به خانه که میآیم، رمقش اگر باشد در راه به روضةالشهدای ضاحیه میروم. این بار در راه به این فکر میکردم که جدای مشهورات ریشوها زائرهایی که آن جا میبینم و مزارهایی آن جا است، همه کمابیش متعلق به قشر متشرع لبنان است؛ و این که همه در مقاومتند و همه با مقاومتند یاوهیی بیش نیست...
قضیهی قدس برای ما قضیهی قبله است، و نه قضیهی قبیله. هماین است که شرعی حل میشود و نه عرفی، مکتبی حل میشود و نه عربی، فقهی حل میشود و نه فلسطینی...
آن مرد پشت میز بغلی ما در قهوهخانهی کنار روضةالشهداء نشسته بود و از شبکهی المیادین گزارش زندهی جنگ در جنوب لبنان را میدید. ساعتی بعد بلند شد و سر میز ما آمد و چیزی شبیه برگههای خودپرداز را جلوی ما گرفت. محمد گفت: یانصیب؛ و در هم رفت. برگهی قمار و بختآزمایی میفروخت...
پاسدار پراگماتیست نسخهی چکمهپوش آخوند پروانهیی است؛ پامنبریهای هر دو؟ مذهبی صورتی...
بیت رهبر یک مجموعهی یکدست نیست؛ حتا دفتر رهبر یکدست فقهی نیست. این یعنی برای ما که با حجت اجتهادی شرعی شیعی، و نه کد و نه اجماع و نه استحسان، کار میکنیم، مدار و معیار شخص حضرت رهبر است که صاحب ولایت است...
قم هم که باشم باقالی برایم حکم دارو را دارد. در آن فروشگاه بزرگ در محلهی غبیری پی کنسرو باقالی بودم و نمییافتم؛ امید نداشتم که بیابم. در گوشی باقالی را جوریدم و عکسش را نشان فروشنده دادم: شو تسمونه بالعربی؟ انتظار این یکی را نداشت: فول. و رفت و از همآن قفسه یکی بیرون کشید...
حرکت حزبالله یک نهضت ترجمه است. برای فهم هر نهاد لبنانی در آن کافی است بدانیم ترجمهی کدام نهاد همارز در ایران است؟ سپاه پاسداران، بسیج مستضعفین، مؤسسهی امام خمینی، دانشگاه امام حسین، یکان صابرین، شبکهی معارف، جامعهی مشعر، قرب خاتم، بنیاد شهید، کمیتهی امداد...
تا این جای کار حرکت حزبالله هنوز نهادی که ترجمهی ستاد مرکزی اربعین یا جامعهی فعالان مردمی اربعین باشد ندارد؛ به قول خودشان پروندهی اربعین هنوز تنظیمی نیست. از این وضع بدم نمیآید. بیاده همآن سنجهیی است که واقعی یا قلابی بودن حلقههای میانی امت در هر ملت را نشان میدهد...
یکدو سال است که حرکت حزبالله، هفتهی بسیج میگیرد؛ در هماین ابتدای ماه آذر. پارسال سیدحسن سخنرانی کرد، و امسال وضعیت جبهههای جنگ سخت، بسیجیهای لبنانی را هوایی کرده است که راهی به جنوب لیطانی و برابر دشمن صهیونی بیابند...
بسیج در لبنان حلقهی میانی امت نیست؛ حلقهی دوم حاکمیت حرکت حزبالله است. روندهای بسیج، این جا، به طور مطلق با تنظیم و ابلاغ پیش میرود و نه تخطئه و احتجاج. ترجمهی تجربهی واسپاری نیروهای بسیج به لشکرهای مردمپایهی سپاه واضح است؛ هر چند بسیج ما واگراتر و آتش به اختیارتر است...
حرکت حزبالله ترجمهی وفادار سپاه پاسداران است. این یعنی هر جا سپاه در ایران نظریه و ایده و بینه دارد، حرکت در لبنان هم دارد، و هر جا که ندارند، ندارند؛ حرکت حزبالله لبنان در این قضیه معنای امتدادهای جهادی آن تا اروپا و افریقا و امریکا را نیز دارد...