eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3هزار دنبال‌کننده
31 عکس
29 ویدیو
31 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم هر دم از غصه‌ی جان‌سوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم گاه سردار علمدارم و گاهی سقا گه به‌پاس حرمت گشت زنان، چون شیرم بوته‌ی عشق تو کرده است مرا، چون زر ناب دیگر این آتش غم‌ها ندهد تغییرم گر مرا شور و جوانی و بهار عمر است از خزان تو دگر ای گل زهرا پیرم غیرتم گاه نهیبم زند از جا برخیز لیک فرمان مطاع تو شود پاگیرم تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر بیان شد ز لب شمشیرم سایه‌ی پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا دولت عالم‌گیرم کربلا کعبه‌ی عشق است و من اندر احرام شد در این قبله‌ی عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود حج من و تقصیرم زین جهت دست به‌پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم‌به‌راه تیرم‌ ای قد و قامت تو معنی «قد قامت» من‌ ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی رکوع است نماز من و این تکبیرم جسدم را به‌سوی خیمه‌ی اصغر نبرید که خجالت‌زده زان تشنه‌لب بی شیرم ✍️مرحوم سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت لبی به وسعت مهریه‌های زهرا داشت کنار علقمه در سجده‌گاه چشمانش نداشت هیچ‌کسی را فقط خدا را داشت اگرچه قطره آبی میان مشک نبود ولی کرانه‌ی چشمش هزار دریا داشت هدر نرفت ز پرتاب چله‌ها، تیری امیر علقمه ازبس‌که قدّ و بالا داشت همین‌که در وسط گیرودار، گیر افتاد عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت درست وقت نزولش، همه نگاه شدند رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت حسین بود و علی‌اصغر شهید شده کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت... ✍️ سایر روضه؛حضرت عباس علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/587
نماهنگ پریشونم-AudioConverter.mp3
3.01M
🎙مداحی ویژه شب دهم محرم (امام حسین ع) ➕بهمراه سبک مداحی پریشونم یه جورایی من شبیه مجنونم من از کی عاشق شدم نمیدونم بدون تو زندگی نمیتونم حسین جونم درگیر فراقم درمونم وصاله دوری از تو سخته یک لحظه اش یه ساله رویاهام گرفت همش رنگ کربلا دلم برات تنگه کربلا آدم اگه تو مسیر تو بمیره قشنگه کربلا ۳ دلگیرم از همه الا خود حسین دلم برات تنگ شده حسین ۳ گرفتارم خبر داری از تموم اسرارم طبیبم میشی حالا که بیمارم مگه من کی جز ام البنین دارم دوست دارم احوالم غمینه بارم رو زمینه ذکر بی قراری یا ام البنینه خیلی دوست داری منو باور منه ام البنین مادر منه هر کی برات گریه میکنه انگاری برادر منه سایه اش توی زندگی رو سر منه ام البنین مادر منه ✓احکام،روضه،منبر ویژه محرم ۱۴۰۳ https://eitaa.com/fatemi222/14309
✅روضه دهه محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 ↩️شب اول +حضرت مسلم https://eitaa.com/fatemi8/340 ↩️شب دوم -روضه و اشعار شب دوم https://eitaa.com/fatemi8/461 ↩️شب سوم (حضرت رقیه) https://eitaa.com/fatemi8/217 ↩️شب چهارم حر https://eitaa.com/fatemi8/506 ↩️شب پنجم https://eitaa.com/fatemi8/515 ↩️شب ششم (حضرت قاسم) https://eitaa.com/fatemi8/546 ↩️شب هفتم _حضرت علی اصغر) https://eitaa.com/fatemi8/498 ↩️شب هشتم حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/564 ↩️شب نهم(حضرت عباس) https://eitaa.com/fatemi8/587 ◾️شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579 ◾️امام حسین علیه السلام https://eitaa.com/fatemi8/628 ◾️شام غریبان https://eitaa.com/fatemi8/636
🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا ابا عبدالله الحسین 🔷🔹 ✅امام حسین(ع) در شب عاشورا یاران را درون خیمه ای بزرگ جمع نمود تا آنهایی که آمده اند برای پست و مقام، برای مال و غنیمت و برای دنیا، آنها را مرخّص کند و غربال نماید و دانه درشت ها را برچیند. پس در خطاب به یارانش فرمود : 📜《اَلَا و اِنّی لَا اظُنُّ یَومَاً لَنَا مِن هَولاءِ، اَلَا و اِنّی قَد اَذَنتُ لَکُم فَانطَلَقُوا جَمیعَاً فِی حِلِّ لَیسَ عَلَیکُم مِنِّی ذَمَامُ!》 ♦️آگاه باشيد که يک روز بیشتر از عمر ما نمانده است. من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود را از گردن شما برداشتم، بر شما حرجی نيست و شما را به اختیار خودتان گذاشتم. 📜《تَفَرَّقُوا في سَوادِ هذا اللَيلِ، وَ ذَروُني و هؤلاء القومَ، فانَّهُم لا يُريدُون غَيری!》ّریبِ》🔷🔹 وقتی امام حسین(ع) بدن‌هاى پاك و پاره پاره یارانش را دید كه بر روى خاك كربلا افتاده است و دیگر كسى نمانده است كه از او حمایت كند و نیز بی‌تابى اهل‌بیت(ع) را مشاهده فرمود، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود : 📜《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟ هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟ هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟ هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》 ♦️آیا یارى کننده‌اى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟ آیا خداپرستى در میان شما پیدا مى‌شود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟ آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟ در این هنگام که امام حسین(ع) استنصار می‌کرد. 📜《فَارْتَفَعَتْ أَصْوَا♦️وقتی نداى استغاثه امام حسین(ع) به اهل خیام رسید، صداى گریه و ناله از بانوان حرم برخاست.(۱) این استغانه ی امام(ع) در دل دشمن اثرى نگذاشت. از همین رو امام(ع) مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و فرمود : اى حبیب بن مظاهر! و اى زهیر بن قین! و اى مسلم بن عوسجه! اى دلیران و اى پا در ركابان روز كارزار! 📜《فَلا تُجیبُونِی وَادْعُوکُم فَلا تَسمَعُونِی! وَ اَدعُوكُم فَلَا تُجيِبُونَ؟! وَ اَنتُم نِيَامُ اَرجُوُكُم تَنتَبِهُونَ؟ فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ(ص) فَقَدْ عَلاهُنَّ مِن بَعدِکُم النُّحُولُ! فَقُومُوا عَنْ نَوْمَکم، أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ آل الرَّسُولِ(ص) الطُغَاةَ اللّئامَ》 ♦️چرا شما را ندا مى كنم ولى كلام مرا نمى‌شنوید؟! شما را فرا مى خوانم، ولى مرا اجابت نمى‌كنید؟! پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند. شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ》🔷🔹 ✅در روز عاشورا سپاهیان شمر به خاطر تقرّب نزد ابن زياد و يزيد بن معاويه از هيچ نوع هتك حرمتی خـوددارى نكردند، و از ارتكاب هيچ گناهى كوتاهى ننمودند. بعد از جدا كردن سر مبارک امام حسین(ع) از بدن مطهّرشان، توسط شمر لعین، عـُمر بن سعد به جهت امـتـثـالِ دستـور ابن زياد كه فرمان داده بود، بدن حسين(ع) را پس از كشتن زير سم ستوران قرار دهد، صدا زد : 《مَن يَنتَدِبُ لِلحُسَينِ(ع) فَيُوطِئَ الخَيلَ ظَهرَهُ؟!》 ♦️كيست كه دواطلب باشد و بر پيكر حسين(ع) اسب بتازد تا زير سم اسبان سينه و پشت حسين(ع) خُرد گردد؟ شمر خبيث پيشقـدم شد و مـنتظر كسى نماند و اسب بر بدن حضرت تاخت و در این لحظه ده نفر از فرزندان زنان ناپاك از او تبعيت كردند و بر فرزند پيغمبر خدا(ص) با اسبانشان لگدمال نمودند.(۱) اين ارازل نه تـنها از اين عمل شرمنده نشدند بلكه افتخار هم مى كردند. وقتی اینان وارد مجلس ابن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟ اسد بن مالك در برابر ابن زياد چنين گفت : 《نَحنُ رَضَضنَا الصَدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِكُلِّ يَعبُوبَ شَديدِ الاَسرِ》 ♦️ما کسانی هستیم که با اسبان قـوى هيكل سينه حسين(ع) را شكستـيم و آن را خـُرد كرديم، بعـد از آنكه پشت او را لگدمال نموديم. 《نَحنُ الَّذينَ وَطِئنا بِخُيولِنا ظَهرَ الحُسَينِ حَتّى طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ》 ♦️ما كسانى هستیم كه بر پشت حسين(ع)، اسب دوانديم تا آن كه سينه و گلوى حسين(ع) را آسياب كرديم.