eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
4.1هزار دنبال‌کننده
71 عکس
67 ویدیو
36 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
هردم به دم امام هادی صلوات هم بر کرم امام هادی صلوات ای شیعه بیا و با ملائک بفرست ناز قدم امام هادی صلوات
پیغام بشارت از منادی آمد هنگامه ی شوق و شور و شادی آمد بفرست به شکرانه پیاپی صلوات در بیت جواد امام هادی آمد از روز ازل زمین غلام هادی است مرهون کرامت امام هادی است " العبد و ما فی یده مِنْ مولاه" یعنی سند دلم به نام هادی است
بر پایه اصول را بنا باید کرد بر هادی راه اقتدا باید کرد پیش از نجف و قدم به وادی غدیر تعظیم به سوی سامرا باید کرد
❣﷽❣ ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ از شام رسیده زائر کوی توام برخیز و ببین که زنده از بوی توام از طفل سه ساله ات مپرس از خواهر تا حشر خجالت زده روی توام (سید محمد رستگار) ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ مپرس از من چرا از پا فتادم که از داغ تو در صحرا فتادم چو می خوردم ز دشمن تازیانه به یاد مادرم زهرا فتادم (سید هاشم وفایی) ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ دلم از درد و داغ اندوهگین بود گل سرخم در آغوش زمین بود گذشت از داغ تو یک اربعین لیک برای من هزاران اربعین بود (محمود تاری) ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ ز داغ لاله ها زینب غمین است پریشان موی زین العابدین است دوباره کربلا شد عرصه ی غم شهیدان خدا را اربعین است (محمود تاری) ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ سفر کردم به دنبال سر تو سپر بودم برای دختر تو چهل منزل کتک خوردم برادر به جرم این که بودم خواهر تو (غلامرضا سازگار) ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ حسینم وا حسین گفت و شنودم زیارت نامه ام جسم کبودم چه در زندان چه در ویرانۀ شام دعا می خواندم و یاد تو بودم غلامرضا سازگار ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ برای هر بلا آماده بودم چو کوهی روی پا استاده بودم اگر قرآن نمی خواندی برایم کنار نیزه ات جان داده بودم غلامرضا سازگار ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ اسلام ز سعی مسلمین ریشه گرفت وز خون حسین نخل دین ریشه گرفت نخلی که حسین روز عاشورا کاشت از اشک عزای اربعین ریشه گرفت (سید رضا موید)  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ بین قافله ات چه سوز و آهی دارد این خواهر تو عجب سپاهی دارد احوال سه ساله را اگر می پرسی در کنج خرابه بارگاهی دارد (محمود ژولیده) ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ دلِ خون، ‌حالِ خسته، اشکِ جاری غریبی، بی پناهی، بی قراری اسارت، آه غربت، روی نیلی چهل روز و هزاران یادگاری ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ نگاه ابری اش دارد زمینه شده دلتنگ مهتاب مدینه پس از یک اربعین، سر باز کرده کنار عقلمه بغض سکینه ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ نوای ناله و غم ها رقیه گرفته کاروان دم: یا رقیه رسیده اربعین بی قراری همه برگشته اند اما رقیه ... ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ غریبی، بی‌کسی، منزل به منزل خبر دارد ز حالم چوب محمل چهل روز است در سوز و گدازم فقط خاکستری جا مانده از دل ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ چه بارانی دو چشم آسمان است چه طوفانی دل این کاروان است کنار قبر سالار شهیدان همه جمعند و زینب روضه ‌خوان است  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ شبیه آتش است این اشک خاموش که می‌ بارد ز چشمان عزاپوش رباب است این که با لالایی خود کنار خیمه‌ ها رفته ست از هوش (یوسف رحیمی)  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ دوبیتی ورباعی های اربعین برادر جان ببین اقبال زینب تو رفتی وشکستند بال زینب برادر از سفربر گشته ام من بیا اکنون به استقبال زینب  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ مپرس ازمن چه بگذشت این چهل روز گذشت اما غمت سنگین چهل روز چهل روز ازتو دوری شدچهل سال خدا داند که شدچندین چهل روز  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ پرستار یتیمان تو بودم مگر دیدی کنم درکارسستی؟ چراپس روی نیزه تاکه چشمت به چشمان من افتاد دیده بستی?  