eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
3هزار دنبال‌کننده
463 عکس
34 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
هر بار که در بعل‌بک به زیارت سیده‌خوله می‌آیم آدمی استم و بر که می‌گردم آدم تازه‌یی استم. شیخ محمد از سیدحسن نقل می‌کرد...
مسجد رأس‌الحسین بعل‌بک حال خوبی دارد. تاریخ می‌گوید: سر حضرت حسین در راه شام شبی بر روی این سنگ نهاده شده است؛ و گفته می‌شود در آن محراب سنگی دست چپ آن حضرت سجاد نماز خوانده است و خطبه خوانده است. و قدری آن سوتر، سیده خوله، از دختران ایشان آرام گرفته است و به یادگار مانده است...
دلم می‌خواهد قاطی مردمی بنشینم که برای شنیدن سیدحسن به حرم سیده خوله آمده‌اند. در این جا اما شیوخ را در پیشانی کار می‌نشانند و مه را نیز مؤدبانه به آن جا می‌سپارند. می‌دانند که ایرانیم. می‌پرسند که در بعل‌بک چه می‌کنم؟ می‌گویم: زیارت؛ به گمانم باور نمی‌کنند، و به‌شان حق می‌دهم...
خسته‌ام؛ یک‌ در میان وسط نوشتن، چرت می‌بردتم. باید بخوابم. دو خط صدا اما تمام نمی‌شود و تا داخل اتاق سرد روی اعصاب است: یکی پارس سگ‌های روستا و دیگری زوزه‌ی پهپادهای اسرائیلی...
صبح خبر پی‌وستن جهود هندی به ارتش اسرائیل در جنگ با غزه را می‌خوانم. به ذهنم می‌آید شعار امت را ما روی محور مقاومت می‌دهیم، و کنش در قواره‌ی امت و نبرد امی را آن‌ها روی زمین آورده‌اند...
نبض لبنان را در کافه‌ها می‌توان گرفت؛ و سیدحسن کافه را به هم نریخت. گفت: زبان میدان؛ یعنی آن‌ها که ایستاده‌اند تا اعلان جنگ کند، تصعید تدریجی جنگ با اسرائیل را نمی‌بینند که از آستانه‌ی جنگ تموز هم گذشته، بی آن که آرامش کشور سلب شود یا اسرائیل توان پاسخ‌های تاریخی را داشته باشد...
کم‌کم دارم به این نتیجه می‌رسم که تنها کسی که در سویه‌های عرب و عجم محور مقاومت سیگار نمی‌کشد، خودمم؛ به قلیان اگر باشد در سویه‌های مذکر و مؤنث هم می‌شود‌...
می‌گوید: پی پیاده کردن الگوی قرب در لبنانند. برای شیخ توضیح می‌دهم: ظهور قرب محصول معناپریشی سازمان بسیج بود و با معناپریشی‌های قرب نسخه‌یی تازه‌یی که حضرت ره‌بر رو کرده، حلقه‌های میانی است. می‌گویم: بسیج در لبنان معنادار است و کافی است آن را در حلقه‌های میانی امت بازتعریف کرد...
پیام داده که به کاظمیه رسیده‌اند و می‌خواهند به زینبیه برسند. راه زمینی برای همه باز است اما تدبیر برادران آن است که اجازه‌ی عبور از پایانه‌ی آل‌بوکمال را به ایرانی‌ها ندهند. صحنه‌ی پروازهای رسمی ارتش امریکا برای تفنگ‌دارهاش به خط مقدم جنگ با رزمنده‌های فلسطینی پیش چشمم است...
هم‌آن سرداری که در جنگ قره‌باغ به مراجع فقهی حوزه‌ی شرعی شیعه اشکال می‌کرد که از چه ساکتند، در جنگ غزه، در هیأت استان‌دار جمهوری اسلامی، جلوی اعتراض خیابانی دانش‌جوها به صدور نفت از ترکیه به اسرائیل را بسته است. زمین گرد است، ترجمه‌ی پارسی هم‌آن روایت نهی از شماتت مؤمن است...
حلقه‌های میانی امت حجت شرعی خود را از اجتهاد فقیه می‌گیرند، نه از استحسان این حاجی و ابلاغ آن ابو...
کف درگیری‌های خیابانی غائله‌ی ژینا، شهرآشوب‌های جنبش فواحش به ما فحش ناموسی می‌دادند و ما هم آن‌ها را صهیونیست خطاب می‌کردیم؛ و اکنون یک سال بعد، در کوران جنگ غزه می‌بینیم که اشتباه نمی‌کردیم...
می‌گویم: بیایید شما را به مرز عراق و اردن بفرستم؛ باشد که در طریبیل به کسرالحدود برسید. نمی‌آیند. می‌خواهند مرز عراق و سوریه را بشکنند؛ و دغدغه‌شان عبور از سد ایرانی‌های بغ‌داد تا آل‌بوکمال تا دمشق است...
حرکت حزب‌الله لبنان بسی از ایران آموخته است، و ما هم می‌توانیم از او بیاموزیم. در یک قلم عبور از ساختار ناکارآمد سربازی اجباری در ایران با سازمان‌دهی نظامی به اسلوب ارتش‌سازی مقا‌ومت اسلامی در لبنان شدنی است؛ که در کارآمدی رزمی آن در میدان تهدیدهای ملی و فراملی کسی شک ندارد...