(۲) 📝شعر : زینت دوش نبی، روی زمین جای تو نیست، خار و خاشاکِ زمین، منزل و ماوای تو نیست، خاک عالم به سرم، کز اثرِ تیغ و سنان، جای یک بوسه ی من، بر همه اعضای تو نیست، سایه ی خویش مگیر از سرم ای سرو بلند، که مرا هیچ به سر، غیر تماشای تو نیسـت! 👤صغیر اصفهانی 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۳ ۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۲ شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاْدْعِیآءِ》🔷🔹 ✅لحظات آخر حیات امام حسین(ع) بود و امام(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود. 📜《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》 ♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه اى براى استراحت توقّف نمود. 📜《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》 ♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست. سپس فرمود : 📜《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص》 سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود : 📜《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》 ♦️خداوندا! تو مى دانى که اینان مردى را مى کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست! سپس تیر را از پشت سر درآورد. 📜《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》 ♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱) حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاددر آمد و گفت : «به دين جدّم محمّد(ص)، درآى». راهب گفت : گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد(ص) پيامبر خداست. آن گاه سر مبارک حسين(ع) پذيرفت كه شفاعتش كند. 《ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت(ع)》 ♦️آن گاه راهب، از دِير (عبادتگاه) و راه و عقيده اى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهل بيت(ع) گرديد.(۱) 📝شعر : رأس تو را به روی نی، هرچه نظاره می کنم، سیر نمی شود دلم، نگه دوباره می کنم، ز اشک و آه سینه ام، میان آب و آتشم، چو با توام از این میان، کجا کناره می کنم؟ هم سر تو بر سر نی، هم سر اکبرت ز پی، گاه نگاه سوی مه، گه به ستاره می کنم! 👤علی انسانی 📚منبع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۰ شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ یابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ(ع) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(س) اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅وقتی تمام یاران امام حسین(ع) به شهادت رسیدند و حضرت(ع) قبل از اینکه برای جنگ آهنگ دشمن کند، برای آخرین بار برای اتمام حجت خطاب به آنان فرمود : 📜《لِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمِی؟ یا وَیْلَکُمْ اَتَقْتُلُونِی عَلى سُنَّه بَدَّلْتُها؟ اَمْ عَلى شَریعَه غَیَّرْتُها؟ اَمْ عَلى جُرْم فَعَلْتُهُ؟ اَمْ عَلى حَقٍّ تَرَکْتُهُ؟》 ♦️چرا ریختن خون مرا مباح می دانید؟ واى بر شما! چرا با من مى جنگید؟ آیا سنّتى را تغییر داده ام؟ یا شریعتى را دگرگون ساخته ام؟ یا جرمى مرتکب شده ام؟ و یا حقّى را ترک کرده ام؟! اما دشمن لجوج و کینه ای با کمال وقاحت خطاب به امام(ع) گفتند : 📜《اِنّا نَقْتُلُکَ (نُحَارِبُکَ) بُغْضاً مِنَّا لاَِبِیکَ》 ♦️ما به خاطر کینه اى که از پدرت علی(ع) به دل داریم، با تو مى جنگیم و تو را مى کشیم.(۱) 📝شعر : چقدر نام تو زیباست ابا عبدالله، چشم تو خالق دنیاست ابا عبدالله، زائر کرب و بلا حق شفائت دارد، قطره در کوی تو دریاست ابا عبدالله، دست گیری ز گدا گردن هر ارباب است، کار ما دست تو آقاست ابا عبدالله، مادرت گفت بُنَیَّ دل ما ریخت به هم، بردن نام تو غوغاست ابا عبد الله، مادرت گوشه گودال تماشا می کرد، بر سر جسم تو دعواست ابا عبدالله! 👤قاسم نعمتی 📚منبع : ينابيع المودّة قُندوزی، ج۳، ص۸۰ شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
مقتل شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/1496 مقتل بدنهای شهدا و اسبها https://eitaa.com/fatemi8/1497 لحظه آخر https://eitaa.com/fatemi8/1498 اتمام حجت حضرت https://eitaa.com/fatemi8/1499