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ اگر شب رفته زینب روز برگشت به همراه دلی پر سوز برگشت اگر چه قد خمیده پیر تر شد ولیکن عاقبت پیروز بر گشت  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ میان کوچه ها و از سر بام یهودی ها به ما دادند دشنام به پای نیزه ها رقصیدند ای وای برادرجان، اَمان از شام از شام  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ در این دل خاطرات نا تمام است اگر چه غصه ام از شهر شام است ز رنج و غصه های من نپرسید بگویید قبر محبوبم کدام است  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ برادر قلب زینب ریز ریز است غمم ازشام و از چشمان هیز است نفس بند آمد آندم تا شنیدم میان شامیان حرف از کنیز است  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ گلی گم کرده ام درجستجویم میان خاک ها دنبال اویم به اشک دیده آبش داده ام تا ز خاک آید برون و من ببویم  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ گلی گم کرده ام گیرم سراغش همانکه شد خزان گل های باغش گل من یار دیرینم حسین است شدم آواره از درد قراقش  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ اگر چه کربلا جولان شرّ بود اگر چه آتش اینجا شعله ور بود اگر اینجا تو را از من گرفتند ولی شام از همه جانسوز تر بود  ⚫️🔘⚫️🔘⚫️🔘⚫️ ای برادرجان به قربانت شوم من فداییِ عزیزانت شوم این گمان هرگزنمیکردم حسین برمزارت فاتحه خوانت شوم (علی اکبراسفندیار) ✔️اشعارمداحی و مرثیه اهلبیت https://eitaa.com/fatemi8/100
.. و مگر که کوفی ظالم ز من گناهی دید که بین کوفه سفیرت چه بی پناهی دید میا، به جان رقیه اگر بیائی تو زبان گشودن شش ماهه رانخواهی دید شرمندگی گرفته نفس را به سینه ام من روضه خوان کوچه تنگ مدینه ام کوفه میا تو را به رقیه قسم ،حسین آخر به یاد روی کبود سکینه ام از غربت تو سینۀ زارم شده دلتنگ بگذر از این شهر پر از حیله ونیرنگ هرجاسخن ازغارت وجنگ است حسین جان ترسم که خورد بر زینب ز جفا سنگ من رفتم و از من به تو ای شاه سلامی بالای سر دارم و اینست پیامی شمشیر مهیا شده بر کشتنت آقا اینجا تو میا نیست دراین شهر مرامی حیف است که بر پیکر تو تیر ببارد بر پیکر نو ضربۀ شمشیر ببارد سرنیزه شده تشنۀ خون بدن تو حیف است که بر پیکر تو سیر ببارد خنجر شده لب تشنۀ خشکیده گلویت سرنیزه و شمشیر مهیاست به سویت صد حیف نشد تا که ببوسم رخ نازت صد حیف که سرزنیزه زند بوسه به رویت اینجا سخن از عشق و وفانیست برگرد درکوفه نشانی ز صفا نیست برگرد هرجا سخن از خنجر تیز است آقا حرفی به جز از رأس جدا نیست برگرد کوفه هدفی جز تن صدپاره ندارد امّید در این شهر ره چاره ندارد اینجا سخن از بستن آب است،برگرد توتاب عطش داری و شیرخواره ندارد از ساغر گردون می اندوه چشیدم خیری من از این شهر جفاپیشه ندیدم اینجا تو میا نیزه و شمشیر مهیاست از ضربت آنان به تن خویش،کشیدم ازکوفه و کوفی صفتان خسته و زارم جز ناله در این شهر طرفدار ندارم کاری زمَن ایدوست نیاید، به جزاینکه از بیکسی و غربت تو اشک ببارم جا شد به تنم نیزه و شمشیر حسین جان پر شد همۀ پیکرم از تیر حسین جان از بام زدند بر سر سودازده ام سنگ ازضعف شدم زار و زمینگیر حسین جان لب،تشنه ودل،خسته ودندان شکسته اینها همه فخر است که جانباز تو هستم شادم که زعشق تو سرم بر سر دار است این دار گواه است که سرباز تو هستم اینجا کمر بر قتل تو بستند مردم بازار شمشیر و سنان غوغاست آقا جمعی همه خنجر به دست در انتظارند مقصودشان رأس تو و سقاست آقا کوفه میا که قامتت از غم کمان شود از بهر داغ قاسم و عباس و اکبرت با خود سه ساله را تو میاور به همرهت ترسم که تازیانه شود سهم دخترت در حیرتم که این همه لشگر کجا روند دارند همه به همرهشان خنجر و سنان تیر سه شعبه دیدم و از بغض حرمله ترسم که اصغرت نگشاید دگر زبان آیی اگر به کوفه میاور رقیه را اینجا سخن زکعب نی و تازیانه هاست با نیزه ها و خنجر و شمشیرها حسین جسم تو و تن اکبر نشانه هاست رحمی به حال خواهر غم پرورت نما رحمی به حال نجمه و حال سکینه کن این کوفه چون مدینۀ زهرا کش است وای یادی زآتش در و مسمار و سینه کن از بهر غربتی که تو داری حسین من در هر گذر به یاد تو چشمم پر آب شد تیرسه شعبه ای که بدیدم به چشم خویش جانم پر از شراره به حال رباب شد ای شه میا به کوفه که این قوم کینه جو طرحی برای کشتن اکبر کشیده اند نفرین به چشمهای حریص و پلیدشان گویا که گوشواره و معجر ندیده اند اینجا کمر به قتل تو بستند حسین جان حرفی ز وفا و ز حیا نیست در اینجا تو جای خودت ،اکبرو عباس همینطور حتی نکنند رحم به شیرخواره ات آقا سوگند به زهرا که همین است دعایم ایکاش در این شهر نیفتد گذر تو ترسم که بیائی،غم عباس ببینی ترسم که ز داغش بشود خم کمر تو https://eitaa.com/fatemi8/2050