشق دارد آن هم حیدر است مرتضی تنها یک عاشق دارد آن هم کوثر است فاطمه دنبال رفع بی‌قراریِ علی‌ست در نگاهش افضل الاعمال، یاریِ علی‌ست لذتش در زندگانی خانه‌داریِ علی‌ست بهترین لحظه برایش خواستگاریِ علی‌ست می‌رسد دستت به دامان علی با فاطمه سخت دلتنگ نجف هستی بگو یا فاطمه 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
منم آن گناهکاری، که به سوی تو دوان است تویی آن بزرگواری، که کریم و مهربان است تو همیشه در فرازی، تویی آن گدا‌نوازی که در اوج بی نیازی، نگران بندگان است به شب سیاهِ نوری، برسان پُلِ عبوری که دلم برای دوری، ز گناه ناتوان است تو اگر مرا برانی، در دیگری نکوبم که به غیر از آستانت، همه‌جا پر از زیان است همه‌عمر جز تو یارب! چه کسی رفیق من بود؟ تو امان من نباشی! چه کسی مرا امان است؟ تو خدای مرتضایی، تو همیشه با وفایی به گدای بی نوایی، که ضعیف و ناتوان است 《برو ای گدای مسکین، در خانه علی زن》 که امیر با خدا در، نجفش هم آشیان است بگذار جای کعبه، سر خود به پای حیدر تو اگر بهشت خواهی، نجفِ علی جنان است خوشم اینکه خاک پای، پسر ابوترابم همه عمر سایبانم، عَلَم "حسین جان" است به فدای آن شهیدی، که نخورد آب و جان داد ز غمش هنوز زهرا، شب جمعه روضه خوان است :: پسرم به تو جفا شد، سرت از قفا جدا شد اثرات خنجر شمر، روی حنجرت عیان است پسرم مگر به دشمن، تو به غیر حق چه گفتی؟ که جواب حرف حقت، نوک نیزه‌ی سنان است پسرم کسی در عالم، کفن تو را ندارد کفن تو خاک بوده، کفن تو بی‌کران است به خدا عطش دلیلِ، ترک لبت نبوده ترک لبت برای، ضربات خیزران است ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi222/6620
در بهار زندگی، رنگ خزان را دیده‌ای هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده‌ای سوز زهر آتش به جانت زد ولی در کودکی تشنه‌لب سوزان‌ترین روز جهان را دیده‌ای روز عاشورا میان خنده‌های کوفیان ناله پیری به بالین جوان را دیده‌ای در تمام عمر اگر می‌سوختی مثل رباب روی دوش حرمله تیر و کمان را دیده‌ای در میان خیمه‌ها وقت غروب آفتاب لحظه لحظه اضطراب عمه‌جان را دیده‌ای خاک عالم بر سرم در زیر سم اسب‌ها جسمِ عریانِ بزرگِ خاندان را دیده‌ای از درون خیمه‌هایی که در آتش سوختند گوشواره بردن غارتگران را دیده‌ای وقتی از زخم زبان کوفیان راحت شدی تازه بعدش شامیان بد دهان را دیده‌ای در کنار عمه‌جان، در مجلس نامحرمان بر لب قاری، هجوم خیزران را دیده‌ای داغ‌هایی که شمردم شمه‌ای از داغ توست هر چه را مقتل روایت کرده آن را دیده‌ای ✍️ https://eitaa.com/fatemi8/334
ی ندارد ابرِ اشکی را که ما داریم؛ باران هم ندارد شورِ اشکِ دیده‌ی ما را نمکدان هم به دنبال دوای درد خود جایی نمی‌گردیم که ای محبوب ما! همواره درد از توست؛ درمان هم تو چون پروردگاری و نه تنها امت اسلام که بر تو می‌کند تعظیم حتی نا مسلمان هم تو آن دست کریمی که گره وا می‌کنی از خَلق گره‌هایی که حتی وا نخواهد کرد دندان هم من از آیات فجر و مریم و اسراء فهمیدم که نازل شد برای روضه خواندن از تو قرآن هم رسید از راه، ایام وصال و پای من لنگ است اگر لب تر کنی سوی تو آیم لَنگ لَنگان هم نجف تا کربلا راهِ رسیدن تا خداوند است خدایی که نخواهم یافت در حجِ فراوان هم دلِ مجنون نه در گلزار، در صحرا شود آرام ولی این روز‌ها پس می‌زند ما را بیابان هم به انگور نجف محتاج‌تر از ما نخواهی یافت چه انگوری که مثلش را نمی‌یابند مستان هم عراقی‌ها به سمت بارگاهت راه افتادند دری بگشای ای بابِ کرامت سوی ایران هم مسیح از دور می‌آید، کلیم از طور می‌آید شبیه مور می‌آید عصاکوبان سلیمان هم حرم محتاج زائر نیست وقتی مادرت باشد که زهرا میزبان کربلای توست، مهمان هم ضریحی در خراسان التیامِ زخمِ هجران است کمال عجز را بنگر که محرومیم از آن هم شکایت می‌کنم بر تو، از این هجران طولانی از این دنیای تلخی که ندارد قصد پایان هم دلم سیر است از دنیا؛ بگیر ای عشق جانم را مگر پایان بگیرد در زمانِ مرگ هجران هم ✍️ ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100