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا سَیِّدَالشُّهَدَاءِ》🔷🔹 ✅در مقاتل آمده است که؛ امام حسین(ع) وقتی به شهادت رسيد، اسب حضرت(ع)، سر و کاکُل خود را به خون آن حضرت(ع) آغشته کرد و با صوت بلند و حزین به سوی خيمه ها روانه شد. 📋《ثُمَّ تَمَرَّغَ فی دَمِ الحُسَینِ(ع) وَ قَصَدَ نَحوَ الخَیمَةِ وَ لَهُ صُهَیلٌ عالٍ وَ یَضرِبُ بِیَدِهِ الاَرضَ》 ♦️اسب خود را به خون امام(ع) آغشته نمود و به سمت خیمه ها حرکت نمود و با صدای بلند شیهه می کشید و دستش را به زمین می کوبید.(۱) علامه مجلسی نقل می کند که ؛ 📋《وَاَسْرَعَ فَرَسُكَ شَارِدَاً اِلَى خِيامِكَ قَاصِداً مُحَمْحِماً بَاِكِيَاً》 ♦️اسب شيون کنان از امام(ع) دور شد، و شيهه کشان و گريه کنان به قصد خيام حرم سرعت گرفت. وقتی اهل خیام صداى شیهه اسب امام(ع) را شنیدند، و دیدند اسب حضرت(ع) بدون صاحبش به خیمه بازگشته است، از خيمه بيرون دويدند. اسب حضرت امام حسین(ع) بى صاحب و غرقه به خون به خیمه ها رسید و اهل خیام دانستند كه امام حسین(ع) شهيد شده است. آن وقت غوغاى رستاخيز از زنان و دختران بالا گرفت و فرياد واحسيناه و وا اماماه سر داده شد. در ادامه ؛ 📋《فَلَمَّا رَاَینَ النِّسَاءُ جَوادَكَ مَخْـزِيّا وَنَظَرْنَ سَرْجِكَ عَلَيْهِ مَلْوِيّاً بَرَزْنَ مِنَ الْـخُدُورِ ناشِـراتِ الّشُعُورِ عَلَى الْخُدُودِ لاطِمَاتٍ لِلوُجُوهِ سافِراتٍ وَبِالْعَويلِ داعِياتٍ》 ♦️و زنان خیام مشاهده کردند که؛ اسب تو بلا زده به خیمه ها رسید و در حالی که زنان زين تـو را بر اسب واژگونه يافتند، پس اهل خیام آمدند درحالي که خود را پريشان ساخته بودند و گیسوانشان را بر چهره ها ریخته بودند و سيلي بر صورت هايشان مي زدند و با صداي بلند گريه مي کردند و ناله و فريادکنان تو را مي خواندند.(۲) در این هنگام، اُم كلثوم(س) دست بر سر گذاشت و با صدای بلند فریاد می زد، در حالی که مى گفت : 📋《وامُحَمَّداه! واجَدّاه! و انبِيّاه! وا اَبَاالْقاسِماه! وا عَلِيّاه! وا جَعْفَراه! وا حَمْزَتاه! وا حَسَناه! هذا حُسَيْنٌ(ع) بِالْعَراء، صَريحٌ بِكَرْبَلا، مَحزُوزُ الرَّاْسِ مِنَ الْقَفاء، مَسْلوبُ الْعِمامَةِ وَالرِداء، ثُمَّ غُشِیَ عَلَیهَا》 ♦️این حسین توست که عریان روی زمین افتاده و سر در بدن عمامه و رداء به تن ندارد!و آن قدر ندبه و گريه كرد تا اینکه غشّ كرد.(۳) و حال و روز ديگر اهل بيت(ع) نيز چنين بود. در این هنگام، حضرت سکینه(س) مرکب امام حسین(ع) را این گونه مورد خطاب قرار داد. 📋《یا جوادُ! هَلْ سُقِىَ اَبِى اَمْ قُتِلَ عَطْشَانَاً؟》 ♦️اى اسب! آیا پدرم را آب دادند یا با لب تشنه به شهادت رساندند؟(۴) وقتی لشكر دشمن، از کشتن امام حسين(ع) فارغ شد،و خیمه ها را بدون مدافع دید، شروع کرد به حمله ور شدن و غارت خيمه ها! در مقاتل آمده است که؛ 📋《وَ تَسابَقَ الْقَوْمُ عَلى نَهْبِ بُيوُتِ آلِ الرسُولِ(ص) وَ قُرةِ عَيْنِ الْبَتُولِ(س)》 ♦️آنان در این امر به رقابت باهم پرداختند و به سمت خِيام مقدسه اهل‌بيت عصمت حمله كردند و مشغول به تاراج و يغما شدند و هرچه از اسباب و وسائل بود، غارت كردند.(۵) عبدالله بن حسن مثنی از مادرش فاطمه دختر امام حسین(ع) نقل می کند که : 📋《دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ عَلَيْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِيَةٌ صَغِيرَةٌ وَ فِي رِجْلِي خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ يَفُضُّ الْخَلْخَالَيْنِ مِنْ رِجْلِي وَ هُوَ يَبْكِي!》 ♦️من در کربلا دختری خردسال بودم که دیدم، غارتگران داخل در خیمه ها شدند و در پای من دو خلخال از طلا بود که مردی با عجله در حالی که می گریست، مشغول در آوردن آن ها بود. به او گفتم : ای دشمن خدا! برای چی می گریی؟ جواب داد : 📋《كَيْفَ لَا أَبْكِي وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)؟》 ♦️چگونه نگریم، در حالی که دختر رسول اکرم(ص) را غارت می کنم؟!! گفتم : پس چرا غارت می کنی؟ در جواب گفت : 📋《أَخَافُ أَنْ يَجِيءَ غَيْرِي فَيَأْخُذَهُ》 ♦️می ترسم دیگری بیاید و این خلخالها را ببرد! فاطمه می گوید : 📋《وَ انْتَهَبُوا مَا فِي الْأَبْنِيَةِ حَتَّى كَانُوا يَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا》 ♦️غارتگران یزید، آنچه را که در خیمه های ما بود، به تاراج بردند، حتی چادرها و پوشش های ما را از سر ما کشیدند و بردند.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : نه سید الشهدا بر جدال طاقت داشت، نه ذولجناح دگر تاب استقامت داشت، بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد، اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد! 👤مقبل کاشانی 📚منابع : ۱)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۵۸ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۹۸، ص۲۴۰ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۶۰ ۴)مجموعه آثار شهید مطهری، ج۱۷، ص۱۱۶ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۱ ۶)امالی شیخ صدوق، ص۱۶۴ شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَینِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ》🔷🔹 ✅آنچه در مقاتل آمده است اینکه؛ امام حسین(ع) در روز عاشورا، صورت مبارک خود را فقط بر روی صورت دو شخص گذاشته است. یعنی عبارت《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》فقط برای دو نفر ذکر شده است. 1⃣حضرت علی اکبر(ع) : وقتی امام حسین(ع) در روز عاشورا، جوان برومندش را، در حالی که بر زمین افتاده بود و نفس آخر را می کشید، مشاهده کرد، او را به آغوش کشید. 📋《وَ لَم يَزَل كَذَلِكَ عَلَى صَدرِهِ حَتَّى مَاتَ! فَلَمَّا نَظَرَ إِليَه مَيِّتَا! قَالَ : عَلَى الدُنيَا بَعدَكَ العَفَا!》 ♦️و همچنان سیدالشهدا(ع) او را به سینه چسبانیده بود، تا اینکه جوانش جان داد. هنگامی که سید الشهد(ع) به بدن بی جان علی اکبر(ع) نظر نمود، فرمود : بعد از تو وای بر دنیا!(۱) در این هنگام؛ 📋《وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️حضرت(ع) صورت خود را بر صورت على اکبر(ع) گذاشت.(۲) 2⃣دیگری یک غلام ترکی بود که در مورد اسم او اختلاف است و برخی او را (اسلم) و برخی او را (واضح ترکی) آورده اند. خوارزمی می نویسد : 📋《ثُمَّ خَرَجَ غُلَامٌ تُرْکِیٌّ مُبَارِزٌ، قَارِئٌ لِلْقُرْآنِ، عَارِفٌ بِالْعَرَبِیَّهِ، وَ هُوَ مِنْ مَوَالِی الْحُسَیْنِ(ع)؛ فَجَعَلَ یُقاتِلُ فَقَتَلَ جَمَاعَهً، فَتَحَاوَشُوهُ فَصَرَعُوهُ، فَجَاءَهُ الْحُسَیْنُ(ع) وَ بَکَى》 ♦️سپس غلامی ترک که قاری قرآن و آشنا به عربی و از غلامان امام حسین (ع) بود به میدان رفت و به نبرد پرداخت و گروهی را کشت. سرانجام، از هر طرف محاصره‌اش کردند و بر زمین افتاد. امام(ع) به بالین او آمد و گریست. 📋《وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ》 ♦️سپس حضرت(ع) صورت خود را بر صورت غلام گذاشت. 📋《فَفَتَحَ عَیْنَیْهِ وَ رَآهُ فَتَبَسَّمَ، ثُمَّ صَارَ إِلَى رَبِّهِ》 ♦️پس وی چشم خود را گشود و امام(ع) را دید، لبخندی زد و به سوی خدا پر کشید.(۳) این صحنه عجیب؛ منحصر به همین غلام بود و حضرت علی اکبر(ع) و درباره کس دیگری، تاریخ چنین چیزی را ننوشته است. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم دل خون‌تر از شقایق دشت بلا شدیم ما یادمان که نیست ولی راستی حسین با درد غربت تو کجا آشنا شدیم ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی ممنون از اینکه نوکر این خانه ما شدیم شکر خدا که فاطمه ما را خریده است شکر خدا که خرج بساط شما شدیم عزت سرای ماست عزا خانۀ شما با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم ما را خدا به عشق تو می‌بخشد عاقبت ما عاقبت به خیر تو در روضه‌ها شدیم 👤متولّی 📚منابع : ۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۱ ۲)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ ۳)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۴ شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