‏از کنار ساخت‌مان قدیم مدرسه‌ی شرعی بعل‌بک رد می‌شویم؛ که اکنون در اختیار مدارس المهدی حرکت حزب‌الله لبنان است. شیخ محمد می‌گوید: سید عباس موسوی و سید حسن نصرالله هر دو دانش‌آموخته‌ی این مدرسه‌اند. به شیخ می‌گویم: این ساخت‌مان را یادمان باید کرد. عنوانش؟ حوزه‌ی نهضت...
سید می‌گفت: بیرون محل خطاب سید حسن در روستای دیر قانون نفیسه کوه‌نورد را خفت کردیم که برای شبکه‌ی بی‌بی‌سی فارسی گزارش می‌گرفت. دوربین و کلید خودروشان را گرفته بودند، اما از بالا گفته بودند که رهاشان کنیم. گزارش چرک آن دخترک را دیدم؛ جا داشت با دگنگ از لبنان بیرون‌شان می‌کردیم...
حرکت حزب‌الله شهدای بیروتی جنگ در سوریه و جدیدترها را در روضة‌ الحوراء دفن می‌کند. لبنانی‌ها خلاف ایرانی‌ها میان دفن کردن و سنگ نهادن بر قبر چند روز یا چهل روز فاصله نمی‌دهند؛ مزار یک‌چند شهید اما سنگ نداشت. وصیت کرده بودند تا تجدید بنای بقعه‌ی بقیع مزارشان هم‌این طور بماند...
این را یک بار در به‌هشت معصومه‌ی قم مقدسه تجربه کردم و‌ این بار در روضة الحورای بیروت، که قبرها پیش چشم و پیش پای ما پر می‌شوند و آدم‌هایی از کنار ما می روند و به ابدیت می‌رسند. با این همه این جا و آن جا قبرهای تازه این معنا و امید را با خود دارند که راه هنوز و به‌روز باز است...
جنگ سخت، نرم‌تر از آن است که به دست نظامی‌ها وا سپرده شود...
نشست تجربه‌نگاری اجتماع مردمی در مرز عراق و اردن برای حمایت از فلسطین، حرکت طوفان بلاحدود؛ چهارشنبه، ۲۴ آبان ۱۴۰۲، قم مقدسه...
سازمانی مانند اوج و اکنون موج، نسبت‌شان با امر مقاومت شکلی است و معنایی نمی‌سازند. برادران ما اگر توقع دارند که از سازمان‌هایی از این دست که ساخته‌اند معنادهی به این محور در آید به‌تر است به این فکر کنند که این سازمان‌ها از چه با زرادخانه‌های معنایی ما در نهاد فقاهت بی‌نسبتند...
این خانه‌‌ی روستایی رو به دره‌ی میان دیر قانون و حلوسیه جایی است که هر آخوند آرزو دارد زمانی در آرامش و رایحه‌ی حیاط آن زیر درخت‌های پرتقال، کتاب عمرش بنویسد.‌ این‌ می‌شد اگر زوزه‌ی شبانه‌ی پهپادها در آس‌مان به یادمان نمی‌آورد که پیش از هر کار کتاب عمر اسرائیل را باید ببندیم...
صدای قرآن از آن طرف دره از حلوسیه می‌آید و در حاشیه‌ی هم‌آن مجلس عزا باید آن نظریه‌پرداز جوان حرکت حزب‌الله را ببینم. می‌خواستم با نقشه‌ی رایان پیاده تا مسجد بروم اما اخلال‌گرها با موقعیت‌یاب‌ گوشی کاری کرده‌اند که گاه در هندم و گاه در قطر. مسیر پیچاپیچ نقشه‌ هم چیزی شبیه ماز است...
دیر قانون در ظاهر و باطن به فردوی قم می‌ماند. بیت صفی‌الدین، خان‌دان مادری سیدحسن، این جا است که تازه با حاج قاسم هم فامیل شده‌اند، و شهید سید علی زنجانی داماد هم‌این جا است. خانه‌ی مهم اما خانه‌ی احمد جعفر قصیر است؛ اولین رزمنده‌ی استشهادی حرکت حزب‌الله و امیر آن‌ها؛ دیر معنا...
از ابتدای سفر می‌خواستم به زیارت سید علی بروم و نمی‌شد. پیش از آمدن به صور و جنوب اما حسن مه را سوار ترکش کرد و تا روضة الحوراء آمدیم. دی‌شب هم پسر نوجوانی در صف نماز مسجد جامع دیر قانون مه را دید و گفت که زینب کوچک سید، دخترخاله‌ی او است، و هم‌آهنگ می‌کند تا به خانه‌شان برویم...
دیروقت به صور رسیدم و یک راننده‌‌ی فلسطینی سوارم کرد تا به دیر قانون ببرد. سنی بود و عروس شیعه داشت. برایش مهم نبود که حرکت صابرین فلسطین شیعه است یا جهاد اسلامی در تقیه؛ اما ناصبی و حتا وهابی بودن بودن اهل غزه را رد می‌کرد. فلسطین را ندیده بود اما آرزویش نماز در مسجد اقصا بود...
برجام منطقه‌یی پی چه بود؟ بتن ریختن در منطقه‌ی ضاحیه و غزه...
یورگن هابرماس را به ایران آورده بودند و در تالار فردوسی دانش‌کده‌ی ادبیات دانش‌گاه طهران ارائه داشت.‌ ما آن بالا سر درس فلسفه‌ی علم‌ سعید زیباکلام بودیم و با خون‌سردی به سخن‌رانی او نرفتیم. این روزها که اراجیف او به نفع اسرائیل را می‌خوانم مطمئن می‌شوم که چه کار درستی کردیم...