از پیش از اذان صبح تا طلوع آفتاب صدای شلیک هوایی در ضاحیهی بیروت قطع نمیشود؛ ساعت چهار اعلان آتشبس بود. هوای سرد و ابری که روشن میشود احساس صبح عید فطر را دارم...
آن چه محور مقاومت خوانده میشد جای ماندن نبود، چه رسد به جنگیدن. ما یا باید به قوارهی امت میبودیم و میجنگیدیم و یا به مقاومت ملی باز میگشتیم. لبنان اکنون یک آتشبس ملی را و پذیرفته است همآن طور که ایران، عراقیها را وا داشت که از حملهی امی به امریکا دست بکشند...
لبنانیها درست با همآن منطقی قطعنامهی ۱۷۰۱ را پذیرفتهاند که ایرانیها قطعنامهی ۲۲۳۱ را پذیرفتند. تفاوتش تنها آن است که لبنانی خلاف ایرانیها شورای نگهبان هم ندارند...
نیمهی پر لیوان درک ملی ردههای لشکری و کشوری در ایران از جنگ با اسرائیل آن است که با آتشبس برخی یکاهای امت با این کیان موقت، تکلیف پاسخ سخت به حملهی موشکی ارتش اسرائیل به خاک ایران از گردن این ردهها برداشته نمیشود...
آن ماهیتی که طی سالها محور مقاومت نام گرفته بود در فاصلهی عملیات هفت اکتبر تا آتشبس هفت آذر تمام شد. اکنون یا ما به مقاومت ملی پشت مرزهای ایران باز خواهیم گشت و یا در قوارهی امت و امالقرایش مقاومت امی را ادامه خواهیم داد...
پذیرش قطعنامهی ۱۷۰۱ طعم پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ را دارد. جام زهرش؟ شهادت سید حسن نصرالله...
غروب، ترک هادی معصومی زارع ضاحیهی بیروت را میگشتیم و جنگندههای اسرائیل در پایان آخرین روز پیش از آتشبس شخم میزدند. جوانهای مسلح حرکت حزبالله سر آن خیابان مترصد حملهی هوایی بودند و ما قاطی آنها دیریابترین گمانهها در بارهی آیندهی لبنان و شیعیان آن را بحث میکردیم...
ما ملت مقاومت داریم؛ ما امت مقاومت داریم؛ اینها روی هم جبههی مقاومت را میسازند. محور مقاومت اما ماهیتی مهمل است که محصول معلق ماندن قوارهی ما میان مقاومت ملی و مقاومت امی بوده است...
از صبح آتشبس لبنان با اسرائیل، سپاه پاسداران و نیروی قدس باید تصمیم بگیرند که با نظریهپردازی میخواهند جبههی مقاومت را از این پس تمشیت کنند یا آقاجونبازی...
شاخص شکست یا پیروزی در جنگ اسرائیل با لبنان چه است؟ چهار دههی پیش، پیش از تشکیل حرکت حزبالله، ارتش اسرائیل یکدو هفتهیی تا جنوب بیروت رسید و دولت تعیین کرد، و اکنون پس از یکدو ماه در جنوب لبنان از رسیدن به ناقورة و رد شدن از خیام هم ناتوان بوده است و در جا میزند...
ابتدای طوفانالأقصی، سید، نفیسه کوهنورد را در دیرقانون خفت کرده بود و دوربینش را گرفته بود. صبح آتشبس حبیب بر جادهی جنوب بالای سر خودروی بیبیسی رفته بود. به فارسی سلیس پرسیده بود: آمدهیید این جا فتنهگری؟ دخترک انتظارش را نداشت. تا برسم، گازش را کشیده بود و در رفته بودند...
دولت التقاط باور به جنگ امی ندارد؛ اگر داشت پشت فلسطین و لبنان در جنگ با اسرائیل را خالی نمیکرد. دولت التقاط حتا به جنگ ملی هم باور ندارد؛ اگر نه به بهانهی آتشبس فلسطین و لبنان پاسخ حملهی مستقیم اسرائیل به ایران را نمیپیچاند...
تحلیل ملی دولت التقاط آن را فهمپذیر نمیکند؛ دولت التقاط را امی باید فهمید. دولت التقاط را امت پارسیزبان امریکا در ایران سر کار آورده است که در بیعت با امام یانکیشان باشد. این دلیل سادهی شریعتستیزی تا مقاومتستیزی دولت التقاط است...
درست مانند دولت لبنان و دولت سوریه و دولت عراق، دولت التقاط در ایران هم طاغوتی است که ما بناء به حکم حکومتی ولی امر مسلمین با آن کار میکنیم...
یکچند نفر از رفقاء تا این جا را به خانوادههاشان گفتهاند که به سوریه میرویم و نگفتهاند که از آن جا به لبنان آمدهاند. میخواستند نگران نباشند. با به هم ریختن سوریه از روز آتشبس در لبنان، اکنون در بیروت از خانوادههای نگرانشان پیام میگیرند: کاش به لبنان رفته بودید...
هر تحلیلی که با پیشفرض وجود ملت لبنان و دولت ملی و ارتش ملی در لبنان صورت میپذیرد اگر تعارف نباشد، پرت است. لبنان ملت ندارد که دولت داشته باشد که ارتش داشته باشد...
از صبح آتشبس ستونکشی سنگین ارتش لبنان را روی جادهی ساحلی بیروت به صور میتوان دید. لبنان شاید تنها کشوری است که ارتشش با شروع جنگ، منطقهی نبرد را خالی میکند و با پایان آن اردوکشیش به آن جا شروع میشود...
در سرازیری روستای یارون به طرف بنتجبیل کمابیش چراغهای خانههای شیعیان لبنانی در دامنه روشن شده است. سخنگوی چشمسپید ارتش اسرائیل به یادم میآید که صبح میگفت: هیچ لبنانی حق ورود به بنتجبیل و حتا برعشیت را ندارد؛ از ذهنم میگذرد: بنشینند تا خلع سلاح جنوب لیطانی را هم ببینند...
به جهود صهیونی نباید رو داد. ارتش اسرائیل از پای آتشبس با لبنان، از پنج عصر تا هفت صبح در جنوب لیطانی حکومت نظامی و منع آمد و شد اعلان کرده است. کسی اما این گندهگویی را جدی نمیگیرد و همهمان شب کف جادههای جنوبیم. به جهود صهیونی نباید رو داد...