🔹🔷《أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاْدْعِیآءِ》🔷🔹 ✅لحظات آخر حیات امام حسین(ع) بود و امام(ع) یکّه و تنها مشغول جنگ کردن بود. 📜《فَوَقَفَ یَسْتَرِیحُ سَاعَةً وَ قَدْ ضَعُفَ عَنِ الْقِتَالِ》 ♦️امام(ع) در حالى که ضعف از جنگ بر وى عارض گردیده بود، لحظه‏ اى براى استراحت توقّف نمود. 📜《فَبَیْنَا هُوَ وَاقِفٌ إِذْ أَتَاهُ حَجَرٌ فَوَقَعَ عَلَى جَبْهَتِهِ فَأَخَذَ الثَّوْبَ لِیَمْسَحَ الدَّمَ عَنْ جَبْهَتِهِ فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ لَهُ ثَلَاثُ شُعَبٍ فَوَقَعَ عَلَى قَلْبِهِ》 ♦️در همان حال سنگى از دشمن آمد و به پیشانى حضرت اصابت نمود، امام(ع) پیراهن را بالا زد تا خون پیشانى را باز دارد که تیرى سه شاخه و زهر آلود آمد و بر قلب مقدس امام(ع) نشست. سپس فرمود : 📜《بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ(ص》 سپس دستها را به سمت آسمان بالا برد و فرمود : 📜《إِلَهِی! أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقْتُلُونَ رَجُلًا لَیْسَ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ ابْنُ بِنْتِ نَبِیٍّ غَیْرُهُ》 ♦️خداوندا! تو مى‏ دانى که اینان مردى را مى‏ کشند که بر گستره ی زمین جز او فرزند دختر پیامبر(ص) نیست! سپس تیر را از پشت سر درآورد. 📜《فَانْبَعَثَ الدَّمُ کَأَنَّهُ مِیزَابٌ》 ♦️در حالی که خون مانند ناودان از بدنش فوران می کرد.(۱) حضرت(ع) دیگر توان جنگ نداشت و به زحمت خود را ایستاده نگه داشته بود، که ناگهان نگاهشان به لشکر انبوهی افتاد که به فرماندهی شمربن ذی الجوشن بین امام(ع) و خیمه‌های آن‌ حضرت(ع) فاصله شده و قصد حمله به خیمه‌های امام(ع) را داشتند. امام(ع) با دیدن این صحنه به آنها فرمودند : 📜《وَيْلَكُمْ يا شِيعَةَ آلِ اَبى سُفْيانَ! اِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِيْنٌ وَكُنْتُمْ لاتَخافُونَ الْمَعادَ، فَكُونُوا اَحْراراً فِى دُنْياكُمْ!》 ♦️ای پیروان آل سفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت نمی ترسید، پس لااقل در زندگی خود آزاده باشید. شمر گفت : حسین! چه می گویی؟!! امام(ع) فرمود : 📜《إِنِّی أَقُولُ أُقَاتِلُکُمْ وَ تُقَاتِلُونَنِی وَ النِّسَاءُ لَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ فَامْنَعُوا عُتَاتَکُمْ وَ جُهَّالَکُمْ وَ طُغَاتَکُمْ مِنَ التَّعَرُّضِ لِحَرَمِی مَا دُمْتُ حَیّاً》 ♦️من با شما می جنگم و شما با من نبرد می کنید، این زنان گناهی ندارند؛ پس تا من زنده هستم از تعرض یاغیانتان به خانواده من جلوگیری نمایید و به خیمه‌ها حمله نکنید. پس شمر ملعون گفت : 📜(لَکَ ذلِکَ یَابنَ فَاطِمَه(س)!) ♦️ای فرزند فاطمه(س)! حق با توست. پس در جنگیدنِ با امام(ع) مصمّم شدند که ابتدا کار حسین(ع) را تمام کنند.(۲) شمر خود را به امام(ع) نزدیک کرد. امام(ع) به زمین افتاد و در حالی که خون تمام صورت و محاسنش را گرفته بود. 🏴در زیارت ناحیه مقدسه که منسوب به امام زمان(عج) می باشد، آمده است : 📜《وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، وَ مُولِغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِکَ، قابِضٌ عَلى شَیْبَتِکَ، بِیَدِهِ، ذابِحٌ لَکَ بِمُهَنَّدِهِ》 ♦️شمر بر روی سینه ات نشسته بود و شمشیرش را بر گلوگاه تو گذاشته بود و محاسن غرقه به خون تو را، بدست گرفت و با شمشیر تیزش سر از بدنت جدا می‌کرد.(۳) در این حالت امام(ع) که خون چشمان مطهّرش را گرفته بود، دید سینه ی مطهّرش سنگین شده! فرمود : كیستی؟ 📜《لَقَد ارتَقَیتَ مُرتَقَیً عَظیمَاً طَالِماً قَبَّلَه رَسُولُ اللهِ(ص)》 ♦️جای بلندی نشستی! آن جایگاه بوسه گاه مكرّر پیغمبر(ص) بود‌. شمر خود را معرفی کرد. 👈امام(ع) خطاب به آن ملعون فرمود : 《یا شِمرُ! تَقتُلُنُی وَلَم تَعرِف مَن انَا؟》 ای شمر! مرا می کشی و نمی دانی کیستم؟ شمر گفت : می دانم و تو را نیک می شناسم، جد و پدر و مادرت را از همه بهتر می شناسم. پس دشنامی به حضرت(ع) داد و سپس گفت : تو را می کشم و اصلا در دل ترس ندارم! 