انتخابات در حکومت اسلامی سامانهی مشورت است و نه مشروعیت؛ این یعنی مدار کار در آن مشارکت حضور الحاضر است و نه رطب و یابس...
شیخ محمد تقی مصباح یزدی اگر نبود شاید نمیفهمیدیم فهم مشائی از انقلاب و از جنگ چه طور آدمها را ضدانقلاب و ضدجنگ میکند؟ این انقلابیهای بریده و جنگندههای بازنشسته که از هر گاه به شیخ لگدپرانی میکنند را که دیدهیید...
نه تنها زندهی شیخ محمد تقی مصباح یزدی که مردهی او هم منافقسنج است...
بیروت شاید بهترین جا برای محاکات ماهیت نوپدید شهروند است؛ شهری که از جنوب تا شمال آن، نظام ارزشهاش سروته میشود و هماین است شهرسازی و شهرداری و شهربانی آن. آن چه میماند آن است که به که جای این شهر میتوان بند کرد و شهروند شد...
میپرسند: شیخ محمد تقی مصباح در جنگ سخت با عراق که جا بود؟ میپرسم: آن را که میدانیم، اما شما در جنگ نرم بعدش با امریکا و جنگ سخت بعدترش با اسرائیل که جا بودهیید؟ که این را هم میدانیم: کف خاکریز دشمن...
نه انقلاب یک بازهی یکچند ماهه است و نه جنگ یک بازهی هشت ساله. انقلابی بودن یا جنگنده بودن آدمها همواره با آخرین جنگ سخت تا نرم در جریان در اکنون امت سنجیده میشود...
آخوند مکتبی و سرخ محمد تقی مصباح یزدی بود که طوری سکولارهای ایرانی و صورتیهای چرک را زده است که چند زمستان از وفات او هم گذشته است اما هنوز با هیچ برفی پایین نیامدهاند...
جنگ ماهیتی مشائی نیست که بشود سویهی نرم و سختش را جدا کرد، یا به یک برههی آن بسنده کرد و با دیگر برههها ضد جنگ بود. این اگر بشود آن ایرانی سکولار که سال ۰۱ در آن نبرد خیابانی ضد حجاب و شریعت و حکومت با تو جنگیده است، در همآن حال پرسان است که شب فتح خرمشهر که جا خوابیدهیی...
نهضت یک بردار است و نه یک ایستار. یعنی شاخص انقلابی بودن، انقلابی بودن در موقعیت اکنونی انقلاب است و اگر نه بسی ضدانقلابهای نامدار در زمانی و مکانی انقلابی بودهاند و اکنون دیگر نیستند. میزان[در انقلابی بودن هم] حال فعلی افراد است...
نه این که به حد و مرز در آزادی باور نداشته باشند؛ دارند؛ مرز آن را نه شرع که عرف میدانند. سکولارهای شرمنده این الحاد را به زبان نمیآوردند، درندههاشان اما برای شریعت زوزه میکشند...
شیخ محمد تقی مصباح یزدی اگر نبود اهل سنت خمینی را به این راحتی نمیشناختیم؛ اینها که معتقد به پانزده خرداد تا سوم خرداد استند، اما از چهارده خرداد دیگر در خلوت خود با ما نیستند و حتا از بیستودوی خرداد ضد ما به خیابان هم آمدند...
بر آمدن اوباش بنفش یک دهه پس از نسخهی منافق و سبزشان، و دست دادن این روزهای صورتیهای چرک به آنها به ما میگوید: ملت ایران به طرزی آخرزمانی در دو اردوگاه برابر هم صف بسته است: امت پیامبر اعظم، امت ابلیس اکبر...