📜《فَضَرَبَ بسَیِفِه ثُمَّ اجَتَزَّ رَأسَه الشَرَیفَ قَفاءً》 ♦️شمر بعد از زدن ضرباتی به سر حضرت(ع) سر امام(ع) را از قفاء برید.(۴) از طرفی ابن سعد دستور داد سرها را از بدن ها جدا کنند. آنگاه سرها را بین قبیله هایی که در رکابش می جنگیدند تقسیم کرد تا نزد پسر زیاد ببرند و از این طریق به او تقرب بجویند. در همان روز عاشورا عمر سعد سر مبارک امام حسین(ع) را به وسیله خولی بن یزید اصحبی و حمید بن مسلم أزدی برای ابن زیاد فرستاد، و سرهای دیگر شهدا را نیز به وسیله شمر روانه کرد. خولی بامدادان سر مطهر را به قصر دارالاماره نزد ابن زیاد برد، و سر را جلوی روی ابن زیاد گذاشت و گفت : 📜《انّي قَتَلتُ السَّيدَ المَحجَبا، املأ ركابي فِضّةً او ذَهَبَاً، قَتَلتُ خَيرَ النّاسِ امّا واباً، وخَيرُهُم من يَذكُرُون النَّسبا》 ♦️ركاب مرا از نقره و طلا پر كن! چون من برترين آقا را كشته ام! كسي كه از نظر نسب بهترين
انسان هاست. كسي را كشته ام كه برترين پدر و مادر را دارد.(۵) 📝شعر : آندم بریدم از زندگی دل، کآمد به مسلخ، شمر سیه دل، او می دوید و من می دویدم، او سوی مقتل من سوی قاتل، او می نشست و من می نشستم، او روی سینه من در مقابل، او می کشید و من می کشیدم، او از کمر تیغ، من آه باطل، او می بُرید و من می بریدم، او از حسین سر من غیر از او دل! 👤عبدالجواد جودی 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۲۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۵۱ ۳)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۵ ۴)موسوعة الامام الحسین(ع)، ص۶۱۸ ۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۱۲۸ شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
هدایت شده از منبرک فاطمی
روضه شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
. نوحه‌یِ مسجدی ( زمزمه قدیمی ) سبک امشب شهادت‌نامه‌یِ ..... امشب شهادت‌نامه‌یِ عشّاق امضا می‌شود فردا زِ خونِ عاشقان این دشت دریا می‌شود اِی وای حسین اِی وای حسین /۴/ امشب میانِ خیمه و فردا به رویِ نیزه‌ای قاریِ قرآنم‌‌‌ لبِ خشکیده‌ات وا می‌شود امشب علی و قاسم و عبداللَّه و عبّاس و عون فردا غروب دور وُ بَرِ زینب که پیدا می‌شود ؟! اِی وای  حسین   اِی وای  حسین /۴/ امشب به دست و پایِ تو بوسه گلِ لیلا زَند فردا تمامِ پیکرت زخمی خدایا می‌شود امشب بگو می‌میرم و فردا نمی‌بینم حسین که پشت وُ رو جسمِ گلم با ضربه‌یِ پا می‌شود امشب نگاهت با من و فردا نگاهِ این سپاه بعد از تو خواهر همسفر ‌با دزدِ سرها می‌شود اِی وای  حسین   اِی وای  حسین /۴/ . روضه شب عاشورا https://eitaa.com/fatemi8/579
🩸مَهلاً مَهلا ... یَابنَ الزّهرا ... نقل کرده‌اند: 🥀 وقتی‌که سیدالشهداء علیه‌السلام برای وداع به خیمه‌ها آمده و با مخدّرات وداع نموده و خواستند تا از خیمه خارج شوند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به دنبال آن حضرت‌ رفته و خود را به دامان آن حضرت انداخته و فریاد برآوردند: 📋 مَهلاً یا أخي! تَوقّفْ حَتّی أُزَودُّ مِنْ نَظَري؛ فَهٰذا وِداعٌ بَتَل؛ لا تَلاقي بَعده! ▪️کمی آرام‌تر ای برادرم! بایست تا با نگاهم از تو، توشه بردارم. چرا که این وداعی است که دیگر ملاقاتی بعد از آن، نخواهد بود. 📚مخزن البکاء ص۶۵۴ 📚مهیج الاحزان ص۵۲۵ 📚بحرالمصائب ج۵ ص۳۵ ✍ دعای قربانی مخوان قربان رویت آهسته رو که زینبت آید به سویت ای لاله ی دشت بلا مهلاً برادر بازا به سوی خیمه ها مهلا برادر می لرزد از تاب عطش دیگر صدایت عزم شهادت کرده ای جانم فدایت بعد از تو من می مانم و یک دشت دشمن با این زنان و کودکان با آه و شیون ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ✍ رها از ما و من بودیم یک عمر غریب یک وطن بودیم یک عمر نزن حرف جدایی با من آخر که یک جان و دو تن بودیم یک عمر بمیرم کوهی از دردی برادر چه بر روز من آوردی برادر مزن آتش به جانم بیش از این نگو که بر نمی گردی برادر فدای اشک هایت خواهر تو مرا کشته نگاه آخر تو کمی آهسته تر تا جای مادر بگیرم بوسه ای از حنجر تو ✓احکام،روضه،منبر ویژه محرم ۱۴۰۳ https://eitaa.com/fatemi222/14309
برای روضه نشستیم و روضه‌خوان آمد صداگرفته و غمگین و ناتوان آمد نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان سلام حضرت لب تشنه! روضه‌خوان آمد سلام حضرت شیب الخضیب! مقتل‌ها نوشته‌اند چه بر روزگارتان آمد نوشته‌اند مقاتل که ظهر روز دهم چه روضه‌ها که از این داغ بر زبان آمد سه سیب را، سه هدف را، سه تیر کافی بود سه بار حرمله هربار با کمان آمد نوشته‌اند که شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد نوشته‌اند مقاتل که عصر عاشورا بلند مرتبه‌ای خسته، نیمه‌جان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی بریده باد زبانم ولی سنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی به قصد حنجره‌ات شمر همچنان آمد بلند مرتبه شاها! همین که افتادی میان هروله زینب دوان دوان آمد یکی به دشنه تو را زد‌، یکی به نیزه؛ ولی یکی به قصد تبرک عصا زنان آمد هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک رسید خولی و در دشت بوی نان آمد.. ✍ 📍اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
1.26M
━⊰❀•❀🔳🔳🔳❀•❀⊱━ ﷽ 🌑🥀 امام حسین (ع) زمین سینه می زنه زمان گریه می کنه اقامه سینه می زنه اذان گریه می کنه کتل سینه می زنه علم گریه می کنه ┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉ ضریح سینه می زنه حرم گریه می کنه منم برات سینه می زنم منم برات گریه می کنم با نوکرات سینه می زنم با بچه هات گریه می کنم ┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉ پسر سینه می زنه پدر گریه می کنه قضا سینه می زنه قدر گریه می کنه هر شب سینه می زنه هر روز گریه می کنه ┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉ برات صاحب الزمان هنوز گریه می کنه منم برات گریه می کنم منم برات سینه می زنم با بچه هات گریه می کنم با نوکرات سینه می زنم ┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉ آدم زجه می زنه حوا لطمه می زنه مولا زجه می زنه زهرا لطمه می زنه مادر لطمه می زنه خواهر لطمه می زنه ┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉ دختر لطمه می زنه همسر لطمه می زنه نعل سینه می زنه مرکب گریه می کنه گودال سینه می زنه ┉┅∎⋉⋇⋊∎┅┉ زینب گریه می کنه خولی خنده می کنه اخنس حمله می کنه شمر خنده می کنه منم برات لطمه می زنم منم برات گریه می کنم ✍ رهیده
۱۴۰۱ روز تاریخیِ عاشورا رسید لحظه های بیقراری ها رسید خواهری امروز در تاب و تب است چون وداع آخرین زینب است هستیِ زینب به میدان می رود بهر جان دادن به جانان می رود در همین وقت وداعِ آخرش یادش آمد حرف زهرا مادرش دلبر من ای برادر صبر کن یادگار خوب حیدر صبر کن صبر کن تا من ببوسم حنجرت چون وصیت کرده زهرا مادرت تا که خم شد بوسه زد بر حنجرش ریخته غم های عالم بر سرش چون که بوسید حنجرش ، بیتاب شد با همین بوسه وجودش آب شد چون برادر می رود در قتلگاه ناله می زد خواهرش با سوز و آه آسمان کربلا محزون شده یوسف زهرا به خاک و خون شده قِصه ی کرببلا پایان رسید غرق در حق گشت و بر جانان رسید
زمینه ، سنگین ، واحد ، شور (به همه سبکها خوانده میشود) شده روز عاشورا دل زهرا شده غمین غم و عشق و بلا شد درکربلا با هم عجین می شینه غم به دل از روی تل زینبیه صدا خواهر میاد از سوی تل زینبیه در زوال عاشورا همه میشند جانفدا امون از دل زینب زینب کبری امروز با دلی غمگین و مضطر در پِیِ حسین خود می زنه بر سینه و سر گوید ای آرام جان برو ولی آهسته تر تا ببوسم حنجر پاک تو رو جای مادر یا حسین مهلا مهلا یا حسین یابن الزهرا امون از دل زینب پیش چشمان زینب میشه جدا سرِحسین روی خاک کربلا به خون فتاده نور عین تا که بالای مقتل خواهر او زینب رسید تا که حسینش رو دید یه ناله ای از دل کشید اشک زینب شد روان قامت او شد کمان امون از دل زینب جلوی چشم زینب میشه جدا سرِ حسین روی خاک کربلا به خون فتاده نورِ عین کربلا شد لاله گون ای خدایا از خون او رفته بر روی نیزه راس پاک و گلگون او داره می میره زینب رسیده جونش بر لب امون از دل